تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):معناى گفته كسى كه بسم اللّه‏ مى‏گويد، يعنى نشانى از نشانه‏هاى خداوند را بر خود مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802408717




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درددل های مجید مجیدی با رهبر انقلاب


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: درددل های مجید مجیدی با رهبر انقلاب چرا همديگر را متهم ميكنيم ... همه چي يكطرفه است... من همين جا اعلام ميكنم تلويزيون حق ندارد اصلا تصوير من را پخش كند. براي اينكه مجيدي را ميبرد در ليست سياه ... من هيچي ندارم . هرچي دارم از مردم و انقلاب است ... عصردیروز جمع كثيري از نويسندگان و هنرمندان كه در عرصه دفاع مقدس فعاليت داشتند مهمان آقا(رهبرانقلاب اسلامی) بودند تا پس از گفتگويي رودرو نمازمغرب و عشا را اقامه كرده و افطار را با ايشان صرف كنند. سایت پارسینه به نقل از وبلاگ محمد گبرلو نوشت: ساعت سه و نيم جلوي درب فلسطين حاضر شدم تا با دوستي كه كارت ملاقات در اختيارش بود وارد حسينيه شويم . جلوي درب ورودي كه منتظر بودم تا دوستم برسد متوجه شدم جمعيت كثيري برخلاف انچه كه گفته بودند و در ذهن داشتم دعوت شده اند از فيلمسازان گرفته تا نويسندگان ادبیات و تئاتري ها و گرافيست ها و عكاسان و مجمسه سازان و برنامه سازان تلويزيوني و سرداران سالهاي دفاع مقدس ، حتي ازهنرمندان شهرستاني هم آمده بودند.مشخص شد کارت دعوت در اختیار چند متولی فرهنگ و هنر از جمله ارشاد و انجمن سینمای دفاع مقدس و بنیاد حفظ آثار و...بوده و آنان بر اساس لیست خود افراد را دعوت کرده اند. جلوي درب فلسطين نمايندگاني از نهادي دفاع مقدس و يا ارشاد حضور داشتند كه كارت را در اختيار مهمانان خودشان قرار ميدادند. ولي بهرحال جمع خوبي بود ، به نوعي ديدارها تازه شد و اکثریت كساني بودند كه سالهاست در عرصه دفاع مقدس فعال هستند اما درگيريهاي كاري مانع از ملاقات يگديكر مي شد و اين ديدار بستر مناسبي براي روبوسي و احوالپرسي و بيعتي دوباره و ديداري مجدد با آقا بود. هنگام ورود به حسينيه به عده اي كارت ويژه تر ميدادند تا بتوانند دررديف هاي جلو قرار بگيرند . راس ساعت 5 هنوزجمعيت درحال جابجايي بود که آقا آرام و بدون همراه و يا محافظي كه معمولا اين ايام در عكس ها ديده ميشود وارد شدند و جمعيت جلو ناگهان صلوات فرستادند. اينجا بود كه مابقي جمعيت متوجه شدند و همگي شعار صل علي محمد .... سر دادند . برنامه با تلاوت قران و سپس شعر خواني مجري برنامه اكبر نبوي آغاز شد. قرارشد به ترتيب نوبتي كه از قبل تعيين شده عده اي براي سخنراني كوتاه و ارايه نقطه نظرات دعوت شوند . اولين نفر حبيبب احمد زاده بود كه به صراحت بيان در خاطرات دفاع مقدس مشهور است اما برعكس فقط به ذكر خاطره اي از حضورش در جنگ اشاره داشت و تلويحا بيان كرد" نبايد حركت هاي نابجايي انجام شود كه باعث خشنودي دشمنان گردد" و بعد نوبت مرتضي سرهنگي نويسنده و محقق معروف شد . اوكه آرام و متين سخن مي گفت معتقد بود" ادبيات جنگ درسالهاي دفاع مقدس و بعد از آن ساخته نشده است بلكه متولد شد. بنابراين براي حفظ و يا رشد اين ادبيات نياز به وكيل و وزير نيست بلكه نياز به پدري است كه دلسوز باشد ." انسيه شاه حسيني هم كه مدعي است آدم رك و سريع الهجه است نفربعد بود كه او هم به خاطره اي از شهيد علم الهدي پرداخت و گفت" نبايد كاري كنيم كه رفتار خود شرمنده باشيم. " حميد شريفي گرافيست محبوب بعدي بود كه به حوزه تخصصي خود پرداخت و معتقد بود" مشكل عمده اين رشته اين است كه مديران انتصابي مختصص رشته مورد نظر نيستند" و بعد سعيد قاسمي مرد همچنان در سنگرپشت تربيون رفت و خيلي زيبا به حركت هاي فرهنگي بعد از سالهاي دفاع مقدس پرداخت و معتقد بود "حركت فرهنگي در كشور مركز فر ماندهي و يا خط مشخص مبارزه و دفاع ندارد". مسعود فراستي هميشه منتقد نيز اين بارهم مثل هميشه به انتقاد از سينماگران و مسئولان و جشنواره هاي خارجي پرداخت ومعتقد بود "در عرصه فرهنگ و سينما جريان پويايي كه ارزش ها و آرمانها را با خود داشته باشد نمي بيند . " اكبر نبوي كه قرار بود نقش مجري را ايفا ميكرد" با انتقاد از سخنرانان جلسه كه چرا صريح و منتقدانه حرفهاي دل خود را بيان نميكنند خود نيز به ايراد سخن پرداخت و خيلي مستدل به ضعف بودجه نويسي كشور در خصوص فرهنگ و سينما پرداخت ." دكتر سنجري سخنران بعدي بود كه برخلاف برخي دوستان كه عرصه فرهنگ دفاع مقدس را خيلي منفي ديده بودند مستدل و مستند به توليد فراوان برخي آثار مكتوب وتصويري در خصوص دفاع مقدس پرداخت و معتقد بود "مواظب باشيم بعضي ضعفها ما را از قله هايي كه ايجاد كرده ايم دور نگه ندارد. " در اين هنگام نبوي از مجيد مجيدي دعوت كرد كه پشت تربيون قرار بگيرد . او كه تقريبا بعد از شروع برنامه به جمع پيوسته بود ابتدا اعلام كرد تبركا اينجا آمده و در عرصه دفاع مقدس فعاليتي نداشته است وسپس درحالي كه لحن آرام اما غمگيني داشت مطالبي را بدين مضمون گفت : " تبركا اينجا آمدم ... طعم روزهاي زيباي دفاع مقدس همه ما را دلتنگ ميكند... حال آن روزها من را دچار افسردگي مي كند.. هم اكنون بر ما چه مي گذرد...دوراني كه پر از شور و شعف بود. دوراني كه كسي زور نمي زد صف اول باشد ، نامش در تيتر اول باشد ، همه تلاش ميكردند مخفيانه كار بكنند، كسي نبيند كه چه كسي كفش شان را واكس ميزند ، مردمي كه نداشته شان را تقسيم ميكردند... براستي چه شد آن روزها ... آن روزهاي زيبايي كه اسم شان را بگذاريم روياهاي سرزمين من ، سرزمين ايران... انگار جنگ واقعي كه پر از كينه است الان دارد اتفاق مي افتد ... كسي آن موقع به كسي تهمت نميزد ، همديگر را متهم نميكرد . حال چرا اينجوري است ... " مجيدي در اين لحظه ناگهان بغض كرد و با صدايي اشك آلود خطاب به آقا گفت : آقا ما دلتنگ ايم . آقا من حالم خوب نيست .. كجا داريم ميرويم ...چرا به چنين روزيي افتاديم ... چكار مي كنيم ..." و سپس در آرامش ادامه داد " همه چي را داريم قطعه قطعه مي كنيم ... آن رشادتها كجا رفتند ... غرور ما را گرفته ... ماچيزي از خودمون نداريم هر چه داريم متعلق به شهداست و مرداني كه پايمردي كردند تا ما در عرصه هاي مختلف قدم برداريم . قهرمان واقعي ما آنها هستند ... " و سپس دوباره با حالت بغض گفت "آقا من حالم خوب نيست ... حال خيلي از فيلمسازها خوب نيست ... خيلي از فيلمسازها امروز نيامدند و البته دليلش بي حرمتي نبود بلكه مايل بودند در موقعيتي مناسبترحضورتان بيايند و حرفهاشان را با آقا بزنند ... همه دارد از دست ميرود... داشته و نداشته هاي ما دارد از بين ميرود ... چرا همديگر را متهم ميكنيم ... همه چي يكطرفه است... من همين جا اعلام ميكنم تلويزيون حق ندارد اصلا تصوير من را پخش كند. براي اينكه مجيدي را ميبرد در ليست سياه ... من هيچي ندارم . هرچي دارم از مردم و انقلاب است ... اگر درايت و تدبيرخردمندانه شما نبود هر كاري ميخواستند ميكردند... من آن ليست را ديدم ... تلويزيون حق ندارد حتي در مديريت جديد هم حق ندارد تصوير من را پخش كند ... همه ضررها بخاطر اين است كه عصر خودمان را فراموش كرديم ...به يك وضع نامتعادلي رسيديم ، به يك وضع بي اخلاقي ، فضاي دروغ ، تهمت ... فيلمي كه من ساخته بودم سه بار اعلام كردم اين خانم هنرپيشه نيست اما سه بار در رسانه هاي رسمي اعلام كردند هنرپيشه است ... چرا به اينجا رسيديم . بخاطر اينكه از ريشه ها جدا شديم ، تهي شديم ريشه هايي كه متعلق به ائمه معصومين است ... روز به روز از معنويت فاصله گرفتيم، به شعار زدگي محض رسيديم ، در آن دوران زيبا ما اينجوري نبوديم. اميدوارم به لطف پروردگار و خون شهدا و عزيزاني كه پشتوانه انقلاب بودند ما برگرديم به عصر خودمان ، به باورهاي عصر خودمان كه ايران سربلند و پر از اميد داشته باشيم"   پس از سخنان مجيدي در حالي كه سكوت جلسه را فرا گرفته بود آقا با آرامش و مهربانی مطالبي را بدين مضمون فرمودند " آقاي مجيدي بخاطر هنرمند بودنشان روح لطيف دارند و خيلي حساس هستند. من اين حرفها را قبلا هم از ايشان شنيده بودم و اشك ايشان را كه از خلوص بود ديده بودم... آن روزي كه روزهاي دفاع مقدس بود همان روزها هم همين جور دعواها بود ، خيال نكنيد نبود ، به حافظه مراجعه كنيد اين دعواها بود. خودم جبهه بودم وگاهي از تهران ميامدند نكاتي را مي گفتند بعد ديدم در سالهاي 63 64 65 هم بچه ها در كتاب خاطرات خود نيز به آنها اشاره ميكردند...آن موقع كنار آن بهشت، جهنمي بود الان هم كنار اين جهنمي كه شما حس ميكنيد بهشت هايي وجود دارد . " دراين بين طلبه جواني اجازه خواست سخن بگويد و بدون توجه به فضاي جلسه به نحوه اداره جلسه و سطح ضعيف سخنراني ها اشاره كرد كه اقا فرمودند من هم مثل يكي از شما حاضرين هستم و اگر به نحوه اداره جلسه اعتراض داريد بايد به آن آقا بگوئيد (اشاره به نبوي) كه آن طلبه پذيرفت و به سمت نبوي رفت در اين بين يكي از فرماند هان سپاه بلند شد و اصرار كرد خاطره اي بگويد و هرچه اقا خواست كه تابع نظم جلسه باشد نپذيرفت و خاطره خود را با صداي بلند از ته سالن نقل كرد . او به نحوه شهادت يكي از پاسداران توسط ضد انقلاب دريك مجلس عروسي با خاموش كردن دهها سيگا ربر روي بدنش اشاره كرد و گفت" هنر امروز با سالهاي دفاع مقدس فاصله دارد . " سپس آقا فرمودند ايشان مرتضي قرباني فرمانده لشكر 25 كربلا هستند كه در آن زمان روزي پيش من آمدند و با لهجه اصفهاني گفتند (آقا نيز با لهجه اصفهاني جمله قرباني را اينگونه نقل كردن ) آقا چند تا اسير زن گرفتيم ... آقا كنيزست!!" و همه حضار خنديدند و سپس آقا ادامه دادند" خاصيت هنرمند اين است كه آنچه را چشم معمولي نمي بيند ببيند ... خاصيت دل لطيف هنرمند اين است كه شامه حساس اش بوهاي بد را كه خيلي ها حس نميكنند حس كند و هشدار بدهد... اين رويه را كاملا تائيد ميكنم اين هشدار ها براي من دلنشين است اما مراقب باشيد اين نگاه بد بينانه و تا حدودي واقعيانه شما را مايوس نكند ... توقع و انتظار از شما هنرمندان زياد است و بدانيد كه مي توانيد ..." در ادامه مراسم نبوي اعلام كرد چون وقت كم است ممكن است برخي براي صحبت حذف شوند و از آقا كسب تكليف نمود كه چه كنيم؟ آيا به صحبت هاي حاضرين ادامه دهيم يا اينكه از محضر شما فيض ببريم كه آقا فرمودند هر جور برنامه را تنظيم كرده ايد ادامه دهيد. در اين بين برخي حاضرين به نحوه انتخاب سخنرانها اعتراض كردند: ازجمله يكي از هنرمندان شهرستاني بلند شد وگفت "ما هنرمندان شهرستاني هميشه در اين مراسم ها نقش سياه لشگر را بازي ميكنيم." برخي مايل بودند سخن بگويند و برخي مايل بودند سخنان آقا را بشنوند كه نبوي طالب زاده را پشت تريبون دعوت كرد. طالب زاده با اشاره به اينكه در جامعه نياز به انتقاد سازنده داريم اشاره كرد "ما نبايد حرفهاي مردم را فقط در تاكسي و اتوبوس بشنويم بلكه بايد در رسانه ها نيز بشنويم اما در چارچوب قانون . " و سپس خواستار راه اندازي شبكه مستقل براي پخش فيلم هاي مستند در خصوص مسائل روز شد. در ادامه مراسم طلبه جواني كه معترض به اداره جلسه بود پشت تربيون قرار گرفت و از برخي سخنرانان كه ساده و كم عمق سخن گفتند گله كرد و سپس به حركت جديد چند طلبه اشاره كرد كه در مجالس روضه خواني به توصيف شخصيت شهداي جنگ نيز ميپردازند ومعتقد بود" حركت نويي در جهت خدمت به شهداست . " سپس نبوي سيد مهدي شجاعي را پشت نربيون دعوت كرد . شجاعي كه با تاخير پشت تربيون قرار گرفت گفت "قرار نبوده سخنران باشد بنابراين مطالبي را آماده نكرده و فقط به جهت احترام و عرض ادب پشت تربيون قرار گرفته است" و سپس خداحافظي كرد و نشست .مسافر آستانه نفر بعدي بود كه خيلي تند و سريع گزارشي از وضعيت دانشجويان تئاتر را از روي كاغذ خواند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن