واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: خانهاي كه فقط براي سه ساعت اجاره شده... گزارش پشت صـحنهي سريال «مــأمور بـدرقه»
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تلويزيون و راديو
سريال «مأمور بدرقه» شبكه تهران يكي از دو سريال طنزي است كه در ماه رمضان امسال به روي آنتن ميرود. اين سريال كه به عنوان آخرين مجموعه مناسبتي سيما هرشب از شبكه تهران پخش ميشود توسط سعيد سلطاني كارگرداني شده است.
تهيهكنندگي «مأمور بدرقه» را اسماعيل عفيفه برعهده دارد و با توليد اين سريال، پس از «سالهاي برف و بنفشه»، «خانهاي در تاريكي» و «پس از باران»، چهارمين همكارياش را با سلطاني به ثبت ميرساند.
ضمن اينكه سعيد سلطاني ماه رمضان سال گذشته، ساخت سريال «شكرانه» را براي شبكه تهران برعهده داشت و عفيفه هم سريال «ميوه ممنوعه» را براي شبكه دو تهيهكنندگي كرد؛ اما اينكه چرا هركدام از اين دو پس از ساخت سريالهايي اينچنيني به سمت توليد سريالي طنز مانند «مأمور بدرقه» گرايش پيدا كردهاند، پرسشي است كه در بازديدي از پشت صحنه اين سريال به دنبال آن هستيم.
***
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، بازديد از پشت صحنه سريال «مأمور بدرقه» به توصيه اسماعيل عفيفه، ابتدا از لوكيشني كه در سريال به عنوان خانه «استوار قرقچي» معرفي شدهاست، آغاز ميشود؛ اما در آن روز به خصوص، برخلاف آنچه در سريال ميبينيم كوچهاي كه خانه در آن واقع شده است، حسابي شلوغ است و بسياري از مردم روي صندليهاي پلاستيكي رنگي در اطراف خانه نشستهاند؛ شلوغي كوچه در بدو امر اين نكته را به ذهن متبادر ميكند كه اين جمعيت براي تماشاي تصويربرداري تجمع كردهاند، اما پرسوجو از همسايهها در نهايت ما را متوجه اين مسأله ميكند كه در كنار خانه استوار قرقچي يك مهد كودك واقع شدهاست و اين جمعيت هم براي بردن فرزندانشان اينجا جمع شدهاند!
داخل حياط خانه قرقچي هم برخلاف آنچه در سريال ميبينم، چندان خلوت نيست. صندليهاي زرد پلاستيكي دور حوض آبي حياط كه تقريبا هرشب در سريال «مأمور بدرقه» ميبينم چيده شده و معلوم است اين محل براي استراحت عوامل و خوردن افطاري آماده شده است.
ورود ما به داخل خانه با ورود دو پسر جوان كه دوچرخهاي به همراه دارند مصادف ميشود و سپس از سلام و احوالپرسي و جوياشدن از محل استقرار سايرين، تازه ميفهميم كه اين دو از بچههاي محل هستند كه تنها از سر كنجكاوي داخل خانه شدهاند؛ پس از متقاعد كردن آنها براي بيرون رفتن از خانه به داخل ميرويم ولي آنجا هم كسي نيست.
آشنايي با چهرههاي ناآشنا كه خستگي كار شبانهروزي در اغلب آنها موج ميزند، پس از دقايقي ما را به لوكيشني ديگر در همان منطقه رهنمون ميكند؛ اين لوكيشين در حقيقت آپارتماني خالي است كه تنها سه ساعت اجاره شده تا يكي از سكانسهاي باقيمانده از قسمت سيزدهم سريال مامور بدرقه (كه شب گذشته شاهد آن بوديم) در آن تصويربرداري شود.
داخل آپارتماني كه به هيچ وجه برايمان آشنا نيست و پيش از اين در سريال نديدهايم، سيروس گرجستاني و محسن طنابنده مشغول تمرين ديالوگهايشان هستند. در طرفي ديگر سعيد سلطاني درحالي كه پشت مونيتور نشسته است همه را به آمدن سر صحنه فرا ميخواند.
صحنه با دو دوربين تصويربرداري ميشود تا كارها سريعتر پيش برود و تعداد نماها هم بيشتر شود.
اسماعيل عفيفه در اين باره ميگويد: از همان روزهاي نخست تصميم گرفتيم با دو دوربين كار كنيم و از همان زمان تصويربرداري به سرعت جلو رفت و از شتابزدگي هم پرهيز شد.
او سال گذشته نيز «ميوه ممنوعه» (به كارگرداني حسن فتحي) را دو دوربينه تهيه كرده بود.
در كنار محسن طنابنده و سيروس گرجستاني، بازيگري ديگر نيز حضور دارد كه چهره مطرحي نيست؛ او در نقش بنگاهدار آپارتماني خالي را به اين دو نشان دهد و از آنان پاسخ مثبت براي اجاره ميخواهد.
در ادامه اين صحنه صحبت بازيگران به «دود» و «هود» و «بود و نبود» ميرسد و در نهايت «سيخي» كه اين روزها در بسياري از سريالهاي ماه رمضان به تماشاگر نشان داده شدهاست، اينبار هم توسط استوار قرقچي (با بازي گرجستاني) در آپارتمان خالي كشف ميشود.
اشتباه بازيگر مهمان، سعيد سلطاني را مجبور ميكند تا يك بار خود ديالوگهاي او را ادا كند و در نهايت با همان لحني كه ديالوگها را گفته، فرمان «دوربين ـ حركت» را صادر ميكند.
آغاز صحنه براي سريالي كه با دو دوربين تصويربرداري ميشود، از لحظات جذاب هر پلان است؛ چراكه براي سينك دوربينها، برخلاف معمول به جاي كلاكت هر بار يك نفر دستهايش را در مقابل دوربين بر هم ميكوبد.
با پايان اين صحنه، براي انجام مصاحبه، مسيري كه محسن طنابنده به اتاقي خلوت طي ميكند را دنبال ميكنيم؛ اما ديدن او درحاليكه رو به پنجره با خودش حرف ميزند و ديالوگها را تمرين ميكند، به ما ميفهماند كه حالا زمان مناسبي براي مصاحبه نيست.
گرجستاني نيز در اتاقي ديگر مشغول تمرين ديالوگهايش است؛ آنها تنها چند دقيقه فرصت دارند تا خود را براي صحنه بعد آماده كنند.
سرانجام فرصت به پايان ميرسد و دو بازيگر مقابل هم ظاهر ميشوند. در اين صحنه كه در آشپزخانه آپارتمان خالي تصويربرداري ميشود، افشين روي سكوي ُاپن نشسته و استوار قرقچي كه حالا ديگر توسط افشين «خان عمو» صدا زده ميشود، ايستاده با او حرف ميزند. صحبت درباره اختلافاتي است كه دو برادر در گذشته با هم داشتهاند و توضيحات افشين سرانجام خانعمو را براي كارهايي كه برادرش انجام دادهاست، متقاعد ميكند.
گرجستاني و طنابنده كه هركدام با شرايطي متفاوت به اينكار ملحق شدهاند؛ گرجستاني به عنوان بازيگر سريالهاي طنز ماه رمضان ديگر براي هم شناخته شدهاست و محسن طنابنده تا بهحال نه تنها در سريالهاي ماه رمضان كه در هيچ سريال ديگري بازي نكرده است.
او كه سال گذشته سيمرغ بلورين بازيگر نقش مكمل را از جشنواره فيلم فجر دريافت كرد، به واسطه بستن قراردادي براي بازي در كار جديد حسن فتحي با عفيفه آشنا ميشود و زمينه بازي در اين سريال هم از همان آشنايي شكل ميگيرد.
وقتي از او درباره دليل پذيرش بازي در سريالي مناسبتي ميپرسيم، توضيح ميدهد كه دوست داشته با قبول اين نقش، فشردگي كارهاي ماه رمضان را تجربه كند؛ چراكه معتقد است در اين فشردگي به همان اندازه كه راههايي بسته ميشود، راههاي خلاقيت هم باز ميشود.
با اينحال طنابنده ميگويد كه شايد از اين پس هرگز حاضر نشود ديگر در سريال مناسبتي كه با فشردگي ساخته ميشود كار كند؛ مگر اينكه متن كامل باشد و زمان كافي هم براي ساخت وجود داشته باشد.
سيروس گرجستاني هم برغم بازي در چند سريال مناسبتي نظري مشابه طنابنده را دارد؛ او بر لزوم كامل بودن متنها تاكيد ميكند و اين كه بازيگر در كارهايي كه متن كاملي ندارد نميتواند نقش را پخته تحويل دهد.
گرجستاني به ما ميگويد كه در اين سريال سعي داشته نقش يك استوار و پدر خوب را بازي كند و براي اين كار تمام لحظات خوبي كه خود در زندگي به عنوان پدر پنج فرزند داشته را پياده كرده است.
در خلال آماده شدن صحنه گرجستاني مدام نكاتي را به سلطاني پيشنهاد ميدهد و سلطاني هم با روي باز برخي از آنها را ميپذيرد.
از گرجستاني درباره كار كردن با سعيد سلطاني ميپرسيم و اين كه او تا چه اندازه براي نظرات سايرين خصوصا بازيگران حق قائل است. او ميگويد: خوشبختانه آقاي سلطاني انعطاف خوبي دارند و نظرها را ميشنود و اگر درست باشد، قبول ميكند.
سيروس گرجستاني سپس توضيح ميدهد كه اين سكانس به پيشنهاد او و محسن طنابنده تغيير كرده است و سعيد سلطاني هم اين پيشنهاد را پذيرفته است.
***
براي يافتن پاسخ اين پرسش به سمت كارگردان ميرويم و همين پرسش را از او هم ميپرسيم.
سلطاني كه در خلال تمرين گرجستاني و طنابنده فرصت مصاحبه پيدا ميكند، اين گونه ميگويد كه ساخت سريال كه اتفاق مشترك است و كارگردان خوب كسي است كه اجازه دهد عواملش در راستاي ايده كلي كه وجود دارد، كار كنند و عدم استفاده از هر پيشنهادي كه به تقويت ايده كلي داستان كمك كند، كمهوشي است.
اما آن چه سلطاني را به كارگرداني سريالي طنز در ماراتن ساخت سريالهاي مناسبتي سوق داده، پرسش بعدي است كه از او ميخواهيم به آن پاسخ دهد؛ پرسشي كه پيش از اين از اسماعيل عفيفه هم پرسيدهايم.
سعيد سلطاني به اين پرسش ما پاسخي منطقي ميدهد: «برخلاف تصور شما، ما چندان قدرت انتخاب در كارهاي بعديمان نداريم؛ آنچه براي ما حكم انتخاب است، در وهله نخست متن و در وهله بعد تهيهكنندهاي است كه بتوان با او ارتباط برقرار كرد؛ وقتي اين چند فاكتور در كنار هم قرار بگيرند، ساخت سريالي را ميپذيريم.»
او اين نكته را هم متذكر ميشود كه در مامور بدرقه اين فاكتورها برايش مهيا بوده است.
***
- مرتيكه الاغ!
- با كي هستي؟
- هيچي بابا ولش كن...
اينها ديالوگهاي بعدي است كه بين سه بازيگر در صحنهاي ديگر رد و بدل ميشود. در اين صحنه بار ديگر طنابنده و گرجستاني در اطراف آشپزخانه جمع شدهاند و سعي دارند به بازيگري كه نقش بنگاه دار را بازي ميكند بقبولانند كه خانه را نميخواهند؛ چراكه گران است و دود و دم هم در آن پيدا شده است. بنگاه دار كه مشتري قبلي را رد كرده به هيچ وجه اين بهانهها را نميپذيرد و در حين اداي ديالوگهاي جنجالي محسن طنابنده و بنگاه دار، مدام كاغذهاي لوله شدهاي است كه رد و بدل ميشود. وظيفه رساندن اين كاغذها به طنابنده را يكي از عوامل صحنه بر عهده دارد؛ او درحالي كه روي زمين دراز كشيده تا در كادر ديده نشود، كاغذها را يكي يكي به طنابنده ميدهد و او هم در دست بنگاه دار ميگذارد.
اين صحنه با برداشتهاي بسيار سرانجام به سلامت به پايان ميرسد و سلطاني با گفتن كلمه «ُاووووكي» اعلام ميكند كه سرانجام تصاويري كه ميخواسته را گرفته است.
***
سريال «مامور بدرقه» به مانند ساير سريالهاي مناسبتي از مشكل كمبود وقت در امان نماندهاست و سلطاني و همكارانش مجبورند روزي 10 دقيقه فيلم مفيد بگيرند. با اين حال سلطاني نسبت به اين مساله شكايت چنداني ندارد و اعتقاد دارد كه وقتي با وجود تمام اين دردسرها ميبينيم كه سريالهاي خوبي ساخته ميشوند، به گونهاي دهن همهمان بسته ميشود.
سازندگان سريال «مامور بدرقه» پيش از آغاز پخش، بر اساس لوكيشين رج ميزدند، اما به محض اين كه پخش آغاز شد آنها به گرفتن صحنه بر اساس هر قسمت اقدام كردند.
برنامه ريز سعيد سلطاني ميگويد: از ابتداي ساخت تا به حال ما روزي بيشتر از 12 ساعت كار نكردهايم كه روندي معمول محسوب ميشود؛ به هيچ وجه تا به حال فشاري مضاعف بر عوامل وارد نشده است.
او در ادامه به بازديد مديران سيما از اين پروژه اشاره ميكند و اين كه مجيد رجبي معمار(مدير شبكه تهران) تا به حال چندين بار از پشت صحنه مامور بدرقه بازديد كرده است.
از برنامهريز كارگردان درباره تماشاي سريالهاي ماه رمضان توسط عوامل ميپرسيم كه توضيح ميدهد: سريال خودمان را همگي با هم به تماشا مينشينيم و به هنگام پخش سريالهاي ديگر شبكهها هم تلويزيون روشن است تا هر كس كه ميخواهد بتواند اين كارها را هم ببيند.
با اين حال سعيد سلطاني حتي وقت ندارد سريال خودش را ببيند؛ وقتي از او ميپرسيم كه به هنگام پخش سريالش چه كار ميكند، با خنده پاسخ ميدهد كه مشغول توصيف طراحي صحنه (ميزانسن) بعدي است.
***
حضور ما در پشت صحنه سريال «مامور بدرقه» با آمدن اسماعيل عفيفه كه اين روزها به يكي از تهيهكنندگان با تجربه سيما مبدل شده است، مقارن ميشود. او به محض آمدن سر صحنه در صندلي كنار كارگردان جاي ميگيرد تا از آن جا راحتتر بتواند مونيوتورهايي كه به تبع دو دوربينه بودن، تعدادشان به عدد دو ميرسد را نظارهگر باشد.
از اسماعيل عفيفه دربارهي دليل تمايلش به سريالهاي طنز ميپرسيم كه او ميگويد: موضوعات روز بيشتر با ذائقهي مخاطب تناسب دارند؛ اما صرف پرداختن به مسائل جاري اجتماع، باعث ميشود كه سريال خودبهخود وجه تلخ داشته باشد؛ بنابراين تلفيق مسائل اجتماعي با وجه طنز باعث ميشود كه بيننده حس بهتري داشته باشد و از سياهنمايي هم پرهيز شود.
و با چنين تفكري است كه عفيفه سريال نوروزي «عطش» را هم با همكاري مسعود كرامتي (به عنوان كارگردان) و عليرضا نادري (به عنوان نويسنده) را با موضوع طنز ميسازد.
***
گفتوگو با عوامل سريال «مامور بدرقه» تا آخرين لحظههاي اجاره آپارتمان به طول ميانجامد و زماني كه آخرين موكت پهن شده روي زمين را از زير پاهايمان جمع ميكنند اين گفتوگو همچنان ادامه دارد كه البته به مصاحبه محسن طنابنده با سيروس گرجستاني بدل شده است.
اين صحبتها با اين پرسش طنابنده كه «دوست داشتي به جاي من چه كسي مقابلت بازي ميكرد؟» و پاسخ سيروس گرجستاني كه «دوست داشتم جاي تو خودم بازي ميكردم!»، پايان مييابد.
زمان رفتن در كوچههاي منطقه شهرآرا صداي اذان به گوش ميرسد و خبر ميدهد كه افطار شده و ما همچنان در راهيم.
______________________
گزارش: سرويس تلويزيون ايسنا ـ پيوند مرزوقي
انتهاي پيام
دوشنبه 25 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]