واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار سه شنبه 7 تیر 1390 تعداد مشاهده : 31 پای صحبت مردم که مینشینیم، میبینیم آنها به خاطر تنشهای مختلفی که از جامعه دریافت میکنند و یا از خانواده بر آنها تحمیل میشود از نظر جسمی و روانی به شدت آسیب دیدهاند. آنها در توصیف شرایط خود اغلب از سه واژه استرس، اضطراب و ترس استفاده میکنند که البته از نظر روانشناختی این واژهها معانی متفاوتی دارند. استرس یک تجربه متعارف برای همه آدمهاست و معمولا در برابر یک تهدید ادراک شده واقعی یا خیالی شکل میگیرد و موجب تغییراتی در سلامت روانی، جسمی، هیجانی و معنوی افراد میشود. وقتی استرس به فرد وارد میشود، جسم و روان او در برابر آن واکنش نشان میدهند. زمانی که مکانیسمهای دفاعی بدن نتوانند در برابر آن استرس مقاومت کنند و به مقابله بپردازند، اضطراب رخ میدهد. احساس دلشوره، تپش قلب، احساس تنگی نفس و انواع ناراحتیها میتواند از علایم همراه اضطراب باشد. در واقع به علت تلنبار شدن استرسهایی که مردم چارهای برایش نمیاندیشند، اکثر آنها روانه مطب متخصصان مختلف قلب، گوارش، اعصاب و... میشوند. اما در مورد واژه سوم که مردم آن را به جای استرس و اضطراب به کار میبرند، یعنی ترس، باید گفت که این یک احساس خودآگاه است و معمولا نسبت به خطر واقعی بیرونی ترس پدید میآید که کوتاهمدت است و اگر طولانی شود، باید درمان شود وگرنه به فرم بیماریهای دیگر بروز میکند. بدن ما انسانها مثل یک کفه ترازو است. یک طرف آن فشارهایی است که در زندگی به فرد وارد میشود و طرف دیگر مقاومت بدن. اگر استرس وارده بر ما زیاد شود و یا توانایی مقابلهمان کم شود بیماریهای مختلف بروز میکنند. بیماریهایی مثل اضطراب، افسردگی، فشارخون، مشکل معده و سکته قلبی و... ما هیچ گریزی از استرسها نداریم. جامعهای که در آن زندگی میکنیم استرسهای مختلف را بر ما وارد میکند. پس باید بپذیرید که نیازمند فراگیری مدیریت استرس و فشارهای روانی هستید. باید بیاموزید که وقتی تعادل بین استرس و مقاومت بدن به هم میخورد و این فشارها غالب میشوند چه باید بکنید چون فشارهای مختلف باعث پایین آمدن قدرت تصمیمگیری شما میشود و خود این تصمیمگیری غلط باعث ایجاد استرس بیشتر شده و شما در یک سیکل معیوب میافتید. دایم نگران خواهید بود چه اتفاقی خواهد افتاد و میگویید توانایی مواجهه با مشکلات را ندارید. فراموشکار شده و اعتماد به نفستان کم میشود و این چرخه معیوب ادامه مییابد. داشتن راهکارهای منطقی و افکار مثبت بهطوری که در مواجهه با عامل استرسزا خلع سلاح نشوید، بسیار خوب هستند و شما میتوانید با مرور راهکارها در ذهن بر خود مسلط شوید اینکه بگویید من ذاتا زودرنج هستم و یا استرسیام، مجوز خوبی نیست که هر کار دلتان خواست بکنید و در روابط خود، این استرس را به دیگران انتقال دهید. بدانید که استرس بیش از حد که بدون هیچ مدیریتی رها شود، میتواند به سلامت جسمی و روانی شما آسیب برساند. بنابراین حتما باید در مواجهه با استرسها از مشاور کمک بگیرید وگرنه با مخفی کردن آنها از پا در میآیید و کارتان به دارودرمانی خواهد کشید. استرسزاها بر دو نوع درونی و بیرونی هستند. ما باید آنها را بشناسیم و به علایم جسمی و روانی و رفتاری که در مواجهه با آن پیدا میکنیم، توجه نماییم تا بتوانیم به خوبی استرسمان را مدیریت کنیم. عوامل بیرونی مثل سر و صدا، مسایل مالی، خانوادگی و... عوامل درونی مانند تغییرات هورمونی در خانمها ،بلوغ، بدخوابیها، و... ما میتوانیم با مهار عوامل استرسزای درونی و بیرونی استرس را در زندگی خود بکاهیم و تعادل را در کفه ترازوی بدن برقرار کنیم. استرس در مورد شناخت علایم بدن حین استرس به علایم جسمی شامل سردرد، سوءهاضمه، درد و گرفتگی عضلات، تپش قلب، تعریق و... و علایم رفتاری شامل جویدن ناخنها، تکان دادن بیدلیل پاها، کمخوابی یا پرخوابی، حالتهای عصبی و عدم کنترل احساسات مثل زود گریه افتادن و دمدمیمزاج شدن و... اشاره میکنیم. قدم اول در مبارزه با عوارض استرس در بدن، انکار نکردن اصل موضوع است. بعضیها با یک تفکر جبری میگویند فقط باید به امید عالم غیب و خداوند نشست و نیازی به هیچ تحرکی ندارند. ما نباید از ابتدا خود را موجودی تسلیم به سرنوشت از پیش تعیین شده بدانیم. قدم دوم استفاده از یک حالت متعادل و میانه است. جهت کاهش حالتهای عصبی و فشار روانی بهتر است یک سری کارها را انجام دهید. کارهایی مثل گریه کردن، درددل کردن و مشورت با یک مشاور، اگر در حد متعادل باشد، خوب است. به هر حال باید به شیوهای خود را آرام کنید. همانطور که گفتیم در کنار این کارها توکل به خدا و دعا و نیایش نباید فراموش شود و علاوه بر تلاش سازنده، این دعاها و سود جستن از قدرت خدا انرژی روانی شما را میافزاید. کسب مهارتهای زندگی خیلی مهم هستند. داشتن راهکارهای منطقی و افکار مثبت -البته نباید افکار کمالطلبانه و ایدهآلیستی داشته باشید- بهطوری که در مواجهه با عامل استرسزا خلع سلاح نشوید، بسیار خوب هستند و شما میتوانید با مرور راهکارها در ذهن بر خود مسلط شوید و گام به گام پیش بروید. باید یادمان باشد آفتی که در زمان بروز استرس و در اثر مقابله با آن گریبان ما را میگیرد، خشم است. اگر نتوانید خشم را مدیریت کنید، رفتاری از شما سر میزند که مایه پشیمانی خواهد شد. گفتگو با یک کارشناس کمک میکند در قدم اول هیجان خود را تخلیه کند و سپس راهکارهای مناسب را یاد بگیرد و تمرین کند تا در مواجهه با استرسهای بعدی مقاومتر عمل کند. پس دو اتفاق خوب میافتد: 1) تخلیه شده و استرسش کاسته شده است. 2) مسلح شده و مهارت مقابله با خشم را یاد گرفته است از مشاور کمک بگیرید گاهی عامل درونی و بیولوژیک وجود دارد که استرسآفرین است و باید به شخص دارو داده شود تا سیستم درونی بدنش به تعادل برسد. اما در اغلب موارد، استرس وارده، محیطی است و در این حالت باید فکر فرد را مسلح کنیم تا به دفاع از خود و مدیریت اوضاع بپردازد. در درجه اول، چون این استرس و مساله ناگوار به وجود آمده، باید به شخص کمک کرد تا خشم خودش را بدون صدمه زدن به خود یا محیطش و تخریب آن تخلیه کند. او باید بپذیرد این موضوع اتفاق افتاده و کاری هم نمیتوان کرد و هرگز نباید آن را در دل خود مخفی کند. همین که بگوید چهقدر ناراحت است و گریه کند درواقع خشمش را تخلیه کرده که این شیوه بهترین راه تخلیه خشم و کاهش استرس است. گفتگو با یک کارشناس کمک میکند در قدم اول هیجان خود را تخلیه کند و سپس راهکارهای مناسب را یاد بگیرد و تمرین کند تا در مواجهه با استرسهای بعدی مقاومتر عمل کند. پس دو اتفاق خوب میافتد: 1) تخلیه شده و استرسش کاسته شده است. 2) مسلح شده و مهارت مقابله با خشم را یاد گرفته است و شاید به طور نامحسوس یک اتفاق سوم هم افتاده باشد. منظورم رابطهای است که بین او و مشاور ایجاد شده که حس میکند تکیهگاهی عاطفی و امین پیدا کرده است. داشتن این تکیهگاه عاطفی و امین در شرایط استرسزا میتواند به فرد کمک کند تا بر اوضاع مسلط شود و با تمرکز بیشتری دنبال راهحل بگردد. سلامت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]