واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نوازندگان از ياد رفته ترکمن !
باغشي ها؛ نوازندگان به رنج خوگرفته و از ياد رفته ترکمن "باغشي ها" که از آنان به عنوان نوازندگان موسيقي و خوانندگان ترانه هاي ترکمن ياد مي شود، سينه شان مالامال از عشق و گنجينه داستانهاي حماسي و عاشقانه و اساس هنر و فرهنگ ترکمن است، اما همانند سازشان در گذر زمان رنج کشيده اند و از ياد رفته اند. به گزارش خبرنگار مهر در گرگان، اين هنرمندان بي نام و نشان و پرآوازه، همانند هنر ديرپا و اصيل شان از ياد رفته اند و ديگر نواي سازشان خريداري ندارد.باغشي ها، اين گويندگان و نوازندگان مردمي از روزگاران گذشته در ميان مردم شعر ميگفتند، موسيقي مي ساختند و با نواي سازشان در غم و شادي قومشان شريک مي شدند و همراه با زمان با شعر و موسيقي با مردم هم آواز بودند و در هنر و فرهنگ هر قومي نقش ايفاء مي کردند.خدمت بزرگ اين نوازندگان بي نام و نشان در سده هاي تاريخ، در آشکار ساختن زورگويان و ستمکاران، پشتيباني از ستمديدگان، برانگيختن همگان بر پايداري در برابر خداوندان زر و زور، دلداري مردم در برابر سختيها و رخدادهاي روزگار و دعوت مردم به صلح و يکرنگي، تلاش، آفرينندگي و انسانيت نمايان است.نگاهي به تاريخ موسيقي ترکمن نشان مي دهد که نام آوراني چون "شوکر باغشي"، "قرهدالي گوگلن"،" ياد باغشي" و "مختومقلي قارلي" در اين عرصه فعاليت داشتند و اين موسيقي در سنت و فرهنگ ترکمنها ريشه داونيده و رشد کرده است.موسيقي ترکمن، زباني نمادين براي انتقال دريافتها و بازگويي احساسات قوم ترکمن به شمار ميرود، چرا که در گذشته از دل مردم مايه گرفته است و همه پيوندهاي معنوي از راه باغشيها پراکنده ميشد و به مانند راه پيوند طايفههاي دور افتاده عمل کرده است.در تاثير موسيقي ترکمن همين بس که اعجاز دوتار ترکمن از يک قشون بيشتر است و براي اثبات اين ادعا بايد گفت: زماني که خان خيوه برادر "شوکر باغشي" را به اسارت برد، او توانست با پيروزي بر نوازنده دربار، برادرش را از چنگ خان نجات دهد.و يا داستان زندگي "حاجي قولاق" بازگو کننده ستمي است که بر اين گروه توسط خانها و بگها رفته است، به گونهاي که دستهاي نوازنده را خان ميبرَد تا ديگرنتواند بنوازد.باغشيها، زبان گوياي مردم ترکمن بوده اند و در روزگاري که نگارش نبود، رسالت بزرگشان، دنبال کردن روايات، داستانها، نقلها و به طور بنيادي حرکت تاريخي - فرهنگي را مردانه به دوش کشيدند. از لحاظ ترتيب تاريخي، باغشيهاي ترکمن عبارتند از قارا شاهير، جبار باغشي، کور قوجالي، پتک باغشي، حالي نياز باغشي، چولاق باغشي، دولت دوردي، قره دالي گوگلان، دوردي باغشي، جان دوردي قيجاقچي، ايلک باغشي، بک گلولي، همراه قيجاقچي، عالي باغشي، کرحال، نوبت نياز و سخي جبار که در رشد موسيقي ترکمن سهم به سزايي داشته است.خدمت بزرگ موسيقي و باغشي ها به ادبيات ترکمن اين است که در گذر تاريخ نقش نگاه دارنده ادبيات شفاهي و عامه را همين سازهاي موسيقي به نوشتن درآمدهاند، باغشيها براي شناسايي ادبيات گذشته به دوتار شکل داده و سازها را پيچيدهتر و گوشنوازتر کرده و آن را به نسل حال و آينده انتقال دادهاند.باغشي ها، هنرمنداني حساس، شيفته هنر و کمتر به فکر ماديات بوده و هستند، ولي اکنون ميراث آباء و اجداديشان که سينه به سينه و نسل به نسل انتقال يافته براثر بيعلاقگي و برانگيختن مردم و دوري نسل جوان از تاريخ و فرهنگ رو به ايستايي و فراموشي است.موسيقي سنتي ترکمن به رغم قابليت فراوان و غناي فرهنگي و هنري به دليل کم توجهي به بانيان اين هنر و باغشي ها با شتاب فراوان روبه ايستايي و ناتواني است. گرايش جوانان به موسيقي مدرن و جديد، ناآشنايي با تاريخ و فرهنگ، قابل دريافت نبودن موسيقي، نبود کانونهاي آموزش موسيق ترکمن از جمله عواني است که موجب شده که اين موسيقي اصيل و مانداگار نتواند همانند گذشته رسالت خويش را ايفاء کند.
اين در حالي است که با بررسي دقيقتر و منطقي تر علتهاي اين بحران و با درهمآميزي و هماهنگ کردن درون مايههاي آوازها همگام با دگرگونيهاي اجتماعي به ويژه با روحيات نسل نو و با فراهم آوردن گونهاي پيوند منطقي با ادبيات نوين بتوان از اثرات فزاينده اين ايستايي کاست. موسيقي سنتي ترکمن بازگو کنندهي باورها، دردها، رنجها، شاديها، آرمانها، آداب و سنتها، فرهنگ و تاريخ ترکمن است، زبان اين موسيقي بيانگر ادبيات شفاهي گوياي قوم ترکمن بوده و سازها از زبان و دل مردم و از ادراک غم و شاديهاي آنها مايه گرفته و بازتاب شرايط اجتماعي روزگار خود است.مضامين موسيقي ترکمن عشق به آزادي، آگاهي و فرمانروايي محرومين، همبستگي، دلاوري و برادري توجه شده و موسيقي ترکمن از اينرو غمانگيز است که در روزگاران گذشته، زندگي اين قوم در هرج و مرج و کشتار و غارت فرمانروايان گذشت.موسيقي ترکمن زماني به ناله ميآمد که قدرتها بر سر تصرف سرزمين ايران به خونريزي ميپرداختند و آئينه تمام نماي فرهنگ و تاريخ قوم ستمديده ترکمن بوده و از اين رو موسيقي ترکمن، موسيقي لهو و لعب نيست.سازهاي باغشيهاي ترکمن همچنان همراه با مردم در سختيها و رخدادهاي تلخ اين قوم، رنج کشيده است. اين موسيقي براي هر کسي پيامي دارد که ميتواند بر پايه آن خود آن را برگزيند و زبان موسيقي ترکمن مخاطبان خود را ميشناسد، وقتي که ساز نواخته ميشود با مردم سادهدل صحرا حرف ميزند. باغشيها، زبان گوياي مردم ترکمن بوده اند و در روزگاري که نگارش نبود، رسالت بزرگشان، دنبال کردن روايات، داستانها، نقلها و به طور بنيادي حرکت تاريخي - فرهنگي را مردانه به دوش کشيدند. موسيقي ترکمن يک موسيقي تصويري است و فرد هنگام شنيدن يک مقام اگر داستان آن ساز را بداند مي تواند همگي رخدادهاي داستان را به راحتي در ذهن تصوير کند.از سويي، موسيقي ترکمن جزو سازهاي جهاني کهن به شمار ميرود، زيرا از نت جهاني پيروي کرده (دو، ر، مي، فا، سل، لا، سي) و 1.4 پرده (سوري کورون) ندارد، اين پرده در سازهاي سنتي ايران مانند سهتار موجود است و موسيقي ترکمن براي کساني که از تاريخ و فرهنگ قوم ترکمن و چگونگي سازها آگاهي نداشته باشند، دريافت شدني نيست.موسيقي ترکمن، زباني نمادين براي انتقال دريافتها و بازگويي احساسات قوم ترکمن به شمار ميرود، چرا که در گذشته از دل مردم مايه گرفته است و همه پيوندهاي معنوي از راه باغشيها پراکنده ميشد و به مانند راه پيوند طايفههاي دور افتاده عمل کرده است.خدمت بزرگ موسيقي و باغشي ها به ادبيات ترکمن اين است که در گذر تاريخ نقش نگاه دارنده ادبيات شفاهي و عامه را همين سازهاي موسيقي به نوشتن درآمدهاند، باغشيها براي شناسايي ادبيات گذشته به دوتار شکل داده و سازها را پيچيدهتر و گوشنوازتر کرده و آن را به نسل حال و آينده انتقال دادهاند.ماديات و شهرنشيني و دگرگوني روحيات، موسيقي سنتي را تکراري و درونمايههاي آن را در ناسازگاري با شرايط حاکم اجتماعي مي کند و کمتوجهي مسئولان از هنرمندان ترکمن، باغشي ها را نسبت آينده هنرشان نگران کرده است.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]