واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: علل ناپايداري ازدواج از جمله عواملي كه سلامت خانواده را تهديد مي كنند عبارتند از: 1- عدم شناخت و آگاهي به اصول زندگي مشترك:" توانايي" در" دانايي " است . براي ازدواج و زندگي مشترك موفق ، كسب دانايي هايي لازم است و مانند هر امر ديگري بايد مهارت هاي مربوط به آن را كسب كرد و در فرآيند زندگي مشترك به كاربرد. در برخي از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به يكديگر، عدم آگاهي نسبت به اهداف و انگيزه هاي ازدواج ، بي انصافي ها، پيش داوري ها، فريب كاري ها ، عدم احساس مسئوليت و بي توجهي به اصول اخلاقي ، بنياد خانواده متزلزل مي شود.مهمترين عاملي كه موجب آسيب پذيري خانواده مي شود، عدم شناخت و انحراف از هدف هاي ازدواج است. زن و شوهري كه هدف هاي ازدواج و تشكيل خانواده را نشناخته و يا فراموش كرده اند، در كدام مسير حركت مي كنند؟ كدام روش و وسيله را براي نيل به كدام هدف انتخاب مي كنند؟ هنگامي كه راجع به خانواده صحبت مي شود، معمولا زن ها و شوهرهابه گونه اي برخورد مي كنند كه گويا همه چيز را درباره خانواده مي دانند. هركس به خود اجازه مي دهد راجع به خانواده اظهار نظر كند و چون هركس در خانواده رشد كرده ، تصور مي كند دانش و آگاهي لازم را دارد. در حالي كه اين طور نيست و براي انجام هر كاري و ايفاي هر نقشي به آموزش ، كارآموزي و مهارت آموزي نياز است. 2- سست شدن باورهاي مذهبي: شايد مهمترين عاملي كه بنياد خانواده را تهديد مي كند، سست شدن باورهاي مذهبي و اصول اخلاقي و فقدان معنويت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش كنند و در حضور و غياب يكديگربه گونه اي برخورد كنند كه خدا غايب است، با دست خود كانون خانواده را به سوي تزلزل و نابودي سوق داده اند . يكي از رسم هاي پسنديده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر مي رسد اين رسم به معني آن است كه زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و به آنچه كه قرآن گفته عمل مي كنند و قرآن را در زندگي و پيوند مشترك خود حاكم و داور قرار مي دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان مي دانند . حال چنانچه اين وضعيت تغيير كند و اين اعتقادات و باورها سست شود و از بين برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر مي افتد. زماني كه ارزش ها، نگرش ها و باورهاي حاكم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبي ، مصلحت گرايي، مادي گرايي و سودطلبي استوار باشد، بي شك روابط انساني از معنويت تهي مي شود. اين نوع روابط بسيار سست و شكننده خواهد بود و به محض بروز موقعيتي خاص مانند بي پولي ، تنگدستي ، بيماري ، كهولت و افزايش سن و نظاير آن از درون متلاشي مي گردد و با هر بهانه اي از هم مي گسلد . 3- عدم صداقت و فريبكاري: جوهر روابط سالم ميان زن و شوهر صداقت است. صداقت اعتماد را بنياد مي نهد. زن يا شوهري كه با همسر خود صادق نيست و با دادن وعده و وعيدها مي خواهد زندگي كند ، با رفتار خود كانون گرم و صميمي خانواده را دچار تزلزل مي كند. زن و شوهري كه از واقعيت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخيلات زندگي مي كنند ، آيا مي توان گفت كه زندگي زناشويي موفقي خواهند داشت ؟ گاهي اوقات پنهان كردن حقايق ( مخفي كاري ) و فريب دادن (فريب كاري ) موجب مي شود اركان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسيب ببيند. 4- عدم توجه به نيازهاي همسر: زوج هاي موفق كساني هستند كه در صدد ارضاي نيازهاي همسر خود مي باشند. بنابراين هر زن يا شوهري وظيفه دارد نيازهاي جسمي و روحي همسرش را بشناسد و در مقام ارضاي آنها برآيد.ارضاي نيازها به طريق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ايجاد امنيت رواني زوجين منجر مي شود و در نتيجه سلامت خانواده تأمين مي گردد. براي مثال هر انساني نياز به " امنيت "، "محبت" ، "توجه و احترام " دارد. لذا هرگاه اين گونه نيازها از طرف همسر تأمين نشود ، فرد احساس ناامني رواني مي كند و بهداشت رواني خانواده مختل مي شود. 5- ابهام و افراط در انتظارها : به طورمعمول مشخص كردن انتظارها در روابط ، باعث معين شدن وظايف و حدود روابط افراد مي شود. در خانواده هايي كه انتظارهاي متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسيب پذيراست و زوجين دقيقاً نمي دانند نسبت به يكديگرچه وظايفي برعهده دارند.تفاوت و تعارض در انتظارات موجب مي شود فضايي نامساعد و كينه توزانه به وجود آيد. گاهي اوقات داشتن توقعات بيش از حد از همسر، مثل اينكه انتظار داشته باشيم او همچون فرشته باشد ، يا معلومات بسياري داشته باشد ، يا در نظم و ترتيب سرآمد ديگران به حساب آيد، سلامت خانواده را در معرض تهديد قرار مي دهد. 6- دخالت ديگران: اكثر پژوهش هاي انجام شده در ايران درباره طلاق ، اين حقيقت را منعكس كرده كه دخالت ديگران مانند اقوام و آشنايان ، والدين زن يا شوهر موجب شعله ورشدن اختلافات زن و شوهر مي گردد و در نهايت به طلاق و جدايي منجر مي شود. زن يا شوهر به ويژه در اوايل زندگي مشترك توسط ديگران به طور ناشيانه راهنمايي و يا در برخي موارد تحريك مي شوند.گاهي اوقات مادرشوهر يا پدرشوهر و مادرزن يا پدرزن عليرغم علاقه ، در زندگي مشترك فرزندانشان مزاحمت ها و آسيب هايي را به وجود مي آورند. 7- مسائل اقتصادي و مالي: انسان ها نيازهاي مادي دارند كه بايد در حد متعادل ارضا شود، اما مسائل مادي نبايد همه امور را تحت الشعاع قرار دهد. زندگي زناشويي نشيب و فراز دارد و زن و شوهر بايد با رعايت صرفه جويي، قناعت و عدم تجمل گرايي، مسائل اقتصادي زندگي مشترك خود را تنظيم و اداره كنند. گاهي اوقات مسائل مالي و اقتصادي بهانه هستند و زماني كه از زن يا شوهر سؤال مي شود كه چرا با يكديگر سازش نداريد؟ به اين گونه مسائل اشاره مي نمايند و در نهايت "عدم توافق" و "عدم تفاهم" را عامل اصلي طلاق و جدايي معرفي مي كنند. بديهي است كه اين عامل كلي و مبهم ( عدم توافق ) نمي تواند ما را به سوي شناخت عواملي كه سلامت خانواده را تهديد ميكنند، هدايت كند. 8- موانع فرهنگي و طبقاتي: گاه فرهنگ زن يا مرد به لحاظ عدم تناسب يا تضاد، سلامت خانواده را تهديد مي كند. براي مثال ناهماهنگي فرهنگي و طبقاتي زن و شوهر ( مانند فرهنگ شهري در مقابل فرهنگ روستايي ) گاهي باعث تهديد بنياد خانواده مي شود. متأسفانه بعضي افراد به تعهدات اخلاقي و ارزش هاي حاكم مقيد نيستند و اين مسئله موجب مي شود زن و شوهر در ظاهر زير يك سقف با يكديگر زندگي كنند، اما روح آنها از همديگر فاصله داشته باشد. در اين وضعيت زن يا شوهر با " منم منم" گفتن !! و تفاخر به اصل و نسب خود، سعي مي كند همسر خود را سرزنش و تحقير كند. بديهي است در چنين خانواده اي احساس حقارت هر يك از زوجين موجب مي شود فضاي رواني و عاطفي نامساعدي به وجود آيد و زوجين از يكديگر متنفر شوند. 9- هوسراني و ازدواج مجدد: عامل ديگري كه سبب آسيب زايي خانواده مي شود تنوع طلبي يا هوسراني است كه فرد به فرمان احساسات خود ، با فرد ديگري غير از همسر خود ارتباط برقرار مي كند و رابطه خود با همسر قبلي را سست مي نمايد . در اين شرايط عواملي از قبيل زيبايي و يا ثروت طرف مقابل موجب گرايش به روابطي خارج از چارچوب خانواده يا برقراري روابط پنهاني مي شود. اين وضعيت موجب مي شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد، بنياد خانواده سست شود و سرنوشت فرزندان به خطر افتد. 10- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات: مهمترين عامل آسيب پذيري خانواده ، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است. بنابراين هر يك از زن و شوهر به سهم خود مسئوليت دارند كه از به وجود آمدن سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات پيشگيري كنند . آفتاب یزد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]