تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس روزه دارى را سير نمايد، خداوند از حوض (كوثر) من شربتى نصيب او خواهد كرد كه پس ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816616591




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ای محبوبه ی من برخیز و بیا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اي محبوبه من برخيز و بيا«ادب غنايي»قسمت اول ، قسمت دوم :
مناجات
نمونه‏يي از مناجات کهن، مزامير داوود است. اين مناجات در اصل اشعار ملحوني است که با موسيقي همراه بود (داوود صورت خوشي داشت) و شبيه به اشعار عاشقانه است. منتها در سرودهاي عاشقانه کهن مايه‏هايي از بينش اساطيري و حماسي مختفي است که به آنها  جذابيتي بدوي و اصيل بخشيده است. بخش‏هايي از مزبور بيست و هفتم: «خداوند نور من و نجات من است، از که بترسم؟ * خداوند ملجاي جان من است، از که هراسان شوم؟ يک چيز از خداوند خواستم و آن را خواهم طلبيد * که تمام ايام عمرم در خانه خداوند ساکن باشم * تا جمال خداوند را مشاهده کنم * و در هيکل او تفکّر نمايم * زيرا که در روز بلا مرا در سايبان خود نهفته * در پرده خيمه خود مرا مخفي خواهد داشت * و مرا بر صخره بلند خواهد ساخت* و براي خداوند سرود و تسبيح خواهم خواند * اي خداوند چون به آواز خود مي‏خوانم مرا بشنو و رحمت فرموده مرا مستجاب فرما * بلي روي ترا اي خداوند خواهيم طلبيد * روي خود را از من مپوشان * بلي منتظر خداوند باش» در دعاهاي ما هم چنين است:ليس دونک من معبود اهل الکبرياء و الجود، يا من لا يکيف بکيف و لا يويّن باين، يا محتجبا عن کلّ عين، يا ديموم يا قيوم...معبودي جز تو نيست اي شايسته بزرگي و بخشش، اي که به وصف و چگونگي در نيايي و در جائي جايگر نشوي، اي در پرده از هر ديده، اي جاويدان، اي پايدار...
عشق
همه محققان غربي تاکيد کرده‏اند که اشعار غنايي يوناني و عبري و مصري ريشه در ترانه‏ها و مناسک مذهبي دارد.نمونه خوبي از اتحاد ادب غنائي و مذهبي، غزل غزل‏هاي سليمان است، زيرا اين ترانه‏ها از سوئي کاملاً عاشقانه است و از سوي ديگر جنبه مذهبي دارد و در تورات آمده است. در اين ترانه‏هاي قديمي اصيل که در آن حال و هواي جوامع دامداري و شباني کهن را مي‏توان مشاهده کرد، عشق زميني به اصيل‏ترين و بي‏پيرايه‏ترين اشکال نموده شده است. بعد از خواندن ابيات شورانگيز سليمان خواننده بي‏اختيار به ياد اين بيت حافظ خواهد افتاد که فرمود: گر به ديوان غزل صدر نشينم چه عجب سال‏ها بندگي صاحب ديوان کردم و اينک ابياتي از يک غزل سليمان: «من نرگس «شارون» و سوسن وادي‏ها هستم * چنان‏که سوسن در ميان خارها * همچنان محبوبه من در ميان دختران است * چنان‏که سيب در ميان جنگل * همچنان محبوب من در ميان پسران است * در سايه وي به شادماني نشستم * و ميوه‏اش براي کامم شيرين بود * مرا به ميخانه آورد * و علم وي بالاي سر من محبت بود * مرا به قرص‏هاي کشمش تقويت دهيد و مرا به سيب‏ها تازه سازيد * زيرا که من از عشق بيمار هستم * اي دختران اورشليم شما را به غزال‏ها و آهوهاي صحرا قسم مي‏دهم * که محبوب مرا تا خودش نخواهد بيدار نکنيد و برنه انگيزانيد * آواز محبوب من است * اينک بر کوه‏ها جستان و بر تل‏ها خيزان مي‏آيد * محبوب من همانند غزال يا بچه‏ آهو است * محبوب من مرا خطاب کرده گفت * اي محبوبه من و اي زيبايي من برخيز و بيا * زيرا اينک زمستان گذشته * و باران تمام شده و رفته است * گل‏ها بر زمين ظاهر شده و زمان الحان رسيده * و آواز فاخته در ولايت ما شنيده مي‏شود * درخت انجير ميوه خود را مي‏رساند * و موها گل آورده رايحه‏ خوش مي‏دهد * اي محبوبه من و اي زيبايي من برخيز و بيا * اي کبوتر من که در شکاف‏هاي صخره و در ستر سنگ‏هاي خارا هستي * چهره خود را به من بنما و آوازت را به من بشنوان * زيرا که آواز تو لذيذ و چهره‏ات خوشنماست * محبوبم از آن من و من آن وي هستم * در ميان سوسن‏ها مي‏چراند * اي محبوب من برگرد و تا نسيم روز بوزد و سايه‏ها بگريزد * مانند غزال يا بچه آهو برکوه‏هاي «باتر» باش» 
عشق
دوران اوج و رواج ادب غنايي، مربوط به ايام گسترش تمدن و شهرنشيني است و از اين رو غنا نسبت به حماسه، متاخّر است. مثلاً ادبيات قديم عرب در عصر چادرنشيني و زندگي شباني و بدويّت، جنبه حماسي دارد و بعد از ظهور اسلام و گسترش شهرها و رواج شهرنشيني است که غنا و تغزل رواج مي‏يابد. در ادبيات قديم انگليسي هم غنا نيست يا بسيار کم است و به هرحال مورخان تاريخ ادبيات انگليسي متفق القولند که انگلوساکسون‏ها و نرمان‏ها و قريحه‏يي براي اشعار غنايي نداشته‏اند. ادب حماسي مربوط به دوراني است که بشر زندگي گروهي و قبيله‏يي داشته است و در آن از تضاد فرد با اجتماع و تنهايي او و لاجرم بيان احساسات منبعث از تنهايي و تعارض، خبري نيست. امّا ادب غنايي مربوط به دوره‏يي است که بعد از شکل گرفتن اجتماعات و پيدا شدن شهرها و به وجود آمدن قوانين و نظام و رسيدن انسان به خودشناسي و حرکت به سوي فرديّت (Individuality)، بشر خود را در تضاد و تعارض با اجتماع و قوانين يافته است و احياناً احساس انزوا و تنهايي و نااميدي کرده است. نظامات به وجود آمده، اميال و آرزوهاي او را سرکوب کرده و شهرنشيني او را از طبيعت آزاد دور ساخته است. پس شاعر در شعر خود به دنياي آرماني گذشته بازگشته است. 
عشق
همان‏طور که گفته شد از بيان عواطف دروني در سبک‏هاي کهن حماسي مثلاً قصيده خبري نيست، اما وصف جمال زن در آن ديده مي‏شود که در اساس همان توصيف خدايان زن و زنان حاکم بر جوامع زن سالاري است. آن توصيفات قديم که جنبه اوراد و اذکار داشته‏اند، به عنوان سنّت، ژرف ساخت اشعار عاشقانه ادوار بعد شده است. جالب است که در ادبيات قديم انگليسي، اشعار غنايي با ستايش حضرت مريم رواج يافته است و در منظومه‏هاي غنايي آن دوران عناويني چون «نيايشي به درگاه با کره» يا «نيايشي به درگاه بانوي ما» زياد به چشم مي‏خورد. در اين منظومه‏ها، مريم از طرفي، چون يکي از الهگان آسماني است و گاهي چون معشوق زميني. اما به هر حال اين‏گونه منظومه‏ها بوي ادعيه و اوراد قديم را دارند.ادامه دارد ... سيروس شميساتنظيم : بخش ادبيات تبيان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن