تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846692204




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بچه ها خواب امام حسین (ع) را می بینند


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بچه ها خواب امام حسین(ع) را می بینند
یا حسین
به مادرم گفته ام در جبهه بچه ها خواب امام حسین(ع) را می بینند و در بیداری، در نخلستان های جزیره ی مینو، مهدی (عج). و شما در تهران در خواب کوپن را می بینید و در بیداری صف مرغ کوپنی را.در یکی از روزهای مهرماه سال 59، که با دشمن توی کوچه های پشت مدرسه... خرمشهر درگیر بودیم، سه نفر از دوستانم به خانه ای که مقر عراقی ها بود حمله کردند و جنازه یک نفرشان داخل کوچه ماند. سه نفر محمدرضا دشتی محمدرضا باقری و تتونساب بودند. و امروز که بعد از پیروزی، قدم به شهرمان گذاشته ایم این چهارمین نفری است که استخوان هایش پیدا می شود. وقتی استخوان های دوستم را پیدا کردم، برای لحظه ای گریستم و در برابر خدا زانو زدم. و زمین را به شکرانه امانت داری اش بوسیدم. برادر کوچکم همراهم بود. او را آورده بودم تا از نزدیک با واقعیت های جنگ آشنا شود. مدتی را در راهروهای زیرزمینی و سنگرهای دشمن قدم زدیم و برای او حماسه های جوانان شهر را می گفتم که چگونه فرزندان اسلام در غربت، رقص مرگ می کردند و او هاج و واج مانده بود. بعدازظهر که شد، به او گفتم: داخل یکی از این کوچه ها یک آشنا هست بیا برویم. شاید اثری از او باشد. قدم به قدم پوکه های ژ3 روی زمین ریخته بود. سر این کوچه، پوکه های شلیک شده از طرف ما بود و سر کوچه آن طرف تر، پوکه های کلاشنیکف عراقی ها. 21 ماه پیش اینجا، در و دیوار و خانه ها شاهد یک جنگ خونین سخت بود و امروز ما آمده بودیم. که اگر خدا کمک کند. جنازه ی یکی از قربانیان این جنگ را بیابیم. آهسته کوچه ها را پشت سر گذاشتیم. به خانه ای نزدیک شدیم که هنوز فریاد وحشتناک عراقی ها را از آنجا به خاطر داشتم. جلو خانه، استخوان های محمود را پیدا کردم و آن طرف تر ساعت مچی او را، داخل جیب شلوارش چند تیر ژ3 بود و بلوز سبز و پیراهن سفید او بعد از دو سال هنوز سرجایش بود و یک لنگه کفش او را زیر درخت فرسوده خرما پیدا کردم، در کنار او 6 گلوله آر.پی.جی که از پشت بام خانه روبرو شلیک شده بود، در دل زمین بود. در آن لحظه زانوهایم سست شد و اشک چشمانم را گرفت. زمین را بوسیدم زیرا عهد کرده بودم که اگر به خرمشهر زنده رسیدم مردم آنجا که دوستانم شهید شده اند خاک مقدسشان را زیارت کنم. برادرم به من نگاه می کرد در حالی که چشمانش از حدقه درآمده بود. به یاد پدر و خانواده محمود افتادم که هنوز که هنوز است در انتظار بازگشت فرزندشان لحظه شماری می کنند. تا امروز خبر شهادت محمود را به مادرش نداده بودم. اما دیگر خوشحال هستم که لااقل استخوان های او را پیدا کرده ام و این می تواند باعث آرامش موقت قلب یک مادر باشد. به یاد مادر سعید افتادم، آن روز که ما جنازه ی سعیدمان را در جبهه آبادان جا گذاشتیم، مادر سعید به صمد گفته بود: کاش بند پوتین سعید را برایم می آوردی، تا من لااقل یک یادگاری از پسرم داشته باشم، می بینی که ما در چه دنیایی زندگی می کنیم، و با این وضع برای من سخت است که از جبهه دست بکشم. جبهه برای من همه چیز است. در جبهه دوستانم را یکی یکی از دست داده ام و حالا که دارم نامه را برای تو می نویسم صدای انفجارهای پیاپی خمپاره های خصم، سکوت شب را می می شکن و شاید هم ... بعد از آن خدا می داند چه شود؟
دشمن بریده برادر، بگو یا حسین
 قبل از فتح خرمشهر (3/3/61) نوشتن چند خط نامه همراه بود با اعتراض دوستم علی نعمت زاده که می گفت: گلوپ را خاموش کن. اما الان که دارم نامه را می نویسم، شاید جنازه ی علی در قبرستان آبادان پوسیده باشد. و کسی نیست که به من بگوید خسته ام، چراغ را خاموش کن، می خواهم بخوابم. من نمی دانم بعد از این چه خواهد شد؟ به مادرم گفته ام در جبهه بچه ها خواب امام حسین(ع) را می بینند و در بیداری، در نخلستان های جزیره ی مینو، مهدی (عج). و شما در تهران در خواب کوپن را می بینید و در بیداری صف مرغ کوپنی را.مادرم قانع شد که پسرش حق دارد در جبهه باشد. می بینی که دنیای جبهه چه دنیای عجیبی است؟ یک دنیا حماسه است. این حماسه ها گاه در دل خاک مدفون می شوند و گاه اثری از آنها که یک تکه استخوان باشد بعد از دو سال پیدا می شود.هنر مردان خدا جمع آوری: الهام رحمانی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1035]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن