تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 17 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه حقيقت خوشبختى آن است كه پايان كار انسان خوشبختى باشد و حقيقت بدبختى آن ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1810015999




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو رادیو گفتگو مرحوم شد! متن كامل گفتگوی هفته­نامه پنجره با علی شكوهی  (مشاور و عضو سابق شورای سیاستگذاری رادیو گفتگو)   اشاره: شماره 17 هفته­نامه «پنجره»، پرونده­ای را به رادیو گفتگو اختصاص داد و در آن با چند تن از مدیران و مشاوران سابق شبكه رادیویی گفتگو مصاحبه كرد. علی شكوهی هم به عنوان مشاور و عضو سابق شورای سیاستگذاری این شبكه دعوت به گفتگو شد و به شرط این كه متن نهایی تنها با توافق وی در پنجره منتشر شود، با وی گفتگو شد. اكنون كه شماره جدید این نشریه روی دكه­ها رفت معلوم شد كه بخشهایی از مصاحبه بدون اطلاع ایشان، حذف شده است. همین امر باعث شد كه وی متن كامل این گفتگو را برای انتشار در اختیار آینده قرار دهد. گفتنی است بخشهای رنگی مصاحبه در پنجره منتشر نشده است. ********** آقای شكوهی در ابتدا می‌خواستم بدانم كه چه شد وارد رادیو گفتگو شدید و چه مسئولیتی در مدیریت این شبكه رادیویی به عهده شما بود؟ ابتدا باید بگویم كه من كارمند صدا و سیما نیستم و در راه‌اندازی رادیو گفتگو نقش رسمی و تشكیلاتی نداشتم. دوست بزرگوار بنده جناب آقای مهندس محمدیان كه اولین بار مدیر رادیو گفتگو شدند، احساس كردند كه بنده می‌توانم كمك ایشان باشم تا به عنوان مشاور و عضو شورای سیاستگذاری شبكه، كمك كنم تا یك فضای معتدل و منصفانه‌ای در این رادیو شكل بگیرد. احتمالا به خاطر سابقه و تجربه شما در كار رسانه‌ای بود كه چنین تصمیمی گرفتند؟ علاوه بر سوابق رسانه­ای، ما از قدیم رفیق و همشهری بودیم، ضمن اینكه سوابق مبارزات سیاسی در قبل از انقلاب داشتم و همچنین به عنوان كسی كه اهل گفتگو، چهره به چهره و مناظره و مباحثه و مناظره در محیط‌های دانشگاهی و رسانه‌ای است، شناخته شده بودم و دوستان بر این باور بودند كه موضع سیاسی بنده به گونه‌ای است كه می‌توانم سلیقه‌ها و نظرات متفاوت را تحمل كنم و با توجه به ماهیت رادیو گفتگو به درد جذب نیروهای مناسب و اعتمادسازی در میان نیروهای با گرایش مختلف فكری و سیاسی می‌خورم. این بدین معنی است كه فردی كه خودش اهل گفتگو نباشد و به آن اعتقادی نداشته باشد نمی‌تواند مثلا یك رسانه گفتگو محور را اداره كند؟ اگر كسی اهل گفتگو هم نباشد به هر حال باید این تعامل و گرایش در ذهنش شكل گرفته باشد. وقتی قرار است رادیویی، چندصدایی و آزاداندیش باشد حتما باید شخصی كه اهل تحمل و مداراست، در آن نقش­آفرینی كند. به عبارت دیگر اگر مدیری بخواهد یك رسانه فراگیر را مدیریت كند حتما باید خودش فراگیری ذهنی و كشش این كار را داشته باشد و به عقیده من مهندس محمدیان كشش این كار را داشت. اقدام مناسبی كه مهندس محمدیان پیش از شروع به كار رادیو گفتگو انجام داد تشكیل یك شورای سیاست گذاری با حضور مجموعه‌ای از نیروها با گرایش فكری متفاوت بود كه بر سر ضرورت گفتگو به تفاهم رسیده بودند. در واقع شورای سیاست­گذاری یك بنیانی را به وجود آورد كه بر اساس آن رادیو گفتگو صاحب یك مانیفست شد و می‌دانست كه در شرایط آتی چه باید بكند. مثلا نسبت به احزاب چه موضعی باید بگیرد یا در ارتباط با افراد سیاسی چگونه باید عمل كند و ... ... در واقع یك اساسنامه تدوین شد؟ یا به عبارت بهتر یك «نقشه راه» بود تا رادیو گفتگو بداند قرار است از كجا شروع كند و به كجا می‌خواهد برسد. مثلا یكی از مسائل اساسی كه باید حل می‌كردیم نگرانیی بود كه در میان نیروهای سیاسی – اجتماعی وجود داشت كه عملكرد رادیو گفتگو چگونه است و چه تاثیری می‌تواند بر جامعه بگذارد. به طور كلی ما به هنگام راه­اندازی رادیو گفتگو با دو طیف در جامعه مواجه بودیم. یك طیف كه تا یك صدای مخالف در رادیوی رسمی جمهوری اسلامی شنیده می‌شد بلافاصله سوار موتور ‌شده و به عنوان اعتراض، جلوی ساختمان صدا و سیما جمع می‌شدند. واقعا این اتفاق افتاده بود؟ در خیلی از مواقع این اتفاق افتاده بود اما در ارتباط با برنامه­های رادیو گفتگو نه. یك طیف دیگر كه اساسا به رادیو گفتگو و رسانه ملی اعتماد نداشتند و معتقد بودند كه به هیچ وجه نباید وارد این رسانه شد و با آن حرف زد. به هر حال در بخش عمده‌ای از جامعه روشنفكری ما این بی­اعتمادی همیشه وجود داشته است. بله. در بین روشنفكران، دگراندیشان و جریانهای منتقد صدا و سیما و مشخصا جریانهای سیاسی اصلاح­طلب این بی­اعتمادی وجود داشته و دارد و همین مساله نیز مانع بزرگی بود تا آنها به خود اجازه دهند كه وارد رسانه ملی شوند یا با آن مصاحبه كنند. به همین خاطر ما در نشست­های اولیه خود از نمایندگان نهضت آزادی، گروه­های اصلاح­طلب، گروه­های اصول­گرا و حتی جریانهایی كه پیش از این متهم به این بودند كه برخوردهای خشن با جریانات سیاسی رقیب دارند و حتی در داخل نیروهای اصول­گرا نیز صدای مخالف را بر نمی‌تافتند، دعوت كردیم تا در جلسات ما حضور پیدا كنند. عموم این جلسات ضبط و تنظیم شد. ما استدلالهای آنها را شنیدیم، ضرورت­های كار را تبیین و مبانی خود را عرضه كردیم و در نهایت به یك اعتمادسازی دوجانبه رسیدیم و این مفهوم را در بین همه نیروهای وفادار به انقلاب جا انداختیم كه این رسانه ضرورت دارد و نبایستی از بلند شدن یك صدای مخالف ترسید. این جلسات، زمینه­سازی اولیه را برای مدیریت منطقی رادیو گفتگو فراهم كرد. ما برای اینكه این رادیو جذاب­تر و كاربردی­تر بشود موضوعاتی را انتخاب كردیم كه چالشی بودند و در آن زمینه، اختلاف دیدگاه وجود داشت و نظرات متفاوت مطرح بود. آنوقت مطمئن بودید كه طرح این مباحث تخصصی و چالشی، مخاطب هم دارد یا نه؟  ببینید! ما مخاطبان رادیو را در سه سطح تعریف كرده بودیم: تولید كنندگان اندیشه؛ توزیع­كنندگان اندیشه و مصرف­كنندگان اندیشه و در نهایت فرض را بر این گذاشته بودیم كه بیشترین مشتریان ما از دو طیف اول و دوم خواهند بود. در واقع سطح مباحث به گونه‌ای انتخاب شده بود كه افراد عادی جامعه خیلی مشتری آن نبودند. پس نگران عوام زدگی مباحث و گفتگوها نبودید؟ فرض ما بر این بود كه مخاطبان ویژه­ای كه به لایه­های عمیق­تر مباحث مطرح در جامعه علاقه­مندند، با ما دغدغه مشتركی دارند و برنامه­ها را پیگیری می‌كنند و افرادی كه به طرح مباحث چالشی اعتقاد دارند، شنوندگان اصلی برنامه­های رادیو گفتگو هستند. در این بین ممكن بود كه یك آدم عادی نیز علاقه‌مند به این مباحث باشد كه ما دیگر آنها را در گروه سوم یعنی مصرف­كنندگان اندیشه تقسیم­بندی نمی‌كردیم. شاید برای بسیاری از شبكه‌های رادیویی هر چه تعداد مخاطبان بیشتر باشد به معنی موفقیت آن رسانه تلقی شود اما واقعیت اینست كه در رادیو گفتگو ما اصراری بر این نداشتیم كه مخاطبان عادی زیادی داشته باشیم. برای ما مهم ایجاد فرصتی رسانه‌ای بود تا گروه­های مختلف اجتماعی و سیاسی حرفهای خود را بزنند و برای بیان عقاید خود، رسانه‌ای داشته باشند، فرصتی كه در شبكه­های دیگر فراهم نمی‌شد. مثلا من خودم سردبیری و اجرای برنامه‌ای را به عهده داشتم تحت عنوان «حزب ایرانی» كه در آن با دبیران كل یا اشخاص برجسته مهمترین احزاب سیاسی كشور به گفتگو ‌پرداختم و آنها ساعتها در معرفی حزب و گروه خود با شنوندگان رادیو گفتگو سخن گفتند. همه احزاب؟ یعنی شما می‌توانستید مثلا با دبیركل نهضت آزادی هم گفتگو كنید؟ تقریبا با تمام احزاب اصلی كشور گفتگو كردم. البته خط قرمزی كه آن موقع تعیین كرده بودیم این بود كه فقط احزابی كه در كمیسیون ماده 10 احزاب مجوز دارند، به برنامه دعوت شوند. البته ما به سراغ آقای ابراهیم یزدی هم رفتیم اما نه به عنوان دبیركل نهضت آزادی بلكه با ایشان به عنوان یك فرد فعال در جریان پیروزی انقلاب، درباره مباحث سیاسی و تاریخی گفتگو كردیم. این خط قرمزهایی كه در شورای سیاست­گذاری تعیین می‌شد شامل اندیشه­ها و نحله­های فكری می‌شد یا شخصیت‌های حقیقی را هم در بر می‌گرفت؟ به عبارت دیگر شما در دعوت برخی از چهره‌های سیاسی یا اندیشه‌ای معذوریت هم داشتید؟ ما معذوریتی ایجاد نكرده بودیم و معتقد بودیم كه هر كس به قانون اساسی این كشور اعتقاد و التزام دارد، باید به رادیو گفتگو بیاید و حرفش را بزند. مثلا یك وكیلی كه من نامش را نمی‌برم در زندان بود اما از سوی دیگر جایزه دفاع از حقوق بشر را هم در خارج از كشور برده بود. ما خودمان با او تماس گرفتیم تا درباره این جایزه و انگیزه اهدای آن به ایشان، بپرسیم. اتفاقا در منزل بود و گفت كه من از زندان به مرخصی آمده­ام و باید دوباره به زندان برگردم اما درباره این موضوع حاضرم با شما صحبت كنم. ما نیز در مورد جایزه او و سخنانی كه منتقدان به این جایزه داشتند با او مصاحبه كردیم كه همان شب نیز پخش شد. یكی دیگر از چهره­های مطرح سیاسی كه بازداشت و زندانی شده بود، پس از چند روز كه از آزادی وی می­گذشت به رادیو گفتگو دعوت شده بود و خودش در همان برنامه گفته بود كه باورش نمی‌شود كه 15 روز پیش در زندان جمهوری اسلامی بود و اینك پشت یكی از تریبون‌های رسانه ملی قرار گرفته است و می‌تواند حرفهای خودش را بزند. حالا می‌شود نام این شخص را بگویید ؟ قای زید آبادی كه الان هم دوباره زندانی است. من یادم می‌آید كه رادیو گفتگو با داریوش شایگان یا محمد قوچانی نیز مصاحبه كرده است و اتفاقا خیلی هم از این اتفاق متعجب شده بودم. خیلیهای دیگر هم بودند. ما بسیاری از اشخاصی را كه در جاهای دیگر نمی‌توانستند نظر خود را بیان كنند به این شبكه دعوت كردیم تا بتوانند از این رسانه حرف خود را به گوش دیگران برسانند. خوب، به دلیل اعتمادی كه به تدریج ایجاد شد حاضر به گفتگو شدند و الا در آغاز، مقاومت می‌كردند. همان نشست‌های اولیه و حضور چهره‌های مختلف در آن تا حدود زیادی این اعتماد را ایجاد كرده بود. آنها ما را اهل امانت و انصاف می‌شناختند و لذا در همكاری با رادیو مشكلی نداشتند. البته ما به عنوان برنامه­ریزان رادیو گفتگو، صاحب سفره تلقی می­شدیم و طبعا سفره را جوری تزیین می‌كردیم كه اگر باب طبع دیگران است در عین حال، خودمان هم از نظر اعتقادی و سیاسی ضرر نكرده باشیم. البته اینكه رادیو گفتگو كاملا بی­طرف بود را به سختی می‌شود باور كرد؟ اساسا هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند بی­طرف مطلق باشد. من تاكید می‌كنم كه ما خنثی و بی­طرف و بی­هویت نبودیم اما در رادیو گفتگو سعی می‌كردیم بی­طرفی را رعایت كنیم. ببینید! برخی خط قرمزها به شرایط اجتماعی و فرهنگی برمی‌گردد و لزوما سیاسی نیست و ما نه از سوی حاكمیت كه به دلیل محدویت‌های فرهنگی و اجتماعی نمی‌توانستیم از آنها عبور كنیم. در واقع شما سعی می‌كردید ظرفیت و كشش تاریخی جامعه را نیز در نظر بگیرید ؟ درست است. مثلا در همان نشست‌های مقدماتی برخی می‌گفتند ما علاقه‌مندیم كه به نقد رهبری هم بپردازیم. ما به آنها می­گفتیم كه این هنر نیست كه در همان اولین برنامه‌های رادیویی، شما به گونه‌ای عمل كنید كه فریاد اعتراض یك طیف بزرگی از جامعه را بلند كند و ما نتوانیم اساسا این رسانه را سرپا نگه داریم. داشتن نظری غیر از نظر رهبری حق شماست و شما می‌توانید بی آنكه اسم رهبری را بیاورید، نقد خود را بیان كنید. البته در عین حال معتقد بودیم كه حتی اگر در برخی زمینه‌ها، ظرفیت بیشتری هم موجود بود، باز هم حق تخطی نداریم چون اساسا در دفاع از آزادی نباید به دام لیبرالیسم بیفتیم و به مبانی پایه‌ای خودمان پشت كنیم. درعین اینكه معتقد نبودیم برای دفاع از حقیقت، باید خفقان فرهنگی ایجاد كنیم و فقط یك صدا از رادیو گفتگو شنیده شود. به عبارتی دیگر بر این باور بودیم كه در مورد توده‌های عادی جامعه اگر رسانه ملی با منطق خودش عمل می‌كند، در حوزه خواص هیچ حرفی بدون پشتوانه‌های نظری محكم پذیرفتنی نیست و مقبول واقع نخواهد شد. اگر جریان انقلاب در دفاع از خودش حرفی برای گفتن داشته باشد كه دارد و در تعامل و تقابل با اندیشه‌های دیگر همین حرف را می‌تواند به كرسی بنشاند، باید در عمل این را اثبات كند. ما معتقدیم اگر رادیو گفتگو با همین منطق پیش می‌رفت، ما می­توانستیم بسیاری از داشته‌هایمان را تازه كشف ‌كنیم. ما معتقد نبودیم كه در رادیو گفتگو، صرفا مناظرها و گفتگوهایی را به وجود بیاوریم كه حتما برنده بحث ما باشیم. ممكن است یك نیرویی كه ما دلمان می‌خواهد حرف قویتری بزند نتواند این كار را انجام دهد. اشكالی هم ندارد. به تعبیر مرحوم شریعتی كه می‌گفت اگر من معلم پسرم باشم تمام تلاشم را می‌كنم كه ایشان شاگرد اول بشود اما حاضر نیستم یك نمره اضافی به او بدهم تا شاگرد اول شود، ما هم تمام تلاشمان این بود كه همه نیروهای سیاسی انقلاب با گرایش‌های متفاوت بتوانند حرفهای خود را بزنند. این مساله چند نتیجه قهری به همراه داشت. اول اینكه گوش مردم به شنیدن صداهای مختلف و متفاوت عادت می‌كرد و ما صبوری و تحمل را تجربه می‌كردیم. دوم اینكه باعث می‌شد مباحث سیاسی و اجتماعی ما به شكل پخته­تری در سطح جامعه ارائه شود. سوم اینكه باعث اعتمادسازی می‌شد و نخبگان ما را كه بشدت به رسانه ملی بی­اعتماد شده بودند، به سوی رسانه ملی سوق می‌داد و در واقع شیوه‌ با هم اندیشیدن و بلند اندیشیدن را می‌توانستیم در جامعه بیاموزیم. در واقع به نهادینه كردن دموكراسی در جامعه كمك می‌شد. من تعابیر خودم را به كار می‌برم و اصراری ندارم كه یك پدیده‌ای را كه نام می‌بریم حتما انطباقی با مفهوم غربی­اش داشته باشد. این ارزش‌ها از ذات اعتقادات دینی ما هم  برمی‌آیند. منظورم این است كه گفتگو یك دیالكتیك است و پیش از آن باید پذیرفت كه هر كسی حق دارد اندیشه‌های خود را بیان و از آن دفاع كند. بله. پیشفرض ما این بود كه به جای یك طرفه حرف زدن و منولوگ، باید دیالوگ شكل بگیرد و در دیالوگ هم طبیعتا دو طرف وجود دارد و دو دسته از مبانی اندیشه‌ای مطرح می‌شوند. در عین حال می‌دانیم كه وقتی صدا و سیما برای یك شبكه‌ای بودجه و امكانات می‌گذارد، نمی­خواهد ضرر ‌كند و به هر حال می­خواهد مبانی خودش را نیز تحكیم ‌كند. یعنی در عین حال كه می‌خواهد چندصدایی و آزاداندیشی را ترویج ‌كند، به تدریج می­خواهد منطق برتری برای انقلاب و نیروهای انقلابی و هواداران نظام ایجاد ‌كند تا بسیاری از آنها به صحنه بیایند و توانایی خود را به اثبات برسانند اما لازمه این قضیه این نبود كه صرفا جایی كه ما برنده بحث هستیم، مناظره­ها را شكل دهیم. ما خیلی از وقتها دلمان نمی‌خواست كه دولت آقای احمدی­نژاد را با آن شدت و غلظت نقد كنیم اما هواداران ایشان می‌آمدند و هیچ حرفی برای گفتن نداشتند و منتقدان ایشان به مراتب بسیار قدرتمندتر ظاهر می‌شدند. بعد ما متهم به این می‌شدیم كه موضعگیری ضددولتی داریم در حالی كه ما در رادیو گفتگو فراتر از جناحهای سیاسی و دولتها به منافع ملی فكر می‌كردیم. اما جناحهای سیاسی و عمدتا دولتمردان كه به شلاق انتقاد عادت نداشتند و كم­تحملی می‌كردند، جزء منتقدان جدی رادیو گفتگو به حساب می‌آمدند. از طرفی انتخابات ریاست جمهوری هم در آن مقطع پیش روی ما قرار داشت و طبعا باید مسئولان صدا و سیما تمهیداتی می‌اندیشیدند تا در برابر فشارهای دولت، از عملكرد رادیو گفتگو دفاع كنند تا این رسانه، روال پیشین خود را ادامه می‌داد. اتفاقا یك نقدی هم آن زمان وجود داشت كه به دلیل بی­اعتمادی برخی جناحهای سیاسی و روشنفكران به رسانه ملی و مباحثی همچون گفتگوی تمدنها و جامعه مدنی و آزادی بیان كه بعد از دوم خرداد در فضای سیاسی و عمومی ‌جامعه ایجاد شد، صدا و سیما برای رهایی از این اتهامات و بی­اعتمادی، رادیو گفتگو را تاسیس كرد تا به اصطلاح یك سوپاپ اطمینانی ایجاد كند و سیمایی دموكراتیك از خود نشان دهد. به همین دلیل برخی این تغییر رفتار رادیو را بیشتر نمایشی و تصنعی فرض می‌كردند. این تحلیل در باره برخی برنامه‌های تلویزیونی هم وجود داشت. مثلا خیلی‌ها آیتم خبری بیست و سی را صرفا یك ترفند رسانه‌ای می‌دانستند تا صدا و سیما را از اتهام یكسونگری و جانبداری از یك جناح خاص مبرا سازد و اساسا صدا و سیما نمی‌خواست یا نمی‌توانست به معنای واقعی یك رسانه بی طرف و ملی باشد. به عبارت دیگر تاسیس شبكه‌ای مثل رادیو گفتگو صرفا یك واكنش تاكتیكی در برابر شرایط  اجتماعی بود و استراتژی بلندمدت نداشت. الان نیزبا تغییر رویه رادیو گفتگو این دیدگاه بار دیگر قوت یافت. پاسخ شما به این تحلیل چیست ؟ من خیلی موافق این دیدگاه نیستم برای اینكه رادیو گفتگو در اواخر سال 84 طراحی و در اوایل سال 85 نیز راه‌اندازی شد بنابراین در زمان دولت آقای احمدی­نژاد این رادیو شروع به فعالیت كرد. ببینید! من چون وكیل مدافع آقای ضرغامی و آقای خجسته نیستم و از انگیزه‌های سیاسی احتمالی پشت پرده صدا و سیما خبر ندارم، نمی‌توانم جواب سوال شما را با اطمینان بدهم. فقط این را بگویم كه ایده راه‌اندازی رادیو گفتگو به قبل از دوم خرداد برمی‌گردد و علت اصلی آن هم ضرورت تاریخی و اجتماعی این كار بود. آقای خجسته یك مثل جالبی می‌زدند و می‌گفتند یكسری لات در مشهد دعوا می‌كردند و جلوی زن و بچه مردم به هم فحش و ناسزا می‌دانند. یك نفر به آنها گفت كه اینجا جای اینكارها نیست شما بروید ته كوچه و آنجا هرچقدر می‌خواهید همدیگر رابزنید و فحش بدهید. به نظر ایشان، رادیو گفتگو ته كوچه نخبگان ماست. بنابراین رادیو گفتگو بیشتر نخبگان ما را پوشش می‌داد و این یك نوع تخلیه احساسی- روانی برای آنها نیز بوده است تا جایی برای بیان عقاید خود داشته باشند. اتفاقا شاید فضای دوم خرداد مانع از راه‌اندازی این رادیو شد چون فكر می‌كردند كه اگر این كار را انجام دهند نوعی انفعال و وادادگی تلقی می‌شود و تصور می‌شد كه صدا و سیما مجبور شد تساهل و تسامح دیگران را بپذیرد. بعد از دوم خرداد كه این مباحث كمتر موضوعیت داشت، رادیو گفتگو طراحی و راه­اندازی شد. البته رادیو گفتگو در همین سطح نیز دارای دو ضعف اساسی بود. اولین ضعفش این بود كه این رادیو فقط در سطح تهران و اطراف آن شنیده می‌شد و جنبه ملی نداشت. دوم اینكه ساعت پخش این رادیو فقط 6 ساعت بود و ما معتقد بودیم كه لااقل رادیو گفتگو باید 18 ساعته مثلا از 6 صبح تا 12 شب برنامه داشته باشد. طرح ما نیز این بود كه 6 ساعت میانه روز، تكرار و بازپخش برنامه‌ها باشد و 12 ساعت نیز برنامه تولیدی داشته باشیم. نكته دیگری كه به نظر من اهمیت دارد این است كه این رادیو در سطح تولید فكر و اندیشه وارد ماجرا شد و همزمان بود با بحث آزاداندیشی كه رهبری مطرح كرده بود و انتظار داشت كه در عمل این تولید فكر اتفاق بیفتد. ما در واقع داشتیم كمك می‌كردیم كه این اتفاق هم بیفتد. برای همین یكی از كارهایی كه انجام دادیم این بود كه در بسیاری از جاهایی كه كرسی آزاداندیشی تشكیل می‌شد و اندیشه‌ای جدید ارائه می‌گردید، حاضر می­شدیم و مباحث را ضبط و در رادیو پخش می‌كردیم. آن وقت گزینشی عمل نمی‌كردید و همه این نشست‌ها را پوشش می‌دادید؟ مثلا اگر در همایشی اندیشه‌های دكتر سروش مطرح می‌شد آن را هم ضبط و پخش می‌كردید؟ اصلا ما خود آقای دكتر سروش را بارها به رادیو دعوت كرده بودیم كه خودشان نیامدند ولی مدافعان اندیشه ایشان از جمله پسرشان، سروش دباغ، به رادیو آمدند و صحبت كردند. می‌توانم بپرسم كه چرا دكتر سروش دعوت رادیو گفتگو را نپذیرفت؟ ما خیلی اخلاقی نمی‌دانستیم كه علت نیامدن ایشان را پخش كنیم. شاید دانستن این امر برایتان جالب باشد. خیلیها این مساله یعنی نیامدن دكتر سروش به رادیو گفتگو را فرصت خوبی می‌دانستند كه خبرش را رسانه­ای بكنند و بگویند كه سروش ترسید و به مناظره نیامد اما ما در همین حد هم اخلاق حرفه­ای را زیر پا نگذاشتیم و بنای ما بر این بود كه دكتر سروش و هر شخص دیگری حق دارد به هر دلیلی، دعوت ما را بپذیرد یا نپذیرد و ما حق نداریم از این مساله علیه فردی استفاده كنیم. همین روند و رعایت اخلاق حرفه‌ای باعث شد تا غالب نخبگان و روشنفكران ما به رادیو گفتگو اعتماد پیدا كنند. آقای شكوهی! به این فكر نیفتادید كه سیمای گفتگو نیز داشته باشیم؟ چرا. اصلا این ایده‌ای بوده كه خود آقای ضرغامی مطرح كرده بود. تاكید ما این بوده كه صدا و سیما به مثابه یك تاكتیك به سراغ این موضوع  نرود. درست است كه تحت فشارهای سیاسی، مدیران صدا و سیما عقب­نشینی كردند و درست است كه الان رادیو گفتگو از رمق افتاد و نخبگانی كه به این رسانه اعتماد كردند، دیگر حاضر نیستند با آن همكاری كنند و درست است كه مدیر كنونی رادیو گفتگو نمی‌تواند آن اعتماد سابق را تجدید و نظر نخبگان را جلب كند اما در زمان راه‌اندازی، نه آقای ضرغامی و نه آقای خجسته و نه آقای محمدیان، رادیو گفتگو را به عنوان یك ابزار تاكتیكی یا وسیله پز دادن سیاسی تلقی نمی‌كردند و آن را یك ضرورت رسانه‌ای می‌دانستند. آیا رادیو گفتگو به لحاظ روش­شناختی در پی كشف حقیقت بود یا قصد داشت تا از طریق این برنامه، افكار و باورهای خود را به كرسی بنشاند؟ ببینید! اینگونه نبود كه از قبل یكسری حقایق قطعی و مورد توافق همه وجود داشته باشد و ما باید برنامه­ها را به شكلی هدایت كنیم كه در پایان نظر ما اثبات شود. به عنوان مثال من یك برنامه را سردبیری و اجرا كردم با عنوان «تولد یك جمهوری» كه در باره انقلاب بود. در این برنامه با احسان نراقی، ابراهیم یزدی، عماد افروغ، بادامچیان، زیباكلام و افراد دیگری گفتگو داشتم كه هر كدام دیدگاه متفاوتی داشتند. با اینكه من به این تفاوت آرا معتقد بودم و باید اجازه می‌دادم كه هر كدام، دیدگاه خودشان را مطرح كنند با این حال خنثی هم نبودم. یدین معنی كه سوالاتی را مطرح می‌كردم كه این آقایان هر چه بگویند در نهایت به سود اعتقاد انقلابی ما دربیایید. در همین برنامه شاید باورتان نشود كه بهترین حرفها در دفاع از ضرورت اسلامی بودن نظام و روحانی بودن رهبری آن را آقای ابراهیم یزدی زدند. ایشان می‌گفت خیلی از روشنفكران به من می‌گویند كه شما باعث شدید كه آخوندها بر مملكت حاكم شوند و من پاسخ می‌دهم كه شما صورت مساله را اشتباه فهمیدید. اگر من روشنفكر با 40 سال سابقه سیاسی و مبارزاتی گول آخوندها را خوردم پس حق ماست و آنها در رهبری جامعه از ما شایسته تر بودند. بگذریم كه اصلا مسئله این نیست. واقعیت این است كه اگر روحانیت به صحنه مبارزه نمی­آمد، اساسا انقلابی واقع نمی­شد و طبیعی است كه این روحانیت در رهبری انقلاب قرار بگیرد. خوب شاید آقای یزدی و امثال او كه در راستای آرمانهای انقلاب و ارزش‌های اسلامی صحبت می‌كردند، شاید نگران این بودند كه با گفتن حرفهای دیگر با مشكل مواجه شوند و امنیت آنها تهدید شود؟ نه. واقعا اینطور نبود چون می­توانستند این گفتگوها را نپذیرند. ضمن اینكه حرفهای انتقادی خودشان را هم مطرح كرده بودند. مثلا در همان برنامه احسان نراقی به شدت از روحانیت انتقاد كرد و ما آن را پخش كردیم. اینطور نبود كه ما صرفا نظرات موافق با خود را پخش كنیم.  البته این را هم عرض كنم كه متناسب با توان سردبیران ممكن بود آزادی عمل برنامه متفاوت باشد ضمن اینكه دست سردبیران در انتخاب كارشناسان باز بود. آیا اتفاق افتاده بود كه به دلیل دعوت از برخی اشخاص به ویژه در حوزه سیاسی مورد انتقاد قرار بگیرید؟ بله. مثلا ما یك مصاحبه‌ای با دكترسیدحسین نصر داشتیم كه برخی از بزرگان نسبت به آن اعتراض كردند و ما هم بعدها كمی خود را محدود كردیم و تصمیم گرفتیم با این دست از افراد كه برخی بزرگان درباره آنها نظر دارند كه با آنها گفتگو نشود، گفتگوی ترویجی نداشته باشیم اما گفتگوی چالشی را از دستور كار خارج نكردیم. با توجه به شرایط سیاسی – فرهنگی موجود و حوادث و اتفاقاتی كه پس از انتخابات 22 خرداد افتاد، فكر می‌كنید رادیو گفتگو چه جایگاه و نقشی باید داشته باشد؟ به نظر من رادیو گفتگو و حتی سیمای گفتگو یك نیاز ضروری رسانه‌ای و حتی سیاسی و امنیتی است آن هم نه فقط در سطح تهران بلكه در سطح كشور و نه فقط در 6 ساعت بلكه به صورت شبانه­روزی. در واقع یك جای امن باید برای خواص وجود داشته باشد كه بتوانند دیدگاه­های خود را آزادانه مطرح كنند. متاسفانه رادیو گفتگو الان از رمق سابق خود افتاده و در واقع مجبور به عقب­نشینی شده است. تحت چه فشارهایی این اتفاق رخ داد؟ عمدتا این فشارها از طرف نهادهای نظارتی است از برخی مراكز مهم گرفته تا شورای نظارت بر صدا و سیما كه فكر می‌كنند در برخی از حوزها نباید وارد شد یا با برخی اشخاص نباید گفتگو كرد. همچنین فشارهای دولت كه اصلا تاب شنیدن انتقاد و اعتراض به خود را ندارد. با این محدودیتها و موانع در واقع ماهیت رادیو گفتگو زیر سوال می‌رود و ما نمی‌توانیم فقط آنجایی از چندصدایی دفاع كنیم كه به نفع خودمان تمام می‌شود. با این وجود چه آینده‌ای را برای رادیو گفتگو پیش­بینی می‌كنید؟ همانطور كه عرض كردم من سخنگو یا وكیل مدافع رادیو گفتگو نیستم اما معتقدم كه ما نیازمند تحولات اساسی در رسانه ملی هستیم. بنده صد در صد با نظر مهندس میرحسین موسوی درباره ضرورت راه‌اندازی شبكه‌های خصوصی در صدا و سیما موافقم. باید موانع قانونی در این راه برداشته شود و انحصار صدا و سیما در دست یك نهاد خاص در این عصر دیگر بی معناست لذا حتی اگر قانون اساسی در این راه مانع است، باید اصلاح شود و اگر هم نمی‌شود رسانه خصوصی داشته باشیم، در همین صدا و سیما باید امكان تاسیس شبكه‌هایی مثل رادیو گفتگو و سیمای گفتگو به معنای درست آن  فراهم شود. هنوز درباره آینده رادیو گفتگو چیزی نگفتید؟ من معتقدم كار رادیو گفتگو تمام شده است و دیگر نمی‌تواند مثل گذشته تاثیرگذار باشد چون وضعیت سیاسی موجود در جامعه نیز اجازه این امر را نمی­دهد. در واقع فضای سیاسی جامعه ما تحمل مخالف را ندارد چه برسد به یك شبكه رسمی رادیویی. وقتی روند سیاسی جامعه به سوی تك­قطبی شدن می‌رود نمی‌توان انتظار داشت كه یك رسانه رسمی از چندصدایی سخن بگوید. البته قالب و فرم گفتگو می‌تواند حفظ شود اما دیگر محتوا و مضمون اثرگذاری نخواهد داشت و نمی‌تواند نماد تكثر اندیشه و چندصدایی باشد. به نظر من رادیو گفتگو «مرحوم» شده است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن