تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):بنده به ايمان ناب نرسد، مگر آن كه شوخى و دروغ را ترك گويد و مجادله (بگومگو) را رها كن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798450822




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طلاق؛ آخرين راه حل


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش خبرنگار ايرنا ، طلاق را مي توان فاجعه دردناك جوامع انساني دانست. بسياري از روانشناسان بزرگ ترين استرس را طلاق دانسته و آن را در صدر جدول استرس هاي جهان قرار داده اند. مطابق پژوهش هاي تطبيقي بيشترين آمار طلاق در كشور آمريكا اتفاق مي افتد بطوري كه نيمي از ازدواج ها در آن كشور به طلاق ختم مي شود ولي در ايران نيز در دهه هاي اخير ميزان طلاق افزايش قابل توجهي داشته است. بر اساس گزارش سازمان ثبت احوال كشور، در يازده ماهه سال 1389 تعداد 812هزار و 397 واقعه ازدواج به ثبت رسيده كه نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود يك درصد افزايش داشته است. در اين مدت، در هر ساعت بطور متوسط تعداد 101 واقعه ازدواج به ثبت رسيده و بيشترين ازدواج ثبت شده زنان در گروه سني 24 - 20 ساله با رقم 283هزار و 251 نفر بوده است. براين اساس در يازده ماهه سال 1389 بيشترين تعداد ازدواج ثبت شده، مربوط به مردان گروه سني 24 - 20 ساله با زنان 19 - 15 ساله بوده كه تعداد آن برابر با 155هزار و 26 واقعه است. ازسوي ديگردر يازده ماهه سال 1389 تعداد 124هزار و 741 واقعه طلاق به ثبت رسيده است كه نسبت به مدت مشابه سال قبل 8.8 درصد افزايش داشته است. همچنين در اين مدت بيشترين طلاق ثبت شده مردان در گروه سني 29 - 25 ساله با رقم 34هزار و 815 واقعه بوده است. بر اساس اين گزارش، در يازده ماهه سال 1389 بيشترين طلاق ثبت شده زنان در گروه سني 29 - 25 ساله با رقم 31هزار و 145 واقعه بوده است. همچنين در يازده ماهه سال 1389 بيشترين طلاق ثبت شده، مربوط به مردان گروه سني 29 - 25 ساله با زنان 24 - 20 ساله بوده كه تعداد آن برابر با 14هزار و 984 واقعه است. در سال 88 نيزازدواج از افزايش بسيار كمي برخوردار بوده است و آمارها حاكي از اين است كه در سال 88 تنها 8 هزار و 616 ازدواج بيشتر از سال قبل آن به وقوع پيوسته است.كه اين امر درمورد طلاق برخلاف اين مسئله اتفاق افتاده است و نرخ رشد طلاق كه در سال 86 نسبت به سال قبل يعني 85 بيش از 6 درصد بوده است در سال 88 به حدود 14 درصد افزايش يافته است. به عبارت ديگر تعداد طلاق هايي كه در سال 88 به ثبت رسيده رشد 14 درصدي نسبت به سال قبل آن يعني سال 87 داشته است و آمارها حاكي از آن است كه در سال 88 حدود 15 هزار طلاق بيشتر از سال 87 اتفاق افتاده است كه اين رقم در سال 86نسبت به 85حدود 5 هزار و 813 مورد بوده است. آمارها گواه اين است كه طلاق عامل 50 درصد آسيب هاي اجتماعي از جمله بيكاري، سرقت، اعتياد، فرار از منزل و ... است و اين آماري است كه مسئولان نيروي انتظامي، وزارت كشور و بهزيستي بر آن اذعان دارند. افزايش طلاق، مسئولين، خانواده ها و حتي افراد در شرف ازدواج را نگران ساخته است، افزايش آمار زنان متاركه كرده و فرزندان طلاق آسيب هاي اجتماعي را دامن زده و بهداشت رواني زنان متاركه كرده و فرزندان طلاق به شدت تحت مخاطره مي افتد. به نظرمي رسد بيشتر طلاق ها به دليل ازدواج هاي زود هنگام و شتاب زده و بدور از تحقيق و بررسي شرايط زوج ها صورت مي گيرد، حدود پنجاه درصد از طلاق ها در سه سال اول ازدواج رخ مي دهد. گذشته از طلاق هاي رسمي كه توسط سازمان ثبت احوال اعلام مي گردد كارشناسان بر اين باورند كه بسياري از زوجين دچار طلاق پنهان شده اند، برخي ها از اين نوع طلاق ها به عنوان طلاق عاطفي ياد كرده اند. برخي پژو هش ها نشان مي دهند كه بسياري از زوج ها به درجاتي از ازدواج خود ناراضي مي باشند، و تنها بنا به ملاحظات اقتصادي ، فرهنگي ، مذهبي ، اجتماعي و بويژه فرزندان به زندگي مشترك خود بصورت كج دار ومريز ادامه مي دهند. از نظر حقوقي طلاق نيز يك فرايند زمان بر و پيچيده است و از نظر رواني پديده اي شديدا فرسايشي است. آسيب هاي طلاق آنقدر كوبنده است كه توجه چند جانبه تر و جدي تري را مي طلبد. در اين نوشته بطور خلاصه به بررسي ابعاد طلاق پرداخته مي شود: *عوامل مؤثر در طلاق* به گفته كارشناسان ازدواج هايي كه درآنها هماهنگي بيشتري ميان زوجين وجود دارد موفق ترند و كمتر به طلاق مي انجامند. تشابهاتي مانند طبقه اجتماعي، سطح تحصيلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دين مشابه داشتن، هم زبان بودن و ...، يك ازدواج موفق را رقم مي زند. ازدواجي كه با تشابه نژادي -زباني -رواني واجتماعي صورت بگيرد ازدواجي موفقيت آميز است. تفاوت طبقاتي يكي از عواملي است كه با امكانات اجتماعي؛ معمولاً ديدگاه هاي مختلفي را به وجود مي آورد.البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهي لازم برخوردار باشند كه اين تفاوتها را به رسميت بشناسند ازدواجشان منعي ندارد. يك جامعه شناس معتقد است: طلاق به عنوان مسأله اجتماعي يكي از مهم ترين پديده هاي حيات انساني است. مي توان گفت كمتر پديده اجتماعي به پيچيدگي طلاق وجود دارد. علل و عوامل طلاق متفاوتند و اين علل و عوامل يا در لايه هاي عميق اجتماعي قرار دارند يا در لايه هاي ظاهري. اما بايد توجه داشت كه درك ، فهم و تفسير لايه هاي عمقي كار پيچيده اي است. حبيب اله كمالي علل و عوامل تأثير گذار در طلاق را اينگونه بيان مي كند: 1-عوامل روان شناختي: عوامل رواني فراواني در وقوع طلاق دخيل هستند، اما در اين مجال چند مورد از آن را بررسي مي كنيم: عدم تفاهم: وقتي از زن و شوهري كه از هم مي خواهند جدا شوند مي پرسيم: علل طلاق آنها چيست؟ مي گويند: با هم تفاهم نداشتيم. وقتي منظورشان را از بيان اين علت مي پرسيم، دليل قانع كننده اي ندارند. از مفاهيمي همانند اينكه او مرا درك نمي كند، ما با هم هيچ شباهتي نداريم، او مرا دوست ندارد، او خانواده اش را به من ترجيح مي دهد، وابستگي فراواني به خانواده اش دارد و... حرف مي زند. اما اين عدم تفاهم مي تواند دلايل فراواني داشته باشد از جمله اين موارد: الف) ازدواج اجباري ازدواجي كه به صورت اجباري و فقط به خواسته يكي از والدين يا هر دو باشد و تمايلي از سوي زوجين براي اين ازدواج نباشد، در اكثر مواقع به شكست مي انجامد. ب) عدم بلوغ اجتماعي برخي از ازدواجها كه به صورت عاشقانه و علاقه طرفين به ازدواج همراه بوده، اما باز هم بعد از مدتي شاهد فروپاشي اين ازدواج هستيم، وقتي به عمق اين طلاق مي پردازيم متوجه مي شويم دختر يا پسر يا هردوي آنها هنوز به درجه اي از رشد اجتماعي نرسيده اند كه بتوانند يك زندگي مشترك را اداره كنند. آنها ازدواج را وسيله اي براي پايان بخشيدن به مشكلات خود مي دانند، آنها زندگي را آرماني مي خواهند و مي خواهند زندگي را به صورت ساخته شده تحويل بگيرند، نه اينكه زندگي را بسازند. در صورتي كه زيبايي زندگي به اين است كه مشكلاتش را خودت حل كني و آن را خودت بسازي.رساندن دختر و پسر جوان به حد بلوغ اجتماعي در درجه اول بر عهده والدين است و در درجه دوم، ايجاد تغيير در نگرش افراد در شرف ازدواج نسبت به زندگي مشترك است. ج) توقعات بي جا امروزه زرق و برق هاي فراوان، مانند سمي بر خانواده ها پاشيده مي شود و زوجين براي تهيه اين زرق و برقها، غرق در آن شده و از همديگر غافل شده و به صورت ناخودآگاه به اختلافات خود دامن مي زنند. اين افراد با نديدن جنبه هاي مثبت زندگي خود و ديدن جنبه هاي منفي اين زرق و برقها، دچار كشمكش شده و وقتي زندگي خود را از دست مي دهند تازه مي فهمند چه بر سرشان آمده است. د) چشم و هم چشمي مقايسه زندگيها با يكديگر بياني ديگر است كه زندگي هاي زيبا را تبديل به ويرانه مي كند، اگر زوجين دچار چنين حالتي شوند، تحت هر شرايطي به آرامش نخواهند رسيد. پس بهتر است براي رسيدن به آرامش خود، شرايط زندگي مان را بپذيريم. 2-عوامل اقتصادي: مسائل مالي و اقتصادي مي تواند يكي ديگر از عوامل طلاق باشد. از نظر بسياري از مردم نبودن حمايت هاي بزرگترها عامل طلاق تلقي مي شود، در اينجا بايد به اين نكته اشاره كنيم كه: در يك زندگي زناشويي زوجين اگر همديگر را دوست داشته باشند و منطقي فكر كنند مي توانند با داشتن حداقل امكانات به خوشبختي برسند. پس قناعت و پذيرش موقعيتها و وضعيت طرفين مي تواند عامل مالي و اقتصادي را خنثي كند، اما متاسفانه به دليل اينكه اكثر جوانان بدون نگاه كردن به خود و فرد مقابل، توقعات آرماني را براي زندگي زناشويي تصور مي كنند كه به عمل رساندن آن غيرممكن است با گذشت مدتي از زندگي مشترك، اين زندگي به طلاق ختم خواهد شد. 3 -عوامل ارتباطي: عوامل ارتباطي همان ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسر(والدين، خواهر و برادر و بستگان) و نگرشي است كه اين دو نسبت به هم دارند. شايد بتوان اين عامل را در جامعه از مهمترين علل اختلافات زناشويي دانست. جايي كه خود زوجين با هم اختلافي ندارند، مسائل فرعي ديگري همانند ارتباط با خانواده همسر، مشكلات فراواني را ايجاد مي كند. 4-اختلالات عاطفي و رواني: ابتلاي يكي از زوجين و يا هر دوي آنها به اختلالات رواني و عاطفي مي تواند باعث از هم پاشيدگي يك زندگي مشترك شود. 5 -اعتياد: يكي ديگر از عوامل تاثيرگذار در طلاق، اعتياد زن يا مرد به مواد مخدر است. تاثير اين عامل تا زماني است كه زن يا مرد از زندگي خود كاملا جدا شده و فقط به دنبال تامين مواد مخدر خود باشند. -6عوامل ديگر: عوامل ديگري كه مي تواند در ايجاد طلاق موثر باشد را نيزمي توان اينگونه بيان كرد: -1 بداخلاقي 2 -خشونت -3 تفاوت هاي فرهنگي 4 -اختلاف سن 5 -ازدواج دوم 6 -سوءظن 7 -دخالت ديگران در زندگي 8 -عدم علاقه و... البته از ديدگاه كمالي در ميان طبقات مختلف اجتماعي (بالا، متوسط، پايين)، تفاوتهاي اساسي در علت طلاق وجود دارد. به طور مثال، در طبقه پايين جامعه، مهمترين علت طلاق مشكلات مالي عنوان مي شود و بيكاري و ندادن نفقه، اعتياد، خشونت و بداخلاقي و بدرفتاري از جمله ديگر علل طلاق است. تفاوت هاي طلاق در ميان دو طبقه بالا و متوسط نيز مختلف است. مثلاً مهمترين عامل طلاق در ميان طبقه بالا، عدم تفاهم و توافق اخلاقي است. در حالي كه در ميان طبقه متوسط، تفاوت هاي فرهنگي مهمترين عامل است. *بررسي دلايل عمده ي افزايش آمار طلاق* علل افزايش طلاق در جامعه رااز سه نقطه نظر ، اجتماعي ، اقتصادي و آماري مي توان بررسي نمود. از نظر اجتماعي تغيير در فضاي جامعه و آشنا شدن مردم بويژه زنان با حقوقشان يكي از علل رشد طلاق است همچنين گسترش سازمانهاي حمايت و حمايتهاي اجتماعي از مطلقين بويژه زنان مطلقه از ديگر عوامل رشد اين پديده است . نكته ديگر قانون به روز شدن مهريه است . تا ده سال پيش زنان نه با حقوقشان آشنايي داشتند و نه در صورت طلاق از پشتوانه مالي برخوردار بودند اما با وضع قانونهاي جديد ، مسائل مالي كه يكي از موانع اقدام به طلاق بود ، حل شده و زنان مطمئن هستند كه در صورت طلاق علاوه بر حمايت هاي اجتماعي ، پشتوانه مالي نيز خواهند داشت . اين مسأله باعث شده بسياري از طلاقهاي عاطفي تبديل به طلاق واقعي شود. مي توان گفت شايد طلاق بطور مطلق افزايش پيدا نكرده بلكه بيشتر نمود اجتماعي پيدا كرده است. درحال حاضر پيوندهاي زناشويي جديد نيزبيشتر روبنايي شده است زيراجوانان امروزه بدون در نظر گرفتن شرايط لازم براي ازدواج و دقت به مسائل زيربنايي ازدواج ، اقدام به اين كار مي كنند و ازدواجها تبديل به نوعي نمايشگاه و مسابقه نمايش امكانات شده است. اين سطحي نگري در ازدواج علل بروز طلاق در سالهاي آينده است و روشن است كه بيشتر طلاق ها نيز در بين اين گروه اتفاق افتد. يك آسيب شناس علوم رفتاري مي گويد: تحقيقات صورت گرفته نشان مي دهد 45 درصد دخالتهاي اطرافيان موجب بروز خشونت عليه زنان در خانواده ها مي شود. مهدوي دخالتهاي اطرافيان به ويژه اگر ازدواج برخلاف ميل والدين انجام گرفته باشد رادر 80 درصد منجر به جدايي و طلاق مي داند و مي گويد:چرا كه تداوم مخالفت ها موجب قطع ارتباط خانواده با فرزند ، بزرگنمايي معايب و نقاط ضعف گرديده و در اين گونه موارد ضعف شخصيتي ، عدم آموزشهاي اجتماعي ، پايين بودن تحصيلات و اعتياد فرد آثار اين تحريكات را مضاعف كرده و به طلاق مي انجامد. وي مي افزايد: براساس تحقيقات انجام شده تنها 10 درصد ازدواجهايي كه با موافقت والدين زوجين صورت گرفته اند منجر به طلاق مي شوند. حسين مهدوي اضافه مي كند: دخالت هاي اطرافيان به خصوص والدين در زندگي عامل مؤثري در ايجاد طلاق است. تربيت هاي خانوادگي متفاوت در اين زمينه نقش دارد. هنگامي كه دو نفر با تربيت خانوادگي متفاوت با يكديگر ازدواج مي كنند همانند دو مهره ناهمگون نمي توانند مدت زيادي كنار يكديگر بمانند مگر اين كه يكي از مهره ها به شكل ديگري درآيد. وي گفت: در كشور ما دخالت هاي اطرافيان در خانواده هاي زوجين معمولاً با عناوين مثبت همانند راهنمايي و نصيحت صورت مي گيرد و كمتر كسي است كه عنوان دخالت را قبول كند. اگر ما بخواهيم دخالت در زندگي ديگران را با عنوان جرم تلقي كنيم و مجازات قانوني براي آن قائل شويم ممكن است ميزان دخالت كمتر شود و اين مسأله به نوبه خود باعث زياد شدن شكايت و مشكلات خانواده ها مي شود. اين آسيب شناس راهكار دفع دخالت هاي اطرافيان را اين گونه توضيح داد: از نظر اخلاقي و فرهنگي جوانان بايد بياموزند كه گفته ها و نصيحت هاي اطرافيان را به عنوان نظر مشورتي بپذيرند و براي تصميم گيري مناسب نظر مشاوران را جويا شوند و با جمع بندي اطلاعات خود ، تصميم گيري كنند. راه حل مسئله اگر به نظر مي رسد كه خانواده شوهرتان، تقاضاهايي بيش از سهم واقعي شان در مورد تصميم گيري، توجه يا پول دارند، يا احترامي را كه حق شماست به شما نمي گذارند و با اين كار دارند ازدواج شما را خراب مي كنند، موثرترين استراتژي اين است كه از ميدان مبارزه عقب نشيني كنيد. احترام به والدين همسرتان در جشن هاي تولد و تعطيلات، امري ضروري است اما شما ناچار نيستيد كه آنها را دوست داشته باشيد و يا تحسينشان كنيد يا با آنها رقابت كنيد. اگر دوست داريد وقت بيشتري را با همسرتان بگذرانيد، اين موضوع را به او بگوييد اما حرفي راجع به زماني كه او آزادانه با برادرش مي گذراند، نزنيد. اگر از دست پدرشوهر عيب جوي خود عصبي هستيد، از او فاصله بگيريد اما اصرار نداشته باشيد كه شوهرتان طرف شما را بگيرد. اگر برادرشوهرتان بي خبر به خانه شما مي آيد، به او بگوييد لازم است قبل از آمدن تلفن بزند اما از شوهرتان نخواهيد كه عذري از جانب شما بياورد. آيا به خانواده همسرتان برمي خورد اگر از همراهي با برنامه ريزي هاي آنها خودداري كنيد؟ شايد، اما اين شما هستيد كه بايد بين رنجاندن آنها يا احساس اينكه نظرشان را به شما تحميل كرده اند، يكي را انتخاب كنيد. حتي اگر همسرتان از نوع برخورد شما با خانواده اش حمايت نمي كند، او نمي تواند اين روابط را براي شما به شكلي حسنه درآورد، او بايد مراقب بهبود بخشيدن به روابط خودش با خانواده شما باشد. اين به نفع شماست كه بگذاريد همسرتان خودش مسايلش را با خانواده اش حل كند، زيرا مشكلات حل نشده خانوادگي مي توانند به سرعت به ازدواج شما راه يابند و هر زمان كه به نظر مي رسد خانواده هاي شما بر سر راه روابط شما قرار گرفته اند. *چه بايد كرد؟ * يكي از بزرگترين علل و عواملي كه افق صاف زناشويي و زندگي مشترك را تيره و تار مي سازد، عدم همكاري زن و شوهر است و به راستي مي توان گفت اگر زن و شوهر از جنبه مادي و معنوي با يكديگر مساعدت و همفكري نمايند، هرگز ازدواج به طلاق نخواهد انجاميد. چه بسا ممكن است كه يك عدم همكاري مختصر بنيان سعادت خانواده اي را ويران نمايد. در دوام كانون خانواده زنان وظيفه مهمتري برعهده دارند و بايد با فداكاري و جديت و از خودگذشتگي و همت وظايف خويش را به نحو احسن انجام دهند تا سعادت حقيقي در هر خانواده چهره بگشايد. براي همكاري مادي و معنوي زنان با شوهران خويش شرايط و وظايفي است كه با اجراي آن مي توان به نتيجه مطلوب رسيد كه اهم آن از اين قرار است: 1- اولين ويژگي كه براي زنان لازم است “وفاداري بدون قيد و شرط است” زيرا وفا سجيه يك زن واقعي است. در زندگي خانوادگي صفتي بهتر و خوش تر و شيرين تر از وفا نيست. اين ويژگي از اعظم اساس ادبيات الهي ،جهاني وانساني است. اگر انسان از جميع صفات و ويژگي هاي انسانيت خود را محروم سازد ولي تنها به صفت وفا موصوف گردد در نهايت داراي همه زير و بم هاي كمالات خواهد شد و اگر صفت وفا در زندگي زناشويي خود را بي بهره سازد، همه كمالات به آني به نقص مبدل گردد و همه خيرهاي همسر، همه نورانيت فضاي خانوادگي به شر و ظلمت و تاريكي بدل مي گردد و توان و عزت خانوادگي مسير ذلت و سقوط را در پيش خواهد گرفت. 2- زن و شوهر بايد مانند رفيق باشند و محرم اسرار يكديگر گردند. نبايد هيچ سري را از يكديگر پنهان نمايند زيرا ممكن شود كه اين رازپوشي ها به عواقب خوشي نينجامد. بايد شوهر حس كند كه زن و همسر او در هر حال يار و مددكار اوست و در مواقع لازمه مي تواند از او به عنوان دوستي مشفق و مهربان استفاده نمايد. 3- استقامت در شدايد حيات و زندگي خانوادگي از ضروري ترين وسايل آسايش در زندگي زناشويي به شمار مي رود زيرا در اين جهان گذران زندگي هرگز يكسان نمي ماند و در معرض تغييرات گوناگون قرار مي گيرد. گهي فقر و تنگدستي است و زماني بيماري و ناتواني است. دمي خوشي و شادي است و زماني غم و حزن و ناكامي است. همسر فهميده و عاقل بايد با بردباري و تحمل در مقابل بليات استقامت پيشه سازد و چون كوه استوار در مقابل توفان حوادث حيات زناشويي پايدار بماند. مخصوصا از شماتت و سرزنش همسر و گله و شكايت از او جدا خودداري كند بلكه بايد چون پزشكي مشفق و مهربان بر آلام جسمي و روحي و فكري و ذهني شوهر مرهم نهد و قوه پايداري و استقامت او را با تلقين و گشاده رويي در مقابل مشكلات و موانع زندگي تقويت نمايد. همسر با رويي باز با موانع حيات زندگي روبرو شود و بي خوف و ترس بر آنها فائق آيد. 4- رسيدگي به امور خانه و دقت در حسن انجام كارها و فراهم كردن آسايش همسر از مهمترين و مشكل ترين و لازم ترين وظايف يك همسر مي باشد. شوهري كه ساعت ها كار كرده و يا با ناملايمات گوناگون روبرو شده است و اينك خسته و كوفته به منزل مي آيد احتياج به آرامش و آسايش دارد. همسر فهميده سعي مي كند با محبت خويش رفع ملال از او بنمايد. اندك ستيزه جويي و تندخويي در اين مورد سبب بيزاري مرد از خانه خواهد شد وعواقب وخيم آن گريبانگير خود او و زن و فرزندانش مي گردد. 5- رعايت صرفه جويي و حفظ موازنه دخل و خرج نيز بر عهده زنان است. هرگز همسران نبايد رقابت پيشه نمايند زيراهمين رقابت هاي بيجا و به اصطلاح چشم و هم چشمي هاست كه موجب وبال و خسران مي شود. 6- همفكري و معاضدت با شوهر، بخصوص در تربيت فرزندان از وظايف اساسيه زن و شوهر مي باشد. بايستي زن و شوهر با مشورت يكديگر “روش واحد” در آموزش و پرورش فرزندان و تربيت اداره امور خانه انتخاب كنند و اختلاف سليقه ها را با مذاكرات دوستانه حل نمايند. زيرا اين اختلاف سليقه ها بخصوص در تربيت فرزندان عواقب وخيم به بار خواهد آورد. زنان در تربيت فرزندان دقت لازم مرعي دارند و سعي كنند كه از كودكي فرزند را با اصول ديني و اخلاقي حقيقي آشنا سازند و براي انجام اين امر بايد خود به صفات حميده متصف باشند. 9- و سرانجام در مواردي كه حل اختلاف بين زن و شوهر با مذاكرات و تبادل نظر ميسر نباشد و به نتيجه مطلوب نرسد ناچار بايد تحمل كرد و با اطاعت يكي از ديگري به اين اختلافات خاتمه داد. اگر عيوبي در شوهر ويا زن يا طرز فكر و نحوه اعتقادي او وجود دارد بايد همسر با توكل به خداوند و طلب تائيد از آستان الهي، در كمال لطف و مهرباني غيرمستقيم عيوب همسر را با ملايمت به او گوشزد نموده و هزار تاكيد اينكه اين عمل را با كمال استقامت و به طور مداوم ادامه داده تا به حصول مقصود ناشي از اين بردباري وتحمل فائق آيد. . اگر مهري ميان دو طرف نباشد، ديگر نمي‌توان با هم ساخت. اگر خانواده‌اي براساس عشق و علاقه پا گيرد به جدايي نمي‌انجامد. از همين‌روست كه بسياري اعتقاد دارند براي طلاق هم، پيشگيري بهتر از درمان است، اولين راهي كه پيشنهاد مي‌شود، دقت در انتخاب همسر است. از همين‌رو گام اول يعني انتخاب همسر بايد درست نهاده شود تا تداوم يابد. تفاوت فرهنگي و سنتي و عدم شناخت دختر و پسر قبل از ازدواج منجر به طلاق مي‌شود، دوران نامزدي كوتاه موجب عدم شناخت طرفين شده و اين موضوع طلاق را در پي دارد. يك آسيب شناس علاوه بر كنترل آسيب‌هاي اجتماعي پيشنهاد تقويت آموزش زوجين قبل و بعد از ازدواج، مشاوره در جهت حل اختلاف‌هاي خانوادگي، ايجاد توازن مالي و غيرمالي زوجين و آموزش‌هاي رسانه‌اي درباره عواقب طلاق را به عنوان راه‌حل پيشگيري از سرعت افزايش طلاق عنوان مي‌كند. با توجه به سنخ موضوعات زناشويي،مهدوي، پيشنهاد مي‌كند كه آموزش به صورت كارگاهي، چهره به چهره در محل كار و دانشگاه آموزش داده شود. نگاهي به عوامل و راه‌حل‌هاي پيشنهادي جواب مساله طلاق را در همكاري نهادهاي اقتصادي، فرهنگي و برنامه‌ريز مي‌يابد. نظام‌هاي يادشده در هم تاثير متقابل مي‌نهند و همين اصلاح روند موجود را منوط به تدبيري در سطح كلان مي‌سازد. تضمين آينده جامعه ارزش اين تدبير را دارد. پديده طلاق ازلحاظ جامعه شناسي پديده تاثيرگذار برآسيب هاي اجتماعي بوده وگسيختگي خانواده را درپي دارد و همواره در جامعه اي كه درحال گذار است بصورت ناهنجاري اجتماعي در كنار پديده هايي چون اعتياد،بيكاري دختران فراري ،بزهكاري، جرم، و جنايت و فقر فرياد مي كشد و همواره قربانياني بنام فرزند، زن ،مرد و حتي جامعه را به همرا دارد. در روايات است كه طلاق آنقدر عمل زشت و ناپسند است كه وقتي زن و مردي از طلاق صحبت مي كنند عرش به لرزه مي افتد. درنهايت اينكه بايد به طلاق از منظرخانواده به عنوان آخرين راه حل نگريسته شود نه اولين راه حل! تهيه و تحقيق : عارف اسماعيل زاده گيوي 7123/530/ 1645




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2561]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن