تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805610956




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

میلاد فرزند شجاعت


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ميلاد فرزند شجاعت
حضرت عباس عليه السلام
سال‎ها از شهادت جانگداز دختر پيامبر، حضرت زهرا(عليهاالسلام) مي‎گذشت. حضرت علي (عليه‎السلام) پس از فاطمه با امامه (دخترزاده پيامبر اكرم) ازدواج كرده بود. اما با گذشت بيش از ده سال از آن داغ جانسوز، هنوز هم غم فراق زهرا در دل علي(عليه‎السلام) بود.براي خاندان پيامبر، سرنوشتي شگفت رقم زده شده بود. بني‎هاشم، در اوج عزّت و بزرگواري، مظلومانه مي‏زيستند. وقتي علي(عليه‎السلام) به فكر گرفتن همسر ديگري بود، عاشورا در برابر ديدگانش بود. برادرش «عقيل» را كه در علم نسب‏‎شناسي وارد بود و قبايل و تيره‎هاي گوناگون و خصلت‎ها و خصوصيّت‎هاي اخلاقي و روحي آنان را خوب مي‏شناخت طلبيد. از عقيل خواست كه: برايم همسري پيدا كن شايسته و از قبيله‎‏اي كه اجدادش از شجاعان و دليرمردان باشند تا بانويي اين چنين، برايم فرزندي آورد شجاع و تكسوار و رشيد. پس از مدتي، عقيل زني از طايفه كلاب را خدمت اميرالمؤمنين(عليه‎السلام) معرفي كرد كه آن ويژگي‎ها را داشت. نامش «فاطمه»، دختر حزام بن خالد بود و نياكانش همه از دليرمردان بودند. از طرف مادر نيز داراي نجابت خانوادگي و اصالت و عظمت بود. او را فاطمة كلابيّه مي‎گفتند و بعدها به «امّ‎‎البنين» شهرت يافت، يعني مادرِ پسران، چهار پسري که به ‏دنيا آورد و عبّاس يكي از آنان بود.عقيل براي خواستگاري او نزد پدرش رفت. وي از اين موضوع استقبال كرد و با كمال افتخار، پاسخ آري گفت. حضرت علي(عليه‎السلام) با آن زن شريف ازدواج كرد. فاطمة كلابيّه سراسر نجابت و پاكي و خلوص بود. در آغاز ازدواج، وقتي وارد خانه علي(عليه‎السلام) شد، حسن و حسين(عليهماالسلام) بيمار بودند. او آنان را پرستاري كرد و ملاطفت بسيار به آنان نشان داد.در آغاز ازدواج، وقتي وارد خانه علي(عليه‎السلام) شد، حسن و حسين(عليهماالسلام) بيمار بودند. او آنان را پرستاري كرد و ملاطفت بسيار به آنان نشان داد. گويند: وقتي او را فاطمه صدا كردند گفت: مرا فاطمه خطاب نكنيد تا ياد غم‎هاي مادرتان فاطمه زنده نشود، مرا خادم خود بدانيد.گويند: وقتي او را فاطمه صدا كردند گفت: مرا فاطمه خطاب نكنيد تا ياد غم‎هاي مادرتان فاطمه زنده نشود، مرا خادم خود بدانيد.ثمره ازدواج حضرت علي با او، چهار پسر رشيد بود به نام‎هاي: عباس، عبدالله، جعفر و عثمان، كه هر چهار تن سال‎ها بعد در حادثه كربلا به شهادت رسيدند. عباس، قهرماني كه در اين بخش از او و خوبي‏ها و فضيلت‎هايش سخن مي‎گوييم، نخستين ثمره اين ازدواج پر بركت و بزرگترين پسر امّ البنين بود.فاطمه كلابيه (امّ البنين) زني داراي فضل و كمال و محبّت به خاندان پيامبر بود و براي اين دودمانِ پاك، احترام ويژه‎‏اي قائل بود. اين محبت و مودّت و احترام، عمل به فرمان قرآن بود كه اجر رسالت پيامبر را «مودّت اهل بيت» دانسته است. او براي حسن، حسين، زينب و امّ كلثوم، يادگاران عزيز حضرت زهرا (عليهاالسلام)، مادري مي‏كرد و خود را خدمتكار آنان مي‏دانست. وفايش نيز به اميرالمؤمنين (عليه‎السلام) شديد بود. پس از شهادت علي(عليه‎السلام) به احترام آن حضرت و براي حفظ حرمت او، شوهر ديگري اختيار نكرد، با آن كه مدّتي نسبتاً طولاني (بيش از بيست سال) پس از آن حضرت زنده بود.ايمان والاي امّ البنين و محبتش به فرزندان رسول خدا چنان بود كه آنان را بيشتر از فرزندان خود، دوست مي‏داشت. وقتي حادثه كربلا پيش آمد، پيگير خبرهايي بود كه از كوفه و كربلا مي‏رسيد. هر كس خبر از شهادت فرزندانش مي‏داد، او ابتدا از حال حسين(عليه‎السلام) جويا مي‏شد و برايش مهمتر بود.عبّاس بن علي(عليهما‎السلام) فرزند چنين بانوي حق‎شناس و با معرفتي بود و پدري چون علي بن ابي طالب(عليه‎السلام) داشت و دست تقدير نيز براي او آينده‎‏اي آميخته به عطر وفا و گوهر ايمان و پاكي رقم زده بود.ولادت نخستين فرزند امّ البنين، در روز چهارم شعبان سال 26 هجري در مدينه بود. تولد عباس، خانه علي و دل مولا را روشن و سرشار از اميد ساخت، چون حضرت مي‏ديدند در كربلايي كه در پيش است، اين فرزند، پرچمدار و جان نثار آن فرزندش خواهد بود و عباسِ علي، فداي حسينِ فاطمه خواهد گشت.ولادت نخستين فرزند امّ البنين، در روز چهارم شعبان سال 26 هجري در مدينه بود. تولد عباس، خانه علي و دل مولا را روشن و سرشار از اميد ساخت، چون حضرت مي‏ديدند در كربلايي كه در پيش است، اين فرزند، پرچمدار و جان نثار آن فرزندش خواهد بود و عباسِ علي، فداي حسينِ فاطمه خواهد گشت.وقتي به دنيا آمد حضرت علي(عليه‎السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت، نام خدا و رسول را بر گوش او خواند و او را با توحيد و رسالت و دين، پيوند داد و نام او را عباس نهاد. در روز هفتم تولدش طبق رسم و سنت اسلامي گوسفندي را به عنوانِ عقيقه ذبح كردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.
حضرت عباس عليه السلام
آن حضرت، گاهي قنداقه عباس خردسال را در آغوش مي‎گرفت و آستينِ دست‎هاي كوچك او را بالا مي‏زد و بر بازوان او بوسه مي‏زد و اشك مي‏ريخت. روزي مادرش امّ البنين كه شاهد اين صحنه بود، سبب گريه امام را پرسيد. حضرت فرمود: اين دست‎ها در راه كمك و نصرت برادرش حسين، قطع خواهد شد؛ گريه من براي آن روز است.با تولد عباس، خانه علي(عليه‎السلام) آميخته‎‏اي از غم و شادي شد: شادي براي اين مولود خجسته، و غم و اشك براي آينده‎اي كه براي اين فرزند و دستان او در كربلا خواهد بود.عباس در خانه علي(عليه‎السلام) و در دامان مادرِ با ايمان و وفادارش و در كنار حسن و حسين (عليهماالسلام) رشد كرد و از اين دودمان پاك و عترتِ رسول، درس‎هاي بزرگ انسانيت و صداقت و اخلاق را فرا گرفت. تربيت خاصّ امام علي(عليه‎السلام) بي‏ شك، در شكل دادن به شخصيت فكري و روحي بارز و برجسته اين نوجوان، سهم عمده‎اي داشت و درك بالاي او ريشه در همين تربيت‎هاي والا داشت.با تولد عباس، خانه علي(عليه‎السلام) آميخته‎‏اي از غم و شادي شد: شادي براي اين مولود خجسته، و غم و اشك براي آينده‎اي كه براي اين فرزند و دستان او در كربلا خواهد بود.روزي حضرت امير(عليه‎السلام) عباسِ خردسال را در كنار خود نشانده بود، حضرت زينب(عليهاالسلام) هم حضور داشت. امام به اين كودك عزيز گفت: بگو يك. عبّاس گفت: يك. فرمود: بگو دو. عباس از گفتن خودداري كرد و گفت: شرم مي‏كنم با زباني كه خدا را به يگانگي خوانده‎‏ام دو بگويم. حضرت از معرفت اين فرزند خشنود شد و پيشاني عبّاس را بوسيد.استعداد ذاتي و تربيت خانوادگي او سبب شد كه در كمالات اخلاقي و معنوي، پا به پاي رشد جسمي و نيرومندي عضلاني، پيش برود و جواني كامل، ممتاز و شايسته گردد. نه‏ تنها در قامت رشيد بود، بلكه در خِرد، برتر و در جلوه‎هاي انساني هم رشيد بود. او مي‏دانست كه براي چه روزي عظيم، ذخيره شده است تا در ياري حجّت خدا جان نثاري كند. او براي عاشورا به دنيا آمده بود.اين حقيقت، مورد توجه علي(عليه‎السلام) بود، آنگاه كه مي‏خواست با امّ‎البنين ازدواج كند. وقتي هم كه حضرت امير در بستر شهادت افتاده بود، اين «راز خون» را به ياد عباس آورد و در گوش او زمزمه كرد.شب 21 رمضان سال 41 هجري بود. حضرت علي(عليه‎السلام) در آخرين ساعات عمر خويش، عبّاس را به آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و به اين نوجوان دلسوخته، كه شاهد خاموش شدن شمع وجود علي بود، فرمود: پسرم، به زودي در روز عاشورا، چشمانم به وسيله تو روشن مي‎گردد؛ پسرم، هرگاه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه فرات وارد شدي، مبادا آب بنوشي در حالي كه برادرت حسين(عليه‎السلام) تشنه است.اين نخستين درس عاشورا بود كه در شب شهادت علي(عليه‎السلام) آموخت و تا عاشورا پيوسته در گوش داشت.شايد در همان لحظات آخر عمر حضرت علي(عليه‎السلام) كه فرزندانش دور بستر او حلقه زده بودند و نگران آينده بودند، حضرت به فراخور هر يك، توصيه‎هايي داشته است. بعيد نيست كه دست عبّاس را در دست امام حسين(عليه‎السلام) گذاشته باشد و عباس را سفارش كرده باشد كه: عباسم، جان تو و جان حسينم در كربلا! مبادا از او جدا شوي و تنهايش گذاري!عباس در خانه علي(عليه‎السلام) و در دامان مادرِ با ايمان و وفادارش و در كنار حسن و حسين (عليهماالسلام) رشد كرد و از اين دودمان پاك و عترتِ رسول، درس‎هاي بزرگ انسانيت و صداقت و اخلاق را فرا گرفت. عباس، نجابت و شرافت خانوادگي داشت و از نفس‎هاي پاك و عنايت‎هاي ويژه حضرت علي (عليه‎السلام) و مادرش امّ البنين برخوردار شده بود. امّ البنين هم نجابت و معرفت و محبت به خاندان پيامبر را يكجا داشت و در ولا و دوستي آنان، مخلص و شيفته بود. از آن سو نزد اهل بيت هم وجهه و موقعيّت ممتاز و مورد احترامي داشت. اين كه زينب كبري پس از عاشورا و بازگشت به مدينه به خانه او رفت و شهادت عبّاس و برادرانش را به اين مادرِ داغدار تسليت گفت و پيوسته به خانه او رفت و آمد مي‏كرد و شريك غم‎هايش بود، نشانِ احترام و جايگاه شايسته او در نظر اهل‏بيت بود.  برگرفته از کتاب جستاري در زندگي حضرت ابوالفضل العباس(عليه‎السلام)، جواد محدّثي .تنظيم گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي . 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن