واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سياه چمن اولين رماني است كه در اردوگاه نويسندگان متعهد، درباره تأثير انقلاب اسلامي بر زندگي مردمان يكي از محرومترين نقاط ايران (روستاهاي اطراف كهنوج) نوشته شده و اين فضل تقدم يكي از ويژگيهاي برجسته سياه چمن است. در طول سه دهه كه از وقوع انقلاب اسلامي در ايران ميگذرد، در كنار همه مسايل فرهنگي و ادبي، نويسندگان هم تجارب متعددي را پشت سر گذاشته اند كه با بررسي آثار نوشته شده در اين مدت مي توان اوج و فرود هاي اين عرصه را هم شاهد بود. به ويژه در حوزه ادبيات داستاني انقلاب كه مي شود گفت همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران متولد شد و در سال هاي بعد با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، اكنون به يك هويت مشخص دست يافته است. در اين ميان، بررسي آثاري كه در سال هاي اوليه شكل گيري اين ادبيات خلق شده اند خالي از لطف نيست. يكي از اين آثار، رمان "سياه چمن " نوشته امير حسين فردي، داستان نويس معاصر است كه با توجه به غلبه محتواي آن بر ساختاري كه كار از آن برخوردار است، مي توان ادعا كرد كه فردي آن را در سال هاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي بيشتر از سر تعهدي كه به آرمان هاي انقلاب اسلامي داشته نوشته است. از مهارت هاي نويسندگي امير حسين فردي كه در آثار بعدي او مانند "آشيانه در مه "، "كوچك جنگلي " و سرانجام كار شاخص او در اين سال ها؛ "اسماعيل " تجلي يافته، در رمان سياه چمن نشاني هاي چنداني ديده نمي شود. طرح داستان سياه چمن يكي از سوژه هاي آشناي سال هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در خصوص زندگي روستاييان است كه در آثار داستاني و توليدات سينمايي و تلويزيوني مطرح بود؛ بيان ظلم ستم ارباب ها و خان ها بر مردم فقير روستاها كه با پيروزي انقلاب اسلامي اين بساط برچيده مي شود و روستاييان بر امور زندگي خود تسلط پيدا مي كنند. زمان وقوع حوادث داستان حدود بهار سال 1358 است؛ زماني كه انقلاب اسلامي در جمهوري اسلامي ايران به پيروزي و كم كم دوران ثبات خود را آغاز كرده و اين در حالي است كه در موقعيت مكاني وقوع حوادث داستان سياه چمن(مناطق روستايي اطراف شهرستان كهنوج در جنوب شرق كشور) هنوز نشانه هايي از بازماندگان ارباب ها و خان ها و ظلم و ستم آن ها به مردم فقير روستايي ديده مي شود. داستان از آن جا آغاز مي شود كه در صبح بهاري خيرمحمد(پيرمرد روستايي)، امانداد (فرزندش) را با گوسفندها به سياهچمن روانه ميكند. ميردادخان پيغام ميآورد كه به دستور سيفالله خان، از فردا گله به سياهچمن نبرد. فرداي آن روز ميردادخان، امانداد را در سياهچمن شلاق ميزند. شب، يارمحمد، برادر بزرگتر متوجه اين موضوع ميشود و به فكر ميرود و به ياد تظاهراتي ميافتد كه در شهر يزد ديده بود، و شنيده بود كه براي مبارزه با شاه و خان ها است. از روز بعد، خان، سياهچمن خيرمحمد را براي گلّه خودش قرق ميكند، خيرمحمد به ناچار يارمحمد را با گوسفندها به كوهستان ميفرستد. در راه، بيشتر گله تلف ميشود. يارمحمد به دشت برميگردد. ميرداد را موقع آبياري سياهچمن، تا حد مرگ كتك ميزند. سيفالله خان، به تلافي، شبانه به كپر خيرمحمد حمله ميكند. يارمحمد پا به فرار ميگذارد. خيرمحمد كشته، و كپرش به آتش كشيده ميشود. يارمحمد بعد از خاكسپاري جنازه پدر، همراه عزيز، پسرعمو و نامزد خواهرش، به كپرهاي سيفالله خان نزديك ميشود. عزيز كشته ميشود و يارمحمد پايش آسيب ميبيند، و چند روز بعد، همراه قادر براي مداوا به كهنوج ميرود. شب، در قهوهخانه، از زبان جمعه، شاگرد قهوهچي، متوجه ميشود كه در كشور، حكومت اسلامي برپا شده است. بر حسب اتفاق، ميردادخان و هليل كه با قهوهچي آشنا هستند، براي استراحت به همان مكان ميآيند. در جرياني كه پيش ميآيد، ميردادخان با تير يارمحمد كشته ميشود. روزي كه پاسدارها به راهنمايي يارمحمد براي دستگيري سيفالله خان ميروند، در نتيجه تيراندازي، يارمحمد مجروح ميشود و سيفالله خان هم به قتل ميرسد. داستان سياه چمن در يادآوري يكي از تلخ ترين دوران زندگي روستاييان در كشورمان تا حدودي موفق است، اما كم توجهي نويسنده به تكنيك هاي نويسندگي باعث شده تاثيرگذاري اين اثر به مخاطب كم باشد. به عبارت ديگر، سياه چمن يك اثر گزارش گونه است كه نگاه تاريخي آن به ساير عناصر داستاني غلبه كرده است. خود نويسنده در اين باره گفته است : "قرار نبود سياه چمن به اين شكل نوشته شود. نوروز 63 كه به روستاهاي اطراف درياچه هامون رفتم، ديدار مردمان آن ديار يكي از حوادث به يادماندني زندگيام شد. تصميم گرفتم تا گزارشي از آن ديدار براي روزنامه كيهان بنويسم. وقتي شروع به نوشتن كردم، ديدم نمي توانم گزارش بنويسم. ميل شديدي به داستان نوشتن دارم. تا آن روز دو داستان كوتاه بيشتر ننوشته بودم و هنوز تصميمي جدي راي نوشتن نداشتم. خيلي نتوانستم مقاومت كنم. حوادث مرا با خود بردند. تابستان همان سال وقتي داستان تمام شد. نام سياه چمن را برايش انتخاب كردم و شد اين كتاب. سياه چمن هر چه كه هست، اولين رماني است كه در اردوگاه نويسندگان متعهد، درباره تاثير انقلاب انقلاب اسلامي بر زندگي مردمان يكي از محروم ترين نقاط ايران نوشته شد. اين فضل تقدم يكي از ويژگي هاي برجسته سياه چمن است. به هر حال بايد توجه داشت كه سياهچمن از اولين كارهاي اميرحسين فردي است كه ناگفتههايي را از پيشزمينههاي وقوع انقلاب اسلامي در ايران را روايت مي كند. همچنين سال انتشار كتاب، يادآور دوران نوشتههاي احساسي نويسندگان انقلابي كم تجربه است. و طبعاً سياه چمن امير حسين فردي هم، با آنكه تلاش نويسنده براي دوري از شعار در آن ملموس است، بيش از آنكه احساس برانگيز باشد، خود كاري احساسي است و نويسنده چنان كار را پيش برده كه خواننده، تا بخشهاي پاياني (فصل 16) به روشني درنمييابد همه آن حوادث، در ماه هاي ابتدايي پيروزي انقلاب و در اولين بهار آزادي روي داده است. ورود بيمقدمه ميردادخان به كپر خيرمحمد، و به هراس انداختن زن و بچههاي خيرمحمد، هيچ نشاني از پيروزي انقلاب اسلامي در خود ندارد! "سلام، سلام ميردادخان. خوش آمدي! چرا پايين نميآيي نان بخوري؟ " ميرداد روي زين جابهجا شد و گفت: "نه ميروم. خان سفارش كرد به تو بگويم كه ميخواهيم گله را به سياه چمن ببريم، تو ديگر گوسفندهايت را آنجا نفرست. " (صفحه 9) اين موضوع را كه رمان سياه چمن مي توانست به مراتب قوي تر از اين خلق شود، اميرحسين فردي هم قبول دارد، اما او به ويژگي هاي ديگري در اثر اشاره مي كند كه به ان جايگاه خاصي مي بخشد: اگر چه نقد هاي متعددي مي تواند بر سياه چمن وارد باشد، با اين حال نمي توانم اين اثر را دوست نداشته باشم، چرا كه سياه چمن يادگار روزهاي پر تب و تاب تاريخ انقلاب اسلامي است و بالاتر از همه ترجمان اين جمله كه انقلاب به فرزندان خود اعتماد به نفس مي دهد. سياه چمن حاصل همان اعتماد به نفس است. نويسنده: عليالله سليمي خبرگزاري فارس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]