واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یک آیه؛ پانزده تفسیر
تفسیر سوره کوثربِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَعْطَینَاكَ الْكَوْثَر. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ. ( کوثر، 108 / 1-3)مفاد آیه ها - بنابر اقرب نظر - این است :( به نام خداوند مهربان بخشنده . ما به تو - ای رسول -، کوثر عطا کردیم. پس - به شکرانه ی این انعام - ، برای پروردگار خود - در حال استقامت و سربلندی -، نماز به جا آور [و قربانی کن ] . همانا دشمن تو کسی است که خاندان باقی ندارد).توضیح و تفسیر آیه اول : انا أعطیناک الکوثر وعده ی اعطای کوثر این نیست که ممکن باشد حق متعال - در آینده - به پیامبر اکرم (ص) پسرهای زیادی بدهد و از آنها نسلهای زیاد به وجود آید. معانی کوثر: در کلمه کوثر پانزده معنا ذکر شده است : 1. نهری در بهشت است که در آن خیر کثیر می باشد و خدای متعال ، به پیامبر خود - در عوض فرزند ذکور -، اعطا فرموده است. 2. مقصود قرآن است که در آن خیر کثیر می باشد. 3. مقام شفاعت است که به حضرت رسول (ص) اعطا شده است. 4. حوضی در بهشت است. 5. علمای امت اسلامی می باشند. 6. مقام نبوت است. 7. دین اسلام می باشد که رسول اکرم (ص) به آن مبعوث گردیده است. 8. کثرت افراد مسلمین است. 9. فضایل زیادی ، از علم ، معرفت ، قدرت بر خرق عادت واخلاق کریمه است. 10.بلندی نام مبارک حضرت اوست .11. علم است که در آن خیر کثیر می باشد. 12. خلق و خوی نیکوست. 13. فقط همین سوره ی مختصر است که با کوچکی خود، معجزه ای آشکار و در بردارنده ی خبر غیبی می باشد که دشمن رسول اکرم (ص) پایدار نخواهد بود. 14.تمام نعمت هایی می باشد که حق متعال به پیامبر اکرم (ص) اعطا فرموده است . 15. همان زیادی فرزندان است - که به نظر نگارنده متعین می باشد -، نه به این مقصود که کوثر، به معنای تمام فرزندان پاک رسول خدا (ص) باشد، بلکه به حسب ظاهر، مقصود یک فردی است که از او کثرت حاصل می شود.تطبیق معنای کوثر بر حضرت زهرا (س) توضیح این موضوع ، محتاج به ذکر چند مطلب است: مطلب اول - با استفاده از لغت و موارد استعمال ( علی الظاهر) کلمه ی کوثر مرادف با شیء کثیر نیست، برای این که شیخ طوسی (رحمه الله تعالی ) در تفسیر « تبیان » کوثر را به : «الشیء الذی من شأنه الکثرة»،- کوثر - چیزی است که زیاد بودن در خور اوست.و به « خیر کثیر »هم معنا کرده است.(1)ولی ظاهر این است، چون خیر در او برکت و کثرت و زیادتی وجود دارد، بر آن کوثر هم اطلاق می شود. در لغتنامه های « لسان العرب و قاموس » موارد استعمال کوثر به قرار زیر آمده : « غبار در هم پیچیده و مرد کثیر الخیر - چنانچه در این شعر است: ( وکان ابوک ابن العقائل کوثرا)- و نهری دربهشت است که نهرهایی از او جدا می شود». (2)از این که مثل شیخ طوسی (قده ) به مطلق کثیر معنا کرده و در لسان العرب، موارد استعمال را ذکر کرده است، دیگر برای بعضی از اهل لغت - که مطلق کثیر معنا کرده اند- حجتی باقی نیست، زیرا آنان در صدد دقت در حدود معنا نیستند، بلکه در مقام بیان شرح اسم می باشند. مطلب دوم - ظاهر آیه ی شریفه - به دو نشانه -، مسلما وارد در نسل پیامبر است: نشانه اول، مورد نزول است که بیشتر مفسران در تفسیرهایشان از قبیل : « تبیان » (3)، «قمی » (4) و « مجمع البیان » نقل کرده اند و نقل مجمع البیان چنین است : گفته می شود که سوره ی مبارکه درباره ی موضوع عاص بن وائل سهمی نازل شده و شرح آن این گونه است : نبی اکرم (ص) از مسجد الحرام خارج می شد و در همان هنگام، عاص سهمی وارد می شود. نزدیک در مسجد، دو نفر با هم ملاقات و مذاکره کردند. در این هنگام ، عده ای از صنادید [دلیران ] قریش در مسجد نشسته بودند. عاص بن وائل سهمی که وارد شد ، گفتند: با که صحبت می کردی ؟ گفت : با این مرد ابتر و این جریان موقعی بود که تازه عبدالله ، پسر حضرت رسول (ص) که از جناب خدیجه متولد شده بود - وفات کرده بود. مردم عرب، کسی را فرزند پسر نداشت، ابتر می گفتند. پس از این جریان ، این -، سوره ی مبارکه نازل شد. (5)انطباق این کلمه ی شریفه ، بر فاطمه زهرا (س) - که منشاء کثرت نسل پیامبر (ص) شده اند- مسلم است و ممکن است بر موضوعات دیگر نیز منطبق باشد ، مانند: نبوت و وحی، ولی با وجود انّ شانئک هو الأبتر دیگر در غیر نسل ظهور ندارد و اگر دلیل متقن باشد ، قابل انطباق خواهد بود. نگارنده می گوید : -بنابر نقل مجلسی (قده) (6)- چون گفته اند: فاطمه زهراء (س) سال دوم بعثت و عبدالله نیز بعد از بعثت متولد شده ، پس بنابر این، درموقع وفات عبدالله، حضرت فاطمه (س) موجود بوده است. چون سن عبدالله کمتر از شش سال بوده است و مقتضای این داستان و همچنین آیه ی شریفه این است که - در هنگام نزول - دیگر حضرت رسول (ص) فرزند پسر نداشته و قاسم قبلا وفات کرده بود. نشانه ی دوم - خود آیه ی شریفه است که نزدیک به صریح می باشد و در مقابل گفته دشمنان است که می گفتند: پیامبر (ص) ابتر است و گر نه هیچ تناسب نداشت که بعد از انّا اعطیناک الکوثر بفرماید : انّ شانئک هو الأبتر. مثلا اگر مقصود از کوثر، علم زیاد باشد، بفرماید: دشمن تو بلا عقب است، یعنی : بفرماید: ما به تو علم زیاد دادیم و همانا دشمن تو بلا عقب است. چون منافات ندارد که هر دو علم داشته باشند و هر دو بلا عقب باشند. این واضح است که -بنابر ظاهر- حق متعال می خواهد ، مزیتی را برای پیامبر (ص)اثبات کند و دشمن آن مزیت را نداشته و آن مزیت باقی بودن دودمان پیامبر (ص) است که دشمن از آن بی بهره می باشد. مطلب سوم - آیه ، ظاهر در این است که کوثر را عطا فرموده و این انعام تحقق پیدا کرده، چون در مقام امتنان ، فعل ماضی استعمال فرموده و مفاد آن، این است که ما کوثر را به تو دادیم. بنابراین ، معنای کوثر امت اسلامی و علمای اسلامی و غیره نیست و حتی زیادی فرزندان نمی باشد ، زیرا - زیادی فرزندان - در آن هنگام ، صورت وقوع خارجی نداشته است. خلاصه - وعده ی اعطای کوثر این نیست که ممکن باشد حق متعال - در آینده - به پیامبر اکرم (ص) پسرهای زیادی بدهد و از آنها نسلهای زیاد به وجود آید. بنابر این سه مطلب انطباق این کلمه ی شریفه ، بر فاطمه زهرا (س) - که منشاء کثرت نسل پیامبر (ص) شده اند- مسلم است و ممکن است بر موضوعات دیگر نیز منطبق باشد ، مانند: نبوت و وحی، ولی با وجود انّ شانئک هو الأبتر دیگر در غیر نسل ظهور ندارد و اگر دلیل متقن باشد ، قابل انطباق خواهد بود. ----------------1.فروع کافی ، 3 / 336.2.تبیان، 10 / 418.3. المنجد، ماده نحر. 4. وسائل الشیعه، تحقیق ربانی شیرازی ، 4 / 116-113، ح 7255، 7264و 7267.5. همان / 694.6. «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا» ( احزاب ، 33 / 33).نوشته ی: آیت الله شیخ مرتضی حائریتنظیم برای تبیان: شکوری_گروه دین و اندیشه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 766]