محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853559231
مروري بر رهنمودهاي مقام معظم رهبري درعيد مبعث: پيشرفت حق با ايستادگي
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: مروري بر رهنمودهاي مقام معظم رهبري درعيد مبعث: پيشرفت حق با ايستادگي
خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا):دفتر پژوهش و بررسيهاي خبري- حضرت آيت الله خامنه اي ، رهبر فرزانه و مجاهد انقلاب اسلامي به مناسبت عيد سعيد مبعث رهنمودهاي مهمي را خطاب به ملت ايران بيان فرمودند كه در اينجا به تحليل و تبيين بيانات ايشان اشاراتي مي شود.
مقدمه:
زماني كه گل سر سبد خلقت حضرت محمد مصطفي (ص) به پيامبري مبعوث گرديد اثري از امت اسلام نبود او خود يك امت برانگيخته شده بود. در شرايطي كه - به تعبير رهبر معظم انقلاب- به سنگستان بي آب و علفي شبيه بود و هيچيك از كمالات بشري در حد مطلوب وجود نداشت او برگزيده شد تا جامعهاي بر مبناي علم، عدل، توحيد، معنويت، اخلاق و كرامت بنيان نهد و اين امت و حكومت رسالتي داشت تا قلههاي مدنيت عالم را تسخير نمايد. و انقلاب اسلامي مردم مسلمان ايران نيز بعثت يك امت بود در شرايطي مشابه با عصر جاهليت. در اين شرايط يا ميبايست در زمره زورگويان به استعمار و استثماركشورهاي ديگر ميپرداختي و يا بالاجبار تحت ستم و ظلم قدرتهاي بيگانه دست و پا ميزدي. در چنين دوراني كه امت اسلام فرسنگها از مسير اصلي خويش دور مانده بود؛ ملت ايران بعثتي آغاز كرد تا حكومتي در امتداد مدينهالنبي بنيان نهد. تحمل فشارهاي اقتصادي، ناامنيهاي داخلي، جنگ و كودتا، عمليات رواني و تبليغي و انواع تهديدات فرهنگي، سياسي و .... بخشي از هزينههايي بود كه اين ملت جهت دستيابي به مقصود خويش پرداخت و همچنان ميپردازد؛ چرا كه رمز بعثت و انتخاب از سوي خالق هستي استقامت و پايداري در برابر مشكلات و فشارها است؛ فشارهايي كه در اين ايام روند صعودي به خود گرفته و دشمنان اسلام به گمان عقبنشيني ملت ايران بر حجم آن ميافزايند؛ اما آنها از تاريخ ما بيخبرند، از شعب ابيطالب چيزي نميدانند؛ عمار، ياسر و سميه، سلمان و ابوذر را نديدهاند. ابوجهلها و ابولهبهاي امروزي نتيجه ايمان و قناعت، استقامت و ايستادگي مسلمين را به ياد نميآورند. لذا بر طبل اجداد خود ميكوبند و ما را از تحريم و تهديد مي ترسانند. امت اسلامي اين دوران را عصر بعثت خود ميداند كه راز آن استقامت و پايداري است و هر چه دارد در سايه همين مقاومت نهفته است. از همين رو به مناسبت بعثت پيامبر گرامي اسلام رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند: « امروز ملت ايران قابل مقايسه با ملت ايران بيست سال قبل نيست و علمش، فناورياش ، تجربهاش ، مهارتهاي گوناگونش ، توسعه عظيم همه جانبهي ملي و اجتماعي و اقتصادي و كشورياش، نفوذ و اقتدارش در منطقه، قابل مقايسه با بيست سال پيش ، بيست و پنج سال پيش نيست. اين ، بر اثر همين استقامت است اين درس بعثت است. »
محورهاي بيانات مقام معظم رهبري با مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) (9/5/1387)
يادآوري بعثت تكرار يك درس فراموشنشدني
يادآوري بعثت به معناي يادآوري يك حادثهي تاريخي نيست بلكه تكيهي بر اين خاطرهي پرشكوه در حقيقت تكرار و مرور يك درس فراموش نشدني است تكرار يك سرمشق است، يادآوري يك حادثهي درس آموز است
ابعاد حادثه بعثت
ابعاد اين حادثه بسيار متنوع است شما ملاحظه كنيد پيغمبر اكرم با اين پيامي كه جامع همهي نيازهاي بشر براي كمال بود، در جامعهاي ظهور كرد و دعوت خود را آغاز كرد كه هيچيك از آن كمالات مطلوب در آن جامعه وجود نداشت.
پيغمبر، پيامبر علم بود، در آن جامعه علم نبود؛ پيامبر عدل بود، در آن جامعه رايحهاي از عدالت به مشام نميرسيد و قدرتمندان، زورمندان، رؤساي زورگو بر جان و مال مردم مسلط بودند. پيامبر اخلاق و مدارا و گذشت و انصاف و محبت بود، در آن جامعه اين چيزها به تمام معنا قحط بود؛ يك جامعهي خشن، زورگو و زور شنو، دور از اخلاق و معنويت، دور از علم، دلبستهي به هواهاي نفساني، به عصبيتهاي جاهلي، به غرورهاي بي مورد و بيجا.
در يك چنين فضاي متحجر و دشواري، در يك چنين سنگستان بي آب و علفي اين نهال روئيد، سيزده سال در اين شرائط سخت رشد كرد و اين سيزده سال منتهي شد به ايجاد يك حكومت؛ تشكيل يك جامعه بر مبناي علم و عدل و توحيد و معنويت و اخلاق و كرامت. ذلت را تبديل به عزت كرد؛ وحشيگري را تبديل به اخوت كرد؛ عصبيت را تبديل به مدارا و تعقل كرد؛ جهل را تبديل به علم كرد؛ يك قاعدهي مستحكمي، يك شالودهي متيني به وجود آورد كه بر اساس آن شالودهي محكم، قرنها مسلمانان توانستند بر قلهي مدنيت عالم مسلط شوند و قلههائي را خودشان به وجود بياورند كه در تاريخ بشريت سابقه نداشت.
ده سال هم دوران اين حكومت بيشتر طول نكشيد. در يك چنين فاصلهي كوتاهي يك حركت عظيمي به وجود آمد كه ميشود گفت تاريخ را به دو قسم منقسم كرد: قسمِ قبل از اسلام و قسمِ بعد از اسلام. انسانيت را به پيش برد، پايههاي اخلاق را مستحكم كرد، درسهاي فراموشنشدني را براي بشر به يادگار گذاشت؛ عظمت بعثت را از اين ديدگاه شما نگاه كنيد.
عوامل موفقيت حركت رسول اكرم(ص)
آنچه كه اين موفقيتها را تضمين كرد، البته عناصر در هم تنيدهي بسياري است؛ اما در درجهي اول آن عنصر مستحكم باثباتي كه سرشار بود از معنويت، از صفا و از معرفت به پروردگار و اتكاء به خدا، وجود خودِ پيغمبر است. پيغمبر اكرم داناترين و خردمندترينِ مردم مكه بود، قبل از اينكه به نبوت برسد؛ كريمترين و شريفترين و بااخلاقترينِ مردم آن منطقه بود، قبل از اينكه به نبوت برسد.
ايستادگي پيامبر(ص) عامل موفقيت
در ميان آن مردم اين انسان برجسته مورد لطف الهي قرار گرفت و اين بار بر دوش او نهاده شد؛ چون خدا او را آزموده بود و پيغمبر ايستاد. اين ايستادگي، اين استقامتِ همراه با معرفت عميق به آن هدفي كه به سوي آن حركت ميكند و آن راهي كه آن را ميپيمايد، پشتوانهي همهي پيشرفتهاي پيغمبر و پشتوانهي شكوفائي اين حركت عظيم شد. بله، حق پيروز است، اما بشرطها؛ شرط پيروزي حق، دفاع از حق است. شرط پيروزي حق، ايستادگي در راه حق است.
وقتي كه در مرحلهي اول بعثت، بعد از آني كه با گذشت سه سال يا بيشتر - كه دعوت پنهاني بود، مخفي بود - پيغمبر توانسته بود سي، چهل نفر را مسلمان بكند، بعد امر الهي آمد كه: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشركين. انّا كفيناك المستهزءين»؛ علني كن، برو توي ميدان، پرچم را به دست بگير و كار را علني كن. پيغمبر آمد وسط ميدان و قضايائي كه شنيدهايد. بزرگان و صناديد قريش و زرمندان و زورمندان آن جامعه به خود ترسيدند و لرزيدند. اولين كاري كه كردند، تطميع آن بزرگوار بود. آمدند پيش جناب ابيطالب گفتند كه اين برادرزادهي تو اگر رياست ميخواهد، ما رياست مطلق خودمان را به او ميدهيم؛ اگر ثروت ميخواهد، آنقدر به او ثروت ميدهيم كه از همهي ما ثروتمندتر بشود؛ اگر مايل است پادشاهي كند، ما او را به عنوان پادشاه خودمان انتخاب ميكنيم. بگوئيد از اين حرفهائي كه ميزند، دست بردارد. جناب ابيطالب كه بر جان پيغمبر ميترسيد و از توطئهي آنها بيمناك بود، پيش پيغمبر آمد و گفت بزرگان مكه اين پيغام را دادند؛ شايد نصيحت كرد، توصيه كرد كه حالا شما هم يك خردهاي كوتاه بيائيد؛ اين ايستادگي به اين اندازه ديگر چرا؛ لازم نيست. پيغمبر فرمود: «يا عمّ! واللَّه لو وضعوا الشّمس في يميني و القمر في شمالي لاعرض عن هذا الامر لا افعله حتّي اظهره اللَّه او يذهب بما فيه»؛ عموجان! اگر خورشيد را در دست راست من بگذارند، ماه را در دست چپ من بگذارند، براي اينكه من از اين هدف دست بكشم، سوگند به خدا اين كار را نميكنم؛ تا وقتي يا خدا ما را پيروز كند يا همهي ما از بين برويم.
بعد در روايت دارد كه «ثمّ اغرورقت عيناه من الدّمع»؛ چشم مبارك پيغمبر لبريز اشك شد و از جا بلند شد. ابوطالب اين ايمان، اين استقامت را وقتي كه ديد، منقلب شد و گفت: «يابن اخي اذهب و قل ما احببت»؛ برو هركاري كه ميخواهي بكن؛ هدفت را دنبال كن. «واللَّه لا اسلّمنّك بشيء»؛ سوگند به خدا من تو را با هيچ چيز عوض نميكنم. اين ايستادگي، ايستادگي ميآفريند. اين استقامت از پيغمبر، ريشهي استقامت را در ابوطالب مستحكم ميكند.
اين پايبندي به هدف، نترسيدن از دشمن، طمع نورزيدن در آنچه كه در دست دشمن است، دل نبستن به امتيازي كه دشمن ميخواهد بدهد در مقابل متوقف كردن اين راه، ايستادگي ميآفريند، آرامش به وجود ميآورد، اعتماد به راه و به هدف و به خدائي كه اين هدف متعلق به اوست، به وجود ميآورد. لذا سي، چهل نفر بيشتر نبودند. همين سي، چهل نفر در مقابل آن همه مشكلات، آن همه دشواريها ايستادند و روز به روز زياد شدند. روز به روز در مكه ميديدند كه با عمار چه ميكنند، با بلال چه معاملهاي ميشود، سميه و ياسر چه جور زير شكنجه قرار ميگيرند و شهيد ميشوند؛ اينها را ميديدند، در عين حال ايمان ميآوردند. پيشرفت حق اينجوري است. صرفاً در حالت آسايش، در حالت امن و امان پرچم حق را بلندكردن و پاي آن سينه زدن، حق پيش نميرود. حق آن وقتي پيش ميرود كه صاحب حق، پيرو حق، در راه پيشرفت حق از خود استقامت و استحكام نشان بدهد.
استواري، استحكام و مقاومت در تمام زمينهها
آيهي قرآن ميفرمايد: «محمّد رسول اللَّه و الّذين معه اشدّاء علي الكفّار رحماء بينهم». اشداء بر كفار معنايش اين نيست كه با كفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، يعني استحكام، استواري، خورده نشدن. شدت يعني استحكام. استحكام يك وقت در ميدان جنگ است، يك جور بروز ميكند؛ يك وقت در ميدان گفتگوي با دشمن است، يك جور بروز ميكند. شما ببينيد پيغمبر در جنگهاي خود، آنجائي كه لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جوري حرف ميزند. سرتا پاي نقشهي پيغمبر استحكام است؛ استوار، يك ذره خلل نيست. در جنگ احزاب پيغمبر با طرفهاي مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئي! تاريخ را بخوانيد. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحكام. اين معناي اشداء علي الكفار است.رحماء بينهم، يعني در بين خودشان كه هستند، انعطاف وجود دارد.
ايستادگي اول بعثت عامل ايستادگي در تمام دوران
همان ايستادگي اول بعثت، منجر ميشود به استقامت عجيب سه سال در شعب ابيطالب. شوخي نيست؛ سه سال در يك درهاي در مجاورت مكه، بدون آب، بدون گياه، در زير آفتاب سوزان. پيغمبر، جناب ابيطالب، جناب خديجه، همهي مسلمانها و همهي خانوادههايشان توي اين تكه - شكاف كوه - زندگي كردند. راه هم بسته بود كه براي اينها غذا نيايد، خوراك نيايد. گاهي در ايام موسم - كه بر طبق سنن جاهلي آزاد بود، يعني جنگ نبود - ميتوانستند داخل شهر بيايند، اما تا ميخواستند جنسي را در دكاني معامله كنند، ابوجهل و ابولهب و بقيهي بزرگان مكه به نوكرها و فرزندان خودشان سفارش كرده بودند كه هر وقت آنها خواستند جنسي را بخرند، شما وارد معامله شويد، دو برابر پول بدهيد، جنس را شما بخريد و نگذاريد آنها جنس بخرند. با يك چنين وضعيت سختي سه سال را گذراندند. اين شوخي است؟
آن استقامت اوّلي، آن عمود مستحكم اين خيمه، آن دل متوكل علي اللَّه است كه چنين استقامتي را در فضا به وجود ميآورد كه آحاد صبر ميكنند. اميرالمؤمنين به فرزند عزيزش محمد بن حنفيه فرمود: «تزول الجبال و لا تزل»؛ كوهها ممكن است تكان بخورند؛ از جا كنده شوند؛ تو از جا كنده نشو. اين همان نصيحت پيغمبر است؛ اين همان وصيت پيغمبر است. اين است راه برخاستن امت اسلامي؛ بعثت امت اسلامي اين است. اين درس پيغمبر به ماست. بعثت اين را به ما تعليم ميدهد.
پيشرفت حق همراه با ايستادگي
من يك وقت به بعضي دوستان گفتم زندگي پيغمبر را ميليمتري بايد مطالعه كرد. هر لحظهي اين زندگي يك حادثه است؛ يك درس است؛ يك جلوهي عظيم انساني است؛ تمام اين بيستوسه سال همينجور است. جوانهاي ما بروند تاريخ زندگي پيغمبر را از منابع محكم و مستند بخوانند و ببينند چه اتفاقي افتاده است.
اگر شما ميبينيد امتي به اين عظمت به وجود آمد - كه امروز هم بهترين حرفها، بهترين راهها، بزرگترين درسها، شفابخشترين داروها براي بشريت توي همين مجموعهي امت اسلامي است - اين جور به وجود آمد، گسترش پيدا كرد و ريشهدار شد. والّا صرف اينكه حق با ما باشد، ما پيش نميرويم؛ حق همراه با ايستادگي. اميرالمؤمنين - بارها من اين جمله را از آن بزرگوار نقل كردم - در جنگ صفين فرمود: «لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». اين پرچم را كساني ميتوانند بلند كنند كه اولاً بصيرت داشته باشند، بفهمند قضيه چيست، هدف چيست؛ ثانياً صبر داشته باشند. صبر يعني همين استقامت، ايستادگي، پابرجائي. اين را ما بايد از بعثت درس بگيريم.
امام خميني(ره) اول مؤمن به راه پيامبر(ص) در انقلاب اسلامي
امام عزيز ما رشحهاي از آن چشمهي فياض بود كه توانست اين بساط عظيم را در دنيا راه بيندازد. امام هم قلبش پر بود از ايمان به راه خود. همان طور كه فرمود: «آمن الرّسول بما انزل اليه من ربّه و المؤمنون كلّ آمن باللَّه و رسله و ملائكته». خود پيغمبر اول مؤمن بود. در انقلاب ما خود امام بزرگوار، اول مؤمن به اين راه بود و از همه قلبش سرشارتر بود از ايمان به اين راه و اين هدف؛ ميفهميد، ميدانست دارد چه كار ميكند؛ عظمت كار را ميفهميد، الزامات اين كار را هم ميفهميد كه اولين الزام اين كار اين بود كه با توكل به خدا در اين راه محكم بايستد. محكم ايستاد. جوانان اين ملت هم با ايستادگي او ايستادگي پيدا كردند؛ آحاد اين مردم هم وقتي كه اين چشمهي صبر و سكينه لبريز شد و سرازير شد، آنها را فرا گرفت. آنها هم «هو الّذي انزل السّكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم» شدند. اين سكينه وقتي كه بر دل انسانها نازل ميشود، ايمان انسان زياد ميشود. بعد ميفرمايد: « وللَّه جنود السّماوات و الأرض». از چه ميترسيد؟ سپاه زمين و آسمان مال خداست. با خدا باش، اين سپاه زمين و آسمان مال شماست؛ در اختيار شماست. اين سنتهاي الهي است. ببينيد خداي متعال در آنِ واحد دو چيز را آفريده است: يكي اين عالم آفرينش را، با همهي قوانينش، با همهي سننش. يكي قواعد شريعت را؛ دين مردم را، راهنمائي زندگي مردم را. اين دو تا را با هم آفريده؛ اينها با هم منطبقند.
سنن آفرينش به انساني كه در اين راه حركت كند، كمك ميكند؛ منتها شرطش اين است كه شما حركت كنيد. ملت ايران حركت كرد، سنن آفرينش هم به او كمك كرد؛ قوانين طبيعي الهي به او كمك كرد. اين معنايش اين است كه وقتي يك جماعتي، يك ملتي در اين راه حركت كنند، بادهاي موافق الهي - يعني همان سنتهاي آفرينش - به اينها كمك ميكنند؛ پيش ميروند.
امروز روز بيداري دنياي اسلام
مسئله فقط مسئلهي ايران هم نيست؛ امروز دنياي اسلام بيداري پيدا كرده است؛ آگاهي پيدا كرده است. يك روزي بود تصور ميشد هر چه كه قدرتمندان و قلدران و گردنكلفتهاي عالم - حالا در يك وضع آمريكا، در يك وضع شوروي سابق - بخواهند، همان خواهد شد و سياسيون چارهاي ندارند جز اينكه بر طبق ميل آنها رفتار كنند. امروز اين باور در بين ملتها كه اصلاً وجود ندارد، در بين سياستمداران و نخبگان سياسي هم بسيار اين باور ضربه خورده است. بايد ايستاد، بايد ايستادگي كرد.
ايستادگي راه كسب منافع نظام
من به ملت ايران، به پيروان بعثت محمدي (صلّي اللَّه عليه و اله) عرض ميكنم كه راه، همين ايستادگي است. نظام جمهوري اسلامي به تبعيت از امام بزرگوارش اين ايستادگي را انتخاب كرده است؛ ما از اين ايستادگي سود برديم و ضرر نكرديم. همهي بلندگوهاي استكبار جمع شدند كه ملت ايران و دولت ايران و نظام جمهوري اسلامي را با انواع و اقسام استدلالها از پشتيباني فلسطينيها باز بدارند، ملت ايران قبول نكرد، بعد از اين هم قبول نميكنيم؛ ما از ملت فلسطين دفاع ميكنيم.
آزادي و حقوق بشر دروغين غرب
ملت فلسطين محق است؛ حق با اوست؛ مظلوم است. شرم باد بر آن مدعيان آزادي، مدعيان حقوق بشر كه بر اين همه ظلمي كه به اين ملت شده است، چشم ميبندند، باز ادعاي طرفداري از حقوق بشر ميكنند؛ خجالت هم نميكشند. من تعجب ميكنم؛ در كجاي دنيا يك انسان منصف اگر فلسطينيها يك اقليت بيگانه بودند توي كشورشان - نميگوئيم صاحبان كشور، فرض كنيد فلسطينيها در سرزمين خودشان اقليتي بودند؛ مهاجريني بودند كه به فلسطين آمده بودند - اين همه ظلم را نسبت به اينها تحمل ميكرد؟ خانههايشان را خراب كنند، ، مردانشان را زندان ببرند، جلوي ارزاقشان را بگيرند، محاصرهي اقتصادي كنند، آن وقت آقاي بوش خجالت هم نميكشد، واميايستد ميگويد ما متعهد به آزادي هستيم! اين آزادي است؟! شرم باد بر شما! اين است طرفداري از آزادي؟!
يك ملتي را اينجور زير فشار قرار بدهند، آن هم توي خانه خودش؟ آن وقت قدرتمندان عالم دائم از زورگو، از متجاوز، از قاتل، از تروريست حمايت كنند و به همهي ظلمهائي كه به اين ملت ميشود، چشم ببندند و آخرش هم دربيايند كه «خود گوئي و خود خندي»، ما طرفدار آزادي هستيم! ما طرفدار فلان هستيم.
عقبنشيني به معناي جلو آمدن دشمن
ملت ايران بيدارند؛ ملت ايران حقيقت را ميفهمند. طبيعت استكبار اين است كه اگر يك قدم عقب نشستيد، او يك قدم جلو ميآيد. هيچ كس گمان نكند كه با عقبنشيني در مقابل استكبار و عدول از مواضع صحيح و از حق صحيح و از داعيهي صحيح، موجب ميشود كه استكبار خجالت بكشد؛ نجابت به خرج بدهد، بگويد خوب، حالا اينها يك قدم عقب نشستند، ما هم يك قدم عقب بنشينيم. چنين چيزي نيست.
شما يك قدم رفتيد عقب، او يك قدم ميآيد جلو؛ يك سنگر را خالي كرديد، او ميآيد آن سنگر را ميگيرد. امت اسلام بايد اينجوري به قضاياي خود نگاه كند. سياستمداران دنياي اسلام بايد با اين نگاه، به حوادث پيرامون خود نگاه كنند. ما حرفمان كلمهي توحيد است و توحيدِ كلمه. ما ميگوئيم فقط بندهي خدا باشيم؛ بندهي آمريكا نباشيم؛ بندهي قدرتهاي زورگو و مستكبر و قلدر نباشيم؛ بندهي فراعنهي عصر نباشيم؛ بندهي ابولهبها و ابوجهلهاي اين زمان نباشيم.
ابوجهل اين زمان كيست؟
امروز هم ابوجهل در دنيا هست؛ امروز هم ابولهب هست؛ آتشافروزها، جاهلهاي بيمغز؛ از اينها امروز در دنيا هستند. ابوجهلهاي امروز، آنهائي كه بمب اتم ميسازند، همهي دنيا را تهديد ميكنند، آن وقت به يك ملتي بيدليل گير ميدهند كه چرا شما انرژي هستهاي ميخواهيد پيدا كنيد؛ كه قبول هم داريم براي برق است، براي استفادههاي صلحآميز است؛ اما چون اين توانائي را به شما ميدهد، ما نميگذاريم. در مقابل اين زورگوها، در مقابل اين قلدرها، جاهلها، حرفنفهمها كه نه منطق سرشان ميشود، نه حرف ميفهمند؛ مثل اين داشها و لاتهاي بيمغز بيكله كه دائم به بازوي خودشان نگاه ميكنند، قدرت خودشان را اندازه ميگيرند، دائم عربده ميكشند، اگر چنانچه عقبنشيني كرديد، باختيد. ملت ايران اين را تجربه كرده است. تقريباً سي سال است كه ما با اين مسائل مواجهايم؛ اما واقعاً پيش رفتيم؛ روي زمين پيش رفتيم.
نتيجه درس گرفتن از بعثت
امروز ملت ايران قابل مقايسهي با ملت ايرانِ بيست سال قبل نيست و علمش، فناورياش، تجربهاش، مهارتهاي گوناگونش، توسعهي عظيم همهجانبهي ملي و اجتماعي و اقتصادي و كشورياش، نفوذ و اقتدارش در منطقه، قابل مقايسهي با بيست سال پيش و بيستوپنج سال پيش نيست. اين، بر اثر همين استقامت است. اين درس بعثت است؛ اين را بايستي تك تك ما بدانيم و بفهميم؛ با تاريخ پيغمبر آشنا شويم؛ بدانيم كه آن روز بعثت نبي مكرم بود، امروز بعثت امت اسلامي است.
ملت ايران چگونه بايد مبعوث شود؟
امروز امت اسلامي بايد احساس بعثت بكند؛ خود را مبعوث بداند؛ آگاهانه و با بصيرت حركت و اقدام كند؛ بر علم خود اضافه كند، بر توانائيهاي خود اضافه كند، بر انسجام ملي و انسجام بينالملل اسلامي خود اضافه كند. و بين ايشان توحيد كلمه خيلي مهم است.اين پيام ملت ايران، پيام انقلاب اسلامي، پيام نظام جمهوري اسلامي است. و افق هم براي ما روشن است. به توفيق الهي ميدانيم چه كار داريم ميكنيم و ميدانيم هم به كجا خواهيم رسيد و ميدانيم هم كه راه رسيدن به آن نقطه، رفتن است؛ نه ايستادن و نه عقبگرد كردن.اميدواريم خداي متعال اين ملت عزيز را از بركات بعثت پيغمبر برخوردار كند.
الزامات مبعوث شدن امت اسلامي از ديدگاه مقام معظم رهبري
«امروز امت اسلامي بايد احساس بعثت بكند؛ خود را مبعوث بداند...»
اين سخن فراز مهم بيانات مقام معظم رهبري در سالروز عيد مبعث بود كه خطاب به ملت ايران و تمام امت اسلامي ابراز فرمودند.
اگر مبعوث شدن را بهمعناي برانگيخته شدن و انتخاب شدن بدانيم؛ احساس بعثت يعني احساس برانگيختن و احساس انتخاب شدن به عنوان يك الگو كه ساير ملتها و امتها براساس اين الگو و اسوه هدايت شوند.
خداوند متعال در آيه 21 سوره احزاب از پيامبر اعظم(ص) بهعنوان اسوه حسنه در ميان امت اسلامي ياد ميكند كه امت اسلام بايداز ايشان الگو بگيرند. و از آنجا كه پيامبر گرامي اسلامي خاتم پيامبران محسوب ميشوند در تمام زمانها و مكانها نيز اسوه و الگو ميباشند. درحال حاضر هم اگر امتاسلامي ميخواهد مبعوث شود و بهعنوان الگوي ساير ملتها مطرح شود تنها راه آن توجه به زندگي پيامبر اكرم(ص) است. بههمين جهت مقام معظم رهبري ميفرمايند: « ... زندگي پيغمبر را ميليمتري بايد مطالعه كرد. هر لحظهاي اين زندگي يك حادثه است؛ يك درس است؛ يك جلوه عظيم انساني است.» (9/5/1387)
تفسير و تبيين زندگي رسول اكرم(ص) به شكلي كه مقام معظم رهبري مطرح فرمودند، موضوعي كاملاً تخصصي است كه بايد توسط خبرگان در اين بحث بيان شود؛ چرا كه در لحظه لحظه زندگي رسولا... حكمتي نهفته است. كه هرچند تشخيص آنها در اين كلام نگنجد اما توجه به رهنمودهاي مقام معظم رهبري كه برگرفته از همين نكات است و شرايط مبعوث شدن امت اسلامي را روشن ميسازد نوعي تمسك به زندگي پيامبر(ص) محسوب ميشود.
بررسي ديدگاه مقام معظم رهبري به نوعي فرايندي را نشان ميدهد كه چگونگي بعثت امت اسلامي در آن نهفته است. رهبر معظم انقلاب سه گام بيداري اسلامي، مقاومت اسلامي و وحدت اسلامي را مراحل الگو شدن و مبعوث شدن امت اسلامي ميدانند:
1- بيداري اسلامي: از مسائل مورد تأكيد مقام معظم رهبري كه همواره در بيانات ايشان وجود دارد تأكيد بر بيدار بودن امت اسلامي است؛ بيداري كه تنها براساس ايمان ديني ميتواند حاصل شود. از نظر رهبر معظم انقلاب« همهي قضيه هم در همين بيداري و هشياري و درك بالا و موقعيت سنجي و اقدام بجا و شجاعانه خلاصه ميشود.»(28/11/86) ايشان در جايي ديگر با صراحت بيشتري مقدمه الگوشدن و قد علم نمودن يك ملت را بيداري ميدانند:« در مقابل روح سركش و طغيانگري كه امروز استكبار دارد، فقط يك عامل وجود دارد كه ميتواند آن را مهار كند و جلوي اين طغيانگري را بگيرد و آن بيداري و اراده ملتهاست.» (8/5/82 )
بايد توجه داشت كه اين بيداري تنها از طريق ايمان ديني و آموزههاي اسلامي حاصل ميشود. اين نكته در جاي جاي سخنان معظمله در مورد بيداري ملتهاي مسلمان مشاهده ميشود. بنابراين اولين گام آغاز اين فرايند بيداري و دارا بودن بصيرت نسبت به آموزههاي اسلامي و داشتن ايمان محسوب ميشود.
2- ايستادگي و مقاومت: تأكيد بر مقاومت و ايستادگي امت اسلامي برسر آرمانهاي خود ديگر موضوع اساسي است كه با جرأت ميتوان گفت در بيشتر بيانات معظمله وجود دارد. كه رصد كردن همه بيانات ايشان در اين مجال فراهم نيست. مقام معظم رهبري در همان فراز فوق ايستادگي و مقاومت را بعد از بيداري ملتها راه برون رفت از مشكلات ميدانند. اساساً ايشان اين دو مقوله را حربهاي جهت برهم زدن نظام سلطه و جايگزين نمودن شرايط جديدي عنوان ميكنند. براين اساس معظم له به حديث امام علي(ع) اشاره ميكنند:« لايحمل هذاالعلم الا اهل البصر و الصبر» يعني اين پرچم را كساني ميتوانند بلند كنند كه اولاً بصيرت داشته و بيدار باشند و ثانياً صبر و استقامت داشته باشند(9/5/1387) و البته در اينجا هم نبايد فراموش كرد كه استقامت در راه تنها با دارا بودن يك ايمان قوي ممكن خواهد بود. و رهبر معظم انقلاب هم هركجا به موضوع مقاومت اشاره ميكنند، توكل و اعتماد به خدا و دارا بودن ايمان قوي را نيز در كنار آن مطرح نمودهاند.
3- وحدت و انسجام اسلامي: از ديدگاه رهبر معظم انقلاب پيام نظام اسلامي كلمه توحيد و توحيد كلمه است. معظمله ديگر عنصر مبعوث شدن امت اسلامي را وحدت و انسجام وكنار گذاشتن اختلافات ميدانند. اين اختلافات كه بيشتر با تحريك عوامل استكباري به وجود ميآيد ميتواند هم بيداري امت اسلام را منحرف سازد و هم استقامت را سست و شكننده كند. همچنانكه اين حربه در جريان برخي از نهضتهاي اسلامي مانند مشروطيت كارساز شد. بيانات رهبر معظم انقلاب در باب وحدت و انسجام اسلامي هم بسيار فراوان است. اما نكته اساسي اينكه از نظر ايشان در شرايط كنوني، راه جلوگيري از فتنهگريهاي دشمن در فلسطين و خاورميانه تنها با وحدت و انسجام اسلامي ممكن خواهد بود. از اينرو ايشان در فرازي تحريك عواطف مذهبي را كه سبب اختلاف ميشود گناه ميدانند.(23/8/86)
ايشان معتقدند كه آمريكا و اسرائيل با ماهيت اسلام مخالف بوده و حمايتهاي آنان از گروهي از مسلمانان در مقابلگروهيديگر تنها يك فريب محسوبميشود.
سه مقوله بيداري، ايستادگي و وحدت اسلامي، موضوعات اساسي است كه رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان استراتژي بلندمدت مسلمانان جهت خروج از سلطه مستكبران مطرح ميكنند. طي اين مراحل زمينه رسيدن امت اسلامي به بعثت خويش را فراهم ميكند اما در مرحله بعد امت اسلام ضمن حفظ سهعنصر اساسي فوق بايد الزامات زير را كه برگرفته از بيانات مقام معظمرهبري است، بهكار گيرد تا مسير بعثت خود را هموار سازد. باتوجه به بيانات مقام معظم رهبري ميتوان محورهاي ذيل را در راه رسيدن امت اسلامي به بعثت خود برشمرد:
1- حفظ ايمان و اعتقادات ديني، گسترش اخلاق و معنويت در سطح جامعه و مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب؛
2- افزايش سطح علمي كشورهاي مسلمان، يادگيري علوم استراتژيك، حمايت از نخبگان و متخصصين جهت ارائه الگوي توسعه اسلامي و بومي؛
3- پيشرفت صنعتي و حمايت از كشاورزي، افزايش توليدات داخلي و بالابردن كيفيت و سطح تكنولوژيكي؛
4- عدالت و كاستن از شكاف طبقاتي و توجه ويژه به محرومين؛
5- مبارزه با فساد در اشكال مختلف آن و نهادينه سازي فرهنگ صرفهجويي و پرهيز از تجملات؛
6- كار و تلاش مستمر، نهادينه سازي فرهنگ كار و مبارزه با تنبلي؛
7- تسهيل حركت ملت ايران به عنوان الگوي ساير مسلمانان توسط مسئولان نظام جمهوري اسلامي؛
8- عدم اعتماد به حقوق بشر و دموكراسي غربي، به چالش كشيدن مباني انديشه غرب و مبارزه تبليغاتي با جنگ رواني قدرت طلبان؛
9- اعتماد به نفس و خودباوري و اهميت دادن و ميدان دادن به جوانان.
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]
-
گوناگون
پربازدیدترینها