واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خانهای در باران
خانهای در غرب شهر تهران، میزبان سازندگان «شب میگذرد»در روزی بارانی است كه درحال به تصویركشیدن قسمتهای پایانی این سریال هستند. به گزارش ایسناسازندگان «شب میگذرد» در خانهای كه منزل دكتر ابراهیم است، جمع شدهاند. ورود باكفش به داخل ممنوع است و به همین علت كفشهای زیادی در ورودی خانه كنار هم قرار گرفتهاند. دراین روز، پرویز پورحسینی، منظر لشگری، مهدی پاكدل و حدیث میرامینی جلوی دوربین میروند و قسمت هفدهم به تصویر درمیآید، البته به گفته راما قویدل كارگردان«شب میگذرد» قسمتهای آخر در حال بازنویسی است. او میگوید: اگرچه متن كامل را دراختیار نداشتهایم اما سیناپس سریال را از ابتدا تا انتها و روند شخصیتها را داشتهایم البته متن معمولا به موقع رسیده است. پورحسینی در حالی كه پیراهنی طوسی و ژاكتی سرمهای به تن دارد، روی صندلی چوبی نشسته است و متن را مرور میكند. در طرفی دیگر لشگری با پیراهنی كرم دیده میشود. پاكدل هم در بالكن است كه مملو از صندلیهای فلزی است.
قرار است پلانی تصویربرداری شود كه پس از اذان صبح میگذرد و ابراهیم و زنش روی مبلی نشستهاند و دربارهی مریم حرف میزنند، مریم از دستشویی خارج میشود. نگاهی به آنان میكند و داخل اتاق میرود. مسوولان صحنه، تصویر و نور مشغول آمادهسازی مقدمات تصویربرداری هستند. یكی از آنان فرشی را از اتاق بیرون میآورد تا در كنار اتاق كناری قرار دهد. دراین هنگام یكی از عوامل بلند میگوید: سوسك. روی فرش سوسك است و حامل فرش كمی مضطرب میشود. همین اتفاق به یك شوخی در ادامهی روز تبدیل میشود. فضای در نظر گرفته شده برای به تصویركشیدن این پلان، بسیار محدود است و همین امرعوامل را دچار زحمت كردهاست. لشگری و پورحسینی درحال تمرین هستند. پس از مدتی مقدمات تصویربرداری آماده میشود. چراغهای سایر قسمتهای خانه خاموش و سكوت كمكم حكفرما میشود. پس از چندبار تمرین با فرمان «صدا، تصویر، حركت» قویدل، تصویربرداری آغاز میشود. «ابراهیم: حاج خانم با این بچه مهربان باش، حاج خانم: به این بچه هیچچیز یاد ندادهاند....» برداشت اول مورد قبول قرار نمیگیرد، چون كابل در كادر است. قویدل به لشگری میگوید: زمانی كه میخواهید شروع به حرفزدن كنید، قرآن را ببندید! برداشت دوم و سوم هم به دلایلی مانند دیدهشدن سایه میكروفن در تصویر پذیرفته نمیشود. سرانجام برداشت چهارم بدون مشكل تصویربرداری میشود. پس از پایان این پلان، پورحسینی كه قویدل او را «عمو پرویز» صدا میكند، از كارگردان میخواهد پلان را ببندد. برخی از عوامل پشت مانیتور جمع میشوند و پلان تصویربرداری شده را نظاره میكنند. *** پلان بعدی در داخل آشپزخانه میگذرد. پس از مدتی نسبتا طولانی تراولینگ در آن قرار میگیرد و نور و صدا برای تصویربرداری آماده میشود. در این پلان حدیث پورامینی كه سرتا پا سبز پوشیده است، درحال درستكردن سوپ است و حاج خانم از بیرون آشپزخانه با او صحبت میكند و گفتوگویش با مریم را داخل ادامه میدهد. این پلان چندبار تمرین میشود و پس از هربار تمرین، تغییراتی در نور و سایر اجزا داده میشود. ساعت از 19 گذشته است .سرانجام ضبط آغاز میشود و پس از چند برداشت، پروندهی تصویربرداری این پلان هم بسته میشود، اما به تصویركشیدن پلانهای بعدی همچنان ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]