تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813174592




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عکس : عشقي به رنگ خون/جنايت روي پل مديريت


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
عشقي به رنگ خون/جنايت روي پل مديريت،چگونه به وقوع پيوست؟
هنوز جنايت ميدان كاج سعادت‌آباد از ياد مردم نرفته ‌بود كه خبر رسيد مردي دختر جواني را مقابل ديدگان چندين شاهد با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده ‌است. اين مرد جوان آن‌طور كه در گزارش‌ها آمده‌ با مهسا ـ مقتول ـ در دانشكده‌اي از دانشگاه علامه طباطبايي همكلاس بود. كوشا ـ متهم 22 ساله ـ ‌بعد از اين‌كه از گرفتن جواب مثبت براي ازدواج با مهسا نااميد شد دست به اين قتل زد.
100849221783.jpg
وقتي كوشا بازداشت ‌شد و گذشته او مورد بررسي قرار گرفت معلوم شد او يك خواهر بزرگتر و يك برادر كوچكتر از خود دارد و پدر و مادرش هر دو تحصيلات عاليه دارند و محيط آرامي در خانواده كوشا حاكم است. اين جوان بعد از اين‌كه در كنكور قبول شد محل زندگي‌اش را در يكي از استان‌هاي غربي كشور ترك كرد و براي ادامه تحصيل به تهران آمد. كوشا دردانشگاه با مهسا آشنا شد و از همان ابتدا به او پيشنهاد دوستي و حتي ازدواج داد، اما به گفته خودش مهسا هميشه از برقراري رابطه با او سر باز مي‌زد و حاضر نمي‌شد كوشا را بپذيرد. متهم در بازجويي‌ها گفته ‌است: نه گفتن‌هاي مهسا باعث شده‌ بود تا دوستانم مسخره‌‌ام كنند. وقتي از گرفتن جواب مثبت نااميد شدم تصميم گرفتم او را بكشم. ترم آخر ‌هر دوي ما تمام شده ‌بود و ديگر اميدي براي ديدن او نداشتم. چاقوي سلاخي خريدم و روز حادثه در دانشگاه منتظرش شدم. آمده ‌بود تا نمراتش را ببيند. تعقيبش كردم و روي پل مديريت او را زدم. شاهدان مي‌گويند كوشا صورتش را پوشانده ‌بود. او اول چند ضربه از پشت بر كمر مهسا وارد كرد و وقتي دخترك روي زمين افتاد روي شكم او نشست و ضربات بعدي را وارد كرد. كوشا مدعي ‌است عاشق بوده و چون به عشقش نرسيده دست به انتقام‌گيري زده‌ است، اما كارشناسان مي‌گويند فرد عاشق هرگز نمي‌تواند به معشوقش ضربه‌اي وارد كند و هميشه كاري مي‌كند كه او در آسايش باشد. چه چيز باعث‌ شده كوشا از يك عاشق به يك قاتل تبديل شود و چه مجازاتي در انتظار اوست و چه بايد كرد تا كوشاهاي ديگري در جامعه تكثير نشوند؟ محسن تبريزي ـ روان‌شناس درست است كه خانواده نقش مهم و اساسي در تربيت فرزند دارد و كودك بيشترين تاثير را از خانواده‌اش مي‌گيرد، اما اين تاثير در مقاطع سني مختلف متفاوت است. در واقع افرادي كه در سنين نوجواني و جواني هستند بيشترين تاثير را از گروه همسالان، فيلم‌ها و برنامه‌هاي ماهواره‌اي و حوادث سياسي ـ اجتماعي مي‌پذيرند و ماحصل آنچه كه از خانواده آموخته و آنچه در اين دوران از دوستان و رسانه‌ها ياد مي‌گيرند شخصيت آنها را شكل مي‌دهد. بنابراين وقتي فردي در يك خانواده معمولي زندگي مي‌كند ظاهر ماجرا نشان نمي‌دهد او ممكن است دست به جرم بزند، اما ما از آنچه در درون اين فرد مي‌گذرد غافل هستيم و عامل مهم ديگر يعني اختلال شخصيت را در اين افراد ناديده مي‌گيريم و فكر مي‌كنيم به صرف داشتن يك خانواده آرام او نبايد مرتكب قتل شود. در حالي كه اين‌طور نيست. چون خانواده فقط يكي از عناصر شكل‌گيري شخصيت يك فرد است و عوامل ديگر هم در اين زمينه نقش دارند. در گذشته متهم اين پرونده نيز چنين شرايطي ديده مي‌شود.از سويي كاري كه اين متهم كرده نشان مي‌دهد او عاشق نبوده و تحت تاثير اختلالات رواني‌ دست به قتل زده ‌است. فردي كه دچار احساسات پاك است نمي‌تواند كاري كند كه فرد مقابلش كشته‌ شود. عاشق سعي مي‌كند فردي را كه دوست دارد در آرامش قرار دهد و نه در آزار و قتل. بنابراين فردي كه دست به قتل مي‌زند عاشق نيست بلكه فردي به لحاظ رواني بيمار ‌است. افرادي كه دچار اختلال شخصيت هستند به خاطر اين‌كه نمي‌توانند رفتاري پخته از خود نشان دهند، دچار جنون‌ آني مي‌شوند و دست به قتل مي‌زنند. در ارتكاب يك جرم اتفاقاتي كه در دوران كودكي يك فرد افتاده‌ است تا همنشيني‌اش با افراد در دوران دانشگاه مي‌تواند روي او تاثيرگذار باشد. توجه داشته ‌باشيم بچه‌ها تا زمان بزرگ شدن مي‌توانند تحت تاثير خانواده ‌باشند و بعد از آن ديگر اين جامعه است كه فرد را تربيت مي‌كند. اگر جامعه عوامل درستي براي تربيت فرد نداشته ‌باشد مشكلات زيادي در اين خصوص ايجاد خواهد شد. البته نكته‌اي كه در اين خصوص نبايد فراموش كرد اين است كه خانواده بايد آنقدر روي يك كودك حساس باشد كه بتواند اختلال روحي او را تشخيص دهد و به موقع درمان كند. اگر اين اتفاق نيفتد اختلال شخصيت با رشد كودك رشد پيدا مي‌كند. رضا محمدي ـ كارشناس حقوق در اين حادثه مانند ساير قتل‌ها بازپرس براساس قانون موظف است شرايط قتل عمد را مورد بررسي قرار دهد. در صورتي كه قتل طبق قانون عمد باشد و قاتل نيز دچار بيماري رواني نباشد و مسوول اعمال خود باشد كيفرخواست عليه متهم صادر مي‌شود و اولياي‌دم مي‌توانند درخواست قصاص يا گذشت و يا ديه كنند. البته وقتي مقتول زن و مجرم مرد است اولياي‌دم متوفي براي قصاص بايد نيمي از ديه يك مرد مسلمان را بپردازند تا اجازه قصاص صادر شود. اما اگر اولياي‌دم از قصاص صرف‌نظر كنند، در آن صورت دادستان به عنوان مدعي‌العموم وارد عمل مي‌شود و براي مجرم به لحاظ اين‌كه بيم تجري او وجود دارد يعني اين‌كه در صورت تنبيه نشدن فرد ممكن است دوباره دست به قتل بزند و باعث شود ديگران هم شجاعت ارتكاب قتل را به دست آورند، به لحاظ جنبه عمومي جرم درخواست مجازات خواهد كرد. اين مجازات طبق قانون از 3 تا 10 سال حبس است كه با توجه به شرايط متهم ميزان اين حبس تغيير خواهد كرد. يعني اگر فرد قتل را بدون برنامه قبلي و به صورت اتفاقي مرتكب شده‌ باشد و در زندان نيز خلافي مرتكب نشده ‌باشد معمولا حداقل مجازات در مورد او اعمال خواهد شد، البته در اين خصوص دست قاضي باز است و مي‌تواند براساس شرايط متهم مجازات را تعليقي كند يا اين‌كه از تشديد مجازات استفاده‌ كند. در صورتي كه قاضي تصميم بگيرد از مجازات تشديدي استفاده ‌كند مي‌تواند فرد را علاوه بر 10 سال حبس به 10 سال تبعيد هم محكوم كند. ضمن اين‌كه اگر فرد بجز قتل جرم ديگري مثل اخلال در نظم هم مرتكب شده‌ باشد، به صورت جداگانه محكوم خواهد شد. در اين بين قانون حقوق مجرم را هم به رسميت شناخته ‌است. يعني اين‌كه مجرم مي‌تواند بعد از محكوميت در دادگاه بدوي به راي صادره ‌اعتراض كند. در صورتي كه اين راي مورد تاييد قرار گيرد براي اجراي حكم به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي فرستاده‌ مي‌شود و اگر نقض شود شعبه بدوي دوباره آن را مورد رسيدگي قرار مي‌دهد. البته در مواردي كه مبحث قصاص مطرح باشد علاوه بر ديوان‌عالي ‌كشور براي اجراي‌ حكم رئيس قوه‌قضاييه هم بايد آن را تاييد كند. سعيد خراط‌ها ـ جرم‌شناس آنچه در مورد اين قتل مي‌توان گفت اين است كه اين حادثه مشابه قتلي است كه سال گذشته جواني در ميدان كاج سعادت‌آباد مرتكب شد. نكته مشترك اين 2 پرونده در هيجاني بودن 2 قاتل است. هر دوي آنها دچار هيجان شدند و كنترلي بر خشم خود نداشتند. مي‌توان پيش‌بيني كرد اين جرم در آينده دوباره تكرار خواهد‌ شد و شنيدن اخباري از اين دست اصلا تعجب‌آور نيست. وقتي جواني پاسخ منفي از يك دختر مي‌شنود، احساس سرشكستگي به او دست مي‌دهد و به انتقامجويي مبادرت مي‌كند و اين به خاطر اين است كه ما مهارت كنترل خشم را به جوانان نمي‌آموزيم. جرم‌هايي‌ مثل اسيد‌پاشي به صورت دختران جوان نيز ناشي از همين موضوع است. سال‌هاست كه گفته‌ مي‌شود بايد آموزش و پرورش براي كنترل خشم و مهارت رفتار با ديگران اقداماتي انجام دهد و كتاب‌هاي مهارت زندگي را به دانش‌آموزان تدريس كند. بسياري از افرادي كه دست به ارتكاب جرم مي‌زنند اگر ياد بگيرند كه چطور خشم خود را كنترل و با ديگري رفتار كنند از چنين رفتارهايي دور خواهند شد. علاوه بر آموزش و پرورش بايد مراكزي شبيه به بهزيستي تشكيل شود تا جواناني كه دچار مشكل هستند بتوانند به آنها مراجعه كنند و كمك بگيرند. به وجود آمدن مشكلات عاطفي و درگيري احساسي براي جوانان امري طبيعي است آنچه اين موضوع را غيرطبيعي مي‌كند و از عشق خون مي‌سازد عدم مديريت اين احساسات است. وقتي ما مهارت‌هاي لازم را به جوان نمي‌آموزيم و وقتي مراكزي براي كمك به فردي كه احساسش جريحه‌دار شده ‌است وجود ندارد و فرهنگ عمومي مردم طوري است كه جوانان مجبورند مسائل عاطفي را از خانواده پنهان كنند و براي آرام كردن خود حتي نمي‌توانند از پدر و مادر كمك بگيرند، بنابراين نمي‌توان انتظار داشت كه چنين حوادثي رخ ‌ندهد. مشكل اينجاست كه خانواده‌ها صحبت كردن فرزندانشان در مورد مسائل عاطفي را بد مي‌دانند و اگر هم متوجه شوند كه فرزندشان با كسي رابطه دارد يا سعي مي‌كنند اين رابطه را پايان دهند يا اين‌كه طوري رفتار مي‌كنند تا فرد تصميم بگيرد همه چيز را پنهان كند. بنابراين جوان مهارت صحبت كردن را از دست مي‌دهد و خشونت را جايگزين گفتمان مي‌كند. چنين مساله‌اي نتيجه‌اي بجز خشونت نخواهد داشت. براي پيشگيري از وقوع چنين جرايمي بايد مهارت گفت‌وگو و كنترل خشم را از دوران مدرسه به افراد آموخت. بايد به والدين آموخت كه درگيري عاطفي و احساسي براي يك جوان عيب نيست و خانواده بايد آن را درك و براي جلوگيري از واكنشي خشن با او صحبت كرده و وي را راهنمايي كنند. بايد مسوولان اجتماعي نهادهايي را براي كمك به افرادي كه نياز به كمك فوري روحي دارند تاسيس كنند و نقش ميانجي را داشته باشند.در اين صورت از تكرار چنين وقايعي تا حدي جلوگيري خواهد شد. سارا لقايي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن