تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):در پاسخ به كسى كه عرض كرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه كم به جا مى آورم اما ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806361619




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سکوت انفجار را پيشگويي مي کند !


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سکوت انفجار را پيشگويي مي کند !
محمد عاقبتي
با محمد عاقبتي و بازيگرانش سر تمرين نمايش «آسمان روزهاي برفي» و سکوت انفجار را پيشگويي مي کند زني رنگ پريده، نشسته بر لبه تشکچه يي و نور افقي از عمق تاريکي، مستقيم، لرزش هاي مردمک نمناکش را آشکار مي کند. دير رسيده بودم. شايد دومين يا سومين صحنه «آسمان روزهاي برفي» از آخرين دقايق تمرين پيش از اجراي جشنواره باشد. اتاق تمرين تاريک است و جز همان نور و پرتو آبي رنگي که از صفحه لپ تاپ کنجي را روشن کرده، نور ديگري نيست. اشباحي که تنها سايه هاي تاريک و نامفهوم از آنها ديده مي شود در جاي جاي اتاقک تمرين پراکنده اند و درک مي کنم که به شدت به کاري مشغول اند که حضور من قصد دارد بدون قطع کردن آن، در کنج نيمه تاريکي پنهان شود و درک کند که آن زن رنگ پريده زير نور چراغ دستي کيست، چيست، چه مي گويد و چرا اينجاست.آسمان روزهاي برفي نوشته محمد چرم شير است که براساس داستان يک زوج سارق؛ باني و کلايد، نوشته شده است. گرچه فيلمي با اين عنوان را ديده ام اما در آغاز هيچ ارتباطي با آن فيلم پيدا نمي کنم تا آنکه صحنه ورق مي خورد و داستان اندکي پيش مي رود و با ورود بازيگر مرد و ديالوگ هايي که برقرار مي شود جست وجوي ذهنم رگه هاي انطباق داستان را مي يابد. کافه يي و گفت وگوهاي آشنايي يک زن و مرد جوان و آنچه درباره خود مي گويند و از ديگري مي خواهند.آسمان روزهاي برفي نوشته محمد چرم شير است که براساس داستان يک زوج سارق؛ باني و کلايد، نوشته شده است. به ياد مي آورم باني پارکر و کلايد بارو يک زوج بانک زن بودند و البته فيلمنامه نيز براساس ماجراي واقعي آنها شکل گرفته بود. باني و کلايد چرم شير قصد نداشت هيجانات تعقيب و گريزهاي دو ماجراجو را تصوير کند. چرا که آدم ها، فلسفه يي که دارند، ايدئولوژي هايي که روان پريشانه و واخورده بيان شان مي کنند، تنهايي هايي که در هياهوي يک کافه هم فرو نمي ريزند را مدنظر داشته است. چند دقيقه طول نمي کشد که ديگر به فيلم فکر نمي کنم، تمام ذهنم را کشف فاصله دو واژه، انفجاري که سکوت ها آن را پيشگويي مي کنند و آنچه گريز نگاه ها مي بينند، پر مي کند. از دوره دانشگاه و کلاس هاي نمايشنامه نويسي مي دانم که چرم شير چگونه کلمات را برمي گزيند و حروف را چگونه نسبت به شناختي که از آدم هايش مي دهد در جاي جاي جمله يي کوتاه، يک واکنش صوتي يا حرکتي که تنها خودش مي بيند حک مي کند. سعي مي کنم از ميکروسکوپ چرم شير آدم ها را ببينم و رنگي که محمد عاقبتي به عنوان کارگردان به آن زده را ارزيابي کنم. محمد عاقبتي و گروه تئاتر ليو را 10 سالي است که مي شناسم. يکي از اشباح اتاق تمرين که همه جا هست،عاقبتي مانيتور و تدوين فيلم و موسيقي را کنترل مي کند، صحنه را زيرنظر دارد، با انگشت هايش دستورهايي به دستياران صحنه، منشي يا بازيگران مي دهد و حتي مجال مي يابد ظرف تنها چند ثانيه براي من و ساسان پيروز، روي ماکتي که به دقت اجزاي دکور را مشخص کرده وقايع همزمان اجراي نهايي را توضيح دهد. «برزخ»، «کلفت ها»، «مي بوسمت و اشک» و همين اواخر «تنها خدا حق دارد بيدارم کند» را از او به ياد مي آورم. عاقبتي جزء معدود کارگرداناني است که به اعتقاد من نگاهي صريح و واضح نسبت به تئاتر دارد و مي داند از آن چه مي خواهد. در کارگرداني آثارش وراي ديالوگ هاي اثر، آنچه را درون آدم ها مي گذرد نشان مي دهد و اين بار نيز همه عوامل اجرايش را براي شکافتن آدم هاي نمايشنامه چرم شير به کار برده است. تلاشي عجيب براي ديگر شدن، بازي هايشان را چنان در خود گرفته که دقايقي شناخت شان غيرممکن مي نمايد. نه فرياد مي زنند، نه به اين سو و آن سو مي روند، حتي زماني که بانک را سرقت مي کنند هم صدايشان انگار از جايي دور، جايي که از اين تصوير دوسويه اتاق و کافه خارج است، به گوش مي رسد.باني را نگار عابدي و کلايد را حسن معجوني بازي مي کنند. در آن فضاي نيمه تاريک و نورهاي اريب عابدي تکيده تر و معجوني پف آلودتر به چشمم مي آيند. حتي صداهايشان، گرچه به سادگي يک گفت و گوي ساده روزانه صحبت مي کنند، ناآشنا است. تلاشي عجيب براي ديگر شدن، بازي هايشان را چنان در خود گرفته که دقايقي شناخت شان غيرممکن مي نمايد. نه فرياد مي زنند، نه به اين سو و آن سو مي روند، حتي زماني که بانک را سرقت مي کنند هم صدايشان انگار از جايي دور، جايي که از اين تصوير دوسويه اتاق و کافه خارج است، به گوش مي رسد.ماکت طرح صحنه، يک تخت در يک سو و يک ميز فرورفته در ديوار و دو صندلي در اطرافش (کافه) را در سوي ديگر نشان مي دهد. محمد عاقبتي توضيح مي دهد که بر ديوار کافه يک ال سي دي تصاويري را از جايي ديگر پخش مي کند. تخت امکان تغيير دارد و با بالا رفتن آن حمام ساخته خواهد شد. مي گويد؛ صحنه در عرض چيده مي شود و تماشاگر دو سوي اين صحنه مي نشيند. عمداً مي خواهم از عمق استفاده کنم و عمداً مي خواهم ديوار به وسيله تماشاگر درک شود. وقتي يک سوي صحنه تاريک شود صحنه بعد در سوي ديگر به وسيله نور آغاز خواهد شد. بخش هايي از نمايش نيز در ميان صحنه - جايي که نه اتاق است و نه کافه - اتفاق مي افتد. براي اين اجرا بهترين مکان سالن مولوي است؛ تنها سالني که به کارگردان و طراح اجازه مي دهد عمق و پهناي کافي براي ارائه ايده شان داشته باشند.وي در حالي که با صداي آهسته درباره نورپردازي صحنه ها توضيح مي دهد، مي گويد؛ «طراحي نور را حسن معجوني انجام داده است. آنچه در اين تمرين با چراغ دستي و روشن و خاموش کردن لامپ هاي معمولي اتاق انجام مي دهيم در اجرا کاملاً مجزا و موضعي خواهند بود.»معجوني نيز مي افزايد؛ «منبع نور اريب در ديواره روبه رو تعبيه خواهد شد. البته بايد ديد طراحي صحنه در اجراي نهايي آن، چه امکاناتي را ايجاد مي کند.»به ياد مي آورم معجوني در آخرين کارگرداني اش براي جشنواره تئاتر عروسکي تهران - مبارک با جسارت از نورپردازي دستي استفاده کرده و از اينکه عوامل اجرايش چون غول هاي سفرهاي گاليور پشت و اطراف اتاقک صحنه ديده شوند واهمه يي به خود راه نداده بود. در اين نمايش نيز گرچه بخشي از طراحي صحنه را همراه با محمد عاقبتي انجام داده اما قطعاً بايد نتيجه تلاش فني گروه صحنه و نور را در اجراي اين نمايش که در جشنواره تئاتر فجر انجام مي شود، ديد.«آسمان روزهاي برفي» براي شرکت در بخش مسابقه بين الملل اين جشنواره آماده شده بود اما با اعلام رد شدن اين نمايش و سرانجام پذيرفته شدنش در بخش غيرمسابقه، گروه وقفه يي سه روزه در تمرينات را پشت سر گذاشته است.وقايعي که از نظر روحي براي هر گروهي فاجعه محسوب مي شود در بين اين جمع هفت نفره که وظايف مختلفي را از اجرا تا طراحي و توليد در دست دارند به شتابي خاص بدل شده است تا وقفه يي که نبايد پيش مي آمد را جبران کنند. با احساس ها و تفکرات متضادي در اين جلسه تمرين حاضر شده بودم و گمان مي کردم در اين روز بيش از هر چيز بايد بازتاب وقايع روزهاي گذشته را ببينم و چون خبري از آن نبود خودم پاي آن را به ميان کشيدم؛ چرا از سالن هاي تمرين اداره تئاتر يا تئاتر شهر استفاده نمي کنيد؟ محل تمرين جايي در يک شرکت، در نزديکي ميدان تجريش بود و عاقبتي توضيح داد؛ «مي توانستم محل تمرين درخواست کنم. پيشنهادش را هم دادند اما در شرايط فعلي فکر مي کنم هر چه از هياهوها و حاشيه سازي ها دورتر باشيم بهتر کار مي کنيم. چند روز بيشتر به اجرا نمانده و دوست ندارم انرژي گروه صرف مسائلي شود که به اجرا ربطي ندارد. مي دانم چه زحماتي کشيده شد تا اين نمايش ديده شود و واقعاً از همه اين دوستان سپاسگزارم.»وي در حالي که با صداي آهسته درباره نورپردازي صحنه ها توضيح مي دهد، مي گويد؛ «طراحي نور را حسن معجوني انجام داده است. آنچه در اين تمرين با چراغ دستي و روشن و خاموش کردن لامپ هاي معمولي اتاق انجام مي دهيم در اجرا کاملاً مجزا و موضعي خواهند بود.»مي پرسم تمام متن چرم شير را همان گونه که نوشته شده اجرا کرده ايد، مي گويد؛ «متن چرم شير يک بازخواني از باني وکلايد است. نوع نگاه اوست. من و رضا سرور دراماتورژ کار هم نظراتي براي اجراي روي متن داشتيم. بازيگران نيز صحنه هايي را به شيوه و نگاه خاصي ساخته اند. نمي توان گفت متن به همان صورت که توسط چرم شير نوشته شده اجرا مي شود ما هم دراماتورژي خودمان را داشته ايم. همين امروز ايده هاي تازه يي را بررسي کرديم. يک صحنه کوتاه را هم شايد در پايان به کار اضافه کنيم.» صحنه را توضيح مي دهد. بچه هاي گروه با هم صحبت مي کنند و در عين حال که به توضيحات کارگردان توجه دارند بي سرو صدا کارهايشان را انجام مي دهند. از نگار عابدي درباره بازي اش در اين نمايش مي پرسم؛ مي خواهم از بازي روان و دشوار باني برايم بگويد؛ «خيلي سخت است در حالي که بازي مي کني، تلاش کني بازيگري نکني، من و معجوني هر دو به راحتي مي توانيم بازيمان را به سمت حرکات درشت، فريادها و برون ريز ي هاي احساسي پيش ببريم ولي آن وقت مجالي براي بيان حقايق دروني شخصيتي که ايفا مي کنيم باقي نمي ماند.»- در اين نقش متفاوت بودي؟- من و معجوني هر دو بازيگران پرکاري بوده ايم، همه کار ما را ديده اند و شيوه مان را مي شناسند. سخت است تماشاگر با پيش بيني به سالن بيايد و حرف بازيگر تکراري باشد. سعي کرده ايم با کارهاي گذشته مان تفاوت داشته باشيم تا تماشاگر چيزي را ببيند و شخصيتي را بشناسد که تا پيش از اين نديده بوده است. حتي با تغيير ظاهر خودم سعي کرده ام به اين نقش نزديک تر شوم. اميدوارم در نهايت موفقيت آميز باشد. عاقبتي از توانايي بازيگرانش مي گويد و اينکه اگر در بخش مسابقه بودند حتماً مي توانستند جوايز بازي را به خود اختصاص دهند.آسمان روزهاي برفي روايتي است از ارتباط زن و مردي که جهان اطرافشان را در تقابل با خود مي بينند و تصميم مي گيرند آن را نابود کنند اما آنچه مي کنند نابودي خودشان را در پي دارد. وقايع با شکست زمان و جابه جايي رخدادها نقل مي شوند و ديالوگ ها نه براي توضيح زمان حال که بيشتر براي بيان گذشته به کار مي روند. چيزي را روايت نمي کنند، اشاره يي مي کنند و مي گذرند و هر دقيقه که مي گذرد تابلوي درهم ريخته در ذهن مخاطب شکل مي گيرد.نمايش از جايي شروع مي شود که پايان ماجراست و تماشاگر تنها در آخرين صحنه در مي يابد که صحنه اول همين جا، درست پايان دردناک باني و کلايد را نشان مي داده است. وقتي شخصيت هاي نمايش سخن مي گويند، آدم هاي سطح پاييني نيستند. ديدگاه ويژه يي به جهان هستي دارند و در اين نمايش خود و ديگري را مرور مي کنند.بازيگران نيز شيوه يي را به کار گرفته اند که گويي هر کلمه براي اولين بار و در لحظه اداي آن مورد استفاده قرار مي گيرد. با ظرافت مکث هايي مي کنند که تماشاگر را بين فراموشي ديالوگ يا حسابگري کارگردان به ترديد مي اندازد و ناخود آگاه نمايشي مستند را به اجرا درآورده اند که عادي بودن بازيگرانش دوست داشتني است. در عين حال حرکت بر لبه تيغي را به نمايش مي گذارند که اگر در آن زياده روي شود نمايش را به نابودي مي کشاند. محمد عاقبتي در اين مسير تکيه کاملي بر توانايي بازيگرانش دارد.در گروه کارگرداني او حامد حاجيان، محمدرضا اصلي، پريسا گودرزي، حسام نوراني، مارتين شمعون پور و علي پروشاني وظايف مختلفي از دستياري، طراحي صدا و اجراي صحنه تا انتخاب موسيقي و تصاوير را بر عهده دارند.طراحي پوستر و بروشور نمايش را صالح تسبيحي، ساخت ماکت را اران ابراهيمي، ترجمه متن را احسان نوروزي، عکاسي را هديه احمدي، امور بين الملل و ساب تايتل را آزاده ملک زاده و مديريت پروژه را ساسان پيروز انجام داده اند. «آسمان روزهاي برفي» روز يکشنبه شش بهمن ساعت هاي 30/16 و 30/20 در تالار اصلي تئاتر مولوي اجرا مي شود تا حاصل زحمات اين گروه در مدت 60 دقيقه براي تماشاگران آن ارائه شود.زهرا شايان فر ( اعتماد) 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن