واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: با این كه زندگی سراسر حادثه و اتفاق سلیمان نبی در قرآن و روایات، میتوانست مادهخام مناسبی برای تولید یك فیلم سرگرمكننده و جذاب شود، اما یك بار دیگر مشخص شد... گامی رو به جلو«ملك سلیمان» به دلایل بسیار یكی از مهمترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران است. این اهمیت الزاما به معنای كیفیت و ارزش نیست بلكه بهخاطر ساخته شدن آن در سینمای ایران یك گام روبه جلوست و نمایش چنین فیلمی نشانگر برداشتهشدن بسیاری از موانع است. در زیر به پارهای از دلایل این اهمیت میپردازیم. قصص قرآنی در سینماتا پیش از این هر گاه سخن از فیلمهای مذهبی با روایت زندگی معصومین به میان میآمد، همه یاد دو شاهكار مصطفی عقاد یعنی «محمد رسولالله» و «عمرمختار» میافتادند. در ایران با وجود تلاشهای بسیار در این عرصه، اما تا قبل از سریال «امامعلی(ع)» كمتر اثری مذهبی به چنین محبوبیت و شهرتی رسیده بود. از اینجای بحث مشخص میشود كه تلویزیون در 2 دهه اخیر در مورد نمایشیكردن قصص قرآنی و نیز روایت زندگی بزرگان دین پیشتاز بوده است. سریالهایی كه در ادامه سریال داوود میرباقری توسط مهدی فخیمزاده درباره زندگی امام حسن(ع) و امام رضا(ع) ساخته شدند، كیفیت لازم را نداشتند و تماشاگران چندان از آنها استقبالی نكردند، در مقایسه با سریال امامعلی(ع)، پس از مدتی، ساخت سریال «یوسف پیامبر» خیلیها را كنجكاو كرد. پخش این سریال از شبكه اول، با استقبال بینندگان روبهرو شد و بسیاری از سدهایی كه تاكنون مانع از نمایش تصویر پیامبران در سینما و تلویزیون میشد، شكسته شد. ملك سلیمان نیز در ادامه این مسیر حركت موثری بود و پیامد آن هم سریال «مختارنامه» در حال پخش از تلویزیون است و قرار است مجید مجیدی كارگردان پرافتخار سینمای ایران با مدیریت فیلمبرداری ویتوریو استورارو فیلم زندگی پیامبر اسلام(ص) را به تصویر بكشد. به این ترتیب ملك سلیمان نیز دقیقاً در جهت شكلگیری سینمای قرآنی، پس از سریال «یوسف پیامبر» دومین اثری است كه قهرمان قصه آن یكی از پیامبران است. استانداردسازیزمانی كارگردانی برای ساختن فیلمی درباره زندگی و شخصیت یك پیامبر تصمیم میگیرد، باید دقیقاً بداند كه شان فیلمش همسطح با آثار رایج نیست. به این معنا كه ساختن اثری درباره یك موضوع مهم، نیازمند یك اراده جدی و برنامهریزی قوی است. به این ترتیب طبیعی است كه فیلم فاخری كه قرار است درباره زندگی سلیمان نبی ساخته شود، باید هم امكانات بیشتری صرف آن شود و هم از نظر استاندارد، یك سر و گردن بالاتر از سینمای رایج باشد. نكته مهم و قابلتوجه این است كه این تفاوت سطح در زمینه اختصاص امكانات، هزینه، زمان و بودجه، باید در نتیجه كار، خود را نشان دهد. به یك معنا، همچنان كه شان یك اثر قرآنی از نظر تولید باید متفاوت با آثار رایج باشد، شان فیلم از نظر كیفیت و استاندارد نیز باید این تفاوت را نشان دهد. در غیر این صورت قطعا هدف اصلی ساخت چنین اثری محقق نخواهد شد. دیده شد كه همكاری تعدادی از صنعتگران غیرایرانی در این فیلم در زمینه ویژوالافكت، حساسیتهایی را میان سینماگران ایرانی برانگیخت كه چرا باید لئو لو از سینمای هنگكنگ در این پروژه فعالیت داشته باشد یا اینكه چرا باید جایزه جشنواره فجر و جشن خانه سینما به یك غیرایرانی تعلق بگیرد. در این خصوص بهتر است ببینیم كه آیا حضور لئو لو در ملك سلیمان به افزایش بار كیفی فیلم منجر شده یا خیر كه اگر شده، این همكاری میتواند الگویی برای سایر فیلمها نیز باشد و اگر نشده، آنوقت باید دنبال علل عدم موفقیت گشت و از تكرار این تجربه جلوگیری كرد. تصور عموم داوران و منتقدان و تماشاگران از نحوه كار لئو لو در طراحی و اجرای صحنههای ویژوالافكت فیلم ملك سلیمان مثبت است اما آنچیزی كه تا حدودی این فیلم را كمتر از حد توقع از كار درآورده مواردی غیر از جلوههای بصری آن است. ملك سلیمان با دوربین آریكم (یكی از پیشرفتهترین دوربینهای فیلمبرداری موجود در جهان كه از آن دو دستگاه در ایران هست) فیلمبرداری شده و طراح جلوههای ویژه، همه ایدههای تصویری خود را روی تصاویر اسكن شده در رایانه اعمال كرده است (روشی كه تا پیش از این در سینمای ایران باب نبوده). اینها همه دستاورد كار تكنیكی با ریسك بالاست. طبعاً اگر سازندگان «ملك سلیمان» میخواستند طبق استانداردهای موجود در سینمای ایران فیلمشان را بسازند، حاصل كار آنقدر درخشان نبود. همچنان مشكل فیلمنامه... مهمترین ضعف ملك سلیمان، فیلمنامه آن است. با این كه زندگی سراسر حادثه و اتفاق سلیمان نبی در قرآن و روایات، میتوانست مادهخام مناسبی برای تولید یك فیلم سرگرمكننده و جذاب شود، اما یك بار دیگر مشخص شد كه اگر فیلمی بدون فیلمنامه مناسبی باشد، به هیچ عنوان نباید انتظار نتیجه خوبی از آن داشت. پیش از این در پروژههای پرهزینه و فاخر دیگری در سینمای ایران نظیر «دوئل» هم دیده بودیم كه اشكالات فیلمنامهای چه لطمهای به كار وارد میآورد اما ظاهراً همچنان سینماگران ایرانی توجه چندانی به اهمیت فیلمنامه ندارند. ملك سلیمان یك فیلم موقعیت است كه بدون آنكه ادعای این را داشته باشد، ساختاری اپیزودیك دارد. در حالی كه میشد همین بخشهای مهم از زندگی این پیامبر را با یك درام شیرین و گیرا، به فیلم جذابتری برای تماشاگران عام بدل كرد. آنچیزی كه تماشاگر را به سمت خود میكشاند قصه است، قصه اهمیتی به مراتب بالاتر نسبت به هر نوع جلوه تصویری دارد و مادامی كه خط و ربط وقایع فیلم در ساختاری قصهگو مشخص نباشد، تماشاگر نمیتواند لذت فیلم دیدن را تجربه كند. بیآنكه قصد مقایسه وجود داشته باشد، باید از فیلمهای تاریخی و مذهبی دهههای 50 و 60سینمای جهان و آثاری نظیر «السید» و «بنهور» و «كتاب آفرینش» یا «اسپارتاكوس» و «شاه شاهان» یاد كرد. حتی مارتین اسكورسیزی كارگردان برجسته و استاد مسلم سینما نیز زمانی كه به سمت ساخت فیلمی براساس زندگی حضرت مسیح میرود، با وجود نوآوریها و شگردهای استادانهاش، هرگز از قصهگویی برای مخاطب عام دست برنمیدارد. نكته بسیار عجیب در سینمای ایران این است كه كارگردانانی كه برای ساخت چنین فیلمهایی انتخاب میشوند، انگار انگیزهای برای یك كار دست جمعی ندارند. در نمونههای مشابه، بارها دیده شده كه یك تیم چندنفره برای سر و سامان دادن به فیلمنامه این آثار دعوت به كار میشوند اما در تیتراژ فیلمهای ایرانی یا خود كارگردان نویسندگی را عهدهدار بوده یا یك نویسنده برای كار دعوت شده است. انتخاب بازیگرانبیآنكه بخواهیم زحمت بازیگران ملك سلیمان را بیاثر كنیم، باید بگوییم كه انتخاب بازیگران برای ایفای نقشهای گوناگون این فیلم، چندان بادقت و ظرافت صورت نگرفته است. درست است كه سازندگان چنین فیلمی با مدت زمان فیلمبرداری طولانی، امكان استفاده از خیلی بازیگران بزرگ را نداشتهاند اما این موضوع صورت مساله را پاك نمیكند. برای ایفای نقش اصلی فیلمی كه درباره زندگی یك پیامبر است، باید یكی از ستارههای سینما كه توانایی بازی در این نقش را داشت، انتخاب میشد تا هم فیلم در اكران، جواب بهتری میگرفت و هم این مقدار هزینه و امكانات صرف فیلمی میشد كه قرار است به بار بنشیند. بدیهی است كه اگر بازیگری نقشش را خوب بازی نكند، آن وقت هر چقدر هم كه در پشت صحنه تلاش شده باشد، نتیجهبخش نخواهد بود چون به قول معروف بازیگران، ویترین یك فیلم هستند. نتیجهملك سلیمان با وجود همه نارساییهایش، فیلمی است كه ساخته شدن و اكران آن در سینمای نحیف ایران را باید به فال نیك گرفت. نمایش این فیلم میتواند انگیزهای باشد برای كارگردانهای دیگر كه با خطرپذیری بیشتر به سراغ قصص قرآنی بروند و آنها را به تصویر بكشند. ملك سلیمان نه فیلم خیلی خوبی است و نه اثری كه بتوان در برابرش بیتفاوت بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]