تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که در پی برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد، تا زمانی که در این راه است خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816140631




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دست خدا چه بوسیدنی است


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دست خدا چه بوسیدنی است
¯/5/bg /3*f 1hj*
 نگاهت را که چرخانیدی مغازه حسین آقا نمایان شد. دوباره  دستت در جیبت فرو رفت ، اسکناس را در دستانت حس کردی، می خواستی رد شوی ، اما دلت نیامد ،اگر می رفتی بادلت چه می کردی ،ولی این تشنگی لعنتی امانت را بریده بود  نفست به شماره می افتد،بی تاب میشوی، می نشینی ،طاقت برخاستنت نیست. ظهر است دیگر  . خورشید به کله آسمان رسیده است، نفس که می کشی حرم گرما وارد ریه هایت می شود، مناره های مسجد را می بینی  ؛ آب دهانت را قورت  می دهی ، لبانت خشک شده است. گفته بود مگر دیوانه ای که در این خورشید پزان می روی به مسجد  . گفتی : غنیمت است دیگر ، تمام توانت را جمع کردی ،وبا یک یا علی بلند شدی ، سر کوچه  مسجد که رسیدی مغازه آبمیوه فروشی حسین آقا  باز بود ، هنوز فرصت داشتی ، وای خدا گرما بود و گرما ،کلافه ات کرده بود ، دستانت را که به جیبت رساندی اسکناس را لمس کردی ، خیالش وجودت را خنک کرد، گفتی می چسبد ، آنهم آب میوه های تگری  حسین آقا. هنوز چند قدمی  راه نرفته بودی ،  پیر مرد را دیدی،  همیشه آنجا بود . به او که رسیدی چشمانت در چشمانش گره خورد، رنج و خستگی را در چشمانش دیدی ، انگار سالهاست که غبار غم بر چهره اش نشسته است ، مادرت گفته بود : تنهاست ، هیچ کس را ندارد ، نگاهت را که چرخانیدی مغازه حسین آقا نمایان شد. دوباره  دستت در جیبت فرو رفت ، اسکناس را در دستانت حس کردی، می خواستی رد شوی ، اما دلت نیامد ،اگر می رفتی بادلت چه می کردی ،ولی این تشنگی لعنتی امانت را بریده بود ،به خودت که آمدی  پول را در کف دستان پیر مرد نهادی ، زبری دستانش را احساس کردی ، نگاهش کردی و با لبخند گذشتی ، به مسجد که رسیدی بانگ اذان بلند بود ، دستانت را در حوض مسجد فروبردی ، خنکی آب را احساس کردی ، نماز را که خواندی ، امام مسجد بلند شد و حدیثی خواند : پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود : صدقه پیش از آنکه  در دست فقیر قرار بگیرد در دست خدا قرار می گیرد . بنابراین دست صدقه دهنده ، دست خداوند را زیارت کرده است .تو بی خود شده دستانت را به لبانت رساندی و بوسیدی و گفتی :دست خدا چه بوسیدنی است. نوشته شده توسط حسن رضایی گروه حوزه علمیهمنبع روایت:حوزه نت





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن