تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837732509
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو رادیو گفتگو مرحوم شد! متن كامل گفتگوی هفتهنامه پنجره با علی شكوهی (مشاور و عضو سابق شورای سیاستگذاری رادیو گفتگو) اشاره: شماره 17 هفتهنامه «پنجره»، پروندهای را به رادیو گفتگو اختصاص داد و در آن با چند تن از مدیران و مشاوران سابق شبكه رادیویی گفتگو مصاحبه كرد. علی شكوهی هم به عنوان مشاور و عضو سابق شورای سیاستگذاری این شبكه دعوت به گفتگو شد و به شرط این كه متن نهایی تنها با توافق وی در پنجره منتشر شود، با وی گفتگو شد. اكنون كه شماره جدید این نشریه روی دكهها رفت معلوم شد كه بخشهایی از مصاحبه بدون اطلاع ایشان، حذف شده است. همین امر باعث شد كه وی متن كامل این گفتگو را برای انتشار در اختیار آینده قرار دهد. گفتنی است بخشهای رنگی مصاحبه در پنجره منتشر نشده است. ********** آقای شكوهی در ابتدا میخواستم بدانم كه چه شد وارد رادیو گفتگو شدید و چه مسئولیتی در مدیریت این شبكه رادیویی به عهده شما بود؟ ابتدا باید بگویم كه من كارمند صدا و سیما نیستم و در راهاندازی رادیو گفتگو نقش رسمی و تشكیلاتی نداشتم. دوست بزرگوار بنده جناب آقای مهندس محمدیان كه اولین بار مدیر رادیو گفتگو شدند، احساس كردند كه بنده میتوانم كمك ایشان باشم تا به عنوان مشاور و عضو شورای سیاستگذاری شبكه، كمك كنم تا یك فضای معتدل و منصفانهای در این رادیو شكل بگیرد. احتمالا به خاطر سابقه و تجربه شما در كار رسانهای بود كه چنین تصمیمی گرفتند؟ علاوه بر سوابق رسانهای، ما از قدیم رفیق و همشهری بودیم، ضمن اینكه سوابق مبارزات سیاسی در قبل از انقلاب داشتم و همچنین به عنوان كسی كه اهل گفتگو، چهره به چهره و مناظره و مباحثه و مناظره در محیطهای دانشگاهی و رسانهای است، شناخته شده بودم و دوستان بر این باور بودند كه موضع سیاسی بنده به گونهای است كه میتوانم سلیقهها و نظرات متفاوت را تحمل كنم و با توجه به ماهیت رادیو گفتگو به درد جذب نیروهای مناسب و اعتمادسازی در میان نیروهای با گرایش مختلف فكری و سیاسی میخورم. این بدین معنی است كه فردی كه خودش اهل گفتگو نباشد و به آن اعتقادی نداشته باشد نمیتواند مثلا یك رسانه گفتگو محور را اداره كند؟ اگر كسی اهل گفتگو هم نباشد به هر حال باید این تعامل و گرایش در ذهنش شكل گرفته باشد. وقتی قرار است رادیویی، چندصدایی و آزاداندیش باشد حتما باید شخصی كه اهل تحمل و مداراست، در آن نقشآفرینی كند. به عبارت دیگر اگر مدیری بخواهد یك رسانه فراگیر را مدیریت كند حتما باید خودش فراگیری ذهنی و كشش این كار را داشته باشد و به عقیده من مهندس محمدیان كشش این كار را داشت. اقدام مناسبی كه مهندس محمدیان پیش از شروع به كار رادیو گفتگو انجام داد تشكیل یك شورای سیاست گذاری با حضور مجموعهای از نیروها با گرایش فكری متفاوت بود كه بر سر ضرورت گفتگو به تفاهم رسیده بودند. در واقع شورای سیاستگذاری یك بنیانی را به وجود آورد كه بر اساس آن رادیو گفتگو صاحب یك مانیفست شد و میدانست كه در شرایط آتی چه باید بكند. مثلا نسبت به احزاب چه موضعی باید بگیرد یا در ارتباط با افراد سیاسی چگونه باید عمل كند و ... ... در واقع یك اساسنامه تدوین شد؟ یا به عبارت بهتر یك «نقشه راه» بود تا رادیو گفتگو بداند قرار است از كجا شروع كند و به كجا میخواهد برسد. مثلا یكی از مسائل اساسی كه باید حل میكردیم نگرانیی بود كه در میان نیروهای سیاسی – اجتماعی وجود داشت كه عملكرد رادیو گفتگو چگونه است و چه تاثیری میتواند بر جامعه بگذارد. به طور كلی ما به هنگام راهاندازی رادیو گفتگو با دو طیف در جامعه مواجه بودیم. یك طیف كه تا یك صدای مخالف در رادیوی رسمی جمهوری اسلامی شنیده میشد بلافاصله سوار موتور شده و به عنوان اعتراض، جلوی ساختمان صدا و سیما جمع میشدند. واقعا این اتفاق افتاده بود؟ در خیلی از مواقع این اتفاق افتاده بود اما در ارتباط با برنامههای رادیو گفتگو نه. یك طیف دیگر كه اساسا به رادیو گفتگو و رسانه ملی اعتماد نداشتند و معتقد بودند كه به هیچ وجه نباید وارد این رسانه شد و با آن حرف زد. به هر حال در بخش عمدهای از جامعه روشنفكری ما این بیاعتمادی همیشه وجود داشته است. بله. در بین روشنفكران، دگراندیشان و جریانهای منتقد صدا و سیما و مشخصا جریانهای سیاسی اصلاحطلب این بیاعتمادی وجود داشته و دارد و همین مساله نیز مانع بزرگی بود تا آنها به خود اجازه دهند كه وارد رسانه ملی شوند یا با آن مصاحبه كنند. به همین خاطر ما در نشستهای اولیه خود از نمایندگان نهضت آزادی، گروههای اصلاحطلب، گروههای اصولگرا و حتی جریانهایی كه پیش از این متهم به این بودند كه برخوردهای خشن با جریانات سیاسی رقیب دارند و حتی در داخل نیروهای اصولگرا نیز صدای مخالف را بر نمیتافتند، دعوت كردیم تا در جلسات ما حضور پیدا كنند. عموم این جلسات ضبط و تنظیم شد. ما استدلالهای آنها را شنیدیم، ضرورتهای كار را تبیین و مبانی خود را عرضه كردیم و در نهایت به یك اعتمادسازی دوجانبه رسیدیم و این مفهوم را در بین همه نیروهای وفادار به انقلاب جا انداختیم كه این رسانه ضرورت دارد و نبایستی از بلند شدن یك صدای مخالف ترسید. این جلسات، زمینهسازی اولیه را برای مدیریت منطقی رادیو گفتگو فراهم كرد. ما برای اینكه این رادیو جذابتر و كاربردیتر بشود موضوعاتی را انتخاب كردیم كه چالشی بودند و در آن زمینه، اختلاف دیدگاه وجود داشت و نظرات متفاوت مطرح بود. آنوقت مطمئن بودید كه طرح این مباحث تخصصی و چالشی، مخاطب هم دارد یا نه؟ ببینید! ما مخاطبان رادیو را در سه سطح تعریف كرده بودیم: تولید كنندگان اندیشه؛ توزیعكنندگان اندیشه و مصرفكنندگان اندیشه و در نهایت فرض را بر این گذاشته بودیم كه بیشترین مشتریان ما از دو طیف اول و دوم خواهند بود. در واقع سطح مباحث به گونهای انتخاب شده بود كه افراد عادی جامعه خیلی مشتری آن نبودند. پس نگران عوام زدگی مباحث و گفتگوها نبودید؟ فرض ما بر این بود كه مخاطبان ویژهای كه به لایههای عمیقتر مباحث مطرح در جامعه علاقهمندند، با ما دغدغه مشتركی دارند و برنامهها را پیگیری میكنند و افرادی كه به طرح مباحث چالشی اعتقاد دارند، شنوندگان اصلی برنامههای رادیو گفتگو هستند. در این بین ممكن بود كه یك آدم عادی نیز علاقهمند به این مباحث باشد كه ما دیگر آنها را در گروه سوم یعنی مصرفكنندگان اندیشه تقسیمبندی نمیكردیم. شاید برای بسیاری از شبكههای رادیویی هر چه تعداد مخاطبان بیشتر باشد به معنی موفقیت آن رسانه تلقی شود اما واقعیت اینست كه در رادیو گفتگو ما اصراری بر این نداشتیم كه مخاطبان عادی زیادی داشته باشیم. برای ما مهم ایجاد فرصتی رسانهای بود تا گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی حرفهای خود را بزنند و برای بیان عقاید خود، رسانهای داشته باشند، فرصتی كه در شبكههای دیگر فراهم نمیشد. مثلا من خودم سردبیری و اجرای برنامهای را به عهده داشتم تحت عنوان «حزب ایرانی» كه در آن با دبیران كل یا اشخاص برجسته مهمترین احزاب سیاسی كشور به گفتگو پرداختم و آنها ساعتها در معرفی حزب و گروه خود با شنوندگان رادیو گفتگو سخن گفتند. همه احزاب؟ یعنی شما میتوانستید مثلا با دبیركل نهضت آزادی هم گفتگو كنید؟ تقریبا با تمام احزاب اصلی كشور گفتگو كردم. البته خط قرمزی كه آن موقع تعیین كرده بودیم این بود كه فقط احزابی كه در كمیسیون ماده 10 احزاب مجوز دارند، به برنامه دعوت شوند. البته ما به سراغ آقای ابراهیم یزدی هم رفتیم اما نه به عنوان دبیركل نهضت آزادی بلكه با ایشان به عنوان یك فرد فعال در جریان پیروزی انقلاب، درباره مباحث سیاسی و تاریخی گفتگو كردیم. این خط قرمزهایی كه در شورای سیاستگذاری تعیین میشد شامل اندیشهها و نحلههای فكری میشد یا شخصیتهای حقیقی را هم در بر میگرفت؟ به عبارت دیگر شما در دعوت برخی از چهرههای سیاسی یا اندیشهای معذوریت هم داشتید؟ ما معذوریتی ایجاد نكرده بودیم و معتقد بودیم كه هر كس به قانون اساسی این كشور اعتقاد و التزام دارد، باید به رادیو گفتگو بیاید و حرفش را بزند. مثلا یك وكیلی كه من نامش را نمیبرم در زندان بود اما از سوی دیگر جایزه دفاع از حقوق بشر را هم در خارج از كشور برده بود. ما خودمان با او تماس گرفتیم تا درباره این جایزه و انگیزه اهدای آن به ایشان، بپرسیم. اتفاقا در منزل بود و گفت كه من از زندان به مرخصی آمدهام و باید دوباره به زندان برگردم اما درباره این موضوع حاضرم با شما صحبت كنم. ما نیز در مورد جایزه او و سخنانی كه منتقدان به این جایزه داشتند با او مصاحبه كردیم كه همان شب نیز پخش شد. یكی دیگر از چهرههای مطرح سیاسی كه بازداشت و زندانی شده بود، پس از چند روز كه از آزادی وی میگذشت به رادیو گفتگو دعوت شده بود و خودش در همان برنامه گفته بود كه باورش نمیشود كه 15 روز پیش در زندان جمهوری اسلامی بود و اینك پشت یكی از تریبونهای رسانه ملی قرار گرفته است و میتواند حرفهای خودش را بزند. حالا میشود نام این شخص را بگویید ؟ قای زید آبادی كه الان هم دوباره زندانی است. من یادم میآید كه رادیو گفتگو با داریوش شایگان یا محمد قوچانی نیز مصاحبه كرده است و اتفاقا خیلی هم از این اتفاق متعجب شده بودم. خیلیهای دیگر هم بودند. ما بسیاری از اشخاصی را كه در جاهای دیگر نمیتوانستند نظر خود را بیان كنند به این شبكه دعوت كردیم تا بتوانند از این رسانه حرف خود را به گوش دیگران برسانند. خوب، به دلیل اعتمادی كه به تدریج ایجاد شد حاضر به گفتگو شدند و الا در آغاز، مقاومت میكردند. همان نشستهای اولیه و حضور چهرههای مختلف در آن تا حدود زیادی این اعتماد را ایجاد كرده بود. آنها ما را اهل امانت و انصاف میشناختند و لذا در همكاری با رادیو مشكلی نداشتند. البته ما به عنوان برنامهریزان رادیو گفتگو، صاحب سفره تلقی میشدیم و طبعا سفره را جوری تزیین میكردیم كه اگر باب طبع دیگران است در عین حال، خودمان هم از نظر اعتقادی و سیاسی ضرر نكرده باشیم. البته اینكه رادیو گفتگو كاملا بیطرف بود را به سختی میشود باور كرد؟ اساسا هیچ رسانهای نمیتواند بیطرف مطلق باشد. من تاكید میكنم كه ما خنثی و بیطرف و بیهویت نبودیم اما در رادیو گفتگو سعی میكردیم بیطرفی را رعایت كنیم. ببینید! برخی خط قرمزها به شرایط اجتماعی و فرهنگی برمیگردد و لزوما سیاسی نیست و ما نه از سوی حاكمیت كه به دلیل محدویتهای فرهنگی و اجتماعی نمیتوانستیم از آنها عبور كنیم. در واقع شما سعی میكردید ظرفیت و كشش تاریخی جامعه را نیز در نظر بگیرید ؟ درست است. مثلا در همان نشستهای مقدماتی برخی میگفتند ما علاقهمندیم كه به نقد رهبری هم بپردازیم. ما به آنها میگفتیم كه این هنر نیست كه در همان اولین برنامههای رادیویی، شما به گونهای عمل كنید كه فریاد اعتراض یك طیف بزرگی از جامعه را بلند كند و ما نتوانیم اساسا این رسانه را سرپا نگه داریم. داشتن نظری غیر از نظر رهبری حق شماست و شما میتوانید بی آنكه اسم رهبری را بیاورید، نقد خود را بیان كنید. البته در عین حال معتقد بودیم كه حتی اگر در برخی زمینهها، ظرفیت بیشتری هم موجود بود، باز هم حق تخطی نداریم چون اساسا در دفاع از آزادی نباید به دام لیبرالیسم بیفتیم و به مبانی پایهای خودمان پشت كنیم. درعین اینكه معتقد نبودیم برای دفاع از حقیقت، باید خفقان فرهنگی ایجاد كنیم و فقط یك صدا از رادیو گفتگو شنیده شود. به عبارتی دیگر بر این باور بودیم كه در مورد تودههای عادی جامعه اگر رسانه ملی با منطق خودش عمل میكند، در حوزه خواص هیچ حرفی بدون پشتوانههای نظری محكم پذیرفتنی نیست و مقبول واقع نخواهد شد. اگر جریان انقلاب در دفاع از خودش حرفی برای گفتن داشته باشد كه دارد و در تعامل و تقابل با اندیشههای دیگر همین حرف را میتواند به كرسی بنشاند، باید در عمل این را اثبات كند. ما معتقدیم اگر رادیو گفتگو با همین منطق پیش میرفت، ما میتوانستیم بسیاری از داشتههایمان را تازه كشف كنیم. ما معتقد نبودیم كه در رادیو گفتگو، صرفا مناظرها و گفتگوهایی را به وجود بیاوریم كه حتما برنده بحث ما باشیم. ممكن است یك نیرویی كه ما دلمان میخواهد حرف قویتری بزند نتواند این كار را انجام دهد. اشكالی هم ندارد. به تعبیر مرحوم شریعتی كه میگفت اگر من معلم پسرم باشم تمام تلاشم را میكنم كه ایشان شاگرد اول بشود اما حاضر نیستم یك نمره اضافی به او بدهم تا شاگرد اول شود، ما هم تمام تلاشمان این بود كه همه نیروهای سیاسی انقلاب با گرایشهای متفاوت بتوانند حرفهای خود را بزنند. این مساله چند نتیجه قهری به همراه داشت. اول اینكه گوش مردم به شنیدن صداهای مختلف و متفاوت عادت میكرد و ما صبوری و تحمل را تجربه میكردیم. دوم اینكه باعث میشد مباحث سیاسی و اجتماعی ما به شكل پختهتری در سطح جامعه ارائه شود. سوم اینكه باعث اعتمادسازی میشد و نخبگان ما را كه بشدت به رسانه ملی بیاعتماد شده بودند، به سوی رسانه ملی سوق میداد و در واقع شیوه با هم اندیشیدن و بلند اندیشیدن را میتوانستیم در جامعه بیاموزیم. در واقع به نهادینه كردن دموكراسی در جامعه كمك میشد. من تعابیر خودم را به كار میبرم و اصراری ندارم كه یك پدیدهای را كه نام میبریم حتما انطباقی با مفهوم غربیاش داشته باشد. این ارزشها از ذات اعتقادات دینی ما هم برمیآیند. منظورم این است كه گفتگو یك دیالكتیك است و پیش از آن باید پذیرفت كه هر كسی حق دارد اندیشههای خود را بیان و از آن دفاع كند. بله. پیشفرض ما این بود كه به جای یك طرفه حرف زدن و منولوگ، باید دیالوگ شكل بگیرد و در دیالوگ هم طبیعتا دو طرف وجود دارد و دو دسته از مبانی اندیشهای مطرح میشوند. در عین حال میدانیم كه وقتی صدا و سیما برای یك شبكهای بودجه و امكانات میگذارد، نمیخواهد ضرر كند و به هر حال میخواهد مبانی خودش را نیز تحكیم كند. یعنی در عین حال كه میخواهد چندصدایی و آزاداندیشی را ترویج كند، به تدریج میخواهد منطق برتری برای انقلاب و نیروهای انقلابی و هواداران نظام ایجاد كند تا بسیاری از آنها به صحنه بیایند و توانایی خود را به اثبات برسانند اما لازمه این قضیه این نبود كه صرفا جایی كه ما برنده بحث هستیم، مناظرهها را شكل دهیم. ما خیلی از وقتها دلمان نمیخواست كه دولت آقای احمدینژاد را با آن شدت و غلظت نقد كنیم اما هواداران ایشان میآمدند و هیچ حرفی برای گفتن نداشتند و منتقدان ایشان به مراتب بسیار قدرتمندتر ظاهر میشدند. بعد ما متهم به این میشدیم كه موضعگیری ضددولتی داریم در حالی كه ما در رادیو گفتگو فراتر از جناحهای سیاسی و دولتها به منافع ملی فكر میكردیم. اما جناحهای سیاسی و عمدتا دولتمردان كه به شلاق انتقاد عادت نداشتند و كمتحملی میكردند، جزء منتقدان جدی رادیو گفتگو به حساب میآمدند. از طرفی انتخابات ریاست جمهوری هم در آن مقطع پیش روی ما قرار داشت و طبعا باید مسئولان صدا و سیما تمهیداتی میاندیشیدند تا در برابر فشارهای دولت، از عملكرد رادیو گفتگو دفاع كنند تا این رسانه، روال پیشین خود را ادامه میداد. اتفاقا یك نقدی هم آن زمان وجود داشت كه به دلیل بیاعتمادی برخی جناحهای سیاسی و روشنفكران به رسانه ملی و مباحثی همچون گفتگوی تمدنها و جامعه مدنی و آزادی بیان كه بعد از دوم خرداد در فضای سیاسی و عمومی جامعه ایجاد شد، صدا و سیما برای رهایی از این اتهامات و بیاعتمادی، رادیو گفتگو را تاسیس كرد تا به اصطلاح یك سوپاپ اطمینانی ایجاد كند و سیمایی دموكراتیك از خود نشان دهد. به همین دلیل برخی این تغییر رفتار رادیو را بیشتر نمایشی و تصنعی فرض میكردند. این تحلیل در باره برخی برنامههای تلویزیونی هم وجود داشت. مثلا خیلیها آیتم خبری بیست و سی را صرفا یك ترفند رسانهای میدانستند تا صدا و سیما را از اتهام یكسونگری و جانبداری از یك جناح خاص مبرا سازد و اساسا صدا و سیما نمیخواست یا نمیتوانست به معنای واقعی یك رسانه بی طرف و ملی باشد. به عبارت دیگر تاسیس شبكهای مثل رادیو گفتگو صرفا یك واكنش تاكتیكی در برابر شرایط اجتماعی بود و استراتژی بلندمدت نداشت. الان نیزبا تغییر رویه رادیو گفتگو این دیدگاه بار دیگر قوت یافت. پاسخ شما به این تحلیل چیست ؟ من خیلی موافق این دیدگاه نیستم برای اینكه رادیو گفتگو در اواخر سال 84 طراحی و در اوایل سال 85 نیز راهاندازی شد بنابراین در زمان دولت آقای احمدینژاد این رادیو شروع به فعالیت كرد. ببینید! من چون وكیل مدافع آقای ضرغامی و آقای خجسته نیستم و از انگیزههای سیاسی احتمالی پشت پرده صدا و سیما خبر ندارم، نمیتوانم جواب سوال شما را با اطمینان بدهم. فقط این را بگویم كه ایده راهاندازی رادیو گفتگو به قبل از دوم خرداد برمیگردد و علت اصلی آن هم ضرورت تاریخی و اجتماعی این كار بود. آقای خجسته یك مثل جالبی میزدند و میگفتند یكسری لات در مشهد دعوا میكردند و جلوی زن و بچه مردم به هم فحش و ناسزا میدانند. یك نفر به آنها گفت كه اینجا جای اینكارها نیست شما بروید ته كوچه و آنجا هرچقدر میخواهید همدیگر رابزنید و فحش بدهید. به نظر ایشان، رادیو گفتگو ته كوچه نخبگان ماست. بنابراین رادیو گفتگو بیشتر نخبگان ما را پوشش میداد و این یك نوع تخلیه احساسی- روانی برای آنها نیز بوده است تا جایی برای بیان عقاید خود داشته باشند. اتفاقا شاید فضای دوم خرداد مانع از راهاندازی این رادیو شد چون فكر میكردند كه اگر این كار را انجام دهند نوعی انفعال و وادادگی تلقی میشود و تصور میشد كه صدا و سیما مجبور شد تساهل و تسامح دیگران را بپذیرد. بعد از دوم خرداد كه این مباحث كمتر موضوعیت داشت، رادیو گفتگو طراحی و راهاندازی شد. البته رادیو گفتگو در همین سطح نیز دارای دو ضعف اساسی بود. اولین ضعفش این بود كه این رادیو فقط در سطح تهران و اطراف آن شنیده میشد و جنبه ملی نداشت. دوم اینكه ساعت پخش این رادیو فقط 6 ساعت بود و ما معتقد بودیم كه لااقل رادیو گفتگو باید 18 ساعته مثلا از 6 صبح تا 12 شب برنامه داشته باشد. طرح ما نیز این بود كه 6 ساعت میانه روز، تكرار و بازپخش برنامهها باشد و 12 ساعت نیز برنامه تولیدی داشته باشیم. نكته دیگری كه به نظر من اهمیت دارد این است كه این رادیو در سطح تولید فكر و اندیشه وارد ماجرا شد و همزمان بود با بحث آزاداندیشی كه رهبری مطرح كرده بود و انتظار داشت كه در عمل این تولید فكر اتفاق بیفتد. ما در واقع داشتیم كمك میكردیم كه این اتفاق هم بیفتد. برای همین یكی از كارهایی كه انجام دادیم این بود كه در بسیاری از جاهایی كه كرسی آزاداندیشی تشكیل میشد و اندیشهای جدید ارائه میگردید، حاضر میشدیم و مباحث را ضبط و در رادیو پخش میكردیم. آن وقت گزینشی عمل نمیكردید و همه این نشستها را پوشش میدادید؟ مثلا اگر در همایشی اندیشههای دكتر سروش مطرح میشد آن را هم ضبط و پخش میكردید؟ اصلا ما خود آقای دكتر سروش را بارها به رادیو دعوت كرده بودیم كه خودشان نیامدند ولی مدافعان اندیشه ایشان از جمله پسرشان، سروش دباغ، به رادیو آمدند و صحبت كردند. میتوانم بپرسم كه چرا دكتر سروش دعوت رادیو گفتگو را نپذیرفت؟ ما خیلی اخلاقی نمیدانستیم كه علت نیامدن ایشان را پخش كنیم. شاید دانستن این امر برایتان جالب باشد. خیلیها این مساله یعنی نیامدن دكتر سروش به رادیو گفتگو را فرصت خوبی میدانستند كه خبرش را رسانهای بكنند و بگویند كه سروش ترسید و به مناظره نیامد اما ما در همین حد هم اخلاق حرفهای را زیر پا نگذاشتیم و بنای ما بر این بود كه دكتر سروش و هر شخص دیگری حق دارد به هر دلیلی، دعوت ما را بپذیرد یا نپذیرد و ما حق نداریم از این مساله علیه فردی استفاده كنیم. همین روند و رعایت اخلاق حرفهای باعث شد تا غالب نخبگان و روشنفكران ما به رادیو گفتگو اعتماد پیدا كنند. آقای شكوهی! به این فكر نیفتادید كه سیمای گفتگو نیز داشته باشیم؟ چرا. اصلا این ایدهای بوده كه خود آقای ضرغامی مطرح كرده بود. تاكید ما این بوده كه صدا و سیما به مثابه یك تاكتیك به سراغ این موضوع نرود. درست است كه تحت فشارهای سیاسی، مدیران صدا و سیما عقبنشینی كردند و درست است كه الان رادیو گفتگو از رمق افتاد و نخبگانی كه به این رسانه اعتماد كردند، دیگر حاضر نیستند با آن همكاری كنند و درست است كه مدیر كنونی رادیو گفتگو نمیتواند آن اعتماد سابق را تجدید و نظر نخبگان را جلب كند اما در زمان راهاندازی، نه آقای ضرغامی و نه آقای خجسته و نه آقای محمدیان، رادیو گفتگو را به عنوان یك ابزار تاكتیكی یا وسیله پز دادن سیاسی تلقی نمیكردند و آن را یك ضرورت رسانهای میدانستند. آیا رادیو گفتگو به لحاظ روششناختی در پی كشف حقیقت بود یا قصد داشت تا از طریق این برنامه، افكار و باورهای خود را به كرسی بنشاند؟ ببینید! اینگونه نبود كه از قبل یكسری حقایق قطعی و مورد توافق همه وجود داشته باشد و ما باید برنامهها را به شكلی هدایت كنیم كه در پایان نظر ما اثبات شود. به عنوان مثال من یك برنامه را سردبیری و اجرا كردم با عنوان «تولد یك جمهوری» كه در باره انقلاب بود. در این برنامه با احسان نراقی، ابراهیم یزدی، عماد افروغ، بادامچیان، زیباكلام و افراد دیگری گفتگو داشتم كه هر كدام دیدگاه متفاوتی داشتند. با اینكه من به این تفاوت آرا معتقد بودم و باید اجازه میدادم كه هر كدام، دیدگاه خودشان را مطرح كنند با این حال خنثی هم نبودم. یدین معنی كه سوالاتی را مطرح میكردم كه این آقایان هر چه بگویند در نهایت به سود اعتقاد انقلابی ما دربیایید. در همین برنامه شاید باورتان نشود كه بهترین حرفها در دفاع از ضرورت اسلامی بودن نظام و روحانی بودن رهبری آن را آقای ابراهیم یزدی زدند. ایشان میگفت خیلی از روشنفكران به من میگویند كه شما باعث شدید كه آخوندها بر مملكت حاكم شوند و من پاسخ میدهم كه شما صورت مساله را اشتباه فهمیدید. اگر من روشنفكر با 40 سال سابقه سیاسی و مبارزاتی گول آخوندها را خوردم پس حق ماست و آنها در رهبری جامعه از ما شایسته تر بودند. بگذریم كه اصلا مسئله این نیست. واقعیت این است كه اگر روحانیت به صحنه مبارزه نمیآمد، اساسا انقلابی واقع نمیشد و طبیعی است كه این روحانیت در رهبری انقلاب قرار بگیرد. خوب شاید آقای یزدی و امثال او كه در راستای آرمانهای انقلاب و ارزشهای اسلامی صحبت میكردند، شاید نگران این بودند كه با گفتن حرفهای دیگر با مشكل مواجه شوند و امنیت آنها تهدید شود؟ نه. واقعا اینطور نبود چون میتوانستند این گفتگوها را نپذیرند. ضمن اینكه حرفهای انتقادی خودشان را هم مطرح كرده بودند. مثلا در همان برنامه احسان نراقی به شدت از روحانیت انتقاد كرد و ما آن را پخش كردیم. اینطور نبود كه ما صرفا نظرات موافق با خود را پخش كنیم. البته این را هم عرض كنم كه متناسب با توان سردبیران ممكن بود آزادی عمل برنامه متفاوت باشد ضمن اینكه دست سردبیران در انتخاب كارشناسان باز بود. آیا اتفاق افتاده بود كه به دلیل دعوت از برخی اشخاص به ویژه در حوزه سیاسی مورد انتقاد قرار بگیرید؟ بله. مثلا ما یك مصاحبهای با دكترسیدحسین نصر داشتیم كه برخی از بزرگان نسبت به آن اعتراض كردند و ما هم بعدها كمی خود را محدود كردیم و تصمیم گرفتیم با این دست از افراد كه برخی بزرگان درباره آنها نظر دارند كه با آنها گفتگو نشود، گفتگوی ترویجی نداشته باشیم اما گفتگوی چالشی را از دستور كار خارج نكردیم. با توجه به شرایط سیاسی – فرهنگی موجود و حوادث و اتفاقاتی كه پس از انتخابات 22 خرداد افتاد، فكر میكنید رادیو گفتگو چه جایگاه و نقشی باید داشته باشد؟ به نظر من رادیو گفتگو و حتی سیمای گفتگو یك نیاز ضروری رسانهای و حتی سیاسی و امنیتی است آن هم نه فقط در سطح تهران بلكه در سطح كشور و نه فقط در 6 ساعت بلكه به صورت شبانهروزی. در واقع یك جای امن باید برای خواص وجود داشته باشد كه بتوانند دیدگاههای خود را آزادانه مطرح كنند. متاسفانه رادیو گفتگو الان از رمق سابق خود افتاده و در واقع مجبور به عقبنشینی شده است. تحت چه فشارهایی این اتفاق رخ داد؟ عمدتا این فشارها از طرف نهادهای نظارتی است از برخی مراكز مهم گرفته تا شورای نظارت بر صدا و سیما كه فكر میكنند در برخی از حوزها نباید وارد شد یا با برخی اشخاص نباید گفتگو كرد. همچنین فشارهای دولت كه اصلا تاب شنیدن انتقاد و اعتراض به خود را ندارد. با این محدودیتها و موانع در واقع ماهیت رادیو گفتگو زیر سوال میرود و ما نمیتوانیم فقط آنجایی از چندصدایی دفاع كنیم كه به نفع خودمان تمام میشود. با این وجود چه آیندهای را برای رادیو گفتگو پیشبینی میكنید؟ همانطور كه عرض كردم من سخنگو یا وكیل مدافع رادیو گفتگو نیستم اما معتقدم كه ما نیازمند تحولات اساسی در رسانه ملی هستیم. بنده صد در صد با نظر مهندس میرحسین موسوی درباره ضرورت راهاندازی شبكههای خصوصی در صدا و سیما موافقم. باید موانع قانونی در این راه برداشته شود و انحصار صدا و سیما در دست یك نهاد خاص در این عصر دیگر بی معناست لذا حتی اگر قانون اساسی در این راه مانع است، باید اصلاح شود و اگر هم نمیشود رسانه خصوصی داشته باشیم، در همین صدا و سیما باید امكان تاسیس شبكههایی مثل رادیو گفتگو و سیمای گفتگو به معنای درست آن فراهم شود. هنوز درباره آینده رادیو گفتگو چیزی نگفتید؟ من معتقدم كار رادیو گفتگو تمام شده است و دیگر نمیتواند مثل گذشته تاثیرگذار باشد چون وضعیت سیاسی موجود در جامعه نیز اجازه این امر را نمیدهد. در واقع فضای سیاسی جامعه ما تحمل مخالف را ندارد چه برسد به یك شبكه رسمی رادیویی. وقتی روند سیاسی جامعه به سوی تكقطبی شدن میرود نمیتوان انتظار داشت كه یك رسانه رسمی از چندصدایی سخن بگوید. البته قالب و فرم گفتگو میتواند حفظ شود اما دیگر محتوا و مضمون اثرگذاری نخواهد داشت و نمیتواند نماد تكثر اندیشه و چندصدایی باشد. به نظر من رادیو گفتگو «مرحوم» شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]
صفحات پیشنهادی
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو رادیو گفتگو مرحوم شد! متن كامل گفتگوی هفتهنامه پنجره با علی شكوهی (مشاور و عضو سابق شورای سیاستگذاری ...
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو رادیو گفتگو مرحوم شد! متن كامل گفتگوی هفتهنامه پنجره با علی شكوهی (مشاور و عضو سابق شورای سیاستگذاری ...
آیتالله یزدی واقعا اشتباه خود را نپذیرفته است؟
اضافه به علاقمنديها «سرقت2» عيد فطر روي آنتن شبكه دو ميرود · امام جمعه ايلام بر اطلاع رساني خدمات دولت تاكيد كرد ... گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو ...
اضافه به علاقمنديها «سرقت2» عيد فطر روي آنتن شبكه دو ميرود · امام جمعه ايلام بر اطلاع رساني خدمات دولت تاكيد كرد ... گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو ...
دفاع ضرغامي از بی طرفی صدا و سيما
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو ابتدا باید بگویم كه من كارمند صدا و سیما نیستم و در راهاندازی رادیو گفتگو .... مثلا یك وكیلی كه من نامش را نمیبرم در ...
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو ابتدا باید بگویم كه من كارمند صدا و سیما نیستم و در راهاندازی رادیو گفتگو .... مثلا یك وكیلی كه من نامش را نمیبرم در ...
برنامه ویژه مهندس موسوی برای استفاده از نظرات نخبگان
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو دوست بزرگوار بنده جناب آقای مهندس محمدیان كه اولین بار مدیر رادیو گفتگو شدند، احساس .... سوم اینكه باعث ...
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو دوست بزرگوار بنده جناب آقای مهندس محمدیان كه اولین بار مدیر رادیو گفتگو شدند، احساس .... سوم اینكه باعث ...
مناظره موسوی - احمدینژاد برنده نداشت
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو ما خیلی از وقتها دلمان نمیخواست كه دولت آقای احمدینژاد را با آن شدت و غلظت نقد كنیم ... صرفا یك واكنش تاكتیكی در ...
گفتگوی بی سانسور شكوهی درباره رادیو گفتگو ما خیلی از وقتها دلمان نمیخواست كه دولت آقای احمدینژاد را با آن شدت و غلظت نقد كنیم ... صرفا یك واكنش تاكتیكی در ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
وزير خارجه چين براي ديدار و گفتگو امروز وارد تهران مي شود و با مقام هاي ... پيش از اين از تهران خواسته بود به نگراني هاي بين المللي درباره برنامه هسته اي خود توجه كند. ... عنوان «سفرهاي استاني و اصول فراموش شده» به قلم حميدرضا شكوهي آورده است: آغاز دور .... بي طرفي يا استقلال سياسي خود به برخي برنامه هاي خبري يا سياسي در راديو يا ...
وزير خارجه چين براي ديدار و گفتگو امروز وارد تهران مي شود و با مقام هاي ... پيش از اين از تهران خواسته بود به نگراني هاي بين المللي درباره برنامه هسته اي خود توجه كند. ... عنوان «سفرهاي استاني و اصول فراموش شده» به قلم حميدرضا شكوهي آورده است: آغاز دور .... بي طرفي يا استقلال سياسي خود به برخي برنامه هاي خبري يا سياسي در راديو يا ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها