تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826624496




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رنگ.. رنگ...فقط رنگ خدا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رنگ...رنگ...رنگ خدایی
 فقط رنگ خدا
 تست روان شناسی رنگ‌ها را باز کرده‌ای جلویت و می‌پرسی: بگو چه رنگی دوست داری تا بگویم چه طور شخصیتی هستی؟!(1) بچّه که بودم، همه رنگ‌ها را دوست داشتم. وااای رنگین کمان را؛ وقتی با بارشِ ‌قطراتِ ریزِ باران خورشید هم می‌تابید، چقدر مسحورِ ‌آن رنگها می‌شدم و کودکانه ذوق می‌کردم.صورتی را ولی بیشتر دوست داشتم: مثل همه دخترها! و ترکیبش را با سفید، از بس که حس لطافت و رهایی می داد. هنوز هم که هنوز است از بین این طیف‌های رزِ هلندی، آن گونه‌ای که وسط گلبرگ هایش سفید است و لبه‌هایش صورتی، به وجد می‌آیم. تست روان شناسیِ رنگ ها را گذاشته‌ای جلویت، می‌پرسی: بگو چه رنگی دوست داری تا بگویم چه طور شخصیتی هستی؟...آه می‌کشم. کاش می‌توانستم بگویم: رنگِ‌ خدایی تا بگویی: خدایی هستی.  بسم الله الّرحمن الرّحیم. صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون.(2) بعدها وقتی آزمایش نیوتن را می‌خواندیم، همان منشور مثلث القاعده که نور خورشید را تجزیه می‌کرد و طول موج رنگ‌ها را نشان می‌داد و دوباره ترکیبشان و تبدیلشان به نورِ واحد؛ وحدت به کثرت، کثرت به وحدت...یادِ‌ جنابِ‌ صدرا می‌افتادم و آن اندکی که از اسفارِ‌چهارگانه‌اش فهمیده بودم... (٣) بعدترها، وقتی کتاب رنگ «ایتن» را نگاه می‌کردیم و با گواش، طیف‌های رنگی می‌ساختیم، از یک رنگ اصلی به یک رنگ اصلیِ‌ دیگر: رنگ به رنگ، دلم حالی به حالی می‌شد انگار! از قرمز به زرد که وسطش نارنجی می‌شد، از زرد به آبی که وسطش سبز می‌شد، از آبی به قرمز که وسطش بنفش می‌شد، ‌حلولِ ‌این رنگ‌ها حالم را عوض می‌کرد خیلی وقت‌ها؛ یادم به دعای سال تحویل می‌افتاد: حوّل حالنا الی احسن الحال! (۴) بعدترها وقتی با پیکسل‌های کاغذی، تصویرسازی می‌کردیم و نقوش اصیل تذهیب و معرّق را دوباره و چندباره می‌ساختیم، این طیف‌های فیروزه‌ای و لاجوردی روحم را پرواز می داد. این کاشی‌های فیروزه‌ای وسط معقّلی‌ها و ترکیبشان با آجرهای سفالی آرامم می‌کرد انگار...گنبد مسجد کبود... گنبد مسجد شیخ لطف الله...کاشی‌های ایوان مسجدِ امام...اصلاً خط آسمانِ شهرهای کویری را برای همین دوست داشتم، آنجا که گنبدهای فیروزه‌ای و بادگیرهایِ خاکی با هم به آسمان می رسیدند. (۵) بعدترها، عکس‌های «ویترایِ» کلیساهای قرون وسطی را که می‌دیدم، از ترکیب آن همه شیشه رنگی ذوق می‌کردم. بعدترش دیدم این اُرُسی های خودمان بیشتر ذوق کردن‌ دارد. همین اُرُسی‌های مسجد نصیرالملک، خانه‌های کاشان و اصفهان و یزد و شیراز...شیشه‌های رنگ رنگ که طیف‌های خورشید را هزار رنگ می‌کرد و می‌تاباند وسطِ اتاق...دلم یک اتاقِ اُرُسی دار می‌خواست با شیشه‌های رنگی که سرِ ظهر نورِ آفتاب را هزار رنگ کند و بپاشد وسطِ اتاق. (۶) بعدترها گاهی که مثنوی می‌خواندم، دلم از رنگ‌ها می‌گرفت و هوایِ بی‌رنگی می‌‌کرد...از دو صد رنگی به بی‌رنگی رهی‌ست/ رنگ چون ابر است و بی‌رنگی مهی‌ست...هوایی می‌شدم نور را از پسِ این شیشه‌هایِ‌ رنگ رنگ تجربه کنم، مولانا می‌گفت: خوی کن بی‌شیشه دیدن نور را! چشم‌هایِ من ولی یاری نمی‌کرد. شیشهای رنگ رنگ آن نور را/ می‌نماید این‌چنین رنگین به ما/ چون نماند شیشهای رنگ رنگ/ نور بی‌رنگت کند آن‌گاه رنگ/ خوی کن بی‌شیشه دیدن نور را/ تا چو شیشه بشکند نبوَد عمی.(٧) می‌‌گفت: عاشق، هم‌رنگِ عشقش می‌شود و من دیگر دلم بی‌رنگی هم نمی‌خواست.می‌گفت:حرف‌زدنش، طرز فکرش، دوست داشتن‌هایش. می‌گفت: عاشقی که رنگِ معشوق نگیرد، عاشق نیست... و من رنگم را می‌پاییدم هر روز، ولی رنگِ تو نبود!...یعنی من عاشق نبودم؟تست روان شناسیِ رنگ ها را گذاشته‌ای جلویت، می‌پرسی: بگو چه رنگی دوست داری تا بگویم چه طور شخصیتی هستی؟...آه می‌کشم. کاش می‌توانستم بگویم: رنگِ‌ خدایی تا بگویی: خدایی هستی.  بسم الله الّرحمن الرّحیم. صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون. در ذیل تفسیر این آیه در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده: چون جهودان را مولودى بودى رنگى در او مالیدندى و ترسایان نیز رنگى به خلاف جهودان‏...ترسایان در روز هفتم مولود را در آبى زردرنگ به نام «معمودیه‏»  مى‏شستند و به این عمل فخر مى‏کردند که ما را صبغه هست و مسلمانان را نیست‏. آیه فوق نازل شد و فرمود: بگویید صبغه ما الهی‌ست. صبغه‌ای که بهتر از آن نیست نوشته :م روستا تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه1.بقره 138





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن