واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t=16904">تبليغات رسانه اي MrMohi 31 مرداد 1383, 23:05درست در اوج کنجکاوي مخاطب هنگام پخش يک فيلم سينمايي يا سريال تلويزيوني ، جايي که قرار است به سوال فلسفي بيننده پاسخ گفته شود يا کشف و شهودي صورت بپذيرد يا موقعي که فيلمنامه نويس خواسته پرده از رازي برداشته يا بصيرتي به بيننده منتقل شود ، به هيچ وجه زمان مناسبي براي معرفي يک محصول نيست و معرفي انواع پفکها، شوينده ها، نوشابه ها و به طور کلي محصولاتي که مردم ميليون ها بار در تبليغات تلويزيوني ديده اند، نه تنها در مشتري اشتياق براي خريد ايجاد نمي کند، بلکه امکان دارد واکنش منفي در وي ايجاد کند و تنفر و امتناع وي را برانگيزد. گوگل که هنوز بيش از 6سال از عمرش نمي گذرد، بخوبي دريافته است که سود سرشاري در صنعت آگهي هاي بازرگاني وجود دارد که نمي توان بسادگي از کنار آن گذشت. ممکن است راهي که گوگل در پيش گرفته ، انقلاب جديدي در اين صنعت به وجود آورد. در حالي که براي خيابان مديسون (محل پيکار غولهاي صنعت تبليغات)، تبليغات ديجيتالي و اينتراکتيو صبحدم رونق را تجربه مي کنند. اکثر کمپاني هايي که سالها تلويزيون ، بيلبورد و بنرهاي بزرگ را براي القاي مصرف محصولات مورد استفاده قرار مي دادند، اکنون به شيوه هاي هوشمندانه تري روي آورده و در استراتژي ها و شيوه هاي اجرايي خود تجديدنظر کرده اند. اکنون در استراتژي هاي جديد هم حفظ حريم خصوصي افراد مورد توجه قرار گرفته و هم از فناوري ها و علوم جديد حداکثر استفاده به عمل آمده است. روشي که گوگل هوشمندانه در پيش گرفته ، قرار دادن آگهي هاي مرتبط با پرسشهاي کاربران در باکس جستجو در گوشه سمت راست بالاي صفحه پاسخهاست. اين روش چند مزيت دارد: اول آن که مزاحم ، تحميلي و آزاردهنده نيست ؛ چون از پاسخها، جدا شده است. دوم آن که فرمت بسيار ساده اي دارد و در يک يا دو خط نحوه برقراري ارتباط با آگهي دهنده را در اختيار مي گذارد و از همه مهمتر اين است که آن آگهي بازرگاني کاملا با پرسش کاربر مرتبط است. فرض کنيد کاربر در باکس جستجو کلمه گل نرگس را تايپ کند. گوگل علاوه بر آن که مرتبطترين پاسخ ها را درباره گل نرگس (که به ترتيب ميزان مراجعه اي که به آن شده مرتب کرده) در اختيار کاربر مي گذارد، در سمت راست و بالاي صفحه ، يک فروشگاه گل که از گوگل خواسته برايش تبليغ کند، معرفي خواهد کرد. گاهي اوقات کاربران در همان لينک هاي اول ، در بخش آگهي تبليغاتي به خواسته خود مي رسند. از سويي فناوري هاي جديد عرصه را بر آگهي هاي بازرگاني به سبک قديمي تنگ تر مي کنند. ويدئوهاي ديجيتالي کنوني گنجايش ضبط برنامه هاي تلويزيوني را تا چند روز دارند. به اين ترتيب بيننده هنگام تماشاي فيلمها و سريال هاي تلويزيوني براحتي قادر است زماني که به يک آگهي بازرگاني رسيد، درست مثل ويدئوهاي معمولي آن قسمت را جلو ببرد و مجبور به تماشاي آن آگهي بازرگاني نباشد. تحليلگران پيش بيني مي کنند در آينده نزديک آگهي بازرگاني و تبليغات به شکل متعارف امروزي نقش دايناسورها را در عصر اطلاعات خواهند داشت. چاک فروت از کمپاني کوکاکولا مي گويد: «ثانيه ها براي آگهي هاي بازرگاني و تبليغات 30ثانيه اي به شمارش افتاده است». کوکاکولا که سه چهارم بودجه تبليغاتي خود را صرف تلويزيون مي کند، در دهه آينده در استراتژي هاي تبليغاتي خود تجديدنظر خواهد کرد. نظرسنجي ها و تحقيقات موسسه فورستر نشان مي دهد که 75درصد شرکتهاي امريکايي در نظر دارند ظرف 5سال آينده حداقل 20 درصد از هزينه هاي تبليغاتي به شيوه جاري را کاهش دهند و به شيوه هاي به اصطلاح اينتراکتيو روي بياورند. در اين شيوه هاي جديد يک رابطه متقابل ميان مصرف کننده و شرکت تبليغاتي به وجود مي آيد و بتدريج تبليغات اختصاصي تر شده و براي هر کسي متناسب با سطح سواد، درآمد و نياز متغير خواهد بود. اگر به راديو اينترنتي ياهو که توسط کمپاني لانچ تامين مي شود، مراجعه کرده باشيد، خواهيد ديد که براي نام آهنگ ، خواننده و آلبوم 3 نظرسنجي جدا وجود دارد و شنونده بتدريج که آهنگها و ترانه ها پخش مي شوند، به آهنگ ، خواننده و آلبومش امتياز مي دهد و بتدريج نرم افزار ياهو ذائقه مشتري خود را تشخيص مي دهد و آهنگهاي مورد علاقه اش را بيشتر پخش مي کند و از پخش کردن آهنگهايي که امتياز پايين آورده اند، براي مشتري پرهيز مي کند. به اين شيوه که بر اثر واکنش هاي مشتري ، عرضه کننده محصولات ذائقه مشتري خود را شناسايي مي کند و فقط محصولات مورد علاقه مشتري را در اختيارش مي گذارد، شيوه اينتراکتيو مي گويند. فناوري هاي جديد بويژه نرم افزارهاي ردياب و آمارگير بتدريج به کمپاني هاي بزرگ کمک مي کنند که رفتارهاي مشتري را تجزيه و تحليل کنند. پايگاه هاي اينترنتي مثل گوگل ، ياهو و غيره به نرم افزارهايي مجهز شده اند که مي توانند به آساني نشان دهند که در سال ، ماه ، هفته و يا در روز گرايش کاربران چه بوده است. نکته ديگري که اين نرم افزارها دارند، پاسخگويي است. براي توضيح اين اصطلاح ، يک مقايسه و يک مثال همه چيز را روشن مي کند. در روشهاي تبليغاتي گذشته 30ثانيه يک محصول از طريق تلويزيون پخش مي شد و اندازه گيري اين موضوع که تا چه اندازه آن تبليغ باعث مراجعه مشتري مي شد کار آساني نبود، اما در روشهاي اينتراکتيو امروزي آمارهاي بسيار دقيقي به دست مي آيد. به عنوان مثال گوگل در سمت راست و بالاي صفحه پاسخها يک تبليغ مي گذارد، به ازاي هر بار کليک روي آن آگهي بازرگاني گوگل مي تواند به شرکت تبليغ کننده آمار دهد که تاکنون چند نفر به آن تبليغ مراجعه کرده اند. به عبارت ديگر صرف قرار دادن تبليغ در صفحه ، سودي براي گوگل و شرکت تبليغ کننده ندارد. به محض آن که کاربر کنجکاو مي شود و روي آن کليک مي کند، نرم افزار شمارشگر، شماره مي اندازد. حتما مي گوييد گوگل عده اي را استخدام مي کند که بارها و بارها در اينترنت روي آن تبليغ کليک کنند تا شمارش مراجعه کنندگان بالا برود و سود بيشتري عايد آنان شود. اما حقيقت اين است که آمارهاي گوگل با آمارهاي دفاتر فروش کمپاني تبليغ کننده مطابقت پيدا مي کند و به اصطلاح مي توان رويشان حساب کرد. به عنوان مثال اگر آمارهاي مراجعه در يکي از ايالت ها در دفاتر فروش بالا رود، اما آمارهاي گوگل اين حقيقت را منعکس نکند، در آن صورت يکي از احتمال ها اين است که دليل بالا رفتن فروش در آن ايالت ، تبليغات گوگل نبود، بلکه دليل ديگري داشته است. در اين صورت کمپاني تبليغ کننده تکليف خود را بهتر مي داند. در هر حال مفهوم پاسخگو بودن و ارزيابي آن کار آساني نيست. از سويي تي ووها باعث شده اند مقوله اينتراکتيو بودن رسانه ها بيشتر تحقق يابد. چون به جاي آن که تلويزيون هر چه مي خواهد به بيننده نشان دهد، به وسيله فناوري هاي روز، آنچه بيننده مي خواهد برايش به نمايش درمي آيد. صنعت کابلي نيز نمي خواهد از اين فرصت به وجود آمده عقب بماند. شرکت ويزبل ورلد به کمک کمپاني کام کست (که 20ميليون مشترک دارد) از فناوري جديدي استفاده مي کند که آگهي هاي بازرگاني را هوشمندانه براي بينندگان انتخاب مي کند. يعني وسط يک فيلم سينمايي فلسفي ، نوشابه يا خوراکي تبليغ نمي کند. اگر شرکت يا کمپاني اي وجود داشته باشد که به نوعي با فلسفه سر و کار داشته باشد و بخواهد به نوعي به بينندگان معرفي شود، در آن برنامه گنجانده مي شود. به عبارت ديگر ميان تبليغ و فيلم سينمايي ، سريال يا کليپ يک ارتباط منطقي وجود دارد. در واقع هدف از اين گونه تبليغ ها القا و تحميل به مشتري نيست ، بلکه از يک برنامه اي که مورد علاقه بيننده است استفاده مي شود تا محصولات مرتبط با همان علاقه نيز به بيننده معرفي شوند. به اين ترتيب بتدريج شرکتهايي پديد مي آيند که قابليت رساندن پيام يک شرکت توليدي به مخاطب اصلي و به مصرف کننده مستقيم را دارند و مي توانند با نرم افزارهاي دقيق ميزان استقبال مشتري و ميزان تاثير رساندن پيام آن شرکت به مصرف کننده را اندازه گيري کنند و بابت اين خدمات ، گردش مالي و سود خود را افزايش دهند. به اين شکل بتدريج مردم کمتر در معرض تبليغاتي قرار مي گيرند که به هيچ وجه با محصول تبليغ شده سروکاري ندارند. از سويي با شکل گرفتن اين شرکتهاي نوظهور اصطلاحات جديدي باب مي شوند؛ از جمله تبليغات هدفمند. در تبليغات براساس رفتارشناسي آگهي هاي بازرگاني پاسخگو، آگهي هايي را با آمار و ارقام به اثبات مي رسانند که موثر بوده اند. بتدريج شرکتهاي تبليغاتي به سمت و سويي مي روند که تبليغاتشان اختصاصي باشد و به جاي توليد يک تيزر و نمايش آن به انبوهي از مخاطبان ، تک تک مصرف کنندگان مستقيم را شناسايي و متناسب با خواسته هايشان به وي معرفي کنند و ويژگي ها، روحيات ، رفتارها، هنجارها و عادت هاي کالايي وي را بشناسند. اما آنچه مانع بزرگي بر سر راه اين شرکتها محسوب مي شود، چالش حفظ حريم خصوصي افراد است. اين شرکتها بايد مرزها و محدوديت هايي را شناسايي کنند که حريم خصوصي افراد محسوب مي شود. به عنوان مثال کمپاني هايي مانند گوگل که مراجعه کنندگان چند صد ميليوني در روز دارند، حق فروش اطلاعات مخصوص به علايق شخصي افراد به کمپاني هاي تبليغ کننده را ندارند. به عبارت ديگر نبايد از اعتماد مردم سوئاستفاده کنند و اطلاعات شخصي ، عادت ها و علايق افراد را به فروش برسانند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]