واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چهل نامه؛ تقدیم به همهمروری بر «چهل نامه کوتاه به همسرم» اثر نادر ابراهیمیقسمت اول ،قسمت دوم:
موضوعات مطرح شده در این کتاب در زندگی همه انسانها وجود دارد. این نامهها برای همه مردم است همانگونه که نویسنده خود در مقدمه اشاره کرده است و همین دلیلی برای انتشار آنها بود. «.... تا آنجا که فکر کردم این مجموعه، شاید، فقط نامههای من به همسرم نباشد، بل سخنان بسیاری از همسران به همسرانشان باشد و به همین دلیل به فکر بازنویسی و چاپ و انتشار آنها افتادم ...» این نامهها سه دستهاند: نامههای مناسبتی: سالگرد ازدواج: نامه بیستم فردا یکبار دیگر سالروز ازدواج ماست. و من که اینجا نشستهام و صبورانه خط می نویسم، هنوز هیچ پیشکشی کوچکی برای تو تدارک ندیدهام . اما این تنها مسالهایست که هرگز، به راستی هرگز مرا نگران نکرده است. (نامه بیستم ) نوروز: نامه بیست و هشتم ... مرا نگاه کن بانوی من، که تنومندانه درآستانه از پا درآمدنم و باز در پیشگاه سال این زمان، گرفتاریهایمان خیلی زیاد است و روزبهروز هم – ظاهرا- بیشتر میشود. با این همه اگر مخالفتی نداشته باشی خوب است که جای کوچکی هم برای گریستن باز کنیم تازه از تو میخواهم که به من قدرت آن را بدهی که با رذالت ها کنار نیایم و ذره ذره، رذالتهای روح کوچک خویشتن را همچون چرکاب یک تکه کهنه زمینشوی، با قلیاب کف نفس و تزکیه بشویم و دور بریزم. (نامه بیست و هشتم ) تولد همسر: نامههای دوم، هشتم، یازدهم و بیست و پنجم عطر آگین باد و بماناد فضای امروز خانهامان و فضای خانهامان، همیشه در چنین روزی که روز عزیز پر برکت تو برای خانواده کوچک ماست... . (نامه دوم)
به یاری اراده و ایمانی همچون کوه، خوبترین روزهای زندگی – فراسوی جملگی صخرههای صعب تحملسوز بر فراز قلههای رفیع شادمانی – درانتظارت باد ! به خاطر چندمین سالگرد تولدت از سوی این کوهنورد قدیمی (نامه یازدهم ) نامههای موضوعی(موضوعات روزمره) :نامههایی که اتفاقات و موضوعات پیشآمده در زندگی و تاثیر آنها، ابراهیمی را به نوشتنشان وا داشته. رنجش همسر: نامههای چهارم و دهم مطمئن باش که هرگز پیش نخواهد آمد که دانسته تو را بیازارم یا به خشم آورم. هرگز پیش نخواهد آمد. آنچه درچند روز گذشته تو را رنجیده خاطر و آزرده کرده، مرا، بسیار بیش از تو به افسردگی کشانده است.... ( نامه چهارم) پیشنهاد پیادهروی : نامههای هفتم، نهم، سی و سوم ... بیا کمی پیاده راه برویم ! دیگر من و تو، اینک این نامهها شاید باعث شود که در هوای تو مدتی قدم بزنم، در حضور تو زانو بزنم، سر در برابرت فرود آورم حتی اگر دست در دست هم، و سخت عاشقانه، تمام شهر را هم بپیماییم کسی از ما قباله نخواهد خواست و کسی پا به حریم حرمت مهرمندیهایمان نخواهد گذاشت.... (نامه سی و سوم) اختلاف نظر: نامه سی و چهارم در این راه طولانی – که ما بیخبریم و چون باد می گذرد- بگذار خرده اختلافهایمان باهم، باقی بماند. خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقا یکی (نامه سی و چهارم) درد و دل یکی از دوستان با همسر: نامه هیجدهم بانوی ارجمند من، دیروز شنیدم که در تایید سخن دوستی که از بد روزگار مینالید، ناخواسته و به همدردی میگفتی : «بله .. درست است. زندگی واقعا خستهکننده، کسالتآور و یکنواخت شده است ... »(نامه هیجدهم)
یادداشتهای حدیث نفس :یادداشتهایی که به مناسبت خاصی نوشته نشدهاند و فقط بیان احساسات درونی نویسنده بوده است و شاید حتی نیاز به مخاطب نداشته باشد. قناعت همسر بانو، بانوی بخشنده بینیاز من! این قناعت تو، دل مرا عجب میشکند... این چیزی نخواستنت، و با هر چه که هست ساختنت ،این چشم و دست و زبان توقع نداشتنت و به آن سوی پرچینها نگاه نکردنت.. کاش کاری میفرمودی دشوار و ناممکن، عشق به دیگری ضرورت نیست؛ حادثه است. عشق به وطن ضرورت است؛ نه حادثه. عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه که من بهخاطر تو سهل و ممکنش میکردم.... (نامه سوم) سختی زندگی همراه همدل من! در زندگی، لحظههای سختی وجود دارد؛ لحظههای بسیار سخت و طاقتسوزی که عبور از درون این لحظهها، بدون ضربه زدن به حرمت و قداست زندگی مشترک، به نظر، امری ناممکن می رسد. (نامه ششم) عشق در نامهها نادر ابراهیمی «یک عاشقانه آرام» را با این جملات آغاز میکند: عشق به دیگری ضرورت نیست؛ حادثه است. عشق به وطن ضرورت است؛ نه حادثه. عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه. نادر ابراهیمی عاشق بود. عشق به خدا، عشق به وطن، عشق به همسر، عشق به خانواده، عشق به مردم، عشق به کودکان، عشق به کار در تمام آثارش دیده میشود. گویی ابراهیمی میکوشیده که این نامهها عاشقانه باشد؛ همانطور که در نامه بیست و چهارم اشاره کرده است: «.. بگذریم! این نامه چنان که باید عاشقانه نیست». در نامهها ابراز عشق و علاقه به همسر کاملا مشهود است. ولی همه این نامهها عاشقانه نیست. در این نامهها، گلهمندیها و شکایت و بیان تلخیهای زندگی نیز به وضوح دیده میشود. چرا قضاوتهای دیگران در باب رفتار، کردار و گفتار ما، تو را تا این حد مضطرب و افسرده میکند... (نامه دواردهم) در این نامه، توصیههای ابراهیمی را درباره نگرانی بیهوده همسرش میبینیم.
و یا در نامه بیست و چهارم که فقط به موضوع گریستن پرداخته است و بس:ولی با اینحال خودش در مقدمه درباره این نامهها چنین آورده است: «پس یکی از خوبترین راههای رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرینهای خطاطیام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص بدهم به نامههای کوتاهی برای همسرم و دراین نامهها بپردازم، تا حد ممکن، به تک تک مسائلی که محتمل بود ما را، قلبهایمان را آزرده کند و دست رد بر سینه زورآوریهای ناحقی بزنم که نمیبایست بر زندگی خوب ما، تسلطی مستبدانه بیابد و دائما بیازاردمان».ادامه دارد...خبر گذاری کتاب ایران / تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]