واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: باطن عرفي و فرا عرفي قرآن
به گزارش تبيان از خبرگزاري ايکنا دومين جلسه از سلسله نشستهاي تخصصي نقد و بررسي كتب قرآني به كتاب «مكاتب تفسيري» نوشته حجتالاسلام و المسلمين علياكبر بابايي اختصاص يافت كه علاوه بر نويسنده كتاب، محسن احتشامينيا، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي و حجتالاسلام ابراهيم يعقوبيان، مدرس حوزه علميه مشهد نيز در اين نشست شركت داشتند. حجتالاسلام بابايي: مبناي ما در اعتقاد به باطن قرآن، روايات است در بحث «تفسير باطني و معيارهاي صحت آن» پس از نقد مكتب باطني محض كه مراد از آيات تنها باطن آن است و ظاهر آيات مراد نيست. اين نظريه باطل است و حتي طرفداران چنداني هم نداشته جز فرقهاي از اسماعيليه و تفسيري هم به اين صورت براي كل قرآن موجود نيست. بعد از نقد اين مسئله وارد اين بحث شديم كه قرآن علاوه بر ظاهر، باطن هم دارد و اين امر مسلمي است. البته چون ما قبل از اين مقالهاي نوشته و ادله را آنجا آورده آورديم كه در اينجا نيز ارجاع به همان مقاله داديم پس قرآن باطن دارد. نكته دوم اين است كه منظور از باطن قرآن چيست؟ اينجا معركه آراست و حدود 15 نظريه و احتمال در كلمات علماي شيعه و سني اعم از مفسران و غير مفسران بود كه ما آنها را نقل كرده و مجال اينكه همه آنها را بررسي كنيم، نبود از اين رو تنها نظريه صحيح را از نظر خودمان بررسي كرديم. بعد از اين كتاب، مقالهاي در شماره 42 مجله «علوم حديث» تحت عنوان «چيستي باطن قرآن» نوشتم كه 6 نظريه از اين 15 نظريه را آنجا بررسي كرده كه شامل دو احتمال در كلام شيخ طوسي، دو احتمال در كلام آخوند خراساني، نظريه علامه طباطبايي و نظريه آقاي معرفت است. آنچه بيان شد اين است كه چون مبناي ما در اعتقاد به باطن قرآن بر روايات است پس بايد چيستي باطن قرآن را هم از روايات استنباط كنيم. چند مشخصه از طريق روايات در مورد باطن قرآن ذكر شده و نهايتا نتيجهگيري كه شد اين بود كه باطن قرآن كريم دو مرتبه عرفي و فرا عرفي دارد. بخشي از معاني باطني قرآن عبارت است از آن مطالبي كه با تنقيح مناط و القاي خصوصيت از آيات كريمه استفاده ميشود و حديث از حمران نقل شده كه در آن حديث اينگونه آمده است: «ظهر الذين نزل فيهم القرآن و بطنه الذين عملوا بمثل اعمالهم؛ ظاهر قرآن آن كسانياند كه قرآن درباره آنها نازل شده و باطن آن كسانياند كه عمل كردند؛ مانند عمل آنها» كه بخشي از آن را باطن قرآن دانستيم و گفتيم عرفي است؛ يعني قرآني كه براي موعظه و پند و اندرز آمده است اگر درباره عدهاي سخن گفته است، افراد ديگر را كه مشابه آنها باشند، حكمشان همان است؛ مانند «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا» (سوره مباركه جمعه، آيه شريفه 5) كه درباره علماي يهود نازل شده است، اما هر كسي اين آيه را بخواند ميفهمد كه علماي اسلام هم اگر علم به قرآن داشته باشند و به آن علم نكنند، اين حرف درباره آنها هم جريان دارد. قرآن كريم علاوه بر اين معاني ظاهري كه ميتوان با اجتهاد به آن رسيد و علاوه بر آن مرتبهاي از معاني باطني كه قابل فهم براي غير معصومين(ع) است، معاني باطني ديگري دارد كه فقط از طريق پيغمبر(ص) و امامان معصوم(ع) بايد به آنها رسيد.از آيات و روايات استفاده ميشود كه معاني ديگري از آيات اراده شده است كه اين معاني را جز خدا و راسخان در علم كسي نميداند. در روايت فضيل هست: «ظهره تنزيله و بطنه تأويله... و لا يعلم تأويله الا الله و الراسخون في العلم». بحثي هم درباره راسخون در علم هست كه در كتاب از نظر ادبي و روايي توضيح داديم كه راسخان در علم فقط معصومين(ع) هستند. با توجه به اين گفتيم كه قرآن كريم علاوه بر اين معاني ظاهري كه ميتوان با اجتهاد به آن رسيد و علاوه بر آن مرتبهاي از معاني باطني كه قابل فهم براي غير معصومين(ع) است، معاني باطني ديگري دارد كه فقط از طريق پيغمبر(ص) و امامان معصوم(ع) بايد به آنها رسيد. بعد از بيان اين مقدمه معيار خود را ارائه كرديم. بنابراين اگر آيات كريمه قرآن، تفسير باطني ميشود؛ يعني معاني باطني را ذكر ميكند كه عدهاي از تفاسير اين كار را ميكنند («حقايق التفسير» سلمي، «تفسير قرآن كريم» منسوب به ابن عربي و تفاسير ظاهري ـ باطني مثل «روح المعاني»، «غرائب القرآن» نيشابوري) خوب معيار چيست؟ حالا هر چه به ذهن ما خوش آمد كه از ظاهر آيه هم استفاده نميشود، ميتوان به عنوان معناي قرآن و معناي باطني مطرح كنيم يا نه؟ بايد ضابطه و قاعده قائل شويم. ضابطه و قاعده ما اين است كه يا بايد اين معنايي كه به عنوان معناي باطني ذكر ميشود در قالب يكي از دلالتهاي عرفي كلام بگنجد؛ يعني به نحوي آيه دلالت عرفي داشته باشد حالا اگر دلالت مطابقي ندارد دلالت التزامي داشته باشد و... يا اگر در قالب هيچ يك از اين دلالتها نميگنجد، آن معناي باطني حتما بايد مستند به روايات معتبري از پيامبر(ص) يا امامان معصوم(ع) باشد و اگر چيز ديگري غير از اين دو نوع معنا به عنوان معناي باطني ذكر شود، قابل قبول نيست و نميشود به عنوان معناي كلام خدا به آن اعتماد كرد.ادامه دارد... تنظيم براي تبيان: شکوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]