واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ايجاد وحشت و تعليق با نت
وحشت يكي از مهمترين و جذابترين ژانرهاست كه در همه حوزهها مورد استقبال قرار گرفته و بهويژه در سينما و ادبيات جايگاه ويژهاي داشته است. اين ژانر در حوزههاي مختلف و هنرهاي تصويري و غيرتصويري نيز منجر به خلق آثاري شايسته شده است؛ اگرچه هنوز هم عدهاي تصور ميكنند كه چرا آدمها بايد در يك جا جمع شده و خودشان را بترسانند. اساسا نياز به ترس از كجا ناشي ميشود؟ و چه حسي باعث شكلگيري اين حس در مخاطب خواهد شد كه آگاهانه و از روي ميل و رغبت فيلم وحشت ببيند و اعصابش را متشنج كند؟ البته اين موضوع بايد از سوي روانشناسان و جامعه شناسان بررسي شده و تاثيرات فيلم و كتابهاي ترسناك بر رفتار مخاطبان مورد تحليل قرار گيرد.اما آنچه مسلم است، فيلم ترسناك تاثيرگذاري بيشتري نسبت به كتاب ترسناك دارد، چرا كه سينما با ابزاري كه در اختيار دارد به خوبي ميتواند مخاطب را بهاصطلاح ميخكوب كند البته اگر از اين ابزار به خوبي استفاده شده باشد. تصوير و شيوه فيلمبرداري و استفاده از دوربين روي دست در ژانر وحشت يكي از مهمترين عواملي است كه تاثير اين ژانر را بيشتر كرده و به داستان، تصوير و بن مايه اثر دامن ميزند. شايد به همين دلايل و قابليتهاي سمعي و بصري فيلم باشد كه نقش ژانر وحشت را در سينما بيش از ادبيات نشان ميدهند. چرا كه كتاب و ادبيات هر اندازه كه حرفهاي نوشته شده باشد و از تصاوير نيز بهره گرفته باشد باز هم مانند فيلم و سينما مخاطب را نميترساند.وحشت يكي از مهمترين و جذابترين ژانرهاست كه در همه حوزهها مورد استقبال قرار گرفته و بهويژه در سينما و ادبيات جايگاه ويژهاي داشته است.شايد به اين دليل كه ادبيات از مهمترين عنصر ژانر وحشت، يعني موسيقي بيبهره است.اگرچه نخستين فيلمهاي ترسناك تاريخ سينما، صامت بودهاند اما در دنياي امروز موسيقي در فيلمهاي ترسناك جايگاه ويژهاي دارد. نخستين فيلم ترسناك تاريخ سينما «مطب دكتر گاليكاري» است كه در سال ???? ساخته شد. اين فيلم صامت، فضايي دلهرهآور و رعبآور ايجاد كرده و مخاطب را به خوبي ميترساند.اين فيلم از نظر منتقدان بسياري، يكي از زيباترين و ترسناكترين فيلمهاي دوران صامت است و بدون استفاده از افكتهاي صوتي و موسيقي مخاطب را ميترساند. غول، سمفوني وحشت، هاكسان و شبح اپرا نيز از جمله فيلمهاي ترسناك مطرح تاريخ سينماي جهان هستند كه بعد از مطب دكتر گاليكاري ساخته شدند. البته قبل از اين فيلم نيز تعدادي فيلم ترسناك ساخته شده بود اما مطب دكتر گاليكاري نخستين تلاش جدي سينماي آلمان در زمينه جنگ است كه بعد از جنگ جهاني اول در فضاي رعبانگيز بعد از جنگ ساخته شد. اين فيلم از نظر منتقدان بسياري، يكي از زيباترين و ترسناكترين فيلمهاي دوران صامت است و بدون استفاده از افكتهاي صوتي و موسيقي مخاطب را ميترساند. غول، سمفوني وحشت، هاكسان و شبح اپرا نيز از جمله فيلمهاي ترسناك مطرح تاريخ سينماي جهان هستند كه بعد از مطب دكتر گاليكاري ساخته شدند.اما همانطور كه اشاره شد مهمترين عنصر در سينماي وحشت، موسيقي آن است. مهمترين عامل در موسيقي وحشت نيز استفاده از گامهاي ماژور است گرچه تا به حال از گامهاي مينور نيز در موسيقي وحشتناك استفاده شده است اما گامهاي ماژور، موسيقي غيررمانتيك تري ايجاد ميكنند؛ همانطور كه آواز و استفاده از موسيقي كرال نيز در ايجاد فضاي وحشت مؤثر است. البته اين در شرايطي است كه موسيقي به خوبي در خدمت تصاوير و فيلمبرداري قرار گيرد. بهطور معمول تم غالب در موسيقي وحشتناكًٌٍَُِْ، آواز و استفاده از موسيقي كرال است كه به نوعي ميتوان آن را همپاي آواي انساني مخاطبان هنگام ترس دانست. اما استفاده به جا از سازها نيز در ايجاد وحشت و انتقال حس ترس به مخاطب بيتاثير نيست.
در ميان سازهاي اركستري سازهاي آرشهاي مثل ويولن و ويولن سل و كنترباس تواناييهايي دارند كه به خوبي ميتوانند گاه با آرشهكشيهاي سريع ذهن مخاطب را درگير كرده و حس ترس را در او ايجاد كنند. البته اين به شرطي امكانپذير است كه صدا ضمن هماهنگي با تصوير و موضوع فيلم، كيفيت بالايي نيز داشته باشد. شايد همين عدمكيفيت بالا و نبود استانداردهاي لازم براي ضبط صدا در ايران باعث عدمشكلگيري جريان ساخت فيلم ترسناك باشد.البته چند سالي است كه يكي از مهمترين ويژگيهاي برخي فيلمها، داشتن صداي دالبي ساراند است و از بركت تجهيز سالنهاي سينما به پخش صداي دالبي و آشنايي صدابرداران و كارگردانان با قابليتهاي اين نوع ضبط صدا، مخاطبان نيز بيشتر از قبل از تماشاي فيلمها لذت ميبرند. اين قابليت در سينماي وحشت بياندازه كاربرد دارد و بهعنوان يكي از مشخصههاي فيلمهاي ترسناك ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.امسال 2فيلم جديد در حوزه سينماي وحشت در ايران توليد شد: يكي كلبه به كارگرداني جواد افشار و ديگري حريم به كارگرداني رضا خطيبي كه شايد بتوان اين 2فيلم را پس از فيلم شب بيست و نهم كه در دهه 60 به كارگرداني حميد رخشاني ساخته شد، تنها فيلمهاي ترسناك ايراني بعد از انقلاب دانست. البته «خوابگاه دختران» ساخته محمد حسين لطيفي نيز از جمله فيلمهاي ترسناك كمدي است و شايد نمونههاي ديگري نيز از اين دست وجود داشته باشد. در مجموع لازم به ذكر است كه منظور از فيلم ترسناك، داشتن مولفههاي ترسناك بصري است و نه صرفا بيان مفاهيم ترسناك. اگر بخواهيم مفاهيم ترسناك را نيز در فيلمها در نظر بگيريم شايد بتوانيم آثار بيشتري را در ژانر سينماي وحشت ايراني نام ببريم.حريم؛ موسيقي سرد و رعبآورفيلم حريم با يك موسيقي رعبانگيز شروع شده و پس از چند ثانيه به اوج رسيده و به تيتراژي ملايم ميرسد. داستان اين فيلم بهگونهاي است كه اغلب صحنههاي آن در روز، فيلمبرداري شده است. از آنجا كه تاريكي مهمترين عنصر ايجاد وحشت در بيننده است، حريم بهدليل نداشتن اين عنصر به ناچار به عناصر ديگر متكي شده و اين شايد از معدود نكات مثبت فيلم باشد كه آن را از ساير فيلمهاي ترسناك متمايز ساخته است. در حقيقت داستان پيگيري مرگ مشكوك چند نفر از سوي شخصيتي است كه خود به تازگي همسرش را از دست داده و در جريان پيگيري مرگ مشكوك ديگران متوجه دليل مرگ همسرش نيز ميشود. به هر حال موضوع اصلي، مرگ عجيب ديگران در جنگلي است كه نزديك آن روستايي عجيب قرار دارد. در كل فيلم حتي يك نفر هم لبخند نميزند و اين خود بر فضاي تلخ فيلم دامن ميزند.
در همه صحنههاي فيلم از يكسو موسيقي بر موضوع سوار است و از سوي ديگر بار ساير عوامل نيز بر دوش موسيقي است چون در سراسر صحنههاي فيلم موسيقي وجود دارد و كمتر سكانسي را ميتوان يافت كه با موسيقي شروع نشود حتي سكانسهايي كه بدون موسيقي هستند هم باز با موسيقي به پايان ميرسند. سكوت اوليه برخي سكانسها، نميتوانند بيانگر يك صحنه آرام باشند. در اين صحنهها نيز بعد ازچند ثانيه موسيقي در پسزمينه شنيده شده و در لحظهاي با تركيب تصويري ترسناك به اوج ميرسد. بهمن سپهري شكيب، براي ساخت موسيقي فيلم حريم از همه امكانات سازهاي اصلي و صداهاي سمپل استفاده كرده است. البته دو تمهيد براي ترسناك شدن فيلم از سوي كارگردان به كار گرفته شده است: يكي اينكه چون اغلب صحنههاي وحشتناك بنا بر موضوع و براساس فيلمنامه در روز اتفاق ميافتد، مكان رخدادن حوادث جنگل مهآلود در نظر گرفته شده است كه در ايجاد فضاي رعب و وحشت مؤثر است.فيلم حريم با يك موسيقي رعبانگيز شروع شده و پس از چند ثانيه به اوج رسيده و به تيتراژي ملايم ميرسد. داستان اين فيلم بهگونهاي است كه اغلب صحنههاي آن در روز، فيلمبرداري شده است.از سوي ديگر كارگردان در اغلب صحنههاي جنگل و حتي خارج از آن، از دوربين روي دست استفاده كرده كه نوعي ترس را بيشتر نشان ميدهد. البته از نقش نورپردازي هم نبايد غافل شد. بهعنوان مثال در صحنههاي مربوط به اتاق تشريح اجساد كه مهتابي خيلي دير روشنميشود و در صحنهاي انگار نيم سوخته است، نورپردازي و استفاده از اين ترفند بسيار مؤثر است.اما با اين حال دومين عامل تاثيرگذار در ايجاد ترس و مهمترين عامل همان موسيقي فيلم است. سپهري شكيب، با بهكارگيري تكنوازي پيانو در برخي صحنهها و وصل آن به صداهاي سمپل خاص، موسيقياي توليد كرده كه اگرچه بدون ديدن تصاوير لطفي ندارد اما اگر به تنهايي شنيده شود دست كم ميتوان گفت كه اين موسيقي براي يك فيلم ترسناك ساخته شده است.البته او در صحنه مربوط به ورود شخصيتها به روستاي نزديك روستاي عجيب و مخوف، از سازهاي زهي ايراني مثل كمانچه استفاده كرده و تنها در اين سكانس است كه فيلم به نوعي آرام شده و موسيقي نيز به اين آرامش كمكي ميكند. در ادامه و در همه صحنهها موسيقي سرد و رعبانگيز بر همه عناصر و المانهاي يك سكانس غلبه دارد. حتي گاه موسيقي پيشاپيش تماشاي تصويري ترسناك را اعلام ميكند و گاه درست در لحظهاي كه قرار است تصوير ديده شود، موسيقي، هم روي صحنه قرار ميگيرد كه اين به غافلگير شدن مخاطب كمك ميكند.منبع : همشهري تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 543]