واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آرماگدون همان جنگ فرات است!
یك نویسنده آمریكایی در سال ۱۹۹۷ كتابی با عنوان «خیانت به بیت المقدس» را تألیف نمود كه در آن هر نوع مذاكره صلح با فلسطینیان را خیانت به تعلیمات انجیل و خواسته های مسیح معرفی کرد و این مطلب را دائما به خوانندگان القا می نماید كه مسیح با آغاز هزاره سوم و قبل از سال ۲۰۰۷ م ظهور خواهد كرد و اسراییل بزرگ را از نیل تا فرات به وجود خواهد آورد. هر چند که در آن سال هرگز چنین چیزی رخ نداد، اما تبلیغات گسترده همچنان ادامه دارد.در این كتاب ها تبلیغ می گردد كه برای تعجیل ظهور مسیح، مسیحیان باید كشور بابل را- كه عراق كنونی می باشد- نابود كنند و رودخانه فرات باید كاملاً خشك گردد. گفتنی است كه آنها جنگ آرماگدون را «جنگ فرات» نیز می نامند. (با دانستن چنین مطالبی احتمالا حمله به کشور عراق و اشغال آن به دست دولت آمریکا توجیه مناسبی به نظر می رسد.)رهبران دینی صهیونیسم مسیحی تبلیغات گسترده ای در این باره انجام داده اند. در یك نظرسنجی كه توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس در سال ۱۹۹۷ انجام شد، اعلام گردید ۲۵ درصد جمعیت آمریكا اعتقاد راسخ دارند كه با آغاز هزاره سوم جنگ نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغاز خواهد شد و این جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت. در اثر این جنگ دنیا نابود می شود و در پایان این جنگ هفت ساله كه آنها آن را «مصیبت بزرگ برای كلیسا و مسیحیان» می دانند، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته ظهور خواهد كرد و دجال را شكست می دهد و حكومت جهانی خود را با مركزیت بیت المقدس تشكیل خواهد داد.به همین منظور آنها معبد بزرگ را كه موجب جنگ آرماگدون می شود «معبد مصیبت بزرگ» می نامند. مطابق اعتقادات صهیونیسم مسیحی، غیر از معتقدان به «خواسته های مسیح»، تمامی مردم جهان، چه مسیحی و چه غیر مسیحی، به دست دجال كشته خواهند شد.آنها معبد بزرگ را كه موجب جنگ آرماگدون می شود «معبد مصیبت بزرگ» می نامند
آری! اینها تنها عباراتی تکراری و ساده نیست. بلکه دنیایی از حوادث و وقایع را با خود به همراه دارد. این حاصل اعتقاداتی راسخ است. و نشان می دهد که استحکام عقاید و التزام به آئین برای هر فرد دینداری تا چه اندازه مهم است. همانند مسیحیان آمریکایی که تورات را بیش از هر کتاب دیگری قبول دارند و زبان و تصورات و توجیهات اخلاقی و مبارزات بشری این کتاب را به عنوان بخشی از شخصیت آمریکایی خویش می دانند و تصورشان این است که باید برخیزند تا نقش مهمی را در تاریخ ایفا کنند.این تربیت ماحصلی از آموزش در دوران کودکی است که در منزل و مدرسه دائما با این مساله مواجه می شوند که در وجدان و تخیلات شان، در گذشته ی توراتی به سر برند و فرهنگ تورات عضوی جدایی ناپذیر از زندگی شان باشد. به طوریکه احیای عهد قدیم و تمسک به آن، به عنوان یک عقیده و فرهنگ با ارزش تلقی شود و جریانهای مذهبی تازه ای را به وجود آورد.پس این طبیعی است که آمریکای بنیادگرا خود را در آغوش اسرائیل بیندازد و میراث روحی و مذهبی مشترکی را در میان خود بازیابند و به واسطه این وحدت و اشتراک ناشی از آموزه های دینی، به اقدامات مورد نظر دست زنند."کابوت لودج" رئیس روابط خارجی کنگره در سخنرانی خود در بوستون در سال 1922 پیرامون روح تعصب در قبال مساله فلسطین" چنین گفت:
" به نظر من این بسیار خوب و تحسین برانگیز است که ملت یهود در سراسر جهان، برای افراد هم کیش خویش،(که تمایل به بازگشت به سرزمینی دارند که مهد آنها بود و برای هزاران سال در آن به سر می بردند. وطنی قومی- ملی بنا کنند. من هرگز نمی توانم تصور کنم که قدس و فلسطین زیر سلطه ی محمدی ها(مسلمانان) باشد. باقی ماندن قدس و فلسطین- که برای یهود مقدس است و سرزمینی که برای تمام ملل بزرگ مسیحی غرب، مقدس به شمار می آید- در دست ترک ها(مسلمانان) برای سال های سال، چون لکه ننگی است بر پیشانی تمدن، که باید آنرا پاک کرد."بنابراین مشخص است که بنیادگرایان هر آنچه می خواهند انجام می دهند و دارای اختیارات بسیاری در محدوده فلسطین می باشند و اقدامات وحشیانه را به راحتی توجیه می کنند همه اینها شواهدی است دال بر این مطلب که حوادثی که امروز شاهد وقوع آن هستیم، نشات گرفته از سیاستی برنامه ریزی شده و ریشه دار می باشند و نشان دهنده عمق تدین و تعصب بنیادگرایان هستند.بنابراین مشخص است که بنیادگرایان هر آنچه می خواهند انجام می دهند و دارای اختیارات بسیاری در محدوده فلسطین می باشند و اقدامات وحشیانه را به راحتی توجیه می کنند و اعراب را مردمانی احمق،کودن و تنبل معرفی می کنند. همانطور که در فیلم ها بارها شاهد بودیم که مسلمانان را سمبل قبایل بدوی و صحرا نشین نشان می دهند و افرادی که در کنترل امور سیاسی و مملکتی ضعیف هستند و اغلب چهره های خشن و شبیه به یک تروریست واقعی را دارند. پس برای یافتن راه حلی برای اتمام این مشکلات، وعده بازگشت یهود را مطرح می کنند و به شدت برا این اعتقاد پافشاری می کنند.
بنیادگرایان انجیلی که دیدگاه های مذهبی خاص خود را دارند در حال حاضر بودجه ها و اموال بسیاری را برای اسرائیل جمع آوری می کنند تا اقداماتی همچون تخریب مسجد الاقصی و برپایی هیکل سلیمان، انجام گیرد و این همان عقایدی است که پیشوایانشان هم بدان معتقد بودند.اینان تصور می کنند که پیمودن راه حق و حقیقت این است که سرخپوستان را قتل عام کنند و آمریکا را تصرف کنند و بعد از در دست گرفتن سراسر آمریکا، برای ایجاد چنین نظامی در نقطه دیگری از جهان یعنی فلسطین، اقدام کنند. صهیون جدید، رویای شهرک نشینان- همان صهیون قدیم یعنی فلسطین شد و از آنجا که برخی از شهرک نشینان مسیحی، قتل عام و کشتار سرخپوستان را ثواب یافتند، بنابراین مسیحیان نیز کمک مالی به صهیونیست ها را بر حق دانستند تا از آنها برای قتل عام و کشتار فلسطینی ها استفاده شود.ادامه دارد...فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاستمنابع:"صهیونیسم غیر یهودی"،رجینا شریف، مجله المعرفه"آرماگدون"،محمود النجیری،ترجمه زعفرانی و عباسپور،نشر هلال"آرماگدون، صهیونیسم و پروتستانتیزم"،حیدر رضا ضابط، سایت موعود" صهیونیزم مسیحی " ، : سید امیر حسین – اصغری، سایت موعود"یهودیت"،عبدالرحیم سلیمانی سروستانی،نشر صدفتنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]