واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: وقتی اوشین سیما میشود ! جواد افشار ایده سریال روزهای زیبا، بسیار جالب است به طوری که ما کمتر در تلویزیون شاهد چنین داستانهایی بوده ایم. این ایده چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟ ببینید از آنجایی که بسیاری از طرحها در داخل کشورمان به اجرا و نمایش درآمده، انتخاب سوژه و موضوع برای یک سریال تلویزیونی کار بسیار مشکلی شده؛ سوژهای که دستخورده و تکراری نباشد و حرفی تازه داشته باشد تا بتواند جذب مخاطب کند، این کار دستاندرکاران سریال روزهای زیبا بویژه نویسندگان و کارگردان را بسیار سخت کرده بود. بالاخره من هم از این موضوع فارغ نبودم و میخواستم به موضوعی بپردازم که لااقل تماشاچی را خسته نکند. گرچه این موضوع که برخی از فضاها درهم تنیده شده و تکرار میشوند یک موضوع اجتنابناپذیر است و موضوعات، تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم روی هم دارند، اما به هرحال ما سعی کردیم در سریال روزهای زیبا ساختار خاصی را برای برخورد با چالشهای شخصیتی و ارتباطی در نظر بگیریم تا حرفهای جدیدی برای گفتن داشته باشیم و این هم شد ثمره کار دوستان ما و هدایتی که خود من روی کار داشتم و فکر میکنم مخاطبی که تا به امروز کار را دنبال کرده راضی است و این رضایت با گذشت قسمتهای دیگر از سریال بیشتر هم میشود. شخصیت اصلی داستان (با بازی رزیتا غفاری) ساخته، پرداخته ذهنتان است یا نمونهای واقعی برای آن داشتید؟ نمونه عینی نداشتیم اما مثالی برای آن داشتیم که اگر بخواهم بگویم مربوط میشود به سالها پیش و سریال «سالهای دور از خانه» و مشخصاً شخصیت اوشین که در ساختار فیلمنامه تاثیر گذاشت. چطور شد که خانم غفاری را بعد از غیبتی چهار ساله برای این نقش انتخاب کردید؟ خانم غفاری خارج از کشور بودند و چند سالی را در ایران نبودند و این اولین سریالی است که بعد از بازگشت ایشان از خارج پخش میشود. ما میخواستیم این یک کاراکتر دم دستی برای مخاطب نباشد و چهره تکراری نداشته باشد در عین اینکه هم ما و هم خانم غفاری این شانس را داشتیم که با یکدیگر همکاری کنیم . فکر نمیکنید اگر از یک نابازیگر یا کسی که چهرهاش برای مخاطب ناشناخته است استفاده میکردید به خاطر گریمی که روی صورت این کاراکتر است بیشتر قابل باور بود؟ شاید، اما بالاخره این نگرانی هم برای ما وجود داشت که خب برای شخصیت اصلی سریالی که شش ماه روی آنتن است و مخاطبش را باید همراه کند، این ریسک است. برای همین ترجیح دادم آن را انجام ندهم و بازیگری حرفهای را برای آن انتخاب کنم. از آنجایی که شیوه روایت سریال به طوری است که شخص قرار است داستان زندگیاش را بیان و مخاطب را با روایت خودش همراه کند فکر نمیکنید اگر این روایت به صورت نقل قول نبود و به شیوه دنبالهدار بیان میشد، جذابتر بود؟ ما همه این راهها را رفتیم به شیوه خطی هم آن را امتحان کردیم اما در نهایت به این شیوه از روایت و ساختار فعلی که فلاشبک در فلاشبک است رسیدیم. در حقیقت ما سه زمان را درهم آمیختیم و این هم به خاطر سرعت و شتابی است که در زمان حال وجود دارد و ما با این ساختار میتوانیم گلچین خاطرات را به مخاطب ارائه بدهیم که به قولی این گلچین حوادث میتواند ریتم بدهد و حوادثی را که بیاهمیت است کمرنگ کند. نکته جالبی که در این سریال وجود دارد این است که برخلاف سریالهای دیگر که خواهرشوهر و مادرشوهر چهرههایی منفور هستند و قرار است دائماً عروس را اذیت کنند در این سریال شما این کاراکترهای خاکستری را خیلی خوب نشان دادید. همانطور که شما فرمودید ساختار خاکستری است و افراد خودشان را محق موضوع میدانند و سعی میکنند که در موقعیتها از خودشان دفاع کنند. این رنگآمیزی کار است و فکر میکنم مخاطب دیگر با سیاه و سفیدها ارتباط برقرار نمیکند و ما سعی کردیم که این فراز و نشیبها را تا آخر برای مخاطب حفظ کنیم. سوالی که به صورت ریز میتوانم از داستان بپرسم این است که در صحنهای ما میبینیم داماد با تلفنی، عروسی را به هم میزند و حتی در مجلس عروسی هم حاضر نمیشود و این به نظر خیلی از مخاطبان با توجه به پیشزمینهای که داشتند غیرواقعی بود و مخاطب شوکه شد. در قسمتهای آینده جواب سوالتان را میگیرید و این شوک و رفتار شخصیت هم بخشی از فراز و نشیبهای شخصیت است که در آینده به آن میپردازیم. آقای افشار! گریمی که روی صورت خانم غفاری شده مشکلاتی دارد، اینکه اندازه آن ضایعه و همچنین رنگ آن در صحنههایی سرختر و صحنههایی کمرنگتر است چرا چنین اتفاقی میافتد. مگر شما روی آن توجه نداشتید؟ درباره اجرای گریم من فکر میکنم بستگی به روز و شب بودن، فضای داخلی و خارجی یا نور و رنگ فضا دارد، اما خب مواد گریم فرقی نمیکند و از ابتدا هم با دقت و حساب شده انتخاب شده است. در حالت واقعی هم فردی که صورتش کمی سیاهتر است در نور آفتاب روشنتر میشود و این طبیعی است. تا به اینجا که کار پخش شده از نتیجه کار راضی هستید؟ با توجه به اینکه سریال روی آنتن پایتخت پخش میشود و مخاطبان خاص خودش را دارد. من متأسفانه از نوع پخش و زمان آن بسیار ناراضی هستم و بارها از مسؤولان پخش شبکه تهران گله کردهام که این کار به مخاطبان ما خوب معرفی نمیشود. من اعتقاد داشتم که تیزر سریالها باید از شبکههای متفاوت پخش شود مثلا سریال شبکه 3 در شبکه 5 و همینطور در شبکههای دیگر. شبکهها باید همه در راستای جذب مخاطب عمل کنند و رقابتی بین شبکهها وجود ندارد. این یک نقد بسیار بزرگ و جدی است که من به تلویزیون دارم. خودم از عوامل تلویزیون هستم و گله میکنم به این خاطر که ما شبکههای خصوصی نداریم که با یکدیگر رقابت کنند و امیدوارم مدیران به این موضوع توجه داشته باشند. چون کار من که با هزینه سنگینی هم تولید شده معمولا با فیلمها و سریالهای شبکه دیگر همزمان میشود و این موضوع ضربه جدی به کاری میزند که یک گروه 100 نفری برای تولید آن زحمت کشیدهاند. شما اشاره کردید به بازیگران و گروه 100 نفری، سوالی که پیش میآید این است که شما حتی برای نقشهای فرعی هم از بازیگران شناخته شده استفاده کردید. چه تعمدی برای این کار داشتید؟ خب تماشاگر دوست دارد بازیگرهای معروف را ببیند و کارشان را دنبال کند. من اعتقاد دارم اگر ظرفیت، توان و بودجهاش را داشتیم از بازیگران حرفهای و شناخته شده استفاده میکردیم اما نباید غافل از این موضوع هم باشیم که بالاخره نباید عرصه برای ورود جوانان هم تنگ شود. در مجموع بازیگران اصلی سریال بازیگران توانایی هستند که من از همه آنها راضی بودم. آقای افشار! شما کیفیت سریالها و روند سریالسازی در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟ ما هیچوقت نگران ورود سریالهای خارجی به کشور نبوده و نخواهیم بود اما نبایدتبعیض هم قائل شویم. سریالهایی که از خارج از کشور به ما عرضه میشوند یکسری محدودیتهایی را که ما داریم ندارند و طبیعی است که این محدودیتها یکسری جذابیتها را برای مخاطب از بین ببرد. حداقل این است که ما برای تبلیغ این مجموعهها نباید تبعیضی قائل شویم. مثلا نمونهاش سریال «جومونگ»؛ چه مانور اساسی روی آن داده میشود تا جذب مخاطب میلیونی کند. من یادم است که سریال «پول کثیف» را کار کرده بودم که سه سال پیش این سریال پخش همزمانی داشت با سریال «جواهری در قصر» که در بررسیهایی که سازمان آن را انجام داد سریال «جواهری در قصر» مخاطبی بین 62 تا 67 درصد داشت و سریال ما سریال دوم بود که با 58 تا 64 درصد پیش میرفت و یک رقابت تنگاتنگ با آن سریال داشتیم. به نظر من اگر بتوانند رقابت سالمی برقرار کنند سریالهای ما کمتر از سریالهای خارجی نیستند. اما آقای افشار به نظر من باید فاکتورهایی غیر از زمان و تبلیغی که شما اشاره کردید وجود داشته باشد تا بتواند جذب مخاطب کند. موج سریالهای کرهای که در حال حاضر در کشور ما وجود دارد جمعیت عظیمی را همراه خودش کرده که سریالهای ایرانی در کشورمان این جمعیت را نمیتواند همراه کند و اگر هم بکند هر چند سال یکبار این اتفاق میافتد. نه، ببینید من مثال برایتان میزنم. سریال «زیر تیغ» 91 درصد مخاطب داشته. سریال «نرگس» 76 درصد مخاطب داشته است، سریال «جابربن حیان»، «دکتر قریب» و «یوسف پیامبر(ع)» هم همینطور. تکتک این سریالها خوب معرفی شدند و خوب هم تماشاچی داشتند. شما فکر میکنید این دو عامل در قهر مخاطبان یا بهتر بگویم کمبود مخاطب سینما هم تاثیر دارد، اینکه ما تولید بالا داریم اما تماشاچی کم؟ بله، فیلم «کلبه» که ساخته خود من بود در فضای اکران نابود شد، از روزی که اکران شد آخر هفتهها به رحلت و وفاتها برخوردیم و سینما تعطیل شد و بعد هم که مناظرات و انتخابات پیش آمد و بعد هم که اغتشاشها اساسا موجب لطمه خوردن به فیلم شد. «کلبه» نخستین کار شما در سینما بود درست است؟ بله. چطور شد که از ژانر وحشت شروع کردید؟ به هر حال این هم یک نوع شروع و نوعی سلیقه است. دوست داشتم کار جدیدی را شروع کنم. دوست نداشتم جاپای موفقیتهای قبلی آدمها بگذارم. دوست داشتم متفاوت کار کنم که فکر میکنم کلبه بستر مناسبی برای این موضوع بود. به نظر شما سینمای وحشت بین سینماگران ما یک اپیدمی نشده است؟ من سال گذشته این کار را کلید زدم که نخستین یا دومین کار تولیدی سال گذشته بود. بعد از ما هم کار دیگری کلید خورد که اگر هم به گفته شما اپیدمی باشد بعد از ما شکل گرفت. بد هم نیست، ژانر شناخته شده و مقبولی برای سینمای جهان است. به نظر شما کلبه از جهاتی خیلی شبیه «رز زرد» آقای فرهنگ نبود؟ نه، بسیار از آن دور بود! این فضا بسیار جنایی و نوعي فضای موقعیت وحشت بود، اصطلاحا تین ایجری بود. در بعضی از لحظهها مفرح و طنز بود و در بعضی از لحظهها موقعیتی ناشناخته و اکشن داشت. بله، درست میفرمایید من نقدی روی فیلم کلبه خواندم که با عنوان «جیغ با چاشنی سس گوجه» بود. «در روزهای زیبا» هم چنین اتفاقی افتاده و وقایع و اتفاقات با هم گره میخورد! (میخندد) بله، درست است، من در روزهای زیبا چند ژانر متفاوت را با هم آمیختم و یک فضای جدید به وجود آوردم. یعنی ما قرار نیست آقای افشار را با سینمای خاصی بشناسیم و آیا اصولا تفاوت را دوست دارید؟ بله؛ دقیقا. من در زمینه دفاع مقدس و کودک کار کردهام و این رویه را حالا حالاها ادامه میدهم. اتفاقی که برای «کلبه» افتاد شما را از سینما دلزده نکرد؟ نه، بیشتر دلگیر شدم که ای کاش دستاندرکاران بخش سینما تدبیر درستی برای این امر میاندیشیدند. در ادامه چه کاری برای پخش دارید. بهطور کلی الان مشغول چه کاری هستید؟ یک کار برای تلویزیون و یک کار برای سینما دارم چون هنوز تا پایان تیرماه مشغول فیلمبرداری روزهای زیبا هستیم. وطن امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16556]