تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804721469




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غدیر در شعر فارسی (2)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: غدیر در شعر فارسی از کسایی مروزی تا شهریار تبریزیقسمت دوم : از قرن پنجم تا قرن سیزدهم
غدیر
قرن ششم6ـ سوزنى سمرقندى، شمس الدین محمّد (م569ق):نگر که دست که بگرفت مصطفى به غدیرکه را امام هُدى خواند و فخر و زین و هماممرا امام هم از جایگه وصىّ ِ خداستز جایگاه نبى، مر ترا امام، کدام؟شاعر پس از آن که مولاى پارسایان را به عدل و انصاف و اخلاص و ایمانِ ممتاز مى ستاید باز تأکید مى کند که:   امام آن که خداى بزرگ روز غدیر           به فضل کرد به نزدیک مصطفى پیغام7ـ سنایى غزنوى، ابوالمجد مجدود بن آدم (437ـ525ق):نامش از نام یار مشتق بود**هر کجا رفت همرهش حق بودآل یاسین شرف به او دیده**ایزد او را به علم بگزیدهنایب مصطفى به روز غدیر**کرده در شرع مر، ورا، به امیربهرِ او گفته مصطفى به اِلاه**کاى خداوند «والَ من والاه»هر که تنْ دشمن است و یزدانْ دوست**داند «الرّاسخون فى العلم» اوستدل او عالمِ معانى بود**لفظ او آب زندگانى بودتنگ از آن شد بر او جهان سترگ**که جهان تنگ بود و مرد، بزرگ8ـ شرف الشعراء بدرین قوامى رازى(ق6):چو صاحب شریعت پس از کردگار**ثنا گوى بر صاحب ذوالفقارسپهدار اسلام، شیر خداى**امیر عرب سیّد بردبار…ولى نعمت اهل دین از رسول**ولى عهد پیغمبرکردگارو در چکامه دیگر که با این مطلع شروع مى شود:مرتضى باید که بعد از مصطفى فرمان دهد**تا بدین در علم دارو وار او درمان دهدپس از سى و هفت بیت فاخر وغرّا مى گوید:همچو سلمان گو فضیلتهاى میر مؤمنان**تا جهاندارت دَرَج چون بوذر و سلمان دهدآن امامِ نصّ، معصوم، آن که زیر ساق عرش**بوسه بر نعلین قدر او همى کیوان دهدقوامى رازى که از شاعران بنام شیعى است مولا على(ع) را در اشعارش «سپهدار اسلام»، «ولى نعمت اهل دین از جانب رسول خدا(ص)»، «ولى عهد رسول خدا»، «میر مؤمنان» و «امام معصوم» مى خواند و گویاتر از همه اینکه ایشان را «امامِ نصّ» مى داند و پیداست که مراد از نصّ، بیشتر حدیث غدیر است.قرن هفتم
غدیر
9ـ فریـد الـدیـن عطّـار نیشـابورى (513ـ 586ق):رونقى کان دین پیغمبر گرفتاز امیرمؤمنان حیدر گرفتقلبِ قرآن، قلب پر قرآن اوست«وال من والاه» اندر شأن اوستفریدالدین، چامه هاى فاخرى در مدح مولاى غدیر سروده که برخى چون اشعار ذیل بسیار معروف است:زمشرق تا به مغرب گر امام است**امیرالمؤمنین حیدر تمام استگرفته این جهان زخمِ سنانش**گذشته زآن جهان وصف سه نانشچو در سرّ عطا اخلاص او راست**سه نان را هفده آیه خاص او راست…قرن هشتم10ـ ابن یمین فریومدى (م769ق):در قصیده اى به مطلع:مقتداى اهل عالم چون گذشت از مصطفىابن عمّ مصطفى را دان على مرتضىاز غدیر خم و حدیث متواترِ «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» یاد مى کند و اینکه آن را نمى توان انکار کرد:اوست مولانا به فرمانى که از حق ناطق استچون توان منکر شدن در شأنِ او «من کنت» را؟11ـ مولانا لطف اللّه نیشابورى (م810ق):بنازد عقل و جان و دل، به مهر سرور غالب**امیرالمؤمنین حیدر، على بن ابى طالبنبى اندر مقامِ «انت منّى» مادحش بوده**چنانک اندر خطابِ «انّما» بودش خدا خاطباگر قرآن بُوَد بر حق به قول حق امامت را**حواله با که کرد احمد بدان مجمع که بُد ذاهببیا اى آن که مى گویى که با ایمان واسلامم**تفکر کن در این معنا، تأنّى کن در این موجبپیداست که مقصود شاعر از آن مجمعى که پیامبر اسلام(ص) از رحلت خود خبر داده و امامت را در آن مجمع به امام على(ع) حواله کرده است، غدیرخم است و همین موجب آن است که امام و رهبر پس از پیامبر(ص) على(ع) باشد و نه غیر.12ـ مولانا کاشى، محمّد حسن افضل المتکلمین(ق8هـ):السلام اى سایه ات خورشید ربّ العالمینآسمان عزّ تمکین، آفتاب داد و دینبیت بالا مطلع بند اوّل از ترکیب بند بلندى است که افضل المتکلمین کاشى در امامت و ولایت امیر غدیر انشا کرده است و در بیت چهارم همین بند مى گوید:مقصد تنزیلِ «بَلِّغ»، مرکز اسرار غیبمقطعِ «یتلوه شاهد»، مطلعِ «حبل المتین»پر واضح و عیان است که مراد مولانا کاشى از «مقصد تنزیل بلّغ» آیه شریفه یاایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک…(مائده، 67) است. بجاست که بند آخر این ترکیب بند را بى هیچ کم و کاست نقل کنیم:اى گزیده مرخدایت یا امیرالمؤمنین**خوانده نفسِ مصطفایت «یا امیرالمؤمنین»سرکشان دهر را آورده سرها زیر پا**بازوى زور آزمایت یا امیرالمؤمنینخازنان کان و دریا کیسه ها بر دوختند**روز بازار سخایت یا امیرالمؤمنینبس که لعل اندر دل کان خاک بر سر مى کشد**از دل دریا عطایت یا امیرالمؤمنیناز نسیم باد نوروزى نشاید یاد کرد**پیش خُلق جانفزایت یا امیرالمؤمنینآنچه عیسى از نَفَس مى کرد رمزى بود و بس**از لب معجز نمایت یا امیرالمؤمنینبا همه بالا نشینى عقل کل نابرده راه**زیر شأن و روى رایت یا امیرالمؤمنینگر بُدى بالاتر از عرش برین جاى دگر**گفتمى آنجاست جایت یا امیرالمؤمنینآنچه تو شایسته آنى زِ روى عزّ و جاه**کس نداند جز خدایت یا امیرالمؤمنینخاطر همچون منى شوریده خاطر چون کند**وصف قدر کبریایت یا امیرالمؤمنین؟مدح اگر شایسته ذات تو، باید گفت وبس**کیست تا گوید ثنایت یا امیرالمؤمنین؟ما همه از درگه لطفت گدایى مى کنیم**وى همه شاهان گدایت یا امیرالمؤمنینفهم انسانى چه داند عزّت کار تو را**آفرینش برنتابد بار مقدار تو راقرن نهم13ـ ابن حسام خوسفى، محمّد بن حسام الدین (783ـ875ق):در ضمن قصیده اى به مطلع:شاهى که خسروان دو عالم گداى اوستماهى که آفتاب فروغ لقاى اوستبرخى فضایل و مناقب حضرت امیر(ع) مى شمارد تا مى رسد به آنجا که مى گوید:«یا ایّها الرّسول» خطاب محمّد استلیک این خطاب، سوى محمّد، براى اوست14ـ میر سیدعلى قاینى واعظ:در چکامه بلندى به مطلع:خاصگان عالم جان، دوش محضر کرده اندخلوت دل را به نور خود منوّر کرده اند
غدیر
همانند شاعرى زبده، فضایل و مناقب مولا(ع) را به رشته نظم کشیده و مانند متکلّمى زبردست و حق طلب با مخالفان محاجّه مى کند و مى گوید:و آن که مى گویند ناکرده خلیفه، نقل کرداز هوا ترکِ نص و قول پیمبر کرده انداى عجب زان قوم کو را تهنیت کرده غدیربعد از آن اندر سقیفه رأىِ دیگر کرده اندبر وفاق رأى، تأخیر مقدّم کرده اندبرخلاف نصّ، تقدیم مؤخّر کرده اند41قرن دهم15ـ بابا فغانى(م925ق):قسم به خالق بى چون و صدر بدر انام**که بعد سیّد کونین، حیدر است امامامام اوست به حکم خدا و قول رسول**که مستحقّ امامت بود به نصّ کلامامام اوست که قایم بود به حجّت خویش**چراغ عاریت از دیگرى نگیرد وامامام اوست که داند رموز منطق طیر**نه آن که رهزن مردم شود به دانه و دامروشن است که منظور باب فغانى از «نصّ کلام» و «حکم خدا و قول رسول» بیشتر غدیرخم است. او مى گوید مولا على(ع) امامى است که قایم به حجّت و نصّ و دلیل است و هیچ نیازى به بیعت مردم ندارد.ناگفته نماند که بابا فغانى را در مدح امیر غدیر(ع) قصاید بسیارى است که قصیده اى به این مطلع شهرت فراوان دارد:تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدفستگوهر بحر سخن، مدحتِ شاه نجف است16ـ مولانا نظام استرآبادى (م921ق):امیر صفدر غالب، على ابوطالب**وصىّ احمد مرسل، ولىّ حىّ قدیرخمیر مایه علمش نبودى ار بودى**هنوز نان فضیلت به خوانِ دهر، فطیرشهنشها صفت ذات اشرف تو بُوَد**برون ز کنه الهى ز حیّز تقریرشکستِ رونق دین شد، نه قیمت گهرت**چه اهل غدر شکستند عهد روز غدیرقرن یازدهم17ـ صائب تبریزى (1016ـ1086ق):قصیده اى را در تعمیر تربت پاک نجف و آوردن نهرى از فرات به نجف به مطلع زیر سروده:
غدیر
منّت خداى را که به توفیق کردگاراز ناف کعبه، چشمه زمزم شد آشکارو در بیت بیست و یکم و بیست و دوم همین قصیده گوید:زین پیش اگر چه اهل نجف ز آب تلخ و شوربودند در شکنجه غم، تلخْ روزگارآخر ز فیض ساقى کوثر، تمام شدعید غدیر شد به مقیمان این دیارصائب در قصیده دیگرى که پیش از قصیده فوق در دیوانش ثبت شده است همچنین در مدح مولا على(ع) گوید:چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیستجز تو بر شخص دگر، نام امیرالمؤمنین18ـ فیاض لاهیجى(م1072ق):در قصیده بلندى که در مدح امام على(ع) به مطلع زیر سروده است:سزاى امامت به صورت، به معنىعلىّ ولى آن که شاهست و مولىپس از هفتاد بیت مى رسد به آنجا که مى گوید:به تنزیل شد «هل اتى» از چه مُنزَلنبى را زِ «بلِّغ» چرا کرد عتبىو پیداست که مرادش از «بلّغ» آیه تبلیغ ولایت است که در غدیر خم نازل شد. ملاعبدالرزاق فیّاض لاهیجى خود در ادامه همین چکامه چنین گوید:به روز غدیر از براى که مى گفت**به بالاى منبر نبى «لست اولى»براى که بود این که گردید صادر**حدیثى که نقل است در «طیر مشوى»چرا کرد امرِ سلامِ امامت**چرا اجر تبلیغ شد حبّ قربىکسى کاین فضایل مر او راست ثابت**کسى کاین دلایل در او هست مجرابود در امامت ز هر غیر سابق**بود در خلافت ز هر غیر اَحرى19ـ نظیرى نیشابورى(م1083ق):فراز منبر یوم الغدیر، این رمزیست**که سر زحبیب محمّد، على برآوردهحدیث «لحمک لحمى» بیان این معنى ست**که بر لسان مبارک پیمبر آوردهخداى از آدمشان تا به آل عبد مناف**به صلب پاک و به بطن مطهّر آوردهنهاده وقت ولادت به خاک کعبه جبین**نیاز و بندگى از بطن مادر آوردههزار شاهد صادق به مجمع اسلام**به دعوى «انا صدّیق اکبر» آوردهقرن دوازدهم20ـ حزین لاهیجى(1103ـ 1181ق):آن طایر قدسم که چکد خون ز صفیرم**با درد و غم عشق سرشتند خمیرم…مستى مرا نیست به دنباله خمارى**پیمانه کش میکده خمّ غدیرمپس از چند بیت در ادامه گوید:مى گویم و دانم که ره رسم و ادب نیست**نامى که بود صیقل زنگار ضمیرمبرهان ازل، فیض ابد، مظهر اوّل**ایمان من و دین من و هادى و پیرمسلطان قدر، حیدر صفدر که ز مدحش**بگرفته بلندى سخن عرشْ سریرم21ـ عاشق اصفهانى، محمّد (1111ـ 1181ق):
غدیر
در چکامه اى به مطلع:چند باشد از قضا فرمانده و فرمان پذیردر چمن زاغ سیه دل، در قفس، بلبل اسیرپس از گلایه و شکواى شاعرانه از روزگارش به نام مولاى غدیر پناه مى برد و مى گوید:چرخ با من دشمن و جز آستان بوترابنیست جاى دیگر از بهرِ پناهم دلپذیرآن که پیش از مهد بستى صولت او دست دیو               آن که در گهواره کُشتى گاه اژدر گاه شیر                  آن که حاصل گشت از وى دین ایزد را کمال                      چون به نصّ مصطفى مخصوص شد روز غدیر22ـ محمّد رفیع لامع (متولّد 1076ـ ؟ق):محمّد رفیع بن عبدالکریم درمیانى، متخلّص به «لامع» اشعار بسیارى در مدح حضرت امیر(ع) دارد که در ضمن یکى از آنها گوید:«من کنت مولاه» از نبى در شأن او شد منجلى
غدیر
مولاى انس و جان على، قسّام نیران و جنان23ـ میر شمس الدین فقیر دهلوى(1115ـ 1183ق):با عنایت به آیه شریفه «الیوم اکملت لکم دینکم …» (مائده،3) گوید:آن وارث ملک لایزالى**شاهنشه دین، علىّ عالىآن مجمل شرع از او مفصّل**وآن دین خدا به او مکمّل24ـ لطفعلى بیک آذر بیگدلى(1134ـ 1195ق):شنیدم به فرمان حىّ قدیر**على را پیمبر به روز غدیربه بالاى سر برد و با خلق گفت**که تا چند از این راز باید نهفتاز آنان که دارندم آیین و کیش**شمارد مرا هر که مولاى خویشپس از من بداند که مولا علیست**ز هرکس به مولایى اولى علیستبود بس صحیح این خبر پیش من**تو گفتى که بودم در آن انجمن ادامه دارد ...





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن