واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سندي معتبر برعصمت امامان
سوال ششم: آيا عصمت امامان نيز(عليهم السلام) همانند عصمت پيامبران(عليهم السلام) ضروري است؟جواب: امامت خواه به معناي مُلکي و خواه به معناي ملکوتي باشد مصداق عهد خداست، و اصل جامع و کلي درباره عهد خدا اين است که هرگز به ظالم نميرسد؛ يعني امام مردم چه به معناي ملکي و چه به معناي ملکوتي بايد از ناحيه خداي سبحان منصوب شود؛ بنابراين، هرچند از امامت حضرت ابراهيم معناي ملکوتي آن استظهار مي شود،ليکن عموميت عهد خدا و اينکه هرگز عهد خدا، اعم از ملکي و ملکوتي، به ظالم نميرسد، سند معتبري است که ميتوان براي عصمت امامان به آن استناد کرد. از جمله ?لا ينال عهدي الظالمين? برميآيد که اولاً، مقام امامت، عهدي الهي است. ثانياً، آن مقام، موهبتي است، نه کسبي[1] . ثالثاً، آن عهد الهي به ظالمان نخواهد رسيد[2] . بر اساس جمله ?لاينال عهدي الظالمين? ظالم در زمان ارتکاب ظلم و حين تلبّس به آن، هرگز مقام امامت به او نميرسد و اين، امري پذيرفته شده و مفروغعنه است؛ زيرا شخص ظالم، انسان به معناي حيوان است، نه انساني که به صورت رحمان خلق شده باشد[3] . تعبير ?لا ينال عهدي… ? آثار فراواني دارد که کوشش براي تربيت صحيح نسل آينده جهت حفظ ميراث مجد و اعتلا و سعي در تنزيه حيات از آغشتگي به ظلم و مانند آن از جمله آنهاست. اختلاف فرقه ناجيه اماميه که اين آيه را دليل بر لزوم عصمت امام ميدانند، با ديگران در شمول يا عدم شمول آيه مزبور نسبت به کسي است که در گذشته ظالم بوده و هماکنون توبه کرده و عادل است. پيش از نقل و نقد نظر ديگران در اين باره، تذکر اين نکته سودمند است که هر معصيتي ظلم است؛ ?ومن يتعدّ حدود الله فأولئک هم الظالمون?[4] ؛ چنانکه شرک و کفر، ظلم بزرگ است؛ ?إنّ الشرک لظلم عظيم?[5] ، ?والکافرون هم الظالمون?[6] . همه ظلمها، ظلم به نفس است؛ خواه شرک باشد که به ظاهر، ظلم به دين خداست؛ ?إنّ الشرک لظلم عظيم?، ?إنّکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل?[7] ، خواه ظلم به ديگران؛ ?وإذا طلّقتم النساء…ولاتمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا ومن يفعل ذلک فقد ظلم نفسه?[8] و خواه معاصي ديگر؛ ?ومن يتعدّ حدود الله فقد ظلم نفسه?[9] ؛ زيرا در موطن مناسب خود ثابت شده که عقلاً محال است کسي بتواند بالاصاله به ديگري بدي و ستم کند، بلکه هر ظلمي مانند هر عدل، بالاصاله در محدوده نفس فاعل خود، اعم از ظالم يا عادل اثر ميکند. آنگاه سايه آن به ديگري ميرسد: ?إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم وإن أسَأتم فلها?[10] بيان حصرآموز قرآن کريم دراينباره نيز به همين نکته عقلي ناظر است؛ ?لايحيق المکر السيّيء إلاّ بأهله?[11] . عموميت عهد خدا و اينکه هرگز عهد خدا، اعم از ملکي و ملکوتي، به ظالم نميرسد، سند معتبري است که ميتوان براي عصمت امامان به آن استناد کرداگر کسي با توطئه و فريب، ديگري را از حق فردي يا اجتماعي محروم کرد خود را دوزخي ساخته و ديگري را تنها از بهرهمندي از متاعي دنيايي باز داشته است، و اين راز بيان نوراني اميرمؤمنان(عليهالسلام) است که فرمود: «يوم المظلوم علي الظالم أشدّ منيوم الظالم علي المظلوم»[12] ؛ بنابراين، عنوان ظالم همانگونه که بر ستمکار صدق ميکند بر مشرک و کافر و فاسق نيز صادق است و از اينرو امامت و عهد خدا به هيچ يک از اين افراد نخواهد رسيد.غير اماميه بر اين پندارند که اگرچه مشرک و کافر و ستمکار در حين ابتلا به شرک و کفر و ستم، امامت به آنان نميرسد، ليکن اينان اگر توبه کرده، مسلمان و محسن و عادل شدند، ظلم گذشته آنان مانع نيل فعلي امامت به آنان نخواهد بود. دليل اين گروه بر مدعاي خود اين است که مشتقّ در متلبّس بالفعل، حقيقت است و استعمال آن در «ما انقضي عنه التلبس» مَجاز است…. راز ناتمامي مدعاي مزبور، با بيان ادله اماميه بر عدم نيل عهد الهي به ظالم، اعم از ظلم گذشته و حال و آينده روشن خواهد شد. اماميه قائل به لزوم عصمت امام هستند. در اينجا به دلايل اينان در اين باره اشاره ميشود:?/ با توجه به تناسب بين حکم و موضوع، اعتبار و سيره عقلا بر عدم واگذاري مسئوليتها و کارهاي مهم و حسّاس به افراد بدسابقه است؛ بنابراين، پذيرفته نيست که خداوند حکيم، شئون روحاني و معنوي و برجستهاي مانند نبوت، رسالت و سرپرستي و زعامت انسانها را (بر فرض اينکه مراد از امامت در آيه مورد بحث، زعامت باشد) به افراد بدسابقه بدهد؛ بر اين اساس، اگر مشرک و بتپرستي توبه کرد و مسلمان شد شايسته زعامت جامعه اسلامي نخواهد بود و حداکثر اين است که همچون ديگر مسلمانان با او رفتار خواهد شد و از آيه ?قل للذين کفروا إن ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف?[13] و نيز از حديث «الإسلام يجبّ ما قبله»[14] بيش از بخشايش گناهان پيشين استفاده نميشود و هرگز مضمون آنها تجويز بخشش و عطاي سِمَتهاي حسّاس ديني نيست؛ بنابراين، استدلال صاحب کشفالأسرار[15] ناتمام است.اين دليل را ميتوان دليل عقلي در حکمت عملي، يا اعتبار عقلايي ناميد. ?/ دليل دوم، دليل لفظي است و آن اينکه جمله ?لاينال عهدي الظالمين? اطلاق دارد؛ بدين معنا که عهد خداوند به ظالم نميرسد؛ خواه همچنان اين ظالم کنوني بر ظلم خود اصرار ورزد و خواه از آن توبه کند. برخي از مفسران مانند امينالاسلام طبرسي با توجه به همين اطلاق فرموده است: اين آيه در همان زمان که اين شخصْ مشرک و کافر و ظالم بود درباره وي صادق بود[16] و چون عهد خداوند به ظالم نميرسد؛ پس عهد الهي به اين شخص نميرسد؛ هرچند احوال او دگرگون گردد، نه اينکه معيار خصوص حال فعلي او در حال توبه باشد. اين دليل لفظي که در حال تلبّس به مبدأ او را شامل شد، اطلاق دارد و معناي آيه اين است: اين شخص که اکنون مشرک، کافر و ظالم است عهد امامت به او نميرسد؛ خواه بعداً توبه کند يا نکند، مگر اينکه قرينهاي خارجي بر تقييد آن دلالت کند.پي نوشت ها__________1. اين پندار که عهد مزبور قابل کسب است مبتني بر قرائت «الظالمون» به جاي «الظالمين» است؛ ليکن بايد توجه داشت که اين قرائتْ شاذّ است و قرائت مشهور، «الظالمين» است که بر اساس آن، «عهد» فاعل «لا ينال»، و «الظالمين» مفعول آن، و جمله بدين معناست که عهد الهي بايد به انسان برسد، نه اينکه انسان ميتواند آن را تحصيل کند. 2. توهم اينکه عهد دوسويه است و چون از طرف خدا به انسان ميرسد پس انسان هم ميتواند به آن برسد خطاست، بلکه از سنخ اضافه اشراقي است، نه اضافه مقولي و فقط يکسويه است، نه دوسويه.3. تفسير ابنعربي، ج?، ص???/4. سوره بقره، آيه???/5. سوره لقمان، آيه??/6. سوره بقره، آيه???/7. سوره بقره، آيه??/8. سوره بقره، آيه???/9. سوره طلاق، آيه ?/10. سوره اسراء، آيه ?/ حرف «لام» در اين آيه براي اختصاص است، نه انتفاع؛ يعني عمل مختص به عامل است.11. سوره فاطر، آيه??/12. نهج البلاغه، حکمت ???/13. سوره انفال، آيه ??/14. مستدرک، ج?، ص??? ـ ???/15. مستدرک ج?، ص???/??/16. مجمعالبيان،ج? ـ ?، ص???/منبع: تفسيرتسنيم ج?/???تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه_شکوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]