واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نجوم: تلاشي به دنبال حقيقت (2)... ادامه از مقاله ي قبل منظومه ي زمين مرکززمين در طول يک سال، يک دور به دور خورشيد گردش مي کند. امروز ما اين واقعيت را به راحتي قبول مي کنيم. ولي در قرن شانزدهم اين موضوع باعث کشمکش هاي بزرگي شد و بسياري را عصباني کرد. زميني که حرکت مي کند و در مرکز جهاني که خدا خلق کرده جاي نگرفته است، با متون مسيحي همخواني نداشت. حتي گفتن اين حرفها مي توانست منجر به مجازات افراد شود. براي حدود 1500 سال، تعاليم کليسا هماهنگ با نگاه زمين مرکزي تفسير مي شد. در اين نگاه تمامي اجرام سماوي به کره هاي شفاف بلورين متصل شده بودند و به دور زمين در دايره هاي کامل با سرعت يکنواخت مي گرديدند. آنها از عنصر پنجمي به نام اتر ساخته شده بودند که به آنها امکان مي داد از قوانيني متفاوت با قوانين زميني تبعيت کنند. نزديکترينشان ماه بود و بعد از آن عطارد، زهره، خورشيد، مريخ، مشتري و زحل جاي مي گرفتند که کره هشتم مربوط به ستارگان غيرقابل تغيير و بي شمار بود. سيارات دورتر، اورانوس و نپتون هنوز کشف نشده بودند.
اين سيستم زمين مرکزي در يک کتاب قديمي به نام المجسطي اثر بطلميوس در قرن دوم ميلادي تشريح و توصيف گرديد. اين کتاب در قرن نهم توسط مترجمين مسلمان از زبان يوناني به عربي ترجمه و انتشار يافت. بطلميوس از مشهورترين منجمين و جغرافي دانان دنياي باستان است که در قرن دوم پس از ميلاد در اسکندريه مصر مي زيست. براي تنظيم و هماهنگي نظرياتش با موقعيت رصد شده سيارات، که گاهي اوقات از مسير اصلي خود در آسمان به عقب برمي گردند، منظومه بطلميوس، سيارات را مستقر بر دايره هايي مي دانست به نام فلک تدوير، که اين دايره ها نيز خود، روي دايره هاي ديگري به نام افلاک به دور زمين مي گشتند. در اين منظومه، زهره هيچگاه به موقعيتي نمي رسيد که به حالت قرص کامل ديده شود. منظومه بطلميوس يک مکانيسم منظم، پيچيده و زيبا بود که مثل ساعت کار مي کرد و توسط نيروهاي الهي به حرکت درمي آمد. اين منظومه با تقريب خوبي مي توانست حرکت رصد شده سيارات و ستارگان را توضيح دهد. منظومه ي بطلميوسي در دوره ي اسلاميمنجمين مسلمان در دوره اسلامي، روي اين مدل بطلميوس کار کردند و اشتباهات و نقائص آن را تصحيح نمودند. در نهايت يک مدل دقيق و پيشرفته از منظومه جهان در هماهنگي با فلسفه و الهيات رايج در آن زمان توسط مسلمانان ايجاد و منتشر گرديد. مسلمانان ايران حتي پس از حمله ي مغول نيز از فعاليتهاي نجومي و علمي خود دست بر نداشتند و برزگترين رصدخانه ي جهان در قرن هفتم هجري، به نام رصدخانه ي مراغه، را ساختند. اين رصدخانه توسط خواجه نصيرالدين طوسي، با پشتيباني هولاکوخان مغول که توسط خواجه و ايرانيان با فرهنگ شده بود، تأسيس گرديد.
منجمين ايراني و مسلمان براي آن که هماهنگي بيشتري بين منظومه ي بطلميوس و فلسفه ي ارسطو (که در آن زمان درست مي دانستند) ايجاد کنند، دست به طراحي منظومه هاي متفاوتي با منظومه ي بطلميوسي زدند و منظومه هاي غير بطلميوسي را بوجود آوردند. اين منظومه ها که توسط منجمين مکتب مراغه بوجود آمد، همچنان زمين- مرکز بود، ولي تفاوتهايي با منظومه ي بطليوسي داشت. خواجه نصيرالدين طوسي، مؤيدالدين عُرضي، قطب الدين شيرازي و ابن شاطر دمشقي از سرشناس ترين منجمين اين مکتب بودند.نکته اي که بايد به آن توجه داشت اين است که در آن زمان هيچ دليل عقل پسندي براي مرکزيت خورشيد در جهان وجود نداشت و منجمين اسلامي نيز نمي توانستند مرکزيت خورشيد را قبول کنند. نه بخاطر اينکه به اندازه ي کافي عاقل يا باهوش نبودند، بلکه دلايل کافي براي چنين چيزي وجود نداشت. يک منجم واقعي در آن دوران و همه ي دوران ها کسي است که به مشاهدات و اصول علمي خود بيش از همه پايبند باشد. در نتيجه اگر منجمين آن دوران، زمين را از مرکز عالم برمي داشتند و خورشيد را به جاي آن قرار مي دادند، برخلاف عقل و روش علمي عمل کرده بودند. ولي ايشان باهوش تر و عاقل تر از اين بودند که نظريه اي را که هيچ شاهد قابل قبولي براي آن نيست، بپذيرند. ترجمه و تأليف:ا.م.گميني منبع:D.R.Altschuler, Children of the stars, 2002, pp 1-11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]