واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تفسير مقام معظم رهبري(8)وَالَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يوقِنُونَو آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو (بر پيامبران پيشين) نازل گرديده، ايمان ميآورند؛ و به رستاخيز يقين دارند.(سوره بقره، آيه 4)در منطق اسلام، اعتقاد منشأ عمل است

اعتقاد در منطق اسلام بايد منشأ عمل باشد، چون ما در محدودهي اعتقادات اساسي اسلام، اعتقادي كه به عمل ارتباط نداشته باشد نداريم و توحيد، اعتقاد به وجود و وحدانيت خدا، منشأ مجموعهاي از قالبهاي زندگي است و آخرت هم همينطور است. زندگي براي كسي كه اعتقاد دارد مرگ آخرين مرحلهي حيات اوست با هدف و با كيفيت و روحيه خاصي است و براي كسي كهمعتقد است مرگ پايان بخشي از زندگي است با هدف و جهت و روحيه ديگري است. فرق ميكند كه انسان فردائي و ماورائي پس از پايان اين ساعت براي خودش معتقد باشد يا نباشد و فرق ميكند كه شما درسي را كه ميخوانيد معتقد باشيد اين درس پس از يك ساعت، س از يك روز، پس از يك سال، پس از بيست سال به كار شما خواهد آمد، يا معتقد باشيد كه نه، هرگز به كار شما نخواهد آمد. فرق است بين اين كه انسان بداند در اين زندگي هر حركتي كه از او سر ميزند يا هر سخني كه ميگويد، يا هر تلاشي كه ميكند، حتي هر عدم تلاشي ثبت ميشود. اين ثبت خواهد شد اگر هم تلاش نكرديد، يعني ايستاديد، يعني ايستاديد تماشا كرديد تا او بميرد اين هم ثبت ميشود، حتي بالاتر از اين: هر نيتي كه شما بر دل ميگذرانيد ثبت ميشود. و لذا كسي كه به اين اعتقاد دارد، يك جور زندگي ميكند،آن كسي هم كه معتقد است نه آقا هر كاري كه خواستي بكن، حداكثر اگر قانون و حكومتي هست، مواظب باش مردم نفهمند،اين يك جور ديگري زندگي خواهد كرد و يقين به آخرت زندگي را در يك جهت خاصي حركت خواهد داد. پس بزرگترين تضمين كنندهي سلامت عمل و سلامت انديشه و روحيات انسان و مصلحتهاي انساني اعتقاد به آخرت است و اعتقاد به اينكه همهي اين چيزها يك روز فيرق منشور(3 – طور) در يك دفتر گشوده اي عرضه خواهد شد. بلكه حتي طبق آيات قرآني هر يك از اين اعمال تجسم پيدا خواهد كرد. ولذا قائل بودن به آخرت صرف يك اعتقاد محض نيست كه حالا بگوئيم يكي عقيده دارد، يكي هم عقيده ندارد چه فرقي ميكند؟ دو نفر آدم هستند،در جوار همديگر زندگي ميكنند،اين عقيده دارد، ديگري عقيده ندارد،نه اين چنين نيست! قيامت، صحنه برداشت عملشما در اصول عقايد اسلامي، عقيدهاي كه منقطع باشد از زندگي و عمل، اصلاً نداريد و اعتقاد به آخرت ،قيامت ،محاسبه و پرس و جو، و جزا براي هر عمل، و يقين به اينها،تأثيرات زيادي در زندگي دارند و زندگي را شكل خواهند داد. لهذا، همانطور كه در قرآن هست: يكي از اولين كارهاي اديان اين است كه عقيده را در ذهن مردم قرار بدهند و به مردم تفهيم كنند كه زندگي شما با مرگ پايان نميپذيرد،بلكه بعد از مرگ هم، زندگي و حساب و جزا است، و به انسانها بفهمانند كه اينجا صحنهي عمل است و آنجا برداشت از عمل.بزرگترين تضمين كنندهي سلامت عمل و سلامت انديشه و روحيات انسان و مصلحتهاي انساني اعتقاد به آخرت استپس اعتقاد و يقين به آخرت هم يك مسأله است. حال اين يقين را از كجا بايد حاصل كرد براي اصل قيامت؟ اينكه پس از مرگ زندگي به انسان برميگردد و انسان مورد محاسبه قرار ميگيرد و به خاطر كارهاي بد مجازات ميشود و به خاطر كارهاي خوب پاداش ميبيند، اصل اين معنا با برهان عقلي قابل اثبات هست، علاوه بر اينكه نقل هم كه سخن پيغمبران است پشتوانهي اين اعتقاد است. به اين معنا كه وقتي شما پيغمبر را قبول كرديد، وحي او را قبول كرديد و وقتي او به شما گفت قيامت هست، بطور طبيعي از او ميپذيريد، ولو عقل شما هم شما را به او رهنمون نشود. ولي عقل هم رهنمون ميشود. يعني اگر كسي به خدا معتقد باشد (البته اگر بخدا معتقد نباشد مسأله قيامت منتفي است) امكان ندارد اين زندگي را با مرگ تمام شده فرض كند، زيرا يك چيز ابتر و يك چيز ناتمام و يك حركت ناقصي است. لذا حركت كامل آن است كه اولاً: پاداش كار خوبي را كه ميكنيد ببينيد (در دنيا انسان پاداش نميبيند) يا اگر كار بدي كرديد سزايش را ببينيد، اين ظلمها، اين جورها از آن طرف آن مجاهدتها و آن تلاشها و آن زحمتها اگر خدايي هست بايد پاداشي داشته باشد.برهان عقلي و برهان نقلي در اثبات قيامت پس اعتقاد به قيامت، از اعتقاد به خداوند قابل انفكاك نيست و اصل مسألهي قيامت و مسألهي آخرت اين است كه برهان عقلي و برهان نقلي هم دارد. اما براي جزئيات و تفاصيلش ما از عقل دليلي نداريم، ولذا بايستي نقل به ما بفهماند چه جزئياتي در آخرت وجود خواهد داشت و قيامت چگونه است؟ اينها را قرآن براي ما تصوير ميكند كه حساب انسان چگونه انجام ميگيرد؟ و اگر قرآن نگويد، عقل ما راهي براي شناخت اينها ندارد، كه بهشت چه جورجائي است؟ جهنم چگونه جائي است؟ انسانها در قيامت چه وضعيتي دارند؟ انسانها در قيامت چه ميكنند؟ آنها را عقل نميتواند بفهمد اما صحنههاي زندهي آنها را قرآن بيان كرده يكي از نويسندگان معروف مصري (سيد قطب) در همين زمينهها دو كتاب نوشته كه يكي مشاهدهالقيامه است، يعني منظرههاي قيامت. و او ميگويد: قرآن اينجا از بيان عادي فراتر رفته و صحنهنگاري ميكند (ترسيميكند) واقعيت هم همينطور است! انشاءالله با قرآن كه يك قددري انس بگيرد، آيات قيامت خيلي آيات عجيبي است! و قتي انسانها آنها را باتدبر ميخواند كانّه دارد صحنهي قيامت را در مقابل چشم خودش از نزديك مشاهده ميكند و از طريق نقل ميشود به اين جزئيات رسيد. اين هم خصوصيات آخر، و وقتي اين خصوصيات تمام شد ميفرمايد: اولئك علي هداً من ربهم (5 – بقره) اين كساني كه اين شش خصوصيت را دارند از سوي پروردگارشنا بر هدايتند و علاوه بر اينكه خود اين خصوصيات نشانهي هدايت الهي است خود اينها كمك ميكند به هدايت يافتن انسان و مراتب راههاي جديد و منطقهاي ناشناخته و حقايق تازهاي را به بركت اين تقوايي كه از اينها حادث شده از قرآن استنباط ميكند و همانطور كه گفتيم: اين قرآن مايهي هدايت متقين است اين هدايت را از چه كسي و از كجا ميآورند؟از قرآن. اولئك همالمفلحون (5 – بقره) و همانانند رستگار و كامياب شوندگان.يكي از اولين كارهاي اديان اين است كه عقيده را در ذهن مردم قرار بدهند و به مردم تفهيم كنند كه زندگي شما با مرگ پايان نميپذيرد،بلكه بعد از مرگ هم، زندگي و حساب و جزا است، و به انسانها بفهمانند كه اينجا صحنهي عمل است و آنجا برداشت از عمل.پس، اول سوره بقره گفت: اين قرآن وسيلهاي براي هدايت است، هدايت چه كسي؟ هدايت مؤمنين، و يك تصور اجمالي از مؤمن (يعني از متقين) در اين آيات چند گانهي اول سورهي بقره بما داد. از اينجا كه فراغت پيدا كرديم، دو تصوير ديگر را دنبالهي همين آيات به ما نشان ميدهد: اول: تصوير كافر، دوم تصوير منافق كه دو سه آيه دربارهي كفار است. بعد ده، دوازده آيه دربارهي منافقين است، كه انشاءالله در جلسات بعدي به آنها خواهيم رسيد.والسلام عليكم و رحمه الله و بركاتهتنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه_شکوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]