واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کوچولوي ما خوش آمدي!
يکي از دغدغههاي فکري پدران و مادران و چه بسا مشکلات رفتاري کودکان در خانواده، حضور و وجود يک کودک دوم در اين ميان ميباشد. هنگامي که فرزند دوم پا به عرصه حيات ميگذارد، ميبينيم که تولد اوباعث ناراحتي و تشويش کودک اول ميشود. و ناگهان تمام توجه والدين به برادر يا خواهر تازه وارد معطوف گرديده است. چه بسا اين امر و تغييراتي که والدين در رفتار خود با فرزند اول ميدهند، سبب ناراحتيهاي از قبيل:ترس و اضطراب در اثناي خواب يا هيجانهاي شديد، ادرار غيرارادي، لکنت در گفتار، جويدن ناخن، استفراغ، گوشهنشيني و مشکلات مخصوص به خوردن و نوشيدن و ... پديدار گردد. تحقيقات بيشماري نشان داده است که اگر کودک دوم، همجنس کودک اول نباشد به واسطه تغيير در رفتار، تغيير در جنسيت، تغيير در بسياري از خصوصيات و متفاوت بودن با کودک اول، تنوع و دلپذيري خاصي از براي والدين به همراه خواهد داشت. رفتار والدين با کودک دوم معمولا رفتاري متفاوت است، آنان ميل دارند دوران کودکي فرزند دوم خود را طولاني ببينند زيرا غالباً، از اين به بعد به تولد فرزند ديگري نميانديشند. وضع اقتصادي و مالي خانواده در اين هنگام تقريباً حالت استقرار به خود ميگيرد و امکانات زيادي براي تعليم و تربيت اين کودک فراهم ميشود، در ضمن از مراقبت دستگيري و حمايت فرزند اول خانواده نيز بهرهمند ميگردند.بهتر است والدين بعد از تولد بچه تازه- هر روز مدتي را منحصراً با کودک بزرگ تر بگذرانند تا او به محبت والدين نسبت به خود اطمينان يابد و بدين ترتيب حسادت او کاهش پيدا کند. براي جلوگيري از حس حسادت، انزوا و تنفر و دوري گزيدن از نوزاد جديد و حتي پدر و مادر، اين وظيفه والدين است که براي جلوگيري از چنين عواقب وخيمي به فرزندان خود محبت يکسان نمايند و هيچيک را از مهر مادري و پدري - اگر چه بزرگسال- محروم نکنند و بدانند که محروميت از مهر والدين - به خصوص مهر مادر- بزرگترين عامل بدبختي و شکست در زندگي است. کودک همان مقداري که به غذا نيازمند است به همان ميزان بلکه بيشتر به محبت پدر و مادر نياز دارد. براي اينکه کودک برادر يا خواهر تازهاش را بپذيرد، تنها آگاه ساختن او از اينکه برادر يا خواهر تازهاي پيدا خواهد کرد کافي نيست بلکه بهتر است والدين بعد از تولد بچه تازه- هر روز مدتي را منحصراً با کودک بزرگ تر بگذرانند تا او به محبت والدين نسبت به خود اطمينان يابد و بدين ترتيب حسادت او کاهش پيدا کند. روابط داخلي خانواده، ثبات در انضباط، محبت اطمينان بخش، و ارضاي مداوم نيازهاي اساسي کودک بزرگتر، احتمالاً موثرترين وسيله جلوگيري يا از بين بردن حسادت ميباشد. يک رفتار صحيح و منطقي و کاملاً سنجيده از سوي والدين ميتواند موقعيتي استثنايي و کاملاً منحصر براي فرزند اول را فراهم سازد. هنگامي که کودک اول و بزرگتر دريابد اکنون او رييس و معلم نوزاد جديد است، اين امر در تکوين شخصيت کودک اثر عالي ميگذارد. او سعي ميکند شخصيت و وجود خود را به اطرافيانش بشناساند و به آنان بفهماند که او نيز فردي موثر است و ميتواند کارهايي را انجام دهد. به همين منظور ميکوشد نظر و توجه اطرافيان را به سوي خود جلب کند تا اعمال او را مشاهده کنند. در اين هنگام وظيفه والدين و اطرافيان است که از کارهاي او انتقاد نکنند و خطاهاي او را بزرگ ننمايند و کارهاي او را به نظر حقارت ننگرند بلکه به تحسين و تشويق او بپردازند و اگر به هنگام نگهداري از نوزاد خانواده دچار اشتباهي گرديد، با کمال نرمي و خوشرفتاري او را راهنمايي کنند. وقتي کودک در منزل به اين گونه فعاليتها ميپردازند، در واقع ميخواهد يکي از نيازهاي رواني خود را ارضا کند و اين نياز کودک همان نياز به تقدير و خودنمايي و اظهار قدرت و مهارتنمايي او ميباشد.حس کمک و نوع دوستي و اينکه او علاوه بر انجام بسياري از کارهاي مربوط به خود ميتواند براي برادر يا خواهر کوچکتر خود مساعد و کمک حال باشد و والدين خود را در انجام اين امور ياري رساند، به حس احترامپذيري و احترام گذاري دست مييابددر محيط خانواده کودکان ياد ميگيرند چگونه وظايف اجتماعي خويش را انجام دهند، حقوق ديگران را محترم بشمارند و با افراد خانواده، نزديکان و همنوعان سازگاري نمايند.اگر به کودک اخترام شايسته او گذاشته شود و در مسايل خانواده مورد توجه و مشورت قرار گيرد قطعاً او نيز نوزاد جديد را محترم ميشمارد و به عنوان عضوي جديد در کنار افراد خانواده خود پذيرا ميباشد.اگر جايگاه و منزلت کودکان از سوي پدر و مادر مشخص و معين گردد، آنگاه وجود چند کودک در خانواده نه تنها منجر به حسادت و پرخاشگري نميگردد بلکه موجب خوشحالي و فعاليت کودکان در خانواده نيز ميشود. زيرا هر يک از ايشان ميدانند که رفيقاني براي هم هستند و ميتوانند به طرق خاص با يکديگر ارتباط برقرار کنند. اين نوع حس در کودک منجر ميگردد که نوزاد تازه وارد را به منزل و محيط خانواده خود اضافي نداند و خود را تنها و گوشهنشين تصور ننمايد. بلکه همواره احساس کند که در جامعهي کوچک خود عضوي فعال است و اين خود عامل بزرگي در تکوين پايههاي عمومي بهداشت عقلي کودک ميباشد. و کودک يقين پيدا ميکند که مورد علاقه و محبت افراد خانواده ميباشد. اين علاقه و محبت، پايه اساسي براي تقويت روابط دروني ميان کودک و سايرين در جامعه کوچک يعني خانواده است. در همانجا است که کودک، استعدادها و تواناييهاي خود را پرورش ميدهد. و او ميتواند مکمل رشد او، نردبان صعود و شتاب براي رسيدن به اهداف و ارضاي خواستهها و روزنهاي براي شکوفايي و بالندگي او گردد. پس با زبان کودکي خود و با لبان نقش بسته به خنده شادي و شعف خواهد گفت: کوچولوي ما خوشآمدي! ماهنامه آموزشي- اطلاع رساني کودکتنظيم براي تبيان: کهتري چرا کودکان حسادت مي کنند؟ فرشته هاي حسود هيچ کس منو دوست نداره!ارتباط فرزندان با يکديگر درخانواده بهترين فاصله بين دو بارداري خانواده هاي دو فرزندي بخوانند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]