واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آمریکا باید از ایران کمک بگیرد گزارش فارس، پایگاه "اوپن دموكراسی " در گزارشی نوشت: ممكن است آمریكاییها در جنگ با افغانستان شكست نخورده باشند، اما پیروز هم نشدهاند. همچنین رویكرد آمریكا در كشور همسایه یعنی پاكستان نیز مانع از عبور سربازان تازه نفس از مرز به منظور كشتن نیروهای آمریكا و ناتو نشده است. پس بهترین راه برای ایجاد صلح و امنیت در منطقه وسیع خاورمیانه، كه نیمی از جمعیت جهان و چندین كشور صاحب سلاح هسته ای را در خود جای داده است، چیست؟ چالشهای ناشی از روبرو شدن با این تهدید- كه به معنای جنگیدن با افراطیون هر دو كشور، بازسازی دولت افغانستان و حمایت از دولت دموكراتیك ضعیف پاكستان است- فعالیتهای دودهه گذشته به منظور ایجاد دولت جهانی را كوچك جلوه میدهد و برای آنكه به تنهایی انجام شوند، بسیار بزرگ است. مایكل مولن، رئیس ستاد مشترك ارتش آمریكا و ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده نیروهای آمریكا در خاورمیانه و آسیای مركزی، طی چند ماه گذشته، مشغول رهبری تلاشهای گسترده دولت آمریكا برای تدوین یك "استراتژی جامع " برای مواجهه با این موضوع وخیم بوده اند؛ در همین حال، اوباما، ریچارد هالبروك را به عنوان فرستاده ویژه منصوب كرد تا موجب ایجاد چالشهای متعددی در منطقه شود. دولت آمریكا نیازمند آن است كه نظم را در خانه خود برقرار سازد.كارین ون هیپل و فردریك بارتون كه به طور مشترك مدیر پروژه بازسازی پس از جنگ مركز مطالعات استراتژیك و بین المللی هستند، بر این عقیدهاند كه یك استراتژی برای موفقیت باید دارای این چهار عنصر باشد: (1) استفاده خلاقیت آمیز از تمامی ابزارهای سیاست خارجی آمریكا، از جمله فعالیتهای توسعه دهنده، دیپلماتیك و نظامی؛ (2) دربرگیری واقعی هم پیمانان اصلی آمریكا؛ (3) ارتباط منسجم با قدرتهای محلی، مانند هندوستان، ایران، چین، روسیه و عربستان سعودی؛ و از همه مهمتر (4) اعمال رویكردی جدید در ارتباط با مردم و دولتهای پاكستان و افغانستان. اول، دولت آمریكا نیازمند آن است كه نظم را در خانه خود برقرار سازد. این كشور به یك استراتژی واحد و یكپارچه نیاز دارد كه دولت انگلیس به آن لقب رویكرد "سراسری دولت " را داده است. در بسیاری از گفتگوهای مقامات ارشد آمریكایی در واشنگتن، افغانستان و پاكستان دیده میشود كه هیچ گونه شفافیتی حاكی از میزان كمك آمریكا به هر یك از كشورها، استراتژی كلی برای هر كشور و آنچه برای كل منطقه در نظر گرفته شده است، وجود ندارد. یك مبارزه چریكی باید تركیبی از توسعه، امنیت و فعالیتهای دولتی به دست بدهد، اما اینجا هم دولت آمریكا دچار فقدان یك برنامه یكپارچه است كه (در پس شعار "شكل دادن، پاكسازی، نگهداری و ساختن) برای غیرنظامیان نیز به اندازه سربازان قابل فهم باشد. نویسنده این گزارش در ادامه میافزاید: ما همچنین طی فعالیتهای توسعه طلبانه خود كشف كردهایم كه كارمندان آمریكایی به اندازه كافی با ادارات دیگر و مقاماتی كه در دولت روی همان موضوع كار میكنند، آشنا نیستند؛ كه این امر منجر به عدم هماهنگی و پیشبرد یك رویكرد یكپارچه شده است. كارمندان بخش دیپلماتیك به طور منظم، در بازه زمانی معمولا یك ساله، تغییر مكان میدهند؛ با این حساب چهار فرمانده نظامی آمریكایی، مسئول عملیات و فعالیتهای نظامی آن كشور در افغانستان، پاكستان و هندوستان بودهاند. جوامع دولتی بزرگتر آمریكا، مخصوصا كنگره، كه باید درگیر سیاستگزاری و اجرای سیاستها باشند، به ندرت مشمول "میانجیگری " میشوند. یك رویكرد یكپارچه نیازمند تفاهم مشترك میان تمام گروه آمریكایی است. دوم، آمریكا نیازمند آن است كه دوباره با هم پیمانان خود- (مخصوصا با كشورهای عضو ناتو همچنین ناتو و سازمان ملل) به صورت دوجانبه یا چندجانبه- تجدید بیعت كند. همه آنها نیازمند تدوین و بكار بستن یك رویكرد جدید منطقه ای هستند كه در عین حال شامل منطقه ای وسیعتر شود (به شماره سه مراجعه كنید). آن روزها دیگر گذشته كه مقامات آمریكایی قادر بودند به سایر كشورها فرمان حركت برای جنگ بدهند و انتظار داشته باشند كه آنها سربازان و گنجینه های خود را بدون این كه آمریكا پول قابل توجهی به میان بگذارد، فدا كنند. دولت آمریكا نیازمند آن است كه به سیاستی بازگردد كه با هم پیمانان خود كار كند، به آنها گوش دهد و حتی از ایشان بیاموزد؛ همان طور كه در كوزوو اتفاق افتاد، بر خلاف تمام ضربات و فریادها، گاهی اوقات تصمیم گیریهای جمعی به نتیجه میرسد. احتمالا آمریكا پس از آن به ارتش بزرگتر و حمایت مالی بیشتری در جنگ سخت خود با طالبان نیاز خواهد داشت. مردم پاكستان و افغانستان نیازمند آن هستند كه از طریق یاوران بین المللی به طرزی یكپارچه و حمایتگر، كاملا رهبری شوندسوم، دولت آمریكا و هم پیمانان فوق الذكر باید با همكاری یكدیگر یك استراتژی جامع برای به كار گماشتن و همكاری كردن با بازیگران منطقه در یك گروه تماس گسترده تر، تدوین نمایند. این گروه شامل چین، هندوستان، ایران، روسیه و عربستان سعودی است. چنین گروهی میتواند نقشی اساسی در "غرق كردن كشتیهای " نظامیان افراطی منطقه داشته باشد و در آینده از حملات سهمگین تروریستی، مانند آنچه اخیرا در بمبئی اتفاق افتاد، جلوگیری كند. گروه تماس همچنین میتواند موافقتنامه های تجاری منطقه را ارتقا دهد و تجارت برون مرزی را تقویت نماید كه برای ثبات و توسعه این منطقه فقیر امری حیاتی است. حتی ایران نیز، نه تنها طی نشست بن، بلكه در ارتباط با فعالیتهای بازسازی، نقشی كاملا مثبت در افغانستان بازی كرده است. اما تاكنون هیچ چارچوب پذیرفته شده ای برای مواجهه با این بازیگران راه سازندگی بوجود نیامده، درحالیكه فرصتهای بسیاری برای تباه شدن هر یك از آنها به وجود آمده است. سرانجام و مهم تر از همه، لازم است كه مردم و دولتهای افغانستان و پاكستان در اتخاذ این رویكرد و سیاست كاملا با یكدیگر همكاری كنند. تصمیمات زیادی، بدون دخالت آنها، برایشان گرفته شده است. هدف نهایی قدرت بخشیدن به دولتهای ملی به منظور استوار كردن پایههای حكومت و مبارزه با افراطیون و روش انحرافی آنهاست. هر دو كشور بسیار بزرگتر و پیچیده تر از آن هستند كه اجازه دهند توسعه و امنیت آنها از جایی "دور از مركز " اداره شود. مردم پاكستان و افغانستان نیازمند آن هستند كه از طریق یاوران بین المللی به طرزی یكپارچه و حمایتگر، كاملا رهبری شوند. تنها پس از آن است كه این تشریك مساعی منجر به ایجاد صلح و امنیت خواهد شد. تنظیم برای تبیان:عطاالله باباپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]