واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: انقلاب مخملی؛ واقعیت یا آدرس غلط؟! (2) در کشورهایی که انقلاب مخملی در آنجا روی می دهد ، سازمان دهی و سازمان یافتگی سیاسی و وجود احزاب شناخته شده و دارای پایگاه اجتماعی و قدرت سازمان دادن به هواداران و مردم یک ضرورت است.در ایران، چنین سطحی از سازمان یافتگی وجود ندارد. عصر ایران ؛ مازیار آقازاده - در نوشتار قبلی که هفته گذشته درباره موضوع انقلاب مخملی نگاشته شد ، سعی شده بود تا با مقایسه ای از آنچه که انقلاب مخملی در کشورهایی که این تحول اجتماعی و سیاسی در آنها اتفاق افتاده است ، نقاط مشترکی پیدا شود و مقایسه ای بین شرایط کشور ما و آن کشور ها از این منظر صورت گیرد. با توجه به اهمیت موضوع و استقبال خوانندگان سایت از مطلب قبلی و نیز انتقادات و پیشنهادات برخی از خوانندگان درباره محتوای مطلب قبلی ،بی مناسبت نیست برای موشکافی بیشتر قضیه نکاتی راجع به امکان یا عدم امکان تحقق انقلاب مخملی در ایران با توجه به ساختارهای اجتماعی و سیاسی کشور به نظر خوانندگان ارجمند عرضه شود: نگارنده معتقد است که اساسا چیزی به اسم انقلاب مخملی در ایران با توجه به شرایط کشور امکان تحقق ندارد و این امری است که عموما پویشگران سیاسی و اجتماعی در کشور به آن اشراف و اذعان دارند. یعنی مثلا به گونه ای نیست که عدم امکان تحقق انقلاب مخملی در ایران فقط از جانب عده ای قابل کشف باشد و برخی متوجه این قضیه نباشند و سعی کنند در ایران انقلاب مخملی راه بیندازند و بعد گرفتار شوند و کارشان به دادگاه بکشد و... در این نوشتار قصد دارم تا نشان دهم اگر کسی اندک اطلاعی از اوضاع سیاسی و اجتماعی در ایران داشته باشد ، به خوبی خواهد فهمید که در ایران امکان وقوع انقلاب مخملی با توجه به شرایط توزیع قدرت و ساختار های قدرت و ثروت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... وجود ندارد ، و فهمیدن این موضوع نیاز به هوش یا مطالعات و تحصیلات خاصی ندارد . بنابراین از کسانی که سال ها در عرصه سیاسی کشور پویش کرده اند و به قول معروف " عمری در این را ه گذاشته اند " بسیار بعید می نماید که به فکر راه انداختن انقلاب مخملی در ایران باشند ، استدلال این فرضیه بر چند پایه مشخص استوار است : 1- در کشورهایی که انقلاب مخملی در آنجا روی می دهد ، سازمان دهی و سازمان یافتگی سیاسی و وجود احزاب شناخته شده و دارای پایگاه اجتماعی و قدرت سازمان دادن به هواداران و مردم یک ضرورت است . در ایران ، چنین سطحی از سازمان یافتگی وجود ندارد و دلایل آن نیز متنوع است . هم فرهنگ کار جمعی در روحیه ما ایرانی ها ضعیف است و هم اینکه دولت ها و حکومت ها به لحاظ تاریخی با سازمان یافتگی مخالفان خود با هر ابزاری مخالفت کرده و تلاش می کرده اند (و می کنند ) که حریف، سازمان لازم را به خود نگیرد . بنابراین با توجه به اینکه در انقلابات مخملی سازمان یافتگی اعتراضات یک اصل و پایه مهم برای وادار ساختن حکومت به عقب نشینی است ، با توجه به فقدان این شرط در ایران کسانی که احتمالا می خواسته اند انقلاب مخملی کنند باید بسیار بسیار ناآگاه بوده باشند که با توجه به سابقه متهمان دستگیر شده در این زمینه این امر بعید به نظر می رسد . 2- شرط دیگر برای تحقق انقلاب مخملی وجود قدرت رسانه ای (نه بیشتر بلکه لااقل هم سطح جناح حاکم ) است . در کشورهایی که در آنها انقلاب مخملی روی داده است احزاب مخالف دارای تریبون های مختلف رسانه ای (از روزنامه و شبکه رادیویی گرفته تا شبکه تلویزیونی و ماهواره ای و...) بوده اند. این شبکه های متعدد رسانه ای در واقع تسهیل گر ارتباط احزاب مخالف با بدنه اجتماع و هوادارانشان بوده است . حال اگر بخواهیم کشور خود را در این زمینه مقایسه کنیم می بینیم که بزرگ ترین رسانه در کشور ما که صداوسیما است کاملا و دربست در اختیار جناح حاکم قرار دارد و احزاب منتقد دولت در بهترین حالت دارای یک روزنامه ( با تیراژ حداکثر 50 هزار نسخه ) و یک یا چند سایت اینترنتی هستند . این سطح از قدرت رسانه ای به هیچ وجه یارای مقاومت با فراگیری رسانه صداوسیما را ندارد . بنابراین در یک نبرد نابرابر رسانه ای از قبل معلوم است که مغلوب چه کسی است . از سوی دیگر این شرایط هنگامی تشدید می شود که در نظر آوریم حتی همین بضاعت اندک رسانه ای مخالفان در ایران هم با حق وتوی جناح حاکم در توقیف و فیلترینگ رسانه ها و سایت ها و... رنگ می بازد و جناح حاکم می تواند هر وقت که بخواهد همین ابزار اندک رسانه ای مخالفان را نیز مسدود کند . 3- هزینه فعالیت سیاسی و مخالفت با جناح حاکم در ایران بسیار بالاتر از کشورهایی است که در آنها انقلاب مخملی روی داده است . در آن کشورها وجود طبقه یا احزابی با نام اپوزیسیون تقریبا امری جاافتاده و مورد پذیرش بوده است ولی ساختار قدرت در حاکمیت سیاسی در ایران بسیار متفاوت ار جاهایی است که در آنها انقلاب مخملی روی داده است . در قوانین موضوعه در ایران لبه مرز " محاربه " و فعالیت سیاسی " مخالف " گاه آن قدر به هم نزدیک است که ممکن است با تفسیرهای موسع از قانون گروه یا جماعتی به عنوان محارب جواز اعدام بگیرند . در حالی که این امر در کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی و قفقاز که در برخی از آنها انقلاب مخملی روی داده است بسیار متفاوت است و در آنجا احکامی همچون اعدام در قوانین پیش بینی نشده است . بنابراین هزینه فعالیت سیاسی یکی از مشخصه هایی است که می توان امکان یا امتناع وقوع انقلاب مخملی را در کشوری مورد بررسی قرار داد . کشورهایی چون ایران که به لحاظ تاریخی موضوع جناح یا حزب سیاسی مخالف و اپوزیسیون جا افتاده نیست و هزینه فعالیت سیاسی در آن بالاست ، کاروان انقلاب مخملی نمی تواند با توجه به هزینه های مترتب بر فعالیت سیاسی مخالف ، جذب نیرو و هوادار بکند. 4- نکته دیگری که وجود دارد این است که در ایران به رغم کشورهایی که در آنها انقلاب مخملی روی داده است ، حکومت به لحاظ منابع درآمدی " خود اتکا " است و نیازی به مالیات شهروندان و دیگر منابع در آمدی از جامعه ندارد . در کشورهایی که در آنها انقلاب مخملی روی داده است دولت ها عموما به لحاظ اقتصادی ضعیف بوده اند و نمی توانسته اند در شرایط بحرانی یک ماهه ، دخل و خرج خود را تنظیم کنند و حتی به کارمندان دولت حقوق پرداخت کنند. اما در آمدهای سرشار نفتی در ایران که کاملا در اختیار دولت است منبعی ظاهرا لایزال است که همواره در حکم پشتیبان دولت عمل می کند و به عبارت دیگر " هیچ گاه دست دولت ایران در پوست گردوی نداری نمی ماند" . علاوه بر آن این درآمد سرشار دست دولت را در تشویق و تنبیه موافقان و مخالفان باز می گذارد . با توجه به آنچه که به اختصار ذکر شد و عموما مردم و پویشگران سیاسی هم این مطالب را می دانند ، اندیشیدن درباره انقلاب مخملی در ایران با شرایط موجود سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و... امری عبث و بی نتیجه محسوب می شود و بسیار بعید به نظر می رسد که سیاست ورزان ایرانی با طنابی چنین آشکارا سست ، به ته چاه بروند. بنابراین چیزهایی که امروزه درباره تلاش عده ای برای به پا کردن یک انقلاب مخملی در ایران می شنویم در بدبینانه ترین حالت ، همان تلاش ناکام برای کسب قدرت از سوی مخالفان جناح حاکم است که از قضای روزگار با توجه به بضاعت اندک مخالفان و قبضه تمامی ابزار قدرت از سوی جناح حاکم عملا آب در هاون کوبیدن بوده است . در واقع اتهام کسانی که امروزه آنها را با عناوینی چون سران آشوب و.. نام می برند تلاش ناکام برای کسب قدرت در جریان یک انتخابات بوده است .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]