تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815303652




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عکس : جمشید مشایخی و خانواده ایشان


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
جامعه هنري ايران‌زمين همواره وامدار بزرگاني است كه با هنر خود آثاري جاويد را خلق و ابداع كردند. كساني كه هنر، همان وديعه ‌بي بديل حضرت خداوندي را با سرانگشت مهر خويش آفريدند تا اين فسرده زمين تاريك را كه نه جاي خليفةا... است بسان آن پهندشت بكر و پاك و زيبا نمايند و هنر در تمام ابعاد و مراحل و انواعش دغدغه اين انسان است. انساني كه غم دوري از اصالت اصيل خود را و سنگيني بار امانت را گاه با دستانش بر سازي مي‌نوازد و برتر از زمان و مكان، سرشار از نشئه‌اي سكرآور به ياد دوست‌ترين دوستش كه همانا حضرت باري است مي‌افتد. اينجاست كه در مي‌يابد اين دوست كه او دور مي‌پنداشتش با اعجاز هنر به راستي «حبل من وريد» است و گاه درد را در صدايي كه باز هديه‌اي است گرانبها مي‌ريزد و فرياد فرقت‌ يار سر مي‌دهد و عشق را بالاتر از زندان جسم، تن و زمين خاكي به شرح و بيان مي‌نشيند. هنگامه‌اي ديگر انسان دردآشنا خود را در نقش‌ها و نقاب‌ها عرضه مي‌كند، مخاطب را به همذات‌پنداري وا مي‌دارد و در گونه‌هاي مختلف عرضه هنر مي‌نمايد، هنري كه در تئاتر و سينما مي‌بينيم، اگرچه گاه ورود نابه‌هنگام عده‌اي كه مارك هنرمندي را به قامت ناساز بي اندامشان‌مي‌نشانند و آن‌چه كه برايشان داراي اهميت نيست همان مقوله زيبا و اهورايي هنر است، اما نبايد فراموش كرد كه همواره دست يازيدن به گل بدون وجود خار ميسر نيست. اگر امروزه از هر دري هنرمندي معرفي مي‌شود و تنها نام پرطمطراق و البته پرمسئوليت هنرمندي را به يدك مي‌كشند نبايد فراموش كرد كه: دود اگر بالا نشيند كسر شان شعله نيست جاي چشم، ابرو نگيرد گرچه او بالاتر است كيست نتواند كه در اين غبار تشريف بالاي هنر را كه برازنده هنرمندان است تشخيص دهد؟ آيا در اين ميان نمي‌توان مردي مانند استاد جمشيد مشايخي را شناخت؟ مگر ممكن است كه در جامعه‌اي با تمدن پرشكوه و مردماني كه تاريخ قطوري در هنرمندي و هنردوستي دارند نتوان آثار سره و ناسره را از هم تمييز داد؟ مگر مي‌توان چهره و نام بزرگ استاد مشايخي را از ذهن مردم هنرپرور و تاريخ هنر اين مرز و بوم پاك كرد؟!ساليان سال است كه نام او و چهره‌اش با مقوله هنر ما پيوندي ناگسستني دارد. او جزئي جدانشدني از اين تاريخچه است. مگر مي‌شود از يادمان برود كسي را كه آدم‌هايي را با هنرش آفريد، جان بخشيد، به جايشان نفس كشيد، درد كشيد و تمام اين حس‌ها را به ما منتقل كرد فراموش كنيم؟! نه حافظه ما هنوز آنقدر دچار نسيان نشده كه قدرناشناس زحماتش باشيم. اگرچه از شدت استفاده، اين جمله جايگاه شايسته‌اش را از دست داده اما به معناي واقعي او خاك صحنه خورده است، بر تار و پود وجودش عشق خانه كرده كه هنر، قدم به هرجا نهد عشق مي‌افشاند و او رسم عاشقي را در مكتب هنر به خوبي آموخته، هنر جانش را سرشار از محبت كرده و از لطافت وصف‌ناشدني و از تواضعي كه با غرور و خودبزرگ‌بيني نسبت بي‌نسبتي دارد و اينها اعجاز هنر است. اهل ادب است و ذوق نسبت به هرآنچه كه در تاريخ اين سرزمين كهن جايگاهي پرافتخار دارد. بر تعلقات سست‌كننده و غرورآور يكسره تكبيرزده، چون در كلاس حافظ نيك دريافته كه:

m-196-2-1.jpg
زير بارند درختان كه تعلق دارند اي خوشا سرو كه از بار غم آزاد آمد استاد جمشيد مشايخي گنجينه‌اي است گرانبها، هنرمندي دوست‌داشتني و نامي و چهره‌اي ماندگار بر تارك ايران‌زمين. زماني‌كه در بستر احتضار بود مردم هنردوست بيماريش و عدم حضورش را بر نمي‌تافتند چون او را همواره ايستا و قوي و پرتلاش در عرصه هنر ديده بودند. پس از حصول بهبودي و ترخيص از بيمارستان گرچه استاد هنوز نياز به استراحت داشت اما براي ملاقات و گپ و گفتي بنا برخواست بي‌شمار دوستدارانش در منزلش ايشان را عيادت كرديم و آن‌چه كه در پي اين مقال آمده ماحصل همين نشست صميمانه است نشستي كه بيشتر به كلاس درس مي‌مانست و ما براي تعليم و فراگرفتن بر كلاس درس استاد زانوي تعليم نهاديم و او مهربانانه چنان‌چه برازنده چون اويي است برايمان اين‌چنين گفت: استاد در دوران كسالت شما همه مردم نگران بودند و براي سلامتي شما دعا مي‌كردند، چگونه به عمق دل‌ها نفوذ كرديد؟ استاد مشايخي: اين نظر لطف شما و مردم عزيز ماست اما معتقدم نمي‌شود آدم پنجاه‌سال دروغ بگويد و دستش رو نشود، من معتقد به راستگويي هستم، چون خدا ناظر بر رفتار و اعمال ماست و مسلما دروغگو را رسوا خواهد كرد بدون هيچ بحثي. اما چيزي كه بسيار اهميت دارد تاثير دعا بر زندگي آدمي است به تاييد پزشك معالج دكتر زندي چه عمل مي‌شدم و چه عمل نمي‌شدم مرگ در كمين بود و فاصله‌اي با من نداشت ولي با توكل به خدا ايشان مرا عمل كرد و من معتقدم اين دعاي مردم بود چرا كه: چرا تو اي شكسته ‌دل خدا خدا نمي‌كني خداي چاره‌ساز را چرا صدا نمي‌كني به هر لب دعاي تو فرشته بوسه مي‌زند براي دواي درد بي‌دوا چرا دعا نمي‌كني دعا به قدري اثربخش و مهم است كه نه تنها ما مسلمان‌ها، بلكه پيروان اديان ديگر هم به دعا معتقدند و اين افتخاري است براي من كه معلمينم دعايم كردند. اما اين رفتار دوطرفه است، اين دعاها مطمئنا عكس‌العمل و مرهون رفتار و اخلاق فروتنانه و بزرگ‌منشانه شماست؟ استاد مشايخي: اين لطف شماست. انسان از بدو تولد به‌قول استاد الهي‌قمشه‌اي عشق و ايمان را با خود داشته و طبعا به آن‌چه كه خدايي است تمايل داشته و لذت مي‌برد و اما بعد چه اتفاقي مي‌افتد كه در زمين خاكي كه تعلقات مادي پيدا مي‌كنيم به تربيت ما برمي‌گردد. چند روز پيش كه استاد الهي‌قمشه‌اي براي عيادت از من ميهمان خانه ما شده بود سوال مرا كه چرا اساتيد بزرگي چون حافظ و مولانا عقل را در مقابل عشق ناتوان مي‌دانند در حالي‌كه خود عاقل ترينند؟ اين‌گونه جواب داد: عقلي كه موردنظر اين بزرگان است با عقل خدادادي فرق مي‌كند به قول حضرت مولانا: عقل جزوي عقل را بد نام كرد كام دنيا مرد را بيكام كرد

m-196-2-6.jpg
آن عقل خدادادي و كامل، درست است و بي‌عيب اما عقل جزئي كه راه و رسم زندگي مادي و دروغگويي را به ما مي‌آموزد تا ما را صاحب موقعيت‌ و مقام كند همان عقلي است كه توسط بزرگان رد شده و در مقابل عشق كم مي‌آورد. حافظ در اين خصوص مي‌فرمايد: قياس كردم و تدبير عقل در ره عشق چو شبنمي است كه بر بحر مي‌كشد رقمي براي آلوده نشدن به دنيا و كم‌كردن تعلقات مادي و تربيت كردن خود نيازمند اساتيدي چون استاد الهي قمشه‌اي ، شفيعي‌كدكني ندوشن، استاد باستاني پاليزي هستيم و من هميشه عاشق آموختن از مكتبشان بوده و هستم، اينان گوهرهايي هستند كه اميدوارم عمر طولاني داشته باشند. پس بايد براي رفتار درست علاوه بر ذات و عنايات پروردگار كه از ابتداي تولد در وجود ما به وديعه نهاده شده، خود را تربيت كنيم. من هم شاگرد تنبلي هستم كه در كلاس درس اساتيد كسب علم و اخلاق مي‌كنم. استاد حرف‌هاي خود را اينگونه دنبال مي كند: استاد مشايخي: هميشه حسرت مي‌خورم اي كاش در سن جواني بودم و مي‌توانستم افتخار نوكري اساتيدي چون قمشه‌اي، ندوشن، پاليزي، شفيعي كدكني و... را داشته باشم تا تنها با شنيدن يك جمله از دهانشان صد نكته بياموزم. نوكري و شاگردي اين بزرگان براي جمشيد مشايخي افتخار است... ما هر لحظه نيازمند آنهاييم. اي كاش ساعت پخش سخنراني‌هاي استاد قمشه‌اي تغيير مي‌كرد تا همه مي‌توانستند از ايشان استفاده كنند. و استاد ادامه مي‌دهد: دين يعني چه؟! يعني من متجاوز نباشم، انسان بوده و خدا را بجويم، آدم خداجو متجاوز نيست و براي حقوق ديگران احترام قائل مي‌شود و در حد توان به ديگري كمك مي‌كند. خواه اين كمك مالي باشد، خواه معنوي ولي اين كمك‌ها برده‌سازي نمي‌كند و هيچ‌كس در اين جهان نوكر ديگري نيست، هرچه ثروتمندتر باشي نيازمندتر خواهي بود. نياز به كساني كه از اموالت مراقبت كنند. من هم شاگردي كردم تا امروز البته شاگرد تنبل هم بودم. امروز براي من افتخاري است كه استاد الهي قمشه‌اي قدم مي‌گذارد روي چشم جمشيد مشايخي تا از جمشيد عيادت كند و بنده در آن وضعيت بيماري سوالي مي‌كنم و ايشان با جوابش مرا زنده مي‌كند، اين براي من بزرگترين ثروت است. امروز وظيفه سنگين‌تري به عهده شماست، اين كه اين آموخته‌ها را به نسل بعد منتقل كنيد. استاد مشايخي: من هميشه شاگرد هستم. يك روزي (زمان كودكي‌ام) بازي‌ها الك‌دولك بود اما امروز بچه‌ها با رايانه بازي مي‌كنند خب مسلم است كه از ما جلوترند. امروز به بچه‌اي كه از من جلوتر است چه بگويم، فقط راجع به اخلاق حرف مي‌زنم، آن هم فقط روايت و نقل قول از بزرگاني مثل مولانا كه فرموده است: در بهاران كي شود سرسبز سنگ خاك شو تا گل برويد رنگ‌رنگ سال‌ها تو سنگ بودي دلخراش آزمون كن، يك زماني خاك باش و يا سعدي مي‌فرمايند: خاك شو پيش از اين‌كه خاك شوي و از همه بالاتر مولاعلي مي‌فرمايد: بميريد قبل از مردن، يعني صفات اهريمني و شيطاني را خاك كنيد و به جاي آن صفات عالي و خدايي را مثل گياه آبياري كرده و پرورش دهيد، با هيچ شدن بايد اين صفات را پرورش داد كه بدانيم در اين جهان هستي هيچيم. جوانان ما بايد به آن‌چه كه بزرگان ادب اين سرزمين گفتند توجه كنند، به آن‌چه كه فردوسي و حضرت مولانا و حافظ اشاره دارند، اين اشعارآموزنده عرفان در زندگي است. من امروز در سن 74 سالگي مي‌بينم كه چقدر تشنه اين آثار هستم، اگر درجواني اشتباه كردم و آن‌گونه كه بايد دنبالش نرفته‌ام امروز به جوان‌ها مي‌گويم كه اشتباه مرا تكرار نكنند. خيلي از اين كتب داراي جلد زيبا هستند و بعضي‌‌ها از آن براي دكور خانه‌شان استفاده مي‌كنند، زيبايي آنها دروني است و در فهم و دركش نهفته، اگر پدر و مادرتان به عنوان دكور خريدند شما آنها را در حد يك دكور نگه‌داري نكنيد. من كسي نيستم كه نصيحت كنم فقط حرف و آموخته بزرگان را منتقل مي‌كنم، در مرحله دوم براي خاك خود و سرزمين مادري احترام قائل شويم مثل كوروش كبير كه مي‌گويد: «همان‌گونه كه بر اين خاك زنده زاده شدم روزي نيز تن خسته‌ام را در اين خاك ماندگار خواهم كشيد. اينجا مزار واپسين من است، سرزمين مادري.» يك جمله به عنوان نصيحت در دفتر خانواده سبز برايمان به يادگار بگذاريد: استاد مشايخي: در شكست جام دل هيچ احتياج سنگ نيست اين شقايق را نگاهي سرد پرپر مي‌كند و يا به قول داريوش: «مي‌شود به دنيا نيامد اما نمي‌شود نمرد.» ياعلي منبع : خانواده سبز





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8404]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن