واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از اين جا تا دولت کريمه
دولتى پشت دولتى، بختى واسپس بختى ديگر مىآيد و مىرود. صف بلندى از آمدهها و رفتهها، دفترى قطور از اسامى حكمرانان مدعى و مدعيان حكمرانى، كاش جملگى مىدانستند چشمى نظارهگر و حسيبى حسابرس چنان در كاروبار روزگار است كه هيچ ديارالبشرى قادر به گريز از نگاه تيزبين و حسابگرى ريزبيناش نيست.آنكه مىرود جز حسرت و يادى كه بر جاى مىگذارد نخواهد داشت و آنكه مىآيد نيز جز اين برنخواهد داشت؛ حسرت از فرصت رفته و يادى كه هيچكس را ياراى زدودنش از صفحات كتاب هستى نيست. محصولش نيك سرانجامى باشد و چه بدفرجامى به قول سعدى شيرازى: به نوبتند ملوك اندرين سپنج سراى كنون كه نوبت توست اى ملك به عدل گراى گزارشهاى فراوانى، از اقبال عمومى مردم جهان به «موعود رهايىبخش» بخصوص در ايام حج منتشر مي شود. اين اقبال حكايت از سرخوردگى جهانى از حكومتهاى بشرى غير عادلانه و عارى از معتقدات دينى و آسمانى دارد. يأسى كه جملگى انسانها را در عصر حاضر متوجه آسمان و رهبرى آسمانى كردهاست.اين گرايش تمايل عمومى ساكنان كره خاك را به عدالت و عدالتورزى نشان مىدهد؛ امرى حقيقى كه اگر آن را در سيره و سنت حاكمان و آمران شاهد نباشند از آنان روى برمىگردانند. بىگمان هيچيك از حاكمان و مدعيان اصلاح و صلاح قادر به محقق ساختن معناو مفهوم كامل عدالت در ميان مناسبات فردى و اجتماعى مردم نيستند كه اگر چنين امرى ممكن بود نياز به حضور و ظهور موعود منجى مرتفع بود؛ اما اين امر به معنى ايستايى و ركود نيز نيست.اين تكليف مسلم ماست كه از هر شأن و جايگاهى مجرى و منادى و مبلغ عدالت و منتظر امام عادل باشيم.«مجاهد فىسبيلاللّه» از «خود» مىرهد اما «اراده معطوف به قدرت» انسان را به سوى «خود» مىكشد.تحقق همين درجه از عدالت نيز مستلزم مجاهده است چنانكه حضور در ميدان جهاد نيز مستلزم گذار از «خود» است. شايد هيچ تعريفى براى انسان امروز مناسبتر از آن عبارت معروف نيچه نباشد: «اراده معطوف به قدرت». انسان امروز در
هر جا و مقامى، تجسم «اراده معطوف به قدرت است». در واقع عين اين اراده است. ارادهاى ظهوريافته براى دستيابى به قدرت، تصاحب، تسلط و سردادن شعار «لمنالملك اليوم». جملگى در حسرت و حسد چشم به تصاحب جاه و مقام و ثروت قدرت ديگرى دوختهايم. اين اراده به هر عنوان و نامى كه ظهور كند بىباكى، حرص، نيرنگ و بالاخره ظلم مىپراكند، سياهى بهبار مىآورد و صحنه زمين را بيش از پيش مستعد دورى از خورشيد حقيقت مىسازد.دولتها و حكومتها نيز در عصر غيبت و دورى، چنانچه متذكر و متوجه حق نشوند، تجسم همين ارادهاند.«اراده معطوف به قدرت» عين خودمدارى و خودبنيادى نفس اماره است كه بر طبل ظلم و ستم مىكوبد. گذار از اين اراده شيطانى و عبور از آن بىمدد «عنايت آسمانى» ممكن نيست.اين «عنايت» مخصوص مجاهدان است؛ چه آنانكه در وقت ضرورت در ميدان «جهاد اصغر» حضور مىيابند و چه آنان كه در ميدان «جهاد اكبر» واقع مىشوند.گذر از «اراده معطوف به قدرت» و خودپرستى در گرو «مجاهدت» بزرگى است كه همه جامههاى «انانيت و خودپرستى» را بسوزاند.سالهاست كه بشر «مجاهده بزرگ» را از ياد برده است. اين فراموشى غلتيدن در برهوت بىكسى، تنهايى و سياهى و ظلم را روزى او ساخته و ظالم را بر او چيره كرده است.«مجاهد فىسبيلاللّه» از «خود» مىرهد اما «اراده معطوف به قدرت» انسان را به سوى «خود» مىكشد.تداوم حيات انقلاب در گرو مجاهده بزرگ است و مجاهده در گرو متذكر شدن نام و ياد امام مبين و حق.اين تكليف مسلم ماست كه از هر شأن و جايگاهى مجرى و منادى و مبلغ عدالت و منتظر امام عادل باشيم.خداوند كليد همه خزائن خود را به دست با كفايت حجت خود حضرت مولانا صاحبالزمان، عليهالسلام، سپرده است. هيچكس را عنايتى و بختى جز آنچه كه آن امام مىطلبد نيست؛ حتى اگر بسط عدالت و توزيع قوت خلق روزگار باشد.
نسبت يافتن با مهدى آخرالزمان، صلواتاللّهعليه، شرط خلاصى از وضعيت انفعالى و طاقتفرساى كنونى است. هدايت خلق روزگار به سمت سرا و صحن ولى خدا تكليف ماست. رها كردن دست بندگان خدا در دستان با كفايت مردى آسمانى كه به اذن خدا، صاحب همه امكانات و اختيارات است؛ راهى كه بيش از پيش ما را مستعد توجه و عنايت حضرتش مىسازد و فرصتهاى فراروى ما، آزمون و ابتلاى سنگينى است كه حجت را بر ما تمام مىكند.تكليف، توجه و تذكر به ساحت مقدس حضرت صاحب، صلواتاللّهعليه، است و اين تكليف در بيان لفظى چند دعاى ساده براى سلامتى ايشان خلاصه نمىشود.جمله خلايق براى خلاصى از ضلالت وگمراهى كه موجب انباشته شدن غرفههاى جهنم از خيل آدميان مىشود نيازمند «معرفت يافتن درباره امام زمان و حجت حى حق»اند. تفصيل اين معرفت و ارائه طريق براى گذر دادن ميليونها انسان مسلمان شيعه در تكليف كسانى است كه زمام اداره امور مسلمين را در اختيار مىگيرند.معرفت يافتن، تعهد سنگينى را بر دوش ما بار مىكند و مهمترين تكليف امروز در قاموس مردان اهل ولايت و امامت معصومين، عليهمالسلام، «بسط عدالت» در ميان مناسبات فردى و جمعى مردم است.«اراده معطوف به قدرت» عين خودمدارى و خودبنيادى نفس اماره است كه بر طبل ظلم و ستم مىكوبد. گذار از اين اراده شيطانى و عبور از آن بىمدد «عنايت آسمانى» ممكن نيست.كشف نقطه «عدل» در هر يك از مناسبات اقتصادى، اجتماعى، سياسى، حقوقى، تعليمى و... و ارائه طريق براى دور كردن نشانههاى ظلم و بسط عدالت در تكليف كسانى است كه براى اصلاح امور مسلمين قانون وضع مىكنند.«بسط عدالت» و تداوم آن در گرو سلامت و هوشيارى مجريان و ضابطان حدود است. گزينش و تربيت مجريان و ظابطان و كنترل حراست دقيق و حسابرسى مستمر و دائمى از كار و بار آنها، تكليف همه كسانى است كه زمام امور مردم را عهدهدار مىشوند.كشف همه آنچه عاملان و مجريان را به فساد مىافكند و مسدود ساختن همه خلل و فرجى كه موجب لغزش و تجرى و بىاعتنايى به عدالت و انصاف مىشود در تكليف همه كسانى است كه بر مسند امور خرد و كلان مردم تكيه مىزنند. مباد كه غفلت و غيبت موجب شكسته شدن حريمها و حرمتها شود. مقصد و مقصود از آمدن و شدن انسان، رفاه و پيشرفت و توسعه و مدرنيزاسيون و مبدل شدن به قدرتى در كنار قدرتهاى ظالمانه نيست؛ مقصد، معرفت امام حق، همراه شدن با امام حق، خدمت به همه آنچه آن امام مبين بدان راضى است و مجاهده بزرگ براى فراهم آمدن زمينههاى ظهور و تحقق خلافت امام حق برگستره زمين و بالاخره استقبال از آن موعود منجى.چنانچه اين معنا حاصل شود، همه عزت، همه برخوردارى، همه نعمت، همه امنيت، همه هيبت و همه تضمينهاى لازم براى در امان ماندن حاصل مىآيد. شرط دسترسى به همه نعمتها تمسك و توسل آگاهانه به ساحت مقدس حجت حى
خداوند است. روح همه طرحها و برنامهها براى زيستن و بودن در گستره زمين نيز همين امر است. اسماعيل شفيعي سروستانيتنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه – حسين عسگري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 372]