واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: غم نان داريم آينده بازار كسب و كار چه ميشود؟ كسب درآمد پديده اغواكنندهاي است براي يك دولت به اين دليل كه بتواند نيات خود را پيش ببرد ولو دلسوزانه و به نفع فقرا. شما هم زماني كه بچه بوديد، دوست داشتيد ثروتمند باشيد و با ثروتتان به فقرا كمك كنيد اما امروز ميبينيد كه اگر واقعا كسي ميخواهد به فقرا كمك كند بايد به ثروتمندشدن فكر نكند چراكه براي عبور از اين گردنه بايد پايش را روي دوش فقرا بگذارد. اين آمال شبيه همان آمالي است كه دولت در ابتدا از آن دم ميزد. اينها دورانهاي كودكي چپگرايي است؛ حتي در چپ ماركسيستي هم كه به اين حرفها معتقد نبوده است ميبينيم كه در چين چهرههايي مثل ليو شئو چي را كه در جريان مسائل مزبور به چين نفت توزيع و سعي ميكند نيازهاي مردم را با توزيع كالا برآورده كند، آنجا هم جريان چپ اين جريان را مذموم ميداند كه نام اين را طفوليت چپگرايانه ميگذارند. بنابراين اينها بيماري كودكي چپگرايانه است كه به آن مبتلا شدهايم. نبايد نيت كساني كه قصد خير دارند را تقبيح كنيم اما ناچاريم بگوييم، اينكه براي كمك به مردم بخواهيم از منابع خود مردم استفاده كنيم، عملياتي نيست.اين مثل اقدامي است كه بعد از انقلاب صنعتي ميان انگلستان و فرانسه رخ داد. فرانسه و انگلستان نزديك هم هستند. فرانسويها از اول ميخواستند يك وجب بالاتر از انگليسيها باشند. انگلستان هم بياباني بود كه مردمش دور از امپراتوري رم زندگي ميكردند كه خيلي هم به حساب آورده نميشدند. اواخر هم از راه دستبرد به كشتيهاي اسپانيايي طلا گير ميآوردند و زندگي ميگذراندند. كار اصلي آنها دزدي دريايي بود. درياسالار مشهور آنها نيز كارش را از دزدي دريايي آغاز كرده بود. بعد از انقلاب صنعتي در انگلستان، فرانسويها خيلي احساس عقبافتادگي كردند؛ بسيار كوشيدند كه طرحهايي را تهيه كنند تا خود را برسانند به انگليس. آنها موتور بخار ساختند كه با زغالسنگ گرم ميشد و بخار توليد ميكرد و دستگاه مكانيكي را به راه ميانداخت. آنها براي اينكه بگويند ما يك قدم جلو هستيم. شروع به ساختن وسائلي كردند كه نياز به انرژي نداشت. هنوز هم بشر دست نكشيده است به موفقيتهايي هم رسيدهاند اما هيچوقت نتوانستند موفقيت چشمگيري به دست بياورند؛ مثلا به سراغ باد، خورشيد و... رفتند. آنقدر از اين موتورها در اداره اختراعات فرانسه ثبت كردند كه هيچكدام هم به نتيجه نرسيد؛ اداره اختراعات فرانسه روي تابلويي نوشت كه موتور بدون انرژي ثبت نميشود. بنابراين اين طرحها هم موتور بدون انرژي است؛ نميشود موتوري طراحي كرد.درواقع ما با يك تفكري روبهرو هستيم كه فراتر از دولت است. وقتي بالاي دوسوم نمايندگان مجلس به اين لايحه راي ميدهند بايد نقد ما به يك جريان فكري باشد. در اين تفكر آرمانها و آمالهاي مختلفي وجود دارد اما همه فعلا روي اين موضوع متفق شدهاند. مضاف بر اين برخي افراد از جرياني كه در مجلس به منتقدان دولت مشهورند هم با اين تفكر همراهي ميكنند. شايد اين موافقت با اين باور باشد كه حالا رقيب رسيده است و ميخواهد اين را انجام دهد بگذاريم انجام دهد. ضمن اينكه اين سياست را قبول دارد و جزو عقايدش است و فكر ميكند كه كس ديگري ميخواهد به عقايدش عمل كند. هيچكس به آثار آن توجه نميكند. اين باعث شده است بگوييم ما در معرض يك هجوم يكپارچه هستيم كه موجب شده تفكرات متضاد را كه با هم اختلافات زيادي داشتند كنار هم قرار دهد؛ البته اگر بگوييم همه كساني كه در اين طرف هستند موافقند حرف نادرستي است؛ اگر هم بگوييم همه افراد آن طرف مخالف هستند باز هم حرف درستي نيست. ميتوان گفت كه در هر دو جريان عده موافقان زياد و عده مخالفان كم است. پس نميتوان اين موضوع را جناحي كرد اما اين نقد وارد است كه نميتوان به نام طرفداري و حمايت از فقرا پوستين زير پاي آنها را به حراج بگذاريم و بگوييم كه شبانه ميخواهيم به آنها كمك كنيم. بهتر است بگذاريم پوستين و فرش زير پاي مردم سر جايش باشد؛ اگر كمكي ميخواهيم بكنيم، مانعي براي آن وجود ندارد. نميتوانيم اين را بگوييم كساني كه تسليم اين طراحيها شدهاند نيت بدي داشتند. نميتوانيم اين را بگوييم كه به دنبال خدمت نيستند اما ميگوييم كه از اين طرح خدمت درنميآيد. اصلا در قصد خير اولياي كار در دولت ترديد نميكنيم اما مطمئنيم كه خيري از اين كار عايد نميشود. در اصل لايحه دولت مادهاي گنجانده شده بود كه در آن آمده بود، حقوق و دستمزد براي كارگران و كارمندان در طول سه سال اجراي هدفمندكردن يارانهها ثابت باشد و تغييري نكند. قبلا ماده ١٣ اين بود كه در كميسيون ويژه حذف شد و ماده ١٣ فعلي كه جنجالآفرين شد و آقاي احمدينژاد را بهطور سرزده به صحن علني كشاند، درواقع ماده ١٤ بود. البته جنجال ماده ١٣ اصلي قطعا بيش از اين بود كه خوشبختانه در كميسيون حذف شد. اين تنها كار مثبتي بود كه در كميسيون انجام شد. جالب اينجاست كه يكي از نمايندگان در صحن علني پيشنهاد داد اين ماده به لايحه بازگردد كه بنده گفتم تنها اقدام مثبتي كه كميسيون انجام داده است را از بين نبريم كه خوشبختانه اين طور نشد. تحليل بنده اين بود كه حالا كه ميخواهيد گرگهاي درنده را به جامعه رها كنيد حداقل چند سنگ به فقرا بدهيد تا از خود دفاع كنند. به گمان دولت قيمتها ثابت ميماند. در حالي كه مزد پنج درصد قيمتها است. يعني خودشان نتوانستند و كسي هم برايشان محاسبه نكرده است كه مجموع مزد دريافتي چقدر از توليد ناخالص داخلي است. بنابراين اگر به دستمزدها ١٠٠ درصد اضافه شود فقط ميتواند پنج درصد از تورم را پوشش دهد اما بنزين خودش به تنهايي بيش از پنج درصد از تورم را در اختيار ميگيرد اين تازه براي اثر مستقيم بنزين است بنابراين بنزين به تنهايي اثرش در تورم بيش از تاثير پوششي افزايش دستمزد است. همواره ما قدر درآمدهاي نفتي خود را ندانستهايم البته دولتها در دورههاي خود وسوسه شدهاند اما موانعي بر سر راه اجراي چنين طرحي ميديدند. قدر درآمدهاي نفتي هيچگاه دانسته نشده است. در حال حاضر تنها چيزي كه در كشور تثبيت شده، نرخ ارز است. نرخ ارز كمترين تورم را داشته. اين كار چه نفعي براي مردم داشته است؛ به غير از صادركنندگاني كه در برابر ساير اقشار اندك هستند چون ما بيشتر واردكننده هستيم، اصولا كساني كه با خارج سر و كار دارند سود ميبرند؛ از كسي كه مسافرت ميرود تا كسي كه تاجر است تا توليدكنندهاي كه به ثبات در كارش رسيده است. البته ثبات قيمت ارز همواره آرزوي ما بوده است اما نه براي پوششدادن نقدينگي موجود در جامعه.در حال حاضر ما از نظر اقتصادي داريم صورت مساله را پاك ميكنيم. حالا هم با اجراي هدفمندسازي يارانهها قصد پاككردن صورتمساله را داريم اما در يك حركت توفاني آنچنان قيمتها را به هم ميزنيم كه در اين توفان همه آرزو كنند از تورم سهرقمي به تورم يكرقمي برسيم. بنابراين سه صفر از اسكناسهايمان برخواهيم داشت. آنهايي كه ميگويند تورم سهرقمي نميشود و در عين حال ميگويند بعد از اجراي هدفمندسازي يارانهها راجع به حذف سه صفر از پول ملي بحث ميكنيم، به خوبي آگاه هستند كه تورم سهرقمي خواهد شد. برخلاف اينكه ميگويند، اين حرفها توهم و خيال و ادعا است به خوبي ميدانند كه تورم اين كار سهرقمي است. حالا يا اين تورم اعلام شود يا كسي جرات نكند آن را اعلام كند، در واقعيت جامعه رخ خواهد داد و واقعيت آني است كه اتفاق خواهد افتاد. انتظار اين است كه تمام ريزشها و تمام اتفاقات در حركت توفاني بازگردد به نقطه مطلوب. من از ابتدا هم گفتم نگراني من براي بچه نيست؛ براي قابله هم نيست؛ من از آن ميترسم كه مادر اين بچه از بين برود. نگران هستم انقلابي كه حاصل خون هزاران شهيد است و امام و ولايت فقيه سمبل آن هستند در معرض خطر قرار بگيرد. ميترسم اين توفان همه اركان انقلاب را تهديد كند. در حقيقت كاركرد اين لايحه فقط اقتصادي نيست و همه حوزهها را در برميگيرد. در حوزه اجتماعي صيانتها از بين ميرود. صيانت خانوادهها نديده گرفته ميشود. خواهيم ديد كه بسياري تن به اعمال ناشايست ميدهند بدون اينكه قبلا در اين زمينه ميدانداري كرده باشند.نياز، حوادث تلخي را رقم خواهد زد كه هيچ حوزهاي از آن مصون نيست. فضاي رواني جامعه؛ فضاي قيمتها؛ فضاي خانوادهها و حريم خصوصي افراد، همه چيز در معرض تهديد اين حركت خروشان قرار ميگيرد. ظاهرا هم ما ناچاريم. طرفداران اين طرح ميگويند ما ناچاريم اين كار را انجام دهيم اما نميدانم چه كسي ما را ناچار كرده است كه حريم خانوادههايمان را به حراجي ثروتمندان بگذاريم. چه كسي ما را ناچار كرده است كه ثروتهاي نفتي را به نام فقرا و به كام اغنيا بريزيم.عليرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]