تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس سه خصلت داشته باشد، دنيا و آخرتش سالم مى‏ماند: به خوبى فرمان دهد و خود به آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851246020




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تکنولوژي چيست


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تکنولوژي چيست پرسشي از هايدگر پرسش اصلي هايدگر آنگاه که به تکنولوژي مي انديشد، چنين است؛ چه رابطه يي ميان هستي با تکنولوژي وجود دارد؟ پس به عبارت ديگر، هستي شناسي تکنولوژي در مرکز توجه هايدگر قرار مي گيرد. از نظر او اگر نسبت ما با هستي از طريق روند وحدت و کثرت برقرار مي شود، پس در تکنولوژي نيز همين روند بايد مورد توجه قرار گيرد. کوشش هايدگر براي يافتن چنين روندي از تحرک، آنگاه به بن بست مي رسد که وي تنها تکنولوژي معطوف به ماشين فيزيکي را مورد پرسش قرار مي دهد يعني همان اشتباهي که مارکس نيز گرفتار آن شد و نتوانست در تبيين رابطه کار با انسان؛ کار را تبديل به متغيري خلاق کند چرا که اگر کار به صورت متغير خلاق ديده نشود نقش فرد آشکار نخواهد شد، زيرا اتوماسيون و تکرار خصلتي جمعي است و در نهايت ديدگاه جمعي را به فردي که مي انديشد، تحميل مي کند. اگر مارکس در نهايت اين خصلت جمعي- اتوماسيوني را پذيرفت هايدگر اين خصلت را به چالش گرفت و از اين رو تکنولوژي را سد راه تحرک به سوي هستي تصور کرد. کتاب پرسشي از هايدگر؛ تکنولوژي چيست؟ به واقع سعي دارد به اين مفهوم و به اين چالش بپردازد؛ چالشي که مارتين هايدگر فيلسوف معاصر را که نقدهايي جدي بر تکنولوژي و گشتل يا سلطه تکنيک داشت، بار ديگر در برابر اين مفهوم قرار مي داد. اين کتاب که به واقع نگاهي اپيستمولوژيک به اين مفهوم دارد اثر تازه محسن قانع بصيري است که در آينده يي نزديک توسط نشر پايان روانه بازار کتاب خواهد شد. آنچه مي خوانيد بخشي از يکي از فصل هاي اين کتاب با عنوان پرسشي از هايدگر؛ تکنولوژي چيست؟، است. فيلسوف وجودي، همواره مفسر خلاقيت است، همان طور که فيلسوف علمي، با حاصل اين خلاقيت کار دارد. يعني مي خواهد از حاصل اين خلاقيت به يک نظريه به منظور ارائه تعريفي از تکنولوژي دست يابد. فيلسوف وجودي، از آن رو که در پي حقيقت است، از تکنولوژي نيز توقع دارد به مثابه مهم ترين نيروي انکشاف حقيقت و واقعيت عمل کند. به عبارت ديگر او کوشش مي کند تکنولوژي را به عنوان نسبتي ميان حقيقت که روي به سوي آن دارد و داريم و واقعيت، يعني عالم خارج براي رديابي همان حقيقت، بداند. در حالي که فيلسوف علم مي خواهد از حاصل اين خلاقيت براي خود دژي پايدار بسازد، فيلسوف وجودي، خود را در ميدان سه نيروي در تعامل با يکديگر، يعني حقيقت، تکنولوژي و واقعيت قرار مي دهد و از اين رو تکنولوژي را وسيله يي براي دستيابي به غايتي توصيف مي کند که انسان رو به سوي آن دارد و آن حقيقت است. اما فيلسوف علم، تنها همان دو بخش، يعني تاثيرگذاري متقابل واقعيت با تکنولوژي را ملاحظه مي کند و از اين رو ناچار است، به دست آوردن تکنولوژي را همان هدف و غايت نهايي فعاليت آدمي توصيف کند که به همين دليل انسان و حتي برداشت هايش را تنها از طريق مرجع تکنولوژي بررسي مي کند. از اين رو تکنولوژي از يک منبع مهم براي انکشاف حقيقت به وسيله يي براي احراز قدرت تسلط بر طبيعت تبديل مي شود. اين تعريف از تکنولوژي به خصوص آنگاه که شناخت ماده هدف اصلي انسان بود و تکنولوژي معطوف به علوم فيزيکي رشد کرد، گسترش زيادي يافت. غرض ماشين فيزيکي است که توان خوداصلاحي ندارد و فرآيند تکرار موجب افت کيفيت و نابودي آن مي شود. اين تسلط منجر به تبيين قوانين فيزيکي در ماشين حياتي شد که چه بسا گمراه کننده هم بود. به هر صورت فيلسوف وجودي از آن رو که پديدارها را امري غايت مند مي داند، نگاه به آينده را به جزيي مهم در تکنولوژي تبديل مي کند، اما يک فيلسوف علمي تنها به حاصل فعاليت هاي انکشاف کار دارد و به همين دليل نگاه به گذشته را، به تکنولوژي تحميل مي کند. پس مي توان چنين نتيجه گرفت که هر يک از آنها مفسر بخشي از قلمرو تکنولوژي مي شوند، فيلسوف وجودي آن بخش را که خلاقيت و نوآوري است در ميدان ديد خود قرار مي دهد و فيلسوف علم آن بخش را که جرياني از تجلي و نوآوري است به نمايش مي گذارد. به همين دليل نيز از نيروي تحليل استدلالي بهره مي گيرد؛ تحليلي که موجب تجلي همان منطق هايي مي شود که جريان نوآوري آن را خلق کرده است. پس به همان اندازه که فيلسوف علم در خطر موجبيت و جزم شدن قرار مي گيرد، فيلسوف وجودي را خطر توهم احاطه مي کند. به هر صورت هايدگر يک فيلسوف وجودي است. پس او مفسر خلاقيت و حقيقت است. از اين رو تکنولوژي را در ميداني قرار مي دهد که از او توقع انکشاف حقيقت دارند. تکنولوژي را بايد حاصل تاثيرات متقابل سه نيرو تعريف کرد. اين سه نيرو عبارتند از نيروهاي زايش، تبديل و مبادله. اين سه نيرو همان سه بخش پژوهش، توليد و تجارت اند. طبيعي است که نيروي زايش يا همان پژوهش، نيرويي است که از طريق تحليل انتقادي روابط ميان نيروهاي کار خود را سامان مي بخشد چرا که تحليل انتقادي همان روشي است که به توليد منطق هاي جديد فرجام مي يابد. در مرحله بعدي نيروي تبديل يا همان توليد وارد ميدان مي شود. اين نيرو مي تواند دانش را در جرم و انرژي متبلور کرده و توليد کالا يا خدمات بکند. طبيعي است که روابط در چنين حوزه هايي که منطق هاي مشترک به کار برده مي شوند (تحليلي استدلالي) دوسويه بوده اما در مدار منطق هاي ثابت تنظيم مي شود. در انجام نيروي مبادله نيرويي است که مي تواند کالا و خدمات توليدشده را مبادله کرده و موجب قدرت مالي و پولي بيشتر در درون تکنولوژي شود. همان گونه که ملاحظه مي شود، مجموعه اين فعاليت ها مي توانند از طريق دو تحليل استدلالي و انتقادي؛ دانش را توليد سپس آن را در جرم و انرژي متبلور کرده و از طريق کالا و خدمات توليدشده در خود، آنها را در بازار مبادله به پول که تجريدي ترين قدرت است، تبديل کند. در نگاهي ديگر تکنولوژي از سه جزء اطلاعات، جرم و انرژي تشکيل شده است. جرم را بايد محل تغيير، انرژي را نيروي تغيير و اطلاعات (يا بهتر بگوييم منطق ها) را بايد هدايت تغيير نام نهاد تا پيش از فعال شدن پژوهش در سازمان هاي کار، به دليل ثبات منطق ها در اين سازمان ها، کار به صورت روندي تکراري موجب بروز بحران حاصل از نهيليسم مي شد چرا که تنها کميت ها بودند که تاثيرگذار مي شدند. اما با فعال شدن پژوهش و در نتيجه ظهور منطق هاي جديد، کار به صورت يک متغير فعال در آمد و به همين دليل تکنولوژي به متغيري تاثيرگذار و قدرتمند تبديل شد و توانست به اقتصاد آنچنان قدرتي دهد که بر سياست فائق شود و روابط خود را به روابط سياسي تحميل کند. در حقيقت ظهور دموکراسي نوين در جهان بعد از انقلاب صنعتي به دليل همين تسلط پديد آمد، ضمن آنکه با متغير شدن کار نگاه به آينده نيز وارد چنين ميداني شد؛ به طوري که تمامي قالب هاي فلسفي برخورد با تکنولوژي از بيخ و بن تغيير کرد. يکي از مهم ترين آثار آن توجه فيلسوفان وجودي به مقوله تکنولوژي و کوشش آنها براي تبيين ساختار تکنولوژي به عنوان يک نيروي تاثيرگذار بر آينده است. اگر انسان موجودي غايت خواه است، پس تکنولوژي نيز که نظام هاي کار او را مي سازد، بايد غايتي داشته باشد. اين غايت بي گمان تجلي تمامي حقيقت در مقابل عقل حاکم در نظام هاي کار است. راهي که به سوي اين تجلي مي رود خلاقيت، يا بهتر بگوييم عقل فعال است، يعني گذاري است که بايد مدام از طريق نيروي انکشاف حقيقت و واقعيت در تکنولوژي دنبال شود. حقيقت همان مفهوم وجودي تکنولوژي است و واقعيت همان اثر خارجي تجسديافته آن در هر اکنون خاص است که همان دو ميدان ظهور سوژه در مقام هستي (کلمه) و سوژه در مقام عقل (نمود عيني در اکنون) اند. يکي تجلي کامل يعني همان عقل اول و ديگري رويدادي که هنوز به تجلي عملي اثر بر هستي نيامده است. در چنين شرايطي آنچه خطر محسوب مي شود، تکنولوژي نيست، بلکه عقول جزيي شده حاصل از انکشاف واقعيتي است که قالب هاي جزم بر اساس آنها ساخته مي شوند و عطش خود را براي مطلق کردن خود مخفي نمي کنند. بنابراين بايد به دنبال روشي بود که ميدان انکشاف حقيقت، در هزارتوي اين قالب هاي جزم از دست نرود. خطر ديگر در اين راه تاثيري است که نيروي سرمايه روي جهت گيري روندهاي کاربرد نقد (عقل فعال) مي گذارد. اين تاثير که تنها آن بخش از کاربرد نقد را مي پذيرد که موجب افزايش سرمايه و سودآوري شود، دو اثر مخرب گذاشته است؛ اولين آن بحران محيط زيست و دومين آن حجاب آفريني مصرف روي دانشي است که در سوژه هاي مصرف به کار مي رود؛ روندي که به بيگانگي آدمي در ميدان مصرف و ظهور نيروي هوس مي انجامد. نکته مهم در اين روندها ضرورت ظهور روابط آزاد ميان هدايت سرمايه با نيروهاي کار براي روند زايش است. طي پديد آمدن و افزايش اين روند از نيروي سرمايه نسبت به نيروي کار کاسته خواهد شد و جدالي پديد مي آيد که موضوعش رفع حجاب هايي است که سرمايه را پديد مي آورد. پس مي توان نتيجه گرفت با افزايش نيروهاي زاينده دانش ضرورت رفع حجاب ها نيز پديد مي آيد. انکار هميشه در سوي ديگر اثبات بوده و هر دو ميداني مي سازند که جهت آن به سوي حقيقت است. (مانند روندهاي وحدت و کثرت ) حقيقت چيزي جز چراغ مقابل نيست. براي ما که در صحرايي تاريک به نام ناداني قرار داريم، تکنولوژي آنگاه نيرويي پشتيبان و حتي پيشرو خواهد شد که بتواند انسان هاي با قدرت انکشاف حقيقت را در خود بپرورد. انسان هايي که از آن منظر حقيقت را مي خواهند، داراي چراغ مقابل اند و از آن رو که زاينده عقول جزيي تجلي دهنده اند، سازنده چراغ در دست هستند. خطر در اينجا است که ميدان هستي بخش و زاينده حاصل از نگاه به حقيقت را در تکنولوژي تنگ کنيم و تنها به تقابل عقول جزيي مخفي شده در قالب هاي کار و تجربيات خارجي بپردازيم. در آن صورت چيزي جز خلاقيت منفعلي که سرانجام ما را در چنبره تکرار خود خواهد بلعيد، بيرون نخواهد آمد؛ تکراري که سرانجام به تسلط پوزيتيويسم و نئوپوزيتيويسم از يک سو و تعصب کور حاصل از جايگزيني عقل جزم به جاي هستي بر تکنولوژي، انجاميد. از اين نيروي ارزشمند و ردياب حقيقت، چيزي جز مجموعه يي ناهمگون از نظام هاي توليدي آلاينده طبيعت و حجاب هاي تو در توي ناداني در اجتماع باقي نگذاشت و برخلاف تکنولوژي سازنده و پردازنده آزادي، چيزي جز موجبيت و تعصب از يک سو و پراگماتيسم حاصل از تکرار، از آن بيروين نيايد. بايد توجه داشت که اصولاً دو گونه تکرار وجود دارد؛ اول تکرار حاصل از اسارت در عقل جزم که همان تکرار معمول و شناخته شده است. مثال آن را مي توانيد به خصوص در کارهاي بوروکراتيک ملاحظه کنيد و دوم تکرار حاصل از جزميت يک جهان بيني معطوف به زوج عقل و تجربه. معمولاً اين نوع از تکرار به آن سبب به وجود مي آيد که به دليل نبود آرزو يا چراغ مقابل و جايگزين شدن هدفي که روي به معرفت بر هستي ندارد، فرد اسير اين خواسته کوچک؛ پس از تحرک در يک ميدان محدود عقل فعال و زادن عقول جديد باز هم به نقطه اول بازمي گردد. مثلاً تکنولوژي معطوف به خواسته سرمايه و ماشين فيزيکي در تمامي حوزه هاي خود چنين عاقبتي داشته است. نگاه کنيد چگونه از نيروي رها کننده اتومبيل يک نيروي موجبيتي قوي تر که حاصل ارتباط تمامي نظام اقتصادي از اين تکنولوژي است، بيروين مي زند؟ اين نيرو بدون آنکه بتوانيم بر موجبيت آن با توجه به قوانين فعلي چيره شويم، مدام محيط زيست را آلوده و رابطه مبتني بر دانايي را ميان انسان و کالا قطع مي کند. خطرناک ترين اثر اين تکنولوژي تبديل مرجعيت هستي به مرجعيت هايي است که در دستان نيرويي سياسي نوعي ديکتاتوري نامرئي را مي آفريند. اين مرجعيت امروز، حتي به خوراک خوردن، لباس پوشيدن و حتي نحوه عاشق شدن انسان فردي مداخله مي کند و نظرات خود را از طريق روند هيچ انگارانه تحميل مي کند. پيش از آنکه به کتاب «پرسي در باب تکنولوژي» اثر مارتين هايدگر بيندازيم لازم است به اين نکته نيز توجه کنيم که انسان به عنوان نيروي مشتاق براي انکشاف حقيقت، داراي سه نوع زمان مظهر يا اکنون است. اين سه نوع زمان عبارتند از زمان مظهريت اول يا مظهريت وجود که همان مقام ظهور سوژه کامل يا کلمه يا عقل اول است. معمولاً اين مقام را روح مي ناميم و در مقابل اين قلمرو جاودان، مقام ظهور، جهان خارج يا حوزه عمل و اثر در اکنون بيروني قرار دارد که جهان ابژه ها يا نمودها هستند. اين جهان بدون ذات شناسنده نه گذشته دارد و نه آينده، تنها اکنوني دارد که از طريق قانون عليت به لحظه قبل و بعد آني که در آن ظهور مي کند، پيوند مي يابد. پس در يک سو جهان معنويت ازلي و ابدي در قالب وجود يا سوژه کامل در اکنوني به نام اکنون کلمه يا روح متجلي مي شود که آن را تجلي اول مي ناميم و اين تجلي کاملاً دروني است و نسبت آن با عالم خارج از طريق سوژه هاي مدام بسط يابنده معني يا ظهور عقل فعال ميسر مي شود. نسبت ما با اين قلمرو تجلي هستي از جنس آرزو، ايمان و باور است. در مقابل جهان خارجي که تنها در حصار اکنوني فاقد معني زنداني است و براي ظهور خود به صورت سوژه نياز به تلافي آن سوژه کامل با خود دارد. در حقيقت مقام مظهريت کامل يا سوژه کامل يا وجود، از طريق تلافي همين عالم دروني فياض معني به عالم نمودها به هستي مي آيد و کلمه متولد مي شود؛ کلمه يي که حيرت بارترين مخلوق وجودي جهان است چرا که تمامي ازل و ابد معنوي و جهان ميکروسکوپيک تا ماکروسکوپيک اکنون را در خود جاي مي دهد. کلمه يي که مظهر تکثر در وحدت و وحدت در تکثر، يا عقل در معرفت1 و معرفت در عقل است. در ميان اين دو عالم است که نيروي دوم انکشاف يا مظهريت دوم که عالم عقل فعال يا «خودآگاه» آدمي است، جاي مي گيرد. اين عالم، عالم موجودات يا سوژه هاي عقلايي استعلايي است؛ موجوداتي (يا سوژهايي) که هر يک به اندازه توان خاص «خود» نسبت به موقعيت انسان به عنوان ذات شناسنده با حقيقت و نمود و درجه و توان انکشاف حقيقت توسط او از زمان هاي معنوي گذشته و آينده بهره مند مي شوند. پس «خود» از يک سو رابطه يي تاويلي با روح دارد که مقام تجلي هستي است و زاينده پيام جاودان و طي اين رابطه که هنر به عنوان منبع فياض هستي زاده مي شود، خود کوشش مي کند به مانند سالکي راهي اين سرچشمه هستي شود. اين روند از طريق تاويل پيام هاي برآمده از آن منبع امکان پذير مي شود و مدام بر ظرفيت زايش اين خود دروني خواهد افزود. مولانا عالم خيال را که درياي حائل ميان «خود» با آن نيروي تجلي بخش روح است، دريايي تعريف مي کند که عقول همان امواجي هستند که از وي برمي خيزند. در اين صورت، آن «خود»ي که زائر حقيقت است، مدام از اين امواج فيوض مختلف مي گيرد و با خود به صورت پيام هنري سوغات مي آورد. به اين ترتيب سرچشمه زايش هنر در رابطه يي تاويلي ميان «خود» با روح قابل تقسيم است. اکنون مي توان رابطه تنزيلي «خود» را نيز تفسير کرد. اين رابطه، همان روندي است که به ظهور و تجلي اين رهاوردهاي تاويلي از طريق هويت «من» بيروني فرجام مي يابد. بنابراين در رابطه تاويلي تجربيات آدمي از طريق هويت «خود» او به سوژه در مقام هستي برخورد مي کند. طي اين رابطه انديشه در قالب ظرفيت هنري و علمي آشکار مي شود، در قلمرو بعدي اين عقول که همان سوژه هاي در مقام عقل توليد شده اند، از طريق هويت «من» تجلي عملي پيدا مي کنند. تکنولوژي در مقام تجلي خود از طريق اين روند ظاهر مي شود. اين قلمرو تنزيلي است. پس اگر تاويل کوشش مي کند بخشي از باطن و هستي را از طريق عقل شناسايي کند، تنزيل وظيفه رساندن محصولات روند تاويل را به عالم خارج دارد. بنابراين در هر روند شناخت مي توان سه رکن سوژه در مقام هستي، سوژه در مقام عقل فعال (نقد) و ابژه هاي تجربي را رديابي کرد. گفتيم يک فيلسوف وجودي مفسر خلاقيت است. دغدغه او جواب به اين پرسش مهم است؛ چگونه انسان مي انديشد و خلق مي کند؟ همان گونه يک فيلسوف علم نه به خلاقيت که به حاصل اين خلاقيت مي نگرد. به قول هايدگر، او مي خواهد يک قالب عام براي اين مجموعه شناخته شده به وجود آورد. از اين رو فيلسوف وجودي به آينده مي نگرد و فيلسوف علم به گذشته، به عقل و به حاصل آنچه به دست آمده است. اين دو فيلسوف به قولي آب شان در يک جوي نمي رود، هرچند هر يک، يک جهت جوي را انتخاب کرده اند؛ فيلسوف وجودي، جهتي که آب به آينده مي رود و فيلسوف علم جهتي که آب از گذشته آمده است. يکي از اکنون به آينده مي نگرد و از اين رو غايت طلب است و ديگري از اکنون به گذشته نگاه مي کند و از اين رو هيچ غايتي در مقابل خود، جز زمان اکنون ملاحظه نمي کند. آنچه او مي بيند رويدادهاي حاصل از اين خلاقيت ها است. او نيروي خواستن را در مجموعه شناخت خود از شناخت حذف مي کند. هنگامي که به خلاقيت، به نيروي زايش عقل به انکشاف واقعيت از طريق حقيقت مي انديشيم، بايد به نيرويي فراتر از عقل دست يافته باشيم. با عقل نمي توان عقل زاييد. عقل غايت طلب نيست، چرا که مدام در خود مي نگرد و از اين رو سازنده غرور است. يعني از خود به خود مي نگرد (عقل به معني مجموعه يي از منطق هاي کشف شده تعريف مي شود و دستگاه زاينده عقل نيز دستگاه نقد يا انکشاف حقيقت نام دارد) به قول حافظ؛ عقل مي خواست کزان شعله چراغ افروزد برق غيرت بدرخشيد و جهان بر هم زد که در اينجا غرض شعله آرزومندي است. پي نوشت؛-------------------------- 1- معرفت را علم به آرزومندي يا حقيقت مي ناميم که در هنر و اسطوره متجلي مي شود و در مقابل عقل را علم به تجربيات برآمده از اکنون هاي بيروني تعريف مي کنيم. يکي چراغ مقابل و ديگري چراغ در دست است. منبع: اعتماد  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن