واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > احزاب و تشکل ها - گفتوگویی با عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در مورد روند انتخاب نامزد اصولگرایان و تحلیل شرایط انتخابات. هر چند ورود دیرهنگام اصولگرایان در انتخابات و اعلام نظر نهایی آنان اینگونه القا میکرد که این اردوگاه به جمعبندی نرسیده است ولی علیرغم این تصورات محمود احمدینژاد به عنوان نامزد واحد اصولگرایان معرفی شد و این یعنی کشیدن خط بطلان بر تمام گمانهزنیهای جریان رقیب درخصوص وجود انشقاق در میان اصولگرایان. اگرچه اصولگرایان همراه احمدینژاد خود انتقادات زیادی از نحوه عملکرد او در دولت نهم دارند ولی معتقدند این دولت با همراهی مجلس هشتم میتواند جامعه را بهتر از دیگر دولتها که ریاست آنها را موسوی و کروبی به عهده میگیرند اداره کند و به پیشرفت برساند. در گفتوگویی با حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی به بررسی روند انتخاب نامزد اصولگرایان و تحلیل شرایط انتخابات پیشرو پرداختهایم. ارزیابی شما از فضای حاکم بر مناظره آقایان موسوی و احمدینژاد و مطالبی که در آن مطرح شد، چیست؟ با توجه به اینکه آقای موسوی از مدتها پیش دهها تعبیری را نسبت به دولت احمدینژاد و عملکرد وی به کار برده بود که هر کدام یک افترا و یک تعبیر قابل تأمل برای پاسخگویی بود. مطرح کردن این نوع تعابیر نسبت به عملکرد دولت و شخص رئیس جمهور به زمان بسیار زیادی برای پاسخگویی و حتی خارج از روند مناظره نیاز داشت. به نظر میرسد که این مسائل سبب شد تا این مناظره به تعارضی تبدیل شود که طبیعتاً حفظ آن در مسیر صحیح و مبتنی بر آداب مناظره کار دشواری بود. در مجموع احمدینژاد ضمن آنکه پاسخ تعدادی از سؤالات و ابهامات مطرح شده را داد، سوالاتی هم نسبت به مبانی نظری موسوی ارائه داد. به نظر میرسد که این مناظره، برندهای نداشت. البته به اطلاعات مردم در زمینه مسائل پشت پرده انتخابات افزوده شد اما به اعتماد عمومی جامعه نسبت به مسئولان قدری آسیب زد. اگر شرایط به گونهای نبود که از چند ماه گذشته این مقدار هجوم علیه احمدینژاد صورت میگرفت، شاید فضای مناظره چهارشنبه شب هم به این سمت پیش نمیرفت. حجم هجمهها و انتقادات به دولت نهم آنقدر بود که منجربه ارائه اتهاماتی نسبت به برخی مسئولان کشور و فرزندانشان شود؟ اساساً چنین انتقاداتی، توجیحکننده مطالب مطرح شده از سوی رئیس جمهور در این مناظره بود؟ آن هم در شرایطی که این افراد امکان پاسخگویی به این اتهامات را نداشتند؟ به نظر بنده اگر آقای احمدینژاد از روش عادی و متعارف در این مناظره استفاده میکرد و با متانت سعی میکرد آنچه را که مطرح میکند، حاوی مسائلی مربوط به خود موسوی باشد، بهتر بود تا نام کسانی را ببرد که حضور ندارند و امکانی هم برای شنیدن پاسخشان در آن برنامه نیست. گفتید که بیان این مطالب به اعتماد عمومی جامعه نسبت به مسئولان نظام، آسیب زد. چنین آسیبهایی به بهانه رقابتهای انتخاباتی را چگونه میتوان جبران کرد؟ در درجه اول، مسئولان نظام خودشان باید مراقبتی نسبت به مواضع و عملکردشان داشته باشند که به چنین شرایطی نینجامد. وقتی با روشیهای تخریبی کاری میکنند که دولت را مظلوم جلوه میدهند، باید آماده چنین موقعیتی هم باشند. آقای هاشمی و خانوادهاش و دیگر کسانی که در این مناظره از آنها نام برده شد، از تریبونهای دیگر در ماههای گذشته و نه تریبون رسمی نسبت به تخریب احمدینژاد اقداماتی کرد بودند. اما اینبار از تریبون رسمی، احمدینژاد برای پاسخ به آنها استفاده کرد. این مسائل نشان میدهد که نتیجه کارهای غیراخلاقی و رقابتهای ناسالم، چنین واکنشهایی را به بار میآورد که جبران آن در افکار عمومی کار بسیار دشواری است. گفتید که این مناظره برندهای نداشته است. به نظر شما بیان این مطالب از سوی رئیس جمهور، چیزی به سبد آرای ایشان افزوده یا اینکه منجربه کاهش آرای ایشان شده است؟ افشای برخی مسائل که در سر راه فعالیت دولت وجود داشته برای بسیاری از مردم میتواند جلوه رأیآوری داشته باشد. از سوی دیگر ممکن است مردم پی به مشکلات جاریای ببرند که در نگاه آنها نسبت به آینده جامعه تأثیر داشته باشد. به طور کلی مسئولان نباید تصور کنند که هر عملی انجام دهند در جامعه بدون واکنش خواهد بود. لذا در رفتارها و مواضع خودشان باید دقت بیشتری داشته باشند که چنین ضعفهایی در عملکردهایشان منجر به این نوع افشاگریها نشود. در مجموع باید بگویم که این مناظره برای قشری که بیاطلاع از پشتپرده رقابتهای انتخاباتی هستند، رأیآور بود. برای دیگر اقشار چطور؟ به نظر من این مناظره با توجه به مطالبی که در آن مطرح شد، کسانی را که نمیخواستند به احمدینژاد رأی دهند، ثابت قدمتر کرد. اینکه گفته میشود آقای احمدینژاد کاندیدای حزبی مؤتلفه نیست مثل آقای موسوی که به زعم مزروعی کاندیدای حزبی مشارکت و سازمان مجاهدین و غیره نیست و تنها از او حمایت میشود، درست است؟ تعبیر کاندیدای حزبی تاکنون به این معنا بوده است که به عضو حزبی که نامزد میشود کاندیدای حزبی میگویند، ما در مرام نامه حزب مؤتلفه اسلامی چنین ملاک و معیاری نداریم و معتقدیم از هر انسان مؤمن و اصولگرای پایبند به انقلاب اسلامی چه عضو حزب باشد و چه نباشد میتوانیم حمایت کنیم مبنای مرامنامه حزب این نیست که فقط از اعضای خودش حمایت کند هر کس که این ویژگیها را داشته باشد میتوانیم از او حمایت کنیم و خودمان را مقید به عضویت خود در حزب نکردهایم البته ممکن است احزاب دیگر چنین مرامنامهای نداشته باشند. پس آقای احمدینژاد کاندیدای حزبی مؤتلفه نیست؟ کاندیدای حزبی که عضو حزب باشد، نیست البته ایشان عضو جامعه مهندسین و جمعیت ایثارگران بوده ولی عضو حزب مؤتلفه نبوده هر چند ارتباط آقای احمدینژاد با مؤتلفه خیلی خوب بوده و هست بنابراین ما ایشان را غیر از خودمان نمیدانیم و هیچ وقت ایشان را تافته جدابافته نمیدانیم خصوصاً تنها کسی که در بین رؤسای جمهور شعار اولیه مؤتلفه در سال42 را مبتنی بر ایجاد جامعه نمونه داده است، آقای احمدینژاد است. چرا مؤتلفه تاکنون نامزد حزبی نداشته است؟ مشی که کنگره حزب تصویب کرده، این بوده است حالا اگر کنگره حزب به این تصمیم برسد که مستقل از اصولگرایان و جبهه پیروان خط امام و رهبری در فعالیتهای سیاسی موضع بگیرد قطعاً حزب این کار را خواهد کرد ولی تا الآن خط مشیای که تصویب کرده خط مشی بوده برای اینکه وحدت اصولگرایان حفظ شود و معتقد بوده به اینکه تک روی در صحنه سیاسی کشور به مصلحت اصولگرایان نیست و باید جمعی حرکت کنیم زیرا موفقیت اصولگرایان در تصمیم جمعی و خرد جمعی آنهاست نه در موضعگیریهای تک حزبی. برای دور بعد (دوره یازدهم ریاست جمهوری) که آقای احمدینژاد طبق قانون نمیتواند نامزد شود برنامهریزی کردهاید؟ طبیعتاً باید فکر کنیم و این جزو خط مشی آینده حزب است و در شورای مرکزی آینده باید به آن پرداخت. گفته میشود آقای رضایی با توصیههای هاشمی رفسنجانی برای شکستن رأی دکتر احمدینژاد به میدان آمده، این را قبول دارید؟ من مستندی بر این پیدا نکردم که بخواهم ایشان را متهم کنم به اینکه خودش مستقلاً تصمیم نگرفته، بالاخره ایشان در گذشته هم میل ورود به صحنه داشته است. اما اگر بخواهیم آثار عملی آقای رضایی را بررسی کنیم که تصمیم ایشان از کجا آب میخورد و این حضور به نفع کیست با اصلاحطلبان میرسیم، چون اصلاحطلبان از حضور آقای رضایی نفع میبرند. چون در رأی آقای احمدینژاد تأثیر میگذارد؟ بله، طبیعتاً تأثیر میگذارد. برخی میگویند میرحسین آرای اصولگرایان را همراه خود دارد، این درست است؟ ما اصولگرایان را در قالب تشکلهای شناسنامهدار مورد ارزیابی قرار میدهیم. بعضی از اشخاص و افرادی که حالا در یک مقطعی در جریان اصولگرایان بودهاند و حالا هیچ وابستگی ندارند و جدا شدهاند، اینها را ما نمیآییم به عنوان مجموعه اصولگرایان در نظر بگیریم، اصولگرایان شناسنامهدار هیچ وقت از آقای موسوی حمایت نمیکنند والا ممکن است بیشناسنامهها ادعای حمایت از آقای موسوی داشته باشند. نتیجه انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟ خیلی پیچیده است و قابل پیشبینی نیست، من فکر میکنم چون آرا بین 4 نامزد تقسیم میشود، احتمال اینکه رأی آقای احمدینژاد کمتر از دور قبل باشد وجود دارد ولی ایشان رأی میآورد. به دور دوم کشیده میشود؟ ضعیف است. آقای ترقی، اواخر پائیز سال گذشته از سوی برخی از فعالان سیاسی، موضوع دولت وحدت ملی مطرح شد و بعد هم زمزمههایی از مطرح شدن مجدد آن در آستانه انتخابات به گوش میرسید. طرح اینگونه مباحث ناشی از چیست؟ ما از اول اعلام کردیم که دولت وحدت ملی در درجه اول مفهوم آن عبور از احمدینژاد است و قابل پذیرش نیست. دوم این که دولت وحدت ملی اصولاً فرمولی است برای کشورهایی که در درون دچار تشتت، اختلافات قومیتی و شدید سیاسی هستند مانند لبنان و کشورهایی که در آنها جریانات متوازن قوی وجود دارد و امکان این که یک طیفشان به موفقیت برسد وجود ندارد و رهبری واحدی که مبنا و ملاک ستون همه تحولات سیاسی باشد ندارند. وضعیت کنونی اصولگرایان برای حضور در عرصه انتخابات دهم ریاستجمهوری راچگونه ارزیابی میکنید؟ وضعیت اصولگرایان در حال حاضر خیلی بهتر از اصلاحطلبان است، اولاً تقریباً یک اطمینان و آرامشی در بین اصولگرایان نسبت به ادامه روند فعلی در اداره کشور وجود دارد و خود به خود این اطمینان و آرامش موجب شده تا خیلی آن تحرک و جنبوجوش و دغدغهای که اکنون اصلاحطلبان برای رسیدن به قدرت دارند را نداشته باشند. برای جریاناتی که زود وارد عرصه شدند و میخواستند همیشه فضا به صورت چالشی از نظر سیاسی باشد عجیب و نگرانکننده بود که چرا اصولگرایان در تصمیمگیری دچار تأخیر هستند؟ در حالی که اصولگرایان تصمیمشان مشخص و نحوه ورود را مورد بررسی قراردادند، آنها دغدغه و نگرانی تأخیر نداشتند. اما آنهایی که پایگاهی در جامعه ندارند و رأیشان پائیناست باید از چند ماه قبل برای کسب درصدی از آرا تلاش کنند چون اگر زیر 20 درصد آرا داشته باشند که دارند اصلاً محلی از اعراب در جامعه نخواهند داشت. اینها باید سر و صدا و جنجال کنند و جنگ روانی و شایعهسازی کنند تا به یک شکلی مردم را متوجه خود سازند. در حالی که مردم کاری به این کارها ندارند و خیلی دنبال این جنجالها و دعواها نیستند. اصلاحطلبان حیاتشان در این نوع فضای جنجالی گلآلود و غبارآلود و فضای تخریب و تحریک احساسات است. لذا با وسواس و نگرانی خیلی زود وارد صحنه شدهاند که به نظر ما این اقدام اذهان عمومی را خسته میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 503]