واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زهي خيال باطلرازهاي مرگ 8
حقيقت زندگاني دنياإنّما هذه الحياةُ الدنيا متاعٌ1 ، زندگي دنيا فقط يك کالا است «إنّما الحياةُ الدنيا لعبٌ و لهوٌ»2 لعب، کاري است که هيچ هدف و نتيجهاي ندارد جز خيال. و لهو آن است که به خود مشغول کرده، از ديگري باز ميدارد. خداوند سبحان با اين آيهي کريمه اشاره ميکند؛ اين زندگي، يعني علاقه و ارتباط نفس به بدن و واسطه قرار دادن بدن در مسير دستيابي به کمالات، خود، مشغول کننده و باز دارندهي از ساير حقايق است و همين مشغوليت است که باعث ميشود روح، به غلط توهم اين امر را داشته باشد که عين بدن است و چيز ديگر نيست. در اين هنگام روح از غيرعالم اجسام منقطع شده و تمام جمال و کمال و بهاء و نور و سروري را که قبل از اين عالم بدن مادي داشته، فراموش ميکند. آن چه را پشت سر نهاده، يعني مقامات قرب و مراتب نزديکي و دوستي با طاهرين و فضاي انس و قدس را فراموش ميکند. دنيا ترکيبي از امور خيالي و وهمي است ولي در زير اين پردهي خيال، حقيقتي وجود دارد.مدت عمر خويش را بازي گرانه سپري ميکند و به هيچ چيزي روي نميآورد و هيچ محبوب و محذوري را قصد نميکند مگر به خاطر يک هدف خيالي يا آرزوي وهمي. 3 خداوند ميفرمايد «و قدِمنا إلي ما عَملوا من عملٍ فجعلناه هباءً منثوراً.»4 ؛ما به تمامي اعمال آنها توجه ميکنيم و آن را باطل و بياثر ميگردانيم و آنها، هيچ بهرهاي از عمل خود نميبرند در حاليکه بعد از مرگ بايد با همين عمل زندگي کنند.اين کلام، تمثيلي است از قهر و غلبه و تسلّط حق تعالي بر اعمال آنها، که به قصد دستيابي به سعادت آن را انجام ميدادند و خداوند عمل آنها را باطل ميگرداند، به گونهاي که در سعادت آنها هيچ نقشي را نخواهد داشت. خداوند اين عمل خود را، به كار سلطاني تشبيه ميکند که وارد خانهي دشمن خود شده، و بر او پيروز گشته، خانه را ويران نموده و آثار را منهدم کرده است.5 «الذين کفروا اعمالُهم کسرابٍ بِقيعةٍ يَحسبهُ الظمئان ماءً حتّي اذا جاءهُ لم يجدهُ شيئاً و وجداللهَ عندهُ فوفّاهُ حسابَهُ»6 در اين آيه کريمه نيز بيان نموده است: اعمال کافران و اهداف آنها مانند سرابي است در بيابان که شخص تشنه به دنبال آن ميرود و زماني که به آن رسيد، آنچه را به دنبالش بود نمييابد. بلکه چيزي را مييابد که آن را قصد نکرده بود و آن خداست. پس در مييابد، آنچه را قصد کرده مقصود واقعي او نبود. 7 اين گروه با اعمال خود به دنبال سعادتند و اين امر، مقتضاي فطرت آنها است. ولي اعمالشان، آنها را به اين هدف نميرساند.آنچه بدان ميرسند خدايي است که حساب آنها را به طور کامل رسيدگي ميکند. و آنچه را شايسته عملشان است به آنها ميپردازد. و خدا ميفرمايد ما به تمامي اعمال آنها توجه ميکنيم و آن را باطل و بياثر ميگردانيم و آنها، هيچ بهرهاي از عمل خود نميبرند در حاليکه بعد از مرگ بايد با همين عمل زندگي کننداين کريمه، حال آنها را به تشنهاي تشبيه ميکند که آب ميخواهد و آب گوارا در کنار اوست، ولي به آن توجه نميکند و به مولاي خود نيز که نصحيتش کرده و به نوشيدن آب گوارا تشويق ميکند، گوش فرا نميدهد. سراب را آب ميپندارد و به سوي آن حرکت ميکند . با تمام شدن مهلت و سرآمدن عمر و افتادن پردهي غفلت، مولاي خود را مشاهده ميکند. 8 «إعلَموا أنّما الحيوةُ الدُّنيا لَعِبٌ و لهوٌ»9 ؛ دنيا ترکيبي از امور خيالي و وهمي است ولي در زير اين پردهي خيال، حقيقتي وجود دارد. انسان بعد از كمال خلقتش شروع به تکميل جهات مختلف زندگي خود ميکند و منزلي را پس از منزلي و مقصدي را پس از مقصد ديگر، قصد ميکند. او به دنبال کامل کردن چيزي است که آن را کمال ميپندارد ولي در حقيقت، لعب و لهو و زينت و تفاخر و کثرت طلبي است. و همهي اين امور چيزي جز، وهم و خيال نيستند. زماني که آنها را کامل ميکند و به اتمام ميرساند، بطلان و فناء آن در هنگام مرگ و وداع از دنيا، براي او آشکار ميگردد.تاليف: استاد محمد حسين رحيمي - گروه دين و انديشه سايت تبيان 1- سوره ي غافر: آيه 39 6- سوره ي نور: آيه 39 2- سوره ي محمد :آيه 36 7- الانسان: ص 50 3- الانسان: ص 50 8- الميزان :ج 15/ ص131 4- سوره ي فرقان: آيه 23 9- سوره ي حديد: آيه 20 5- الميزان: ج 15 / ص 201
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]