واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: نامش برايان تريسي است، به او سلطان موفقيت در دنيا لقب دادهاند، طي سي سال گذشته به بيش از هشتاد كشور دنيا سفر كرده است... تريسي با همسرش باربارا و چهار فرزندش در سانتياگو واقع در ايالت كاليفرنيا زندگي ميكند... او را در ايران با كتاب «قورباغه را قورت بده» ميشناسند، اما او از اين كتاب بزرگتر است،
ميدانيد چرا؟ چون برايان يك مولف، مربي و سخنران حرفهاي در زمينه موفقيت، مدير شركت بينالمللي برايان تريسي واقع در سولا نابيچ كاليفرنيا و مشاور بيش از سي شركت معتبر بينالمللي است، ميگويد من ثروت، معنويت و موفقيت را با آزمون و خطا ياد گرفتم. بعضيهايش را هم با آزمون و موفقيت... آنچه را كه بايد براي موفق شدن ياد ميگرفتم از طريق مطالعه ياد گرفتم. با مطالعه هزاران كتاب و مقاله و البته با عمل كردن به توصيههاي همان كتابها و نويسندگانش... هنوز هم همينطورم. هنوز و هميشه به آنچه ميگويم، اعتقاد دارم و اگر به كسي توصيهاي بكنم، حتما خودم هم به آن عمل ميكنم، تا نتيجه عينياش را ببينم. تريسي ميگويد: سعي ميكنم بين سلامت، ثروت و معنويت تعادل برقرار كنم. او به انسانهايي كه به دنبال موفقيت هستند، ميگويد: خوب فكر كنيد تا بفهميد دنبال چه هستيد، از زندگي چه ميخواهيد، با چه برنامهاي ميخواهيد به هدفتان برسيد و بعدش شروع كنيد به برنامهريزي، كار و تلاش... به نيروي خداوند اعتقاد داشته باشيد و هميشه از او كمك بخواهيد، در يك كلمه «وقتي دعا ميكنيد، طوري دعا كنيد كه انگار خودتان هيچ كارهايد، وقتي تلاش ميكنيد با جديتي تلاش كنيد كه انگار خودتان همه كارهايد»... آدمهاي موفق هميشه مشغول تلاشند و از آنچه باتجربه و علم ياد ميگيرند، در رسيدن به مقاصد زندگيشان بهره ميبرند. اين را بايد همه بدانند كه رسيدن به موفقيت مستلزم صرف زمان و زحمت است. تريسي ميگويد: ما در دنياي شگفتانگيزي زندگي ميكنيم كه پر است از موقعيتها و فرصتهايي كه انسان ميتواند از آنها استفاده كند. از مقام انسان،بايد بخواهيد تا برسيد... بايد به موقعيتها بچسبيد و باور كنيد هر اتفاقي كه ميافتد يك درس است و هيچ چيزي به اسم شكست وجود ندارد. همه چيز تجربه است، هر چه بيشتر تجربه كسب كنيد و هر چه بيشتر درس بگيريد، داناتر و موفقتر خواهيد بود، به دنيا به چشم يك كلاس درس نگاه كنيد. من رامين درگاهي مديرعامل شركت تدبيرانديشان فرازين، تصميم گرفتم، اين مرد را به ايران بياورم تا براي برخي از مديران كشورمان سخنراني كند، آنچه كه طي اين مدت گذشت را براي شما بازگو ميكنم. شركت ما تدبيرانديشان فرازين در دو زمينه فعاليت ميكند، يكي مشاوره و خدمات مديريتي به سازمانها و ارگانهاي مختلف و ديگري برگزاري همايشها و سمينارهاي مديريتي است كه اين اولين پروژهاي بود كه موسسه ما آن را به اجرا درآورد.در اوايل خردادماه طي سه روز از تريسي دعوت به عمل آورديم... برايان تريسي اصالتا كاناداييتبار است و سالهاست كه در آمريكا زندگي ميكند، او يك شركت در آمريكا دارد كه نامش برايان تريسي اينترنشنال است، كار اين شركت مشاوره دادن به شركتهاي بزرگ دنيا از جمله اچ.پي، آي.بي.ام، فورد، فدرال اكسپرس، بانك آوآمريكا، بي .ام .و و... است، فاز دوم فعاليت شركت تريسي برگزاري سمينار در دنياست كه وي طي سالهاي سال، بيش از چهار هزار سمينار در سراسر جهان برگزار كرده است. بهخصوص در سالهاي اخير كه به كشورهاي اسلامي و حاشيه خليجفارس هم سفر كرده است... ما ديديم حيف است كه وي تا خاورميانه ميآيد، اما به ايران دعوت نشود. از اينرو تصميم گرفتيم كه از ايشان براي برگزاري يك سمينار سه روزه در تهران دعوت به عمل آوريم كه قطعا هزينههاي زيادي هم متحمل شديم... شايد برايتان جالب باشد بدانيد كه هزينه دعوت از ايشان چند صدميليوني بوده است.
بليتهاي ورود به همايش برايان تريسي 380 هزار تومان بود، سالن داراي 830 صندلي بود كه 700 صندلي پر شد كه در دو نوبت صبح و بعدازظهر مهمانان به مكان سمينار ميآمدند... بايد اضافه كنم كه طي اين مدت ما 300 صندلي «وي.آي.پي» داشتيم و از مديران تمامي شركتهاي دولتي و خصوصي دعوت به عمل آورديم كه البته بيشتر آنها هم آمدند... ما سعي كرديم كه تخفيف ويژهاي هم براي شركتهاي دولتي قائل شويم بايد اشاره داشته باشم كه اكثر مهمانهاي ما از شركتهاي دولتي بودند از وزارت نفت، فلات قاره، سازمان كشتيراني، وزارت خارجه، وزارت اقتصاد، سازمان تامين اجتماعي و... تريسي چه گفت؟ برايان تريسي، نويسنده نيست، او از طريق نويسندگي هم بيزينس نميكند، فعاليت اصلي او مشاوره و برگزاري سمينار است... تريسي آنطور كه به من ميگفت: «حتي نتوانست درس را هم در دوران دبيرستان به درستي به پايان برساند، وي به چند كشور ميرود تا به دنبال كار باشد تا اينكه با تكنيك فروشندگي آشنا و علاقه او از همين جا به مديريت بازرگاني چند برابر ميشود، سپس رو به تحصيل ميآورد، ليسانس علوماجتماعي ميگيرد، فوقليسانس و همچنين دكتراي افتخاري علوم انساني را اخذ ميكند، او 25 سال پيش شركت خود را تاسيس ميكند و از طريق مشاوره دادن به شركتهاي بزرگ اقتصادي، توانست راهكارهاي موفقيت و مديريت موفق را به اين شركتها تزريق كند... شايد راه موفق شدن تريسي و همچنين ثروتمند شدن او، اين باشد كه تمامي نكاتي كه در كتابهايش يا در سخنرانيهايش به آن اشاره ميكند، را تجربه كرده است. او آدمي نبوده كه به صورت آكادميك آنها را خوانده باشد و سپس بيايد پاي تخته براي ديگران شرح بدهد. حكايت او مصداق اين جمله است كه «سخن كه از دل برآيد، لاجرم بر دل نشيند»... اين كه ميبينيم سخنان او بر دل اطرافيانش مينشيند به اين خاطر است كه تمامي نكتههايي را كه ميگويد، با تمام وجود لمس كرده است. او وقتي از فقر صحبت ميكند، با آن دست و پنجه نرم كرده، وقتي از شكست صحبت ميكند آن را احساس كرده، وقتي از موفقيت و اسرار آن سخن به ميان ميآورد، خودش با آن زندگي كرده و در آزمونهاي زندگياش با آن برخورد كرده است. حضور در تهران زماني كه وارد ايران شد، در فرودگاه به استقبال او رفتيم... شايد برايتان جالب باشد بدانيد كه او 39 سال پيش، در سال 1347 (1968 ميلادي) به ايران سفر كرده بود، او به من گفت: تهران 39 سال پيش تا حالا به كلي تغيير كرده است، او ايران را خيلي خوب ميشناخت، با تاريخ ايران به خوبي آشنا بود، به ويژه تاريخ قبل از اسلام را به خوبي ميدانست، اطلاعاتي درباره تاريخ ايران به ما ميداد كه براي خود ما هم عجيب بود... او ايران را سرشار از پتانسيل ميديد و هميشه هم در صحبتهايش آن را تكرار ميكرد و دائما ميگفت: ايران براي رشد و ترقي داراي پتانسيل بسيار بالايي است. به اين شرط كه مديريت و برنامهريزي مناسبي روي آن صورت گيرد تا به بهرهوري بالايي برسد. ضمن اينكه بگويم اين مرد 64 ساله از غذاهاي ايراني بسيار خوشش ميآمد. استقبال از تريسي مدعويني كه در اين سمينار شركت جستند، در پايان مراسم به نكاتي اشاره كردند كه جا دارد در اينجا به آن اشارهاي داشته باشم. همانطور كه ميدانيد يكي از كتابهايش به نام «قورباغه را قورت بده» تنها 48 بار تجديد چاپ شد، عدهاي از مديران ميگفتند، نكاتي را كه او گفت در كتابهايش خوانده بوديم، اما برايمان جالب بود كه از دهان خودش هم آنها را بشنويم.بعضيها هم، اعتقاد داشتند كه مباحث، تخصصي نيست و دوست داشتند كه تخصصيتر صحبت شود، بعضيها هم اعتقاد داشتند كه مباحث سمينار بسيار تخصصي است و اي كاش كمي عاميانهتر ميبود اما از فرم نظرسنجيهايي كه پر كرده بوديم، بيش از هشتاد درصد شركتكنندگان از كل سمينار رضايت داشتند. از طرفي ايشان از سمينار خود در ايران راضي بود، زماني كه در حال ترك ايران بود، گفت: انتظار چنين استقبالي را در ايران نداشتم و اظهار علاقهمندي كرد كه دوباره به ايران بيايد، او تصور نميكرد كه تا اين حد در ايران او را بشناسند. از آنجا كه شركت ما نماينده انحصاري شركت برايان تريسي اينترنشنال در خاورميانه است، اين قول را ميدهيم كه انشاءا... در آذرماه يكبار ديگر از وي دعوت به عمل آوريم. مباحث سمينار تهران مباحث سخنراني تريسي در تهران به شرح ذيل بود: وي در روز اول درباره حداكثر كارآيي، در روز دوم درباره ايجاد بيشترين فروش در بازارهاي رقابتي و در روز سوم هم درباره هدفگذاري و مديريت زمان صحبت كرد بازتابها نشان داد هر سه موضوع با استقبال مواجه شد، بهخصوص روز دوم كه مديران فروش بسياري از سازمانها هم در سالن سمينار حضور داشتند و همانطور كه پس از پايان سمينار ميگفتند، استفادههاي زيادي از اين همايش بردند، ضمن اينكه نمايندگان شركتهاي خارجي در ايران هم به اين مراسم آمده بودند، اگر اغراق نكرده باشم، 95 درصد شركتهاي توليدي در همايش سه روزه تريسي در تهران شركت جستند. ضمن اينكه نمايندگان خطوط هوايي خارجي هم شركت داشتند. او تنها آمد برايان تريسي، تنها به ايران سفر كرده بود، او وقت نداشت كه در تهران گردش كند، بجز اين كه دو شب، شام را در رستوران صرف كرديم. او ميگفت: 93سال پيش به عنوان يك جهانگرد به ايران سفر كرده بود و در مورد تهران، اصفهان، شيراز و كاشان اطلاعات جالبي داشت اما اينبار وقتي براي سفر نداشت.در پايان بايد اشاره كنم كه به ما انتقادهاي فراواني شد كه چرا يك كنفرانس مطبوعاتي برگزار نكرديم، بايد اشاره داشته باشم، يكي از دلايلي كه مايل نبوديم كنفرانس برگزار كنيم، بهخاطر دوري از جنجال آفريني بود، دليل ديگر هم اين بود كه عدهاي ميخواستند خودشان را در دعوت از برايان تريسي سهيم كنند، در صورتي كه تمامي هزينههاي دعوت از او را موسسه ما پرداخت كرد، از اينرو به شايعاتي دامن زدند كه تريسي براي گفتگو درخواست پول ميكند و از آنجا كه ما دلمان نميخواست به اعتبار او آسيبي وارد شود، تصميم گرفتيم كنفرانس مطبوع?تي برگزار نكنيم. گرچه قرارداد فيمابين با تريسي اين بود كه او در قراردادش شرط كرده بود با هيچ ارگان، خبرگزاري و نشريهاي حاضر به گفتگو نيست اما بايد اشاره داشته باشم كه خود برايان تريسي هم نميخواست كنفرانس مطبوعاتي پس از سمينار برگزار شود، به اميد خدا در سمينار بعدي با جامعه مطبوعاتي كشور همكاري لازم را به عمل ميآوريم. برايان تريسي ميگويد برايان تريسي عقايد جالبي دارد ،بخوانيد: من هيچ الگويي نداشتم، نه پدرم سالم و ثروتمند بود، نه مادرم. خودم دست به كار شدم و براي موفق شدن از جايي آغاز كردم. علاقه شخصيام در جواني، تناسب اندام بود، براي همين سعي كردم بيشتر و بيشتر ياد بگيرم، درست غذا خوردن، درست ورزش كردن و درست استراحت كردن... همه را هم از مطالعه كسب كردم. چرا كه عقيدهام اين است سلامت روي همه اجزاي زندگي تاثير دارد. براي من، خانوادهام از همه چيز مهمتر است. بعد به كسب و كار و سپس به نوشتن فكر ميكنم. ياد گرفتم وقتي قرار است روي يك پروژه بزرگ كار كنم، نبايد آن را به قطعات كوچكتر تقسيم كنم تا روي هر قطعه جداگانه فكر كنم، بلكه بايد كل پروژه را يك واحد بزرگ در نظر بگيرم و بروم در دل مسئله... چرا كه تجربه نشان داده از لحاظ زماني هشتاد درصد جلو ميافتي. انسان بايد هزاران كتاب بخواند تا به يك ايده برسد و چند سطري از خودش بنويسد. در زندگيام ياد گرفتهام كه ابتدا مشخص كنم دنبال چه هستم، دوم اينكه از مهمترينها آغاز كنم و سوم اينكه هميشه خود را ملزم كنم به جاي اينكه چند كار را با هم آغاز كنم يك كار را به پايان برسانم. موفقيت برقآسا، اصلا وجود ندارد و اگر هم باشد يك اتفاق نادر و ناپايدار است، من با موفقيتهاي يك شبه ميانه خوبي ندارم. موفقيت، يك فرآيند است كه بهطور متوسط، بيست سال طول ميكشد. موفقيت هاي بزرگ فردا، از كنار هم قرار گرفتن همين موفقيتهاي كوچكي كه امروز اصلا به چشم نميآيد، ساخته ميشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1954]