واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: لاله هاي سرخ انقلاببه مناسبت سالروزشهادت سربازان دليراسلام (بخارايي ، اماني ، صفارهرندي ، نيك نژاد)
پس از حادثه فيضيه و قيام خونين پانزده خرداد 1342، عده اي از متدينين و چهره هاي موجه بازار تهران به اين نتيجه رسيدند كه مبارزه سياسي با رژيم شاه بي فايده است و بايد براي براندازي آن اقدام مسلحانه عليه رژيم و عناصر اصلي آن كرد. “ هيئت موتلفه اسلامي تنيجه تركيب شش هيئت مذهبي بود كه اكثرآنها ازمقلدان امام خميني بودند. در پي اعتراض حضرت امام به تصويب لايحه كاپيتولاسيون در 21 مهر 43 در مجلس، كه اعتراضات مردم و بسياري از روحانيون معروف را به همراه داشت، ايشان به تركيه و سپس نجف، تبعيد شدند و ياران موتلفه، پس از كسب اجازه از شوراي روحانيت مراجع جهت اقدام به اجراي حكم شرع، تصميم به ترور انقلابي حسنعلي منصور نخست وزير سر سپرده شاه گرفتند. پنجشنبه اول بهمن 1343، ساعت ده صبح حسنعلي منصور توسط محمد بخارايي از اعضاي موتلفه اسلامي هدف پنج گلوله قرار گرفت و كشته شد. با اعدام انقلابي منصور، محمد بخارايي عامل اعدام به دست ماموران ساواك افتاد و سپس ديگر يارانش نيز دستگير شدند. پس از مدتي، رژيم پهلوي در يك دادگاه فرمايشي اعضاي اين گروه را به اعدام و زندان طولاني مدت محكوم كرد: محمد بخارايي ( اعدام - ) مرتضي نيكخواه ( اعدام - ) رضا صفار هرندي ( اعدام - ) حاج صادق اماني ( اعدام - ) حاج مهدي عراقي ( حبس ابد ) و حاج حبيب الله عسكر اولادي (حبس ابد) و نيز سيد علي اندرزگو به طور غيابي به اعدام محكوم شد ولي متواري گشت تا 2 شهريور 57 كه در يك درگيري مسلحانه با نيروههاي ساواك در تهران به شهادت رسيد. پس از كسب اجازه از شوراي روحانيت مراجع جهت اقدام به اجراي حكم شرع، تصميم به ترور انقلابي حسنعلي منصور نخست وزير سر سپرده شاه گرفتند شهيد صادق اماني در دادگاه، دلاورانه از خود و راهي كه در پيش گرفته بود دفاع كرد و با اشاره به حوادث خونين 15 خرداد 42 گفت: «ما با بررسي اوضاع به اين نتيجه رسيديم كه پاسخ به اين مسئله از لوله تفنگ مي تواند خارج شود.» سرانجام در سحرگاه 26 خرداد 1344 ش، حاج صادق اماني، محمد بخارايي، مرتضي نيك نژاد و رضا صفارهرندي، چهار فرزند شجاع و برومند اسلام در راه پاسداري از ارزشهاي متعالي اسلام و در مسير پر بركت نهضت امام خميني (ره) جهت برپايي حكومت اسلامي در ايران، عاشقانه شربت شهادت نوشيدند و به لقاءالله نائل آمدند. زندگينامه 4 شهيد فدائيان اسلام محمد صادق اماني شهيد محمد صادق اماني همداني در سال 1309 در تهران متولد شد. وي كه از كسبه بازار تهران بود. بنابر بر نقل حاج مهدي عراقي؛ «خودش يك مجتهد بود و قريب 6 هزار حديث از حفظ بود و مربي اخلاق بود، درس اخلاق داشت، بچه هاي زيادي از شاگردانش بودند كه روزهاي جمعه بخصوص به آنها درس اخلاق مي داد.» شهيد صادق اماني در گروه شيعيان فعاليت داشت و پس از آن با نظر حضرت امام(ره) به همراه جمعي از ياران اقدام به تاسيس موتلفه اسلامي كرد و پس از مدتي رهبري شاخه نظامي موتلفه را عهده دار شد و طراح عمليات بدر در اجراي حكم الهي درباره حسنعلي منصور بود. وي پس از واقعه كشته شدن منصور، تحت تعقيب قرار گرفت و پس از ده روز يعني روز يازدهم بهمن ماه 1343 در منزل ابوالقاسم رضوي فرد دستگير و به دنبال حكم دادگاه نظامي شاه به همراه همسنگران خود بخارايي، نيك نژاد، صفار هرندي در 1344/3/26به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. وي نقش اساسي در رهبري موتلفه بر عهده داشت و در تربيت شاگرداني كوشيد كه از جمله ايشان شهيدان اندرزگو، بخارايي، نيك نژاد و صفار هرندي را مي توان نام برد. محمد بخاراييشهيد محمد بخارايي فرزند علي اكبر در سال 1323هـ.ش در جنوب شهر تهران به دنيا آمد او پس از پايان دوره مدرسه با شهيد رضا صفار هرندي دوست صميمي شد و در جلسات حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ علي اصغر هرندي با اسلام و افكار روشنفكرانه در نهضت امام آشنا گرديد. با آغاز نهضت امام خميني، شهيد بخارايي و شهيد هرندي با موتلفه اسلامي آشنا شدند و شهيد عراقي، آنها را براي جهاد مسلحانه شايسته يافت و آنان را با شهيد اماني مرتبط ساخت. شهيد اماني تحولي نو در روحيه آنها پديد آورد و شركت در دوره هاي تمرين مسلحانه روابط آنها را مستحكم كرد. او در عمليات بدر براي به هلاكت رساندن حسنعلي منصور نقش ويژه اي داشت و پس از شليك دو گلوله به طرف منصور، از صحنه بيرون آمد ولي با لغزيدن پاي او روي يخ خيابان در جلوي مسجد سپهسالار سابق (مدرسه شهيد مطهري فعلي) به زمين افتاد و دستگير شد ولي در كلانتري بهارستان به نصيري معدوم با شجاعت و صراحت پاسخ هايي داد كه او برآشفت و با عصاي مارشالي به دهانش زد و آن را غرق خون كرد. شهيد بخارايي با اينكه نوجواني 20 ساله بود ولي در باز جويي ها و بيدادگاه، همگان را از بلاغت و فصاحت و شجاعت خود به تحسين واداشت. شهيد بخارايي در سحرگاه 26 خرداد 1344 همراه سه شهيد ديگر با نشاطي كامل و با فرياد الله اكبر شهادت را پذيرا شد.چهار فرزند شجاع و برومند اسلام در راه پاسداري از ارزشهاي متعالي اسلام و در مسير پر بركت نهضت امام خميني (ره) جهت برپايي حكومت اسلامي در ايران، عاشقانه شربت شهادت نوشيدند و به لقاءالله نائل آمدند رضا صفار هرندي شهيد رضا صفار هرندي فرزند علي اكبر در سال 1325 در خانواده اي اهل علم و تبليغ دين به دنيا آمد. برادرش حجت الاسلام حاج شيخ علي اصغر هرندي روحاني آزاده خدوم و مردمي بود كه علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد دروازه غار تهران و منبر و تعلميات ديني، مغازه پارچه فروشي داشت و از اين راه زندگاني را اداره مي نمود و نمونه اي از كسب پاكيزه اسلامي را در عمل آشكار مي كرد. شهيد رضا صفار هرندي در اين خانواده پرورش يافت. پس از دوره ابتدايي، دروس ديني را نزد برادرش خواند و در مغازه او به كار مشغول شد. وي در مسجد برادرش در امر تبليغ دين و ارتباط با نوجوانان و كشاندن آنها به راه دين فعال بود. در همين رابطه با شهيد محمد بخارايي و شهيد نيك نژاد آشنا شد و با آنها درباره مسائل اسلامي و امر به معروف و نهي از منكر كار مي كرد. با شروع نهضت امام خميني(ره)، او و يارانش، به انجام وظيفه انقلابي رو آوردند و بالاخره در مسير اين نهضت خدايي، با موتلفه اسلامي آشنا شدند و به طرف جهاد مسلحانه رو آوردند. شهيد هرندي روز عمليات اعدام انقلابي منصور پشتيبان شهيد بخارايي بود و توانست پس از پايان عمليات از صحنه بيرون آيد ولي وقتي كه مي خواست وسايلش را از خانه بردارد و به اتفاق شهيد نيك نژاد زندگي مخفي را آغاز كند دستگير شد. وي در سحرگاه 26 خرداد 1344 به همراه همرزمانش توسط مزدوران شاه تيرباران و شهد شيرين شهادت را نوشيدند. مرتضي نيك نژاد شهيد مرتضي نيك نژاد در سال 1321 در جنوب شهر تهران در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. از نوجواني تدين و تعهد وي همه را تحت تاثير قرار مي داد. وي پس از پايان دوره ابتدائي در بازار تهران به شغل گالش فروشي اشتغال داشت. او با آشنايي با شهيد رضا صفار هرندي در جلسات ديني حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ علي اصغر هرندي شركت كرد و با آشنايي با شهيد بخارايي، جمعي صميمي تشكيل دادند و از همين جمع با موتلفه اسلامي آشنا گشتند. وي در جريان عمليات بدر نفر دوم عمليات و پشتيباني كننده شهيد بخارايي بود كه پس از اينكه شهيد بخارايي منصور را به سزاي خيانتهايش رساند چند تير شليك كرد كه مامورين طاغوت را از توجه به بخارايي منصرف سازد. اين گلوله ها به ناودان مجلس و شيشه اتومبيل بنزي كه منصور را در آن انداخته و به بيمارستان مي بردند اصابت كرد و شيشه جلوي بنز را خرد كرد. وي از صحنه عمليات خارج شد ولي به همراه شهيد صفار هرندي دستگير شد. در دادگاه تجديد نظر طاغوت با اينكه مريض و قادر به حركت نبود اما به دستور رئيس دادگاه نظامي، او را با برانكارد به جلسه آوردند و در حالي كه روي نيمكت دراز كشيده بود، او را محاكمه كردند. وي در سحرگاه 26 خرداد 44 در حالي كه با چهره اي خندان به سوي چوبه هاي تيرباران مي دويد تكبير گويان و سپاسگزار از خداوند به درجه رفيع شهادت نائل آمد. ياد و نام نامي شان گرامي باد!منبع: روزنامه رسالتتنظيم براي تبيان: عطاالله باباپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]