واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ارزش هر کس به لباس اوست!
این روزها با فرارسیدن عید نوروز و تقارن آن با بهار طبیعت بسیارى از خانواده ها را مى بینیم كه با تهیه لباس نو براى خود به گرمی به استقبال نوروز می روند. در این میان شاید مناسب باشد اهمیت لباس را از دیدگاه قرآن بررسى كنیم. شاید بینش خاص قرآنى در باره این موضوع نگاه جامعه ما را نسبت به این مقوله تحت تأثیر خود قرار دهد در این مختصر سعى شده تا با نگاهى تحلیلى به سوره اعراف این مساله بررسى شود.بى تردید تمایز انسان ها را باید در تفاوت دیدگاه هاى آن ها به جهان هستى جست وجو كرد.انسان ها به میزان دركى كه از موضوعات مختلف دارند، قابل تقسیم بندى هستند؛ بعضى از آن ها همه چیز را سطحى و بى وزن مى پندارند، برخى دیگر بین موضوعات مهم و كم اهمیت مرز قایل هستند و دسته سوم كه شاید زاویه نگاهشان با بینش قرآنى سازگارى بیشترى دارد، هیچ موضوعى را بى اهمیت تلقى نمى كنند و از كنار هیچ مفهومى به سادگى عبور نمى نمایند.اگر از آن ها پرسیده شود كه آیا مى توانید چند موضوع پر اهمیت را نام ببرید؟ بى تردید پاسخ شان را منحصر در چند پرسش پیچیده كلامى و فلسفى نخواهید یافت، بلكه به عكس هر موضوع به ظاهر كوچك و كم اهمیتى در نظر ایشان مى تواند تعیین كننده و سرنوشت ساز باشد.چون اگر تقوا كه بهترین لباس از دیدگاه قرآن است ملاك گرامى تر بودن بندگان نزد خداوند باشد، «خوش لباس ترین بندگان خدا مقام و منزلتشان از هر كسى بالاتر است.» چرا كه آن ها به خوبى مى دانند هر مفهومى اگر چه ممكن است مصادیق مقید و محدودى داشته باشد، اما عمده مصادیق در حیطه فرا مادى قرار داشته و معنوى هستند. مثلاً اگر خوراك، پوشاك و مسكن جزو نیازهاى مادى محسوب مى شوند، همین مفاهیم، مصداق هاى معنوى هم دارند كه محدودیت هاى مصادیق مادى را دارا نمى باشند.این در حالى است كه مصادیق مادى نیز بریده از معنویت نیستند و هرگز نمى توان روح و ماورایشان را نادیده گرفت. مثلاً اثرات مادى نان كه در ایجاد انرژى و فراهم كردن شرایط رشد در بعد جسمانى مؤثر است بعد دیگرى هم دارد كه فاكتورهاى مهم آن حلال و طیب بودن است. (بماند این كه از برخى موضوعات نظیر ایمان و معرفت نیز تعبیر به رزق مى شود.)این دیدگاه و این نگاه بسیار به بینش قرآنى نزدیك است و اساساً اگر كسى این گونه به موضوعات توجه نكند نمى تواند چیز زیادى از آیات نورانى قرآن بفهمد.اگر از زاویه دید قرآن به مفهومى همچون «لباس» توجه كنیم، آن را مانند هر كلمه دیگرى داراى مصادیق متعدد خواهیم یافت.در فرهنگ و قاموس قرآنى لباس یك نیاز سطحى و صرفاً دنیوى نمى تواند باشد، بلكه به عكس، مفهوم به ظاهر پیش پا افتاده اى چون لباس تمام هستى شناسى یك انسان را تفسیر مى كند و درباره قسمت عمده معارف الهى نظیر توصیف داستان خلقت و ابلیس، قیامت و میزان، عالم ذر و عهد و میثاق خداوندى وصف اقوام مختلف و انبیایشان، عرش خداوندى، اسماء حسنى و برخى واجبات و محرمات توضیح مى دهد آن چیز كه به وضوح در سوره مباركه اعراف شاهد آن هستیم و ما در حد بضاعت و مجال به آن خواهیم پرداخت.شاید اولین اشاره به مفهوم لباس در این سوره به ماجراى تكبر ابلیس و نافرمانى او باز گردد، البته قرآن مستقیماً از تكبر به لباس تعبیر نكرده است، اما وقتى كلام على(ع) را در نهج البلاغه و درباره این موضوع ببینیم جاى هیچ شك و شبهه اى در این زمینه باقى نخواهد ماند(1) كه تكبر نوعى لباس است كه البته شایسته بندگان خدا نیست.در جاى دیگرى از سوره اعراف نكته بسیار جالبى وجود دارد. در آنجا انگیزه وسوسه نمودن آدم(ع) و حوا(س) را از جانب ابلیس، خارج ساختن لباس هاى آن ها عنوان مى كند.(2) در ادامه خداوند به فرزندان آدم هشدار مى دهد كه مبادا همچون پدر و مادرتان فریب ابلیس را بخورید و لباستان بیرون آورده شود.(3)در خلال همین آیات تعریفى كه از لباس عنوان مى گردد پوششى است كه زشتى ها را مى پوشاند و مایه زینت است و البته تقوا بهترین لباس است.(4)به طور غیرمستقیم برخى واژه هایى كه در آیات آمده اند با واژه لباس مرتبط مى گردند، مثلاً واژه «ناصح» كه به معنى خیرخواه مى باشد. در واقع نشانه بارز دشمنى آشكار و یا ناصح بودن، پوشانیدن یا برهنه نمودن مى باشد.درك این نشانه و نسبت در آیات بعدى نتایج جالب ترى نیز به دنبال دارد وقتى كه مشاهده مى كنیم، انبیاى الهى خود را ناصح معرفى مى كنند. به تبع این ادعایشان كه راستین بوده و شكى در آن ها نیست، اگر ابلاغ پیامى هم مى كنند، آن پیام اثربخشى اش همچون اثر بخشى لباس است و مى توان آن پیام ها را لباس تلقى نمود.لباسى كه اشخاص و جامعه را از فحشا باز مى دارد و به قسط و عدل مى خواند. خضوع و انقیادى كه در برخى از آیات سوره اعراف از انسان ها در مقابل انبیا خواسته شده است خودبه خود به اجتناب از كبر و تكذیب و دعوت به قسط منجر خواهد شد چیزى كه اثر وضعى آن در امان بودن اجتماع از نگرانى و اندوه (خوف و حزن) بروز مى كند.همین تناسب موضوعات با مفهوم لباس را در جاهاى دیگر سوره اعراف هم مى بینیم، مثلاً آنجایى كه به تضرع در مقابل خداوند و با بیم و امید خواندن او سفارش مى شود در واقع براى دورى از تكبر است؛ تكبرى كه لباس جهنمى است.شاید اولین اشاره به مفهوم لباس در این سوره به ماجراى تكبر ابلیس و نافرمانى او باز گردد، البته قرآن مستقیماً از تكبر به لباس تعبیر نكرده است، اما وقتى كلام على(ع) را در نهج البلاغه و درباره این موضوع ببینیم جاى هیچ شك و شبهه اى در این زمینه باقى نخواهد ماند(1)كه تكبر نوعى لباس است كه البته شایسته بندگان خدا نیست.حتى پیام و غرض عمومى این سوره كه به تعبیر حضرت علامه طباطبایى كه عهد و پیمان خداوند است مبنى بر پرستش او و عدم شرك، از بندگان،(5)لباس دیگر را به ما معرفى مى كند، لباسى كه تضمین كننده وفادارى بر عهد و پیمان مى باشد.خلاصه كلام این كه اگر لباس آن چیزى باشد كه قرآن توصیف مى كند، گزاف نخواهد بود مدعى شویم: «ارزش هر كس به لباس او است.»چون اگر تقوا كه بهترین لباس از دیدگاه قرآن است ملاك گرامى تر بودن بندگان نزد خداوند باشد، «خوش لباس ترین بندگان خدا مقام و منزلتشان از هر كسى بالاتر است.» پى نوشت ها:1- نهج البلاغه خطبه 1922- سوره مباركه اعراف آیه 203- سوره مباركه اعراف آیه 274- سوره مباركه اعراف آیه 265- تفسیرالمیزان جلد 76-كاظم رجبعلى، جوان، شماره 2254 تنظیم برای تبیان: شکوری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]