تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799446525




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد رسالت: واكاوي منطق معترضين انتخابات دهم«واكاوي منطق معترضين انتخابات دهم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم دكتر امير محبيان است كه در آن مي‌خوانيد؛دموكراسي سه ضلع دارد كه فقدان هر يك مشكلاتي را در برابر فرايند انتقال دموكراتيك قدرت پديد مي آورد.1. رقابت جدي2. مشاركت گسترده3. پذيرش تبعات و نتايجانتخابات رياست جمهوري دهم عليرغم شروع استثنايي خود در مناظره ها و مشاركت بي مانند در هنگام راي دادن متاسفانه در بخش پذيرش تبعات و نتايج دچار اشكالات جدي شده است. چرا؟صورت مسئله چيست؟1 .در مناظرات انتخاباتي چالش هاي جدي ميان كانديداها پديد آمد كه هم موجب جلب توجه توده هاي مردم شد ، هم بر مشاركت به شكل چشمگيري افزود و هم البته موجب اتهاماتي شد كه افكار عمومي را عليه افرادي چه كانديدا و چه خارج از دايره رقابت انتخاباتي تهييج كرد.2. مشاركت گسترده و مدل هاي جديد به صحنه كشاندن هواداران باعث دو قطبي شدن انتخابات ميان آقايان مير حسين موسوي و احمدي نژاد شد. به گونه اي كه سطح توقع كانديداها و بويژه هواداران را دامن زد.3. با اعلام نتايج ،سه كانديداي غير پيروز به انحاء گوناگون به اين نتيجه اعتراض كردند . در اين ميان موسوي بدليل آن كه رقيب اصلي بود واكنش بيشتري نشان داد.4. هواداران موسوي به فرمان وي به خيابانها ريختند و به نتيجه اعتراض كردند موسوي هم خود را پيروز انتخابات خواندو خواهان ابطال اصل انتخابات شد.پرسش ها:1. اعتراض كانديداها يا كانديداي معترض به چيست؟به فرايند مقدماتي پيش از انتخابات نظير مناظره ها و اتهامات و سخنان رد و بدل شده؟ به نحوه برگزاري انتخابات در همان روز ؟ يا نحوه اعلام نتايج؟2. اگر اعتراض به نحوه اجراي مناظره ها بوده است؛ چرا همان زمان رسما و بصورت جدي اعلام نشده است؟وآيا اگر امروز مهندس موسوي پيروز انتخابات بود آيا باز هم شاهد اعتراض به مناظره مي بوديم؟اگر اعتراض به اتهامات ذكر شده در مناظره هاست؛ مي توان از طريق قانوني بابت اتهامات اقدام كرد واين حق براي همگان وجود دارد.3. چنانچه اعتراض به نحوه برگزاري انتخابات است ؛در قانون نظارت شوراي نگهبان بر انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران ماده 1  آمده است:طبق اصل 99 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات رياست جمهوري را برعهده دارد . لذا اعتراضات بايد از طريق شوراي نگهبان پيگيري شود.اما ممكن است معترضين نه به جايگاه قانوني شوراي نگهبان بلكه به بي طرفي شوراي نگهبان اعتراض داشته باشند. در اين حالت چند پرسش ديگر پديد مي آيد:آيا اعضاي شوراي نگهبان و منش آنها  از قبل براي كانديداها شناخته شده نبود؟اگر اعضا يا منش آنها را قبول نداشتند ؛ چرا وارد روندي شدند كه آن را اساسا قبول نداشتند؟از سوي ديگر چرا هنگامي كه آقاي خاتمي از همين مسير دو دوره رئيس جمهور ايران شدند اعتراضي صورت نگرفت؟اگر در آن زمان آقاي ناطق نوري اعتراض مي كرد و انتخابات را زير سوال مي برد ؛ واكنش رقبا چه مي بود؟4. حال ممكن است اعتراض به روند تجمع آرا و نحوه اعلام آن باشد. در اين حالت نحوه اعتراض كه البته حق قانوني معترض است بر حسب قانون مشخص است؟در اين حالت رسيدگي شده ودر صورت تخلف صندوق ها يا حتي آراء حوزه هايي ابطال مي گردد.لذا نيازي به اعتراضات خياباني با وجود راهكارهاي قانوني نيست.اما عليرغم اين روند روشن كانديداي معترض خواهان ابطال انتخابات و حضور هواداران آن هم با هزينه سنگين جاني ومالي در خيابان هاست ؛ چرا؟به اين پرسش و پرسش هاي ديگر در نوشتار هاي آينده پاسخ خواهيم داد.آفتاب يزد: جوهره!«جوهره !»عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ چند ماه قبل مهدي كروبي با صــدور نـامـه‌اي سـرگـشـاده، موضع‌گيري‌هاي علني يكي از موثرترين افراد بر انتخابات را مورد اعتراض قرار داد. در آن زمان بلافاصله عده‌اي به تكرار حرف‌هاي كليشه‌اي پرداختند تا اعتراض كروبي را ناموجه جلوه دهند. كمتر از سه ماه بعد از صدور نامه كروبي، اين بار نوبت علي لاريجاني بود كه موضع‌گيري انتخاباتي بعضي از اعضاي شوراي نگهبان را يكي از عوامل مناقشه‌هاي اخير در كشور بنامد. رئيس اصولگراي مجلس كه موضع‌گيري‌هاي رسانه ملي در زمان رياست او بارها مــوجــب اعتـراض اصلاح طلبـان شـده بود علاوه بر اعتراض به موضع‌گيري مناقشه برانگيز بعضي اعضاي شوراي نگهبان، رفتار صدا و سيما در حوادث اخير را نـيـز مـورد اعـتـراض قرار داد.مجموعه اظهارات لاريجـانـي نشـان مي‌داد كه او نيز مانند بسياري از اصلاح طلبـان، بـه اين نتيجه رسيده است كه نـهـادهاي اجماعي، نبايستي با موضع‌گيري‌هاي يكطرفه، پيشاپيش بي‌طرفي خود را زيرسوال ببرند و مردم را نسبت به عادلانه بودن برخي اقدامات عمـومي همچون انتخابات، دچار ترديد نمايند. اظهارات صريح لاريجاني، اين اميدواري را ايجاد نمود كـه در سطوح عالي تصميم‌سازي و تصميم‌گيري كشـور، خـطـرات عـدم بي‌طرفي يا اظهارات و اقداماتي كه افراد موظف به بي‌طرفي را در مظان خروج از بي طرفي قرار مي دهد درك شده‌است. اين اميدواري، به اين معني بود كه حتي اگر كساني واقعاً بي طرف نيستند لااقل براي آرام نگاه داشتن جامعه، تظاهر به عدم بي‌طرفي نخواهند كرد يا از هرگونه اظهارنظري كه مي‌تواند توسط دوستان، رقبا و دشمنان به عنوان نشانه خروج از بي طرفي تلقي شود، خودداري خواهند كرد. اما اين خوش گماني سازنده، زياد به طول نينجاميد. تنها ساعاتي پــس از پـخــش مـسـتـقيـم اظهـارات لاريجـانـي در تلـويزيون، يكي از ناظران موثر در انتخابات، حوادث اخير در كشور را بهانه قرار داده و به جاي عـمـل بـه تـوصـيه رئـيـس اصـولگراي مجلس براي شـنيدن سخن تظاهركنندگان، حملات خود را متوجه كانديداي مـعـتـرض نمود. او بـه هـمـيـن بـهانه، تحركات اخـيــر مــوســوي را مـوجب نـشـان داده شـدن جوهره او دانست.اگر كسي سوابق مربوط به تحولات ربع قرن گذشته كشور را نداند ممكن است گمان كند كه اين اظـهـارنـظر، فاقد هـرگونه پيشينه‌اي است و تنها به خاطر حمايت مـوسـوي از تظاهركنندگان يا اصرار او بر پيگيري شكايت‌هاي انتخاباتي خود، بيان شده است. اما با يك عقبگرد 24 ساله، مي‌توان ريشه‌هاي ديگري براي برخي اظهارنظرهاي نه چندان دوستانه و غيرسازنده در شرايط بحراني كنوني پيدا كرد. شايد نگاهي به آن حوادث، بتواند جوهره موسوي و برخي مخالفان امروزين او را نيز آشكار سازد.از اواسط تابستان 1364 و هم زمان با برگزاري چـهـارمـيـن دوره انـتـخـابـات ريـاست جمهوري، زمزمه‌هايي در خصوص تغيير نخست‌وزير، مطرح شـد. بـا فرا رسيدن پاييز و هنگامي كه قرار بود رئيس‌جمهور منتخب، نخست وزير پيشنهادي خود را به مجلس معرفي كند سران جناحي كه آن روز به عنوان محافظه‌كار شناخته مي‌شدند تحركات براي حذف موسوي را آغاز كردند. مهم‌ترين تحرك، ديدار سه تن از روحانيون سرشناس آن جناح با رهبر فقيد انقلاب بود كه نهايتا به اظهارنظر كتبي ايشان و تاكيد بر اين نكته منجر شد كه تغيير نخست وزير به مصلحت نــيــست. قبل و بعد از اين اظهارنظر، امام (ره) بارها حمايت و حسن نظر خود به موسوي را ابراز كـردنـد تـا مـشخص شود او از چه جوهره‌اي برخوردار است. اما افراد ديگري هم در همان ايام، جوهره خـويـش را بـه نمايش گذاردند. آنها ابتدا، براي نخستين‌بار در سال‌هاي پس از انقلاب، براي تعريف رابطه خود با ولايت فقيه، از عبارت جديدي استفاده كردند تا عدم تبعيت خود از رهبر فقيد انقلاب را توجيه كنند. شخصيت پرنفوذي كه رفتار موسوي را معرف جوهره او مي‌داند حتما به ياد مي‌آورد كه در سال 64، چه كساني اعلام كردند كه نظر امام در مورد ادامـه نـخـست‌وزيري موسوي، ارشادي است نه مولوي! پس از آن هم براي آنكه ثابت كنند به اين ارشاد نيازي ندارند به همراه ساير اعضاي گروه موسوم بـه 9 نفر در مجلس دوم، به نخست وزيري ميرحسين، راي منفي دادند. البته در انتخابات مجلس سوم كه منجر به تسلط اصلاح طلبان فعلي بر قوه مقننه گرديد رفتار نظريه پردازان مولوي- ارشادي به گونه‌اي بود كه رهبر فقيد انقلاب مستقيماً به ميدان آمد و با دستوري مولوي برخلاف نظريه شوراي نگهبان زمينه تاييد انتخابات در حوزه انتخابيه تهران را فراهم كرد. آن روزها گذشت و با رحلت رهبر فقيد انقلاب، پرونده دسته‌بندي دستورات ايشان به مولوي و ارشادي بسته شد. اما تا زماني كه امام در قيد حيات بود موسوي كلامي نگفت كه نشانه تغيير جوهره او باشد.پس از آن هم تا زمان كانديداتوري براي انتخابات،‌حركتي انجام نداد كه حتي مخالفان قسم خورده و با نفوذ، بتوانند او را به تغيير جوهره‌اي كه موجب حمايت و تحسين مكرر رهبر فقيد انقلاب از او شده بود، متهم كنند. در مقابل، كساني كه در دهه 60 حتي حاضر نشدند توصيه امام (ره) در مورد موسوي را بپذيرند نيز نشانه‌اي از خود بروز ندادند كه ثابت كند از رفتار آن روز خود پشيمان هستند. پس مي‌توان گفت: جوهره موسوي تغيير نكرده و مخالفان او نيز جوهره خود را حفظ كرده‌اند. البته اين سخن نه به معناي معصوم دانستن موسوي است و نه به‌‌‌‌‌‌ معناي نفي كامل كساني كه مخالفت آنها با موسوي، سابقه بيست و چند ساله دارد. پس بهتر است به جاي جوهره شناسي كه انجام بي خطاي آن تنها با علم غيب الهي امكان‌پذير است، هر كس به فكر انجام وظايف امروزين خود باشد؛ براي كساني كه مسئوليتي در امر انتخابات دارند يكي از وظايف حتمي آن است كه از هرگونه اظهارنظري كه مردم را نسبت به عدم بي طرفي آنها نااميد مي‌كند، خودداري نمايند. اگر اين توصيه مورد توجه قرار گيرد جوهره قانون‌پذيري همه افراد كشف خواهد گرديد. كيهان: سپرت كو پهلوان؟!«سپرت كو پهلوان؟!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛«آيا مردم گمان مي برند واگذاشته شده اند كه بگويند ايمان آورديم و در فتنه آزموده نشوند. و حال آن كه همه افراد پيش از شما را در فتنه آزموديم تا خداوند راستگويان و دروغگويان را معلوم كند». وقتي اين آيات از سوره عنكبوت نازل شد امير مؤمنان(ع) از ماهيت فتنه اي كه در آيه خبر داده شده بود سؤال كرد و پيامبر فرمود «يا علي، بعد از من، امت من دچار فتنه مي شوند». علي دلتنگ شد و عرض كرد «اي رسول خدا! آيا در جنگ احد كه جمعي از مسلمانان به شهادت رسيدند و بر من سنگين آمد كه شهادت نصيبم نشده، نفرمودي تو را به شهادت در آينده بشارت باد؟». رسول خدا فرمود «آري چنين است. در آن هنگام (شهادت) چگونه صبر و تحمل خواهي كرد؟». امام در خطبه 156 نهج البلاغه مي فرمايد «گفتم اي پيامبر خدا، اين نه موضع صبر بلكه جاي بشارت و شكر است. و رسول خدا فرمود اي علي! اين قوم با اموال خود به فتنه مي افتند و به خاطر ديني كه پذيرفته اند بر خداوند منت مي گذارند و با اين حال رحمت او را آرزو مي كنند. و خويش را از خشم و غضب او در امان مي بينند در حالي كه حرامش را با شبهه هاي دروغين و هواهاي غفلت آور حلال مي شمارند... آنان را در جايگاه فتنه قرار داده نه جايگاه مرتدان».انسان مدام از حالي به حالي مي شود. مدام در حال صيرورت و «شدن» است. اوضاع ديگرگون مي شود تا آدمي -هر كه مي خواهد باشد- آزمايش شود. گاه فضا غبارآلود مي شود. فتنه با ظاهري فريبا و باطني زشت و نازيبا هجوم مي آورد. تو مي ماني و فتنه و فتوت، مردي و نامردي. مرد! انتخاب با توست. پس سلاح و سپرت كجاست پهلوان؟! خلع سلاح نيامده باشي؟! ميدان رزم است نه نوبت بزم. مبادا زمين دشمن و جبهه خودي را در اين غبار گم كرده باشي؟ «بين شما و اهل قبله ]پيمان شكنان و از دين بيرون شدگان[ باب نبرد گشوده شد و اين پرچم را بر دوش نمي كشد مگر آن كه اهل بصيرت و صبر و علم به جايگاه حق باشد. پس انجام دهيد آنچه مأمور مي شويد و باز ايستيد از آنچه نهي مي شويد. و شتاب و عجله نكنيد در چيزي كه آن را بررسي و روشن نكرده ايد چرا كه آنچه شما منكرش هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. بدانيد دنيايي را كه آرزو مي كنيد و بدان رغبت داريد، و دنيايي كه گاه شما را به خشم و گاه به خشنودي مي آورد، نه خانه شماست و نه منزلي كه براي آن آفريده شده ايد... در دنيا براي آخرتي كه به آن دعوت شده ايد بر يكديگر پيشي گيريد و با عمق دل از دنيا روي برگردانيد و نبايد كسي از شما به خاطر چيزي از دنيا كه از او گرفته شده، چون كنيز بنالد» (خطبه 172 نهج البلاغه)مي توان ابوذر و عمار و ميثم و مقداد و اويس و مالك اشتر شد. مي شود آدمي «سلمان محمدي» شود كه وقتي مي گفتند خودت را معرفي كن، به مال و منال و طايفه و تبار نمي نازيد بلكه مي گفت من منت دار رسول خدا هستم «برده و فقير و گمراه بودم پس خداوند به بركت محمد(ص) مرا آزاد و توانگر و اهل هدايت گردانيد» و در عمل تا روز آخر اين منت داري و فروتني را نشان داد. و مي توان طلحه يا زبير شد و خون در دل علي كرد. مي توان علي را به بليغ ترين الفاظ ستود و به اصرار و اجبار، حجت را براي به دست گرفتن زعامت مسلمين بر او تمام كرد اما به وقت آزمون، زير همه اعتراف ها و شهادت ها و بيعت ها زد. مگر آن هنگام كه در مدينه با علي بيعت مي كردند، نشنيدند كه مي فرمايد «عهده دار و در گروي سخني هستم كه مي گويم و بدان ضامن و پايبندم. بدانيد روزگار دگربار شما را در بوته آزمون نهاده به همان شكل خود در روز بعثت پيامبر. به خدايي كه او را به حق مبعوث كرد در هم آميخته و غربال مي شويد و همچون محتواي ديگ جوشان بالا و پايين مي شويد تا آنكه پايين است فراز آيد و آن كه بالاست، پايين افتد.» (خطبه 15 نهج البلاغه). مگر ناگهاني بيعت كردند؟ «بيعت شما با من ناگهاني نبود. و كار من و شما يكي نيست. من شما را براي خدا مي خواهم و شما مرا براي خود!» (خطبه 136)دردشان چه بود و درمانش كدام؟ اينها كه به اختيار بيعت كرده بودند؟ «به خدا سوگند نتوانستند گناهي را به من نسبت دهند و بين من و خودشان با انصاف داوري نكردند... اول كاري كه از موضع عدالت بايد بكنند اين است كه عليه خود حكم كنند. به يقين بصيرتم با من است، نه امر را بر كسي مشتبه كرده ام و نه هيچ چيزي بر من پوشيده است. اينها همان قوم ستمگري هستند كه در ميانشان لجن و زهر عقرب و شبهه تاريك است... براي بيعت با من هجوم آورديد مانند ماده شتراني كه مشتاقانه به جانب فرزندان خود رو كنند. فرياد زديد بيعت! بيعت! دستم را جمع كردم و بستم، براي بيعت گشوديد. و دستم را عقب بردم، شما پيش كشيديد. خدايا! طلحه و زبير با من قطع رحم كردند و ستم روا داشتند و بيعتم را شكستند و مردم را بر مردم شوراندند.ابن عباس! برخيز و سراغ زبير برو و حجت تمام كن «با طلحه ملاقات مكن زيرا او را همچون گاوي ببيني كه شاخش را روي گوشش كج كرده است. بر مركبي چموش سوار مي شود و مي گويد رام است! اما به ديدار زبير برو زيرا او را طبيعتي نرم است. به او بگو پسردايي ات مي گويد مرا در حجاز شناختي ]و بيعت كردي[ و در عراق انكار كردي و نشناختي؟! چه چيز تو را از آن چه- بيعت- كه با من داشتي و آشكار كردي بازداشت؟» (خطبه 31) «او (زبير) گمان مي كند با دستش با من بيعت كرده اما قلبش بيعت نكرده است. پس به بيعت با من آشكارا اقرار كرده و نسبت به آن چه پنهان است ادعا مي كند. بايد كه بر اثبات ادعايش دليل قابل قبولي بياورد وگرنه به همان بيعتي كه از او سر زده بازگردد» (خطبه 8)... اينجا «ذي قار» است، منزلي بر سر راه آوردگاه جمل. امير سپاه ايمان و عدالت، نشسته و نعلين پاره خويش را وصله مي زند. جاي وصله هم مانده؟! «ابن عباس اين نعلين چقدر مي ارزد؟» هيچ! «به خدا سوگند اين نعلين پاره در نظرم از حكومت بر شما محبوب تر است مگر آن كه بتوانم حقي را اقامه و باطلي را دفع كنم.» فتوت و حريتي چنان بايد كه مولا بتواند مقابل سپاه خويش بايستد و با شجاعت تمام بگويد «به خدا سوگند در ميان جمعيت اين لشكر بودم كه به سپاه كفر هجوم برديم تا فرار كردند. از جنگ عاجز نشدم و نترسيدم. اين بار هم وضع من مانند آن زمان است، بي شك باطل را، مي شكافم تا حق از پهلوي آن برون آيد» (خطبه 33).و چون سران و سپاهيان جمل به هلاك افتادند، خطاب به همان ها فرمود «برجاي و استوار باد دلي كه خوف خدا از او جدا نگردد. پيوسته در انتظار خيانت و عهدشكني شما بودم و علامت فريب خوردگان را در سيماي شما مي ديدم. چشم پوشي ام از شما به خاطر پنهان بودنتان زير لباس دين بود در حالي كه صدق باطنم مرا از پنهان شما خبر مي داد» (خطبه 4 نهج البلاغه)مي توان سلمان و ابوذر و مالك اشتر و عمار بود براي علي. شما را نمي دانم. من اما در همين روزهاي هجوم فتنه، كام جانم شيرين از شهادت هاي بالابلندي است كه 7 مرداد سال گذشته از آقاي هاشمي رفسنجاني در مصاحبه با روزنامه جام جم خواندم «زير آسمان آبي به هيچ كس به اندازه آيت الله خامنه اي اعتماد ندارم... ايشان بر من حق ولايت دارند... به ياد دارم در زمان رياست جمهوري يك بار در نمازجمعه اعلام كردم حاضرم كاغذهاي سفيدي را امضا كنم و به ايشان بدهم تا هرچه خواستند در اين كاغذها بنويسند... من معتقدم اگر در كشور بحراني پيش بيايد باز هم ولي فقيه است كه مي تواند بن بست شكني كند» يا آن كلمات حجت آوري كه همان بزرگوار 4آذر 84 در همايش «30سال انقلاب، دستاوردها و آسيب ها و فرصت ها» در دانشگاه شريف گفت «عشق من آقاي خامنه اي است. در موارد اختلاف ميان من و رهبري، قانونا و شرعا بايد از رهبرم اطاعت كنم. من نمي توانم صرفا به نظر خود عمل كنم، زيرا حجت دارم و بايد قانونا و شرعا تبعيت كنم.»شايد بگوييد خوش باوري زيادي است اما من خودم حديث معصوم(ع) را از زبان آقاي ميرحسين موسوي در تلويزيون شنيدم كه «مؤمن ممكن است دزدي و گناه بكند اما قطعا دروغ نمي كند». من هنوز هم باور نمي كنم كه او در اين تبليغات 3 ماهه اخير به دانشجويان و مردم در شهرهاي گوناگون درباره ارادت و اعتقادش به ولايت فقيه و شخص رهبري دروغ گفته باشد. نه، موسوي مي گفت دروغ بد است. اغلب آن 13ميليون نفري هم كه به او راي دادند با شنيدن همين وفاداري هايش به ولي فقيه راي دادند؛ عباراتي مثل: «ولايت فقيه همواره جامعه ما را از كودتاها و ديكتاتوري ها حفظ كرده و اين قطعا عقيده سياسي بنده است. بدون ولايت فقيه به فرصت هاي امروز نمي رسيديم. ممكن است بعضي ها نظر مرا قبول نداشته باشند ولي اين نظر من نسبت به ولايت فقيه است و به آن متعهد و پايبند هستم»، «ما بدون ولايت فقيه در 30 سال گذشته در برابر تهديدها آسيب پذير بوديم و هر لحظه ممكن بود كشور به فضاي قبل از انقلاب بازگردد. من با قبول ولايت فقيه وارد انتخابات شده ام»، «من همواره از ولايت فقيه دفاع كرده ام و هم اكنون نيز بهترين رابطه را با رهبر معظم انقلاب دارم»، «سخن گفتن از اطاعت از ولي فقيه ساده است اما اصل، اجراي آن و انطباق رفتار و اعمال با نظر ولي فقيه است.» از اين كلمات شيرين در كلام بسياري از رجال مي توان يافت، در كلمات خاتمي و كروبي و پنجمي و ششمي و...تاريخ ورق خورده و روزگار پيش آمده. حالا نوبت ماست. زنگ انشا تمام شد. زنگ حساب است و نوبت ديكته نوشتن. قلم ها را برداريد! بنويسيد «فتوت»! خط تيره «فتنه»! خط روشن «ارادت و عدالت علي»! نقطه سر سطر!... چه كسي بود آن 5/24ميليون راي و آن 40ميليون راي را نخواست ببيند و «همه» را غلط نوشت؟جمهوري اسلامي: مبارك ادامه دلالي براي صهيونيسم«مبارك ادامه دلالي براي صهيونيسم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛حسني مبارك رئيس رژيم مصر تاكيد دولتمردان آمريكائي براي برقراري باصطلاح صلح ميان فلسطيني ها و رژيم صهيونيستي را « فرصتي نادر » دانست كه بايد قدر آن دانسته شود و از آن به نفع مردم فلسطين استفاده گردد.رئيس رژيم مصر كه از سخنراني 14 خرداد اوباما در قاهره بسيار خرسند است با ارسال مقاله اي به روزنامه « وال استريت ژورنال » كه به صورت سرمقاله در آن روزنامه به چاپ رسيده است نوشت : « باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا خواهان به دست گرفتن زمام تحقق طرح صلح است و جهان عرب به وي پاسخ مثبت خواهد داد » . وي در ادامه افزود : « حل و فصل تاريخي روند صلح درحال بررسي است و اين همان صلحي است كه به فلسطيني ها كشورشان را اعطا مي كند و موجب مي شود از اشغال آزاد شوند و در همان حال اسرائيل نيز به رسميت شناخته مي شود و شاهد امنيت خواهد بود » .آنچه در اين مقاله و در اظهارات جديد حسني مبارك درباره باصطلاح صلح فلسطيني ها با رژيم صهيونيستي آمده حاوي چند عنصر مشخص است كه عبارتند ازتشكيل كشوري در بخشي از فلسطين كه اداره آن در اختيار مردم فلسطين باشد.به رسميت شناخته شدن رژيم صهيونيستيتامين امنيت رژيم صهيونيستياين هر سه عنصر درست همانهائي هستند كه صهيونيست ها طراح آن هستند و باراك اوباما نيز نقشي غير از اجراي نقشه آنان برعهده ندارد.درباره عنصر اول يعني تشكيل كشوري در بخشي از خاك فلسطين كه توسط مردم فلسطين اداره شود اظهارات هفته گذشته نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي همه چيز را روشن كرده است . نتانياهو با صراحت اعلام كرده است براي چنين كشوري شروطي دارد كه اينها هستند.كشور جديد بايد غيرمسلح باشد و در چارچوب منافع و امنيت رژيم صهيونيستي تعريف شودفلسطيني ها رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسندشهرك سازي توسط صهيونيست ها ادامه يابدبيت المقدس مركز حكومتي رژيم صهيونيستي باشدموضوع بازگشت آوارگان فلسطيني براي هميشه منتفي شودتمامي گروه هاي فلسطيني خلع سلاح شوند و كشور جديد فلسطيني نيز هيچگونه سلاحي در اختيار نداشته باشد.روشن است كه چنين كشوري فاقد قدرت دفاعي و اراده و هويت خواهد بود و هرگز امنيت نخواهد داشت . وجود رژيم صهيونيستي با در اختيار داشتن ارتش مجهز به پيشرفته ترين سلاح ها و تضمين امنيت از طرف فلسطيني ها خطري دائمي براي امنيت كشوري خواهد بود كه مردم فلسطين بدون داشتن سلاح و ساير امكانات و اختيارات مسئول اداره آن مي شوند.ادامه شهرك سازي هر چند در اظهارات حسني مبارك به عنوان يكي از عوامل ادامه تشنج امري منفي دانسته شده لكن از جمله شروط بنيامين نتانياهو برشمرده شده است . ادامه شهرك سازي ها يعني افزودن بر تعداد صهيونيست هائي كه رژيم صهيونيستي براي انتقال آنها از نقاط مختلف جهان درحال تدارك است و آژانس يهود درحال اجراي آن مي باشد. اين اقدام در برابر ممنوعيت بازگشت آوارگان فلسطيني به سرزمين فلسطين مفهوم خاصي دارد كه بر هيچكس پوشيده نيست . افزوده شدن بر جمعيت كشوري كه تحت مديريت صهيونيست ها قرار دارد و محروم ساختن فلسطيني ها از بازگشت به وطن خود فقط مي تواند در چارچوب تبعيض نژادي كه از پايه هاي صهيونيسم است و تامين اهداف امنيتي رژيم صهيونيستي تعريف شود. اين نكته هنگامي روشن تر خواهد شد كه به شرط خلع سلاح همه گروه هاي فلسطيني و فاقد سلاح بودن كشور فلسطيني مورد نظر توجه شود.درباره تامين امنيت رژيم صهيونيستي كه عنصر ديگر اظهارات مبارك است با توجه به آنچه درباره شروط مورد نظر بنيامين نتانياهو توضيح داده شد همه چيز روشن است . هدف مشترك حسني مبارك و نتانياهو اينست كه مساله فلسطين را با يك صورت سازي و تشكيل كشوري صوري كه همچون موم در اختيار صهيونيست ها باشد و از خود هيچ اراده و اختياري نداشته باشد حل و فصل كنند. قطعا درصورت تشكيل چنين كشور بي هويت و بي اراده اي انكار موجوديت آن در وقت مقتضي و يا وادار كردن دولتمردان آن به تمكين نسبت به هرچه صهيونيست ها اراده كنند كار بسيار آساني خواهد بود و كسي نمي تواند در برابر اين قبيل خواسته هاي غيرقانوني مقاومت كند.به رسميت شناخته شدن رژيم صهيونيستي توسط فلسطيني ها نهايت آرزوي صهيونيست هاست . اين همان چيزي است كه مي تواند به مثابه تير خلاص به آرمان فلسطين عمل كند و به رژيم صهيونيستي براي هميشه مشروعيت ببخشد و راه را براي دنبال كردن اهداف توسعه طلبانه اش در منطقه خاورميانه هموار سازد. صهيونيست يكبار به اين آرزوي خود نزديك شدند هنگامي كه ياسر عرفات در يك سازش ننگين حاضر شد مبارزات ضد صهيونيستي را از منشور فلسطين حذف نمايد اما ملت فلسطين حاضر نشد اين ننگ را بپذيرد و با روي آوردن به اسلام و الگو گرفتن از انقلاب اسلامي به مبارزات خود عليه رژيم صهيونيستي ادامه داد. ياسر عرفات گرفتار بازي هاي آلوده صهيونيست ها و آمريكائي ها و اروپائي ها شد و درحالي كه پايگاهي در ميان ملت فلسطين نداشت از دنيا رفت و آنهمه سابقه مبارزاتي را بر باد داد.همين وضعيت اكنون به سراغ حسني مبارك رفته و او با دلالي هائي كه براي صهيونيست ها مي كند پرونده اي بشدت سياه تر زير بغل دارد و هر روز برگ سياه تري بر اوراق اين پرونده قطور مي افزايد. البته تفاوت حسني مبارك با ياسر عرفات اينست كه او برخلاف عرفات نه تنها هيچ سابقه مبارزات ضد صهيونيستي ندارد بلكه تعليم ديده سازمان جاسوسي آمريكاست و بعد از آنكه خالد اسلامبولي سادات را اعدام انقلابي كرد آمريكا او را به عنوان يكي از مهره هاي كارآمد خود بر مسند حكومت مصر نشاند و اكنون 28 سال است كه از او به نفع اهداف ضد اسلامي و ضد غربي خود بهره برداري مي كند و تازه ترين خدمت او به آمريكا و صهيونيست ها همراهي او با رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه غزه به ويژه در موضوع گذرگاه و تونل هاي رفح بود.تلاش مشترك اوباما رئيس جمهور آمريكا و حسني مبارك رئيس رژيم مصر براي راضي كردن فلسطيني ها به پذيرش تاسيس كشور فلسطين با ويژگي هائي كه برشمرديم درحالي صورت مي گيرد كه رژيم صهيونيستي در ضعيف ترين موقعيت خود قرار دارد و سران آن به ترميم روحيه خود نيازمندند. گروه هاي جهادي فلسطيني با توجه به همين موقعيت و استعماري بودن طرح مورد نظر آمريكا و صهيونيست ها آنرا رد كرده اند. اين موضعگيري فلسطيني ها كاملا هوشمندانه است و قطعا با موفقيت همراه خواهد بود. شرايط رژيم صهيونيستي بعد از شكست هاي پياپي در جنگ هاي 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه اكنون بگونه ايست كه نمي تواند در برابر مبارزات مردم فلسطين دوام بياورد. به نظر مي رسد مبارزات مردم فلسطين به نقطه حساسي رسيده و آنها نبايد به چيزي كمتر از نابودي رژيم صهيونيستي راضي شوند هدفي كه دست يابي به آن نزديك است .ابتكار: و باز هم بنفورد«و باز هم بنفورد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد؛ نقل است که در آکادمي افلاطون که متکي بر بحثهاي تئوريک بود، سالها بحث بر سر آن بود که مردان 32 دندان دارند و زنان 34 تا. ولي کسي يا به ذهنش نرسيد و يا قائل بر آن نبود که بجاي بحث تئوريک اقدام به شمارش دندان زنان و مردان بنمايد. چند روز پيش، به دنبال انتشار نتايج انتخابات رياست جمهوري به تفکيک شهرستان ها مطلبي در انتخاب تحت عنوان "مستندات علمي دستکاري در آراء انتخابات دهمين دوره انتخابات منتشر شد. در اين مطلب، اين گونه ذکر شده بود که "اين مطلب براي آگاهي شوراي محترم نگهبان و نامزدهاي دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري درج مي گردد و مستنداتي ارائه مي دهد که قابل پيگيري در علم آمار است". اين مطلب در ابتدا به نظرم جالب توجه آمد، اما پس از خواندن دقيق تر آن و بحث با دوستان، متوجه شدم که نويسنده متاسفانه مرتکب برخي خطاهاي مهم شده که صحت اين تحليل علمي را به کل زير سوال مي برد و در نتيجه، با اين استدلال نمي توان شواهد آشکاري در اثبات تقلب ارائه نمود. در اين مطلب، به قانوني به نام قانون بن فورد اشاره مي شود و توضيح داده مي شود که بر پايه اين قانون، که "همانند قوانين نيوتن يک واقعيت علمي است"، قواعدي براي فراواني ارقام يک مجموعه از داده هاي واقعي وجود دارد. و در توضيح اين قواعد، اينگونه مي نويسد: "احتمال اينکه آخرين عدد سمت چپ يک عدد (فرض کنيد تعداد آرا» اخذ شده به نفع يک کانديدا) که ميتواند يکي از اعداد 1 تا 9 باشد با هم برابر نيست. بلکه احتمال آنکه رقم سمت چپ يک عدد، 1 باشد حدود %30 است در حالي که اين احتمال براي عدد 9 در حدود .%5.4 همچنين است احتمال وجود عدد 0 تا 9 براي دومين رقم سمت چپ تعداد آرا» اخذ شده به نفع يک کانديدا. بسياري از منابع علمي دومين رقم سمت چپ تعداد آرا» اخذ شده به نفع يک کانديدا در يک شهرستان را بعنوان معيار اندازه گيري تقلب در انتخابات تعيين ميکنند و به آن Law Benforbs bigit 2nb  مي گويند و دليل آن اين است که اگر تقلب بوسيله نرم افزارهاي شبيه سازي انجام شده است امکان دارد که رقم اول با قانون بن فورد همخواني داشته باشد اما امکان دستکاري آرا و هماهنگ کردن آن با دومين رقم سمت چپ فراهم نيست". پس از آن، داده هاي مربوط به دومين رقم به تفکيک هر يک از نامزد ها منتشر گرديده، و با عددهاي مورد انتظار براي هر يک از ارقام مقايسه شده است و در نهايت، با انجام آزمون مربع کاي (يک آزمون آماري براي مقايسه اعداد مشاهده شده و اعداد مورد انتظار)، و محاسبه پي مقدار، و نتيجه گرفته است که احتمال دستکاري آرا، در مورد تمامي کانديداها، چيزي نزديک به صد در صد است. اکنون بياييد صحت برخي ادعاهاي ارائه شده را مورد بررسي قرار دهيم، و فرض کنيم قانون بن فورد در اينجا برقرار است.ادعاي نخست: داده هاي مشاهده شده در مورد ارقام، و اعداد مورد انتظار در مورد اين ارقام، مطابق جدول دو در متن فوق الذکر است. براي بررسي اين ادعا مي توان وقت بيشتري صرف نمود و همه ارقام را مجددا شمرد. من اين کار را انجام ندادم و به داده هاي ارائه شده اعتماد کردم. اما در مورد تعداد رقم هاي مورد انتظار، با يک اشتباه آشکار مواجه هستيم: انتظار داريم تعداد رقم هاي "2" که در 366 شهر مشاهده مي شود، برابر با /9%10 (ده و نه دهم درصد **) از کل موارد، يعني حدود 40 مورد باشد، در حالي که اين عدد، در جدول دو به اشتباه (؟) مساوي 73 درج گرديده است (و اين اشتباه در ستونهاي مربوط به هر چهار کانديدا تکرار شده است).ادعاي دوم: بر اساس آزمون مربع کاي، داده هاي مشاهده شده، با اعداد مورد انتظار به طرز معني داري تفاوت دارند (که اين نتيجه در مقادير بسيار کوچک پي مقدار در جدول 3 منعکس شده است). براي بررسي اين ادعا، با توجه به وجود يک داده اشتباه (يعني 73 به جاي 40)، بايد مقادير مربع کاي (و همين طور پي مقدارها) را مجددا محاسبه کنيم. نتيجه تکرار اين محاسبات بر اساس آزمون مربع کاي به صورت زير خواهد بود: به اين ترتيب مشاهده مي شود که پي مقدارها در اين آزمون اعداد نسبتا بزرگي هستند، و فرضيه "انحراف اعداد از توزيع انتظاري بن فورد" تاييد نمي شود.ادعاي سوم (که البته به صورت غيرآشکار و فقط در جدول 3 قابل مشاهده است): احتمال دستکاري آرا برابر است با 1 منهاي پي مقدار. نادرستي اين ادعا براي افرادي که با علم آمار آشنايي دارند واضح است. چون اين موضوع احتمالا مورد علاقه عموم مخاطبان نيست، از توضيح بيشتر در اين باره صرف نظر مي کنيم. به اين ترتيب، با فرض برقراري قانون بن فورد و انجام آزمون مربع کاي روي داده هاي مشاهده شده، نمي توان بروز تقلب را در انتخابات اخير اثبات نمود. در مطلب فوق الذکر، ادعا شده که قانون بن فورد، همانند قوانين نيوتن، يک واقعيت علمي است. اين ادعا کاملا صحيح است، اما نياز به توضيح دارد. قوانين نيوتن، در شرايط خاصي (مثلا در مورد اجسامي که با سرعت هاي معمولي حرکت مي کنند) برقرار هستند.اما در صورتي که شرايط اشيا» تغيير کند، مثلا وارد دنياي ذراتي شويم که با سرعت هاي نزديک به سرعت نور حرکت مي کنند، تمامي قوانين نيوتن زير سوال مي روند و مثلا قوانين نسبيت انيشتين برقرار خواهند بود. در اينجا نيز با حقيقتي مشابه مواجه هستيم: قانون بن فورد در شرايطي که داده ها به صورت تصادفي توزيع شده باشند برقرار هستند. اما بايد توجه کرد که داده هاي مورد استفاده در اينجا به صورت تصادفي توزيع نشده اند، مثلا جمعيت هيچ يک از شهرستانهاي کشور ممکن نيست صفر باشد، و جمعيت هر يک از شهرهاي ايران، حتما از يک عدد خاص، مثل ده هزار بزرگتر است. به اين ترتيب، نمي توان به طور قطع گفت در اينجا هم حتما قانون بن فورد بايد برقرار باشد.دنياي اقتصاد: راه تلويزيون خصوصي هموار شود«راه تلويزيون خصوصي هموار شود»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است كه در آن مي‌خوانيد؛تلويزيون ايران با نشان دادن مناظره كانديداهاي رياست‌جمهوري نقش غيرقابل انكاري در تهييج شهروندان براي حضور در پاي صندوق‌هاي راي داشت.اين رويداد بزرگ بار ديگر نقش بي‌رقيب تلويزيون سراسري در ايران را نشان داد و اهميت آن براي سياستمداران و شهروندان بيش از پيش آشكار شد. روش مديران تلويزيون ايران اما پس از انتخابات به گونه‌اي شد كه برخي از چهره‌هاي باسابقه جريان اصولگرا در دو روز گذشته خواستار تعديل در آن روش شده‌اند.علي لاريجاني كه سابقه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و رياست صدا و سيما را در كارنامه خود دارد و از چهره‌هاي قديمي و شاخص جريان اصولگرايان است، به عنوان رييس مجلس قانونگذاري در همين‌باره در خود تلويزيون تاكيد كرده است: «مسوولان بايد فضايي ايجاد كنند كه مردم احساس كنند مي‌توانند حرفشان را بزنند و صدا و سيما نيز فرصت را به منتقدان بدهد».محمدرضا باهنر كه سابقه او در جريان سياسي اصولگرايي بسيار طولاني است و در دوره اخير مجلس به عنوان نايب‌رييس فعاليت‌ مي‌كند نيز در گفت‌وگو با خبرگزاري ايسنا تصريح كرده است: «رسانه ملي بايد كمك كند و اين تريبون را در اختيار كساني كه نسبت به مسائل اخير در جامعه اعتراض دارند نيز قرار دهد». علاوه بر اين دو چهره اصلي جريان اصولگرايي، شمار قابل توجهي از سياستمداران، كارشناسان و شخصيت‌هاي فكري و فرهنگي اعتقاد دارند كه تلويزيون به عنوان يك نهاد بسيار موثر در اطلاع‌رساني و شكل‌دهي به افكار عمومي بايد صداهاي مختلف و متنوع را انعكاس دهد. شايد برخي از كساني كه روش فعلي صدا و سيما را مناسب تشخيص مي‌دهند، اصرار داشته باشند كه اين نهاد نبايد در اختيار افراد منتقد دولت قرار بگيرد و اين حق نهاد دولت است كه بيشترين حضور تبليغاتي و خبررساني به آن اختصاص يابد، چون واجد اكثريت آراي شهروندان است.اگرچه اين استدلال نيرومندي نيست و بايد تاكيد كرد كه منابع مالي مورد نياز فعاليت تلويزيون از بودجه عمومي و ماليات همه شهروندان تامين مي‌شود، اما فرض را بر درستي آن مي‌گذاريم و مي‌پذيريم كه دولت تلويزيون خاص خود را داشته باشد. سوي ديگر سكه اما اين است كه آيا نبايد به شهروندان اجازه داد كه راديو و تلويزيون خصوصي داشته باشند؟واقعيت اين است كه انحصاري شدن توليد خبر، تفسير، تحليل و گزارش‌ توسط يك گروه و پخش و توزيع آن از سوي شبكه انحصاري، همانند ساير انحصارها در بازار موجب كاهش رفاه شهروندان خواهد شد و آنها براي فرار از اين انحصار به بازارهاي ديگر روي مي‌آورند. در حالي كه هزينه راه‌اندازي يك شبكه راديويي يا تلويزيوني هر روز كمتر و كمتر مي‌شود و سرمايه‌گذاري در ايجاد شبكه‌هاي خصوصي مي‌تواند به انحصار موجود پايان دهد، چرا نبايد به اين سو حركت كنيم؟ آيا اين انتظار زيادي است كه احزاب سياسي، نهادهاي مدني و گروه‌هاي اجتماعي متناسب با وزن سياسي، اقتصادي و فرهنگي خود بتوانند ايستگاه راديويي و تلويزيوني خاص خود را داشته باشند؟ در صورتي كه اين شبكه‌ها نتوانند برنامه‌هاي سازگار با خواسته‌هاي شهروندان توليد كنند، به طور طبيعي از بازار خارج شده و همانند بنگاه‌هاي ديگر اقتصادي ورشكسته خواهند شد.شايد گفته شود اين شبكه‌ها ممكن است برنامه‌هايي ناسازگار با سياست‌هاي ملي و قانون اساسي توليد ‌كنند و موجب اغواي شهروندان شوند. در اين صورت نيز مي‌توان از دستگاه‌هاي نظارتي انتظار داشت كه در اين حوزه سخت‌گيري‌هاي قانوني را افزايش دهند. فقدان تلويزيون خصوصي نمي‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد و بايد پيش از آن كه تقاضاي داخلي براي خبر، تفسير، تحليل و گزارش سياسي، اقتصادي و فرهنگي بيش از پيش به سوي توليدكنندگان خارجي معطوف شود، راه تاسيس تلويزيون خصوصي را هموار كنيم.قدس: مرزهاي معين نظام«مرزهاي معين نظام» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم دکتر مجتبي رحماندوست است كه در آن مي‌خوانيد؛رئيس دفتر شبکه بي بي سي انگليس پس از اخراج از کشور، در ميزگردي مدعي شد مسأله اي که در روزهاي گذشته مردم ايران را به خيابانها کشاند نه نارضايتي از انتخابات رياست جمهوري و نتايج آن بود و نه نارضايتي ازعملکرد چهار ساله دولت احمدي نژاد، بلکه نشانه لبريز شدن صبر مردم و نارضايتي آنها از نظام جمهوري اسلامي بود.اين نشان مي دهد که خبرنگاران غربي و رسانه هاي آنان در مدت حضور خود در ايران به هيچ وجه به دنبال تحليل و اطلاع رساني درباره انتخابات رياست جمهوري ايران، بررسي واقعي تحولات کشور و يا ارزيابي عملکرد دولت و گروه هاي حامي يا منتقد آن در ارائه برنامه ها و رقابت انتخاباتي نبوده اند.در واقع، مشخص بود و امروز آشکارتر شده است که آنها همسو با سياستمداران حاکم بر بنگاه هاي خبري خود، در اين رخداد بزرگ سياسي ايران تنها به دنبال ديدن يا ساختن نشانه هايي از مخالفت با اصل انقلاب و يافتن يا ايجاد گسست در جامعه ايران بوده اند و پس از ناکامي در اين زمينه، برداشتها و تصورهاي غلط خود را در ارائه تحليلهايشان به حساب ملت ما گذاشته اند.تعبيري که مقام معظم رهبري به کار بردند و فرمودند «خبيث ترين دشمنان ما در اين عرصه انگليس بود» در همين مسائل و موارد مصداق مي يابد و خود را نشان مي دهد، همانطور که امام راحلمان فرمودند: «آمريکا از انگليس بدتر و انگليس از آمريکا بدتر است».اين نشان مي دهد سران کشورهاي ليبراليست و سکولارغربي همان گونه که حرکت و خيزش انقلاب ايران را از اول بر نمي تابيدند، اکنون و در آستانه دهه چهارم انقلاب نيز پويايي آرمانهاي آن و جهت حرکت ملت ايران در مسير آرمانهاي انقلاب و حمايت آنها از نظام خود واستحکام بخشي به آن را تاب نياورده و براي خود و نظام سلطه اي که بر جهان حاکم کرده اند و آن را در حال فروپاشي مي بينند احساس خطرمي کنند، لذا فريادشان عليه جمهوري اسلامي به بهانه دفاع از آزادي، حقوق بشر و حقوق مدني مردم بلند مي شود.رهبر معظم انقلاب در بيانات تاريخي روز جمعه که سرفصلي نو در تبيين مسير انقلاب ايران براي دهه چهارم از عمرآن بود، به درستي پشت نقاب دموکراسي و شعار حقوق مدني و بشر اين کشورها و ظاهر فريبنده و باطن طماع آنها را در پس ابراز علاقه به برقراري و اصلاح روابط، نمايان و معرفي کردند.واقعيت آن است که از زمان پيروزي آقاي احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري سال 84 که نقطه شروع تحول در نحوه مديريت و سياستهاي کشور براي احياي برخي از آرمانها و هدفهاي مغفول مانده انقلاب بود، آنها فرهنگ حاکم بر ايران را فرهنگ بسيجي هاي بي ترمز ناميدند و به عنوان خطري جدي براي منافع خود تلقي کردند.آنها غلبه تفکر اصولگراي بسيجي را که معتقد است «قطار انقلاب ايران نه ترمز دارد و نه مي ايستد» و پيشرفتي را که آغاز کرده به هر صورت به پيش خواهد برد، بزرگترين خطربراي خود مي دانند.اين فضا موجب شد آنها تمام ذهنيتهاي سياه و منفي خود را نسبت به اصل انقلاب و انتخاب مردم ايران در گزينش نيروهاي انقلابي و استوار در مسير آرمانهاي آن، در قالب تصورات خود و البته از زبان مردم ايران در سطح بين المللي تبليغ کنند و از هر فرصتي براي القاي گسست بين مردم و نظام بهره گيرند.پيش بيني مقام معظم رهبري درباره کنار رفتن نقاب سران کشورهاي غربي و دشمنان ايران و موج سواري آنها درحاشيه برخي حوادث و اعتراضها پس ازانتخابات، بلافاصله در موضعگيريهاي مداخله جويانه و تحليل و تفسيرهاي مغرضانه سران کشورهاي اروپايي و آمريکا نمايان شد و همه ديديم آنها با چه نگاه و هدفي، حمايت از آزادي بيان و دفاع از حقوق مردم ايران دم مي زنند و چه هدفهايي را در پس اين شعارها دنبال و دشمني خود را با نظام جمهوري اسلامي در پس آن مخفي مي کنند.با کمال تأسف، امروز شاهد بروز رفتارهاي ناشايست و دور از انتظار افراد و گروه هايي هستيم که تا ديروز تصور خودي و انقلابي از آنها داشتيم، اما امروز نه تنها سخناني را فرياد مي کنند که حرف دشمنان ما و تلاشهاي سي ساله شان براي لطمه زدن به نظام جمهوري اسلامي است، که زمينه و بستر را نيز براي جري ترشدن دشمنان در مداخله جويي و ارائه و تبليغ تحليلهاي غريب تر خود عليه ايران فراهم مي کنند.شايد بتوان عملکرد و رويه اين گروه هاي داخلي را تا پيش از ورود رهبري به مسأله اختلاف نظرها و شبهات مطرح شده به نوعي توجيه کرد، اما پس از اتمام حجت رهبر انقلاب و مقام ولايت و ترسيم و تعيين مسير، ديگر هيچ توجيه و بهانه اي پذيرفتني نيست و تمکين نکردن به نظر رهبري، در عمل ريختن آب به آسياب دشمن است که آنها را بر لبه مرز نظام و در خطر انحراف از مسير انقلاب و چارچوبهاي نظام قرار داده است.در همه نظامها و کشورها، عرف و قانون يک فصل الخطاب تعيين کرده و در نظام اسلامي ما اين فصل الخطاب ولايت مطلقه فقيه است. آنها که امنيت و منافع ملي و بين المللي کشور و نظام برايشان موضوعيت دارد حال که خط مشي و راهبردهاي انقلاب و نظام از سوي ولايت امرمسلمين تعيين شده، نبايد سر سوزني به خود ترديد راه دهند، زيرا خط و مرز ميان نيروهاي دلسوز و در خط انقلاب با دگرانديشان معين شده و عبور از اين خط به معناي حرکت خارج از چارچوب نظام خواهد بود.خوشبختانه، اغلب نيروها و گروه هاي سياسي در جناح و جبهه غير از حاميان دولت نيزچهره هايي هستند که نسبت به رهبري تعبد داشته و در پيروي از ايشان کوچکترين ترديد و تعللي بروز نمي دهند و اميد است اندک کساني هم که مايليم بگوييم تا کنون تأخير و کوتاهي داشته اند و نه تمرد، با مشاهده و درک رفتاردشمنان و فرصت طلبيهاي آنان که زمينه هايي را تاکنون براي بهره برداري تبليغاتي و ابراز دشمني شان در رفتار اين گروه يافته، بيدار شوند و پيروي خود را از رهبري که مصلحت کشور، ملت و نظام مقدس جمهوري اسلامي است ثابت کنند.صداي عدالت: تظاهرات، قانون، مجريان قانون«تظاهرات، قانون، مجريان قانون»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي صداي عدالت به قلم مصطفي ايزدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ در اين روزها گفتگوهاي زيادي از طريق رسانه هاي متعلق به محافظه كاران به افكار عمومي منتقل مي شود كه در چند نكته متمركز است.نكته اول: همه اين آقايان بر اين نكته تاكيد دارند كه نيروهاي انتظامي وشبه نظامي بايد با معترضين مدارا كنند و حساب اغتشاشگران را از هواداران نامزدها جدا كنند. به خصوص مجلسيان از حمله به خوابگاه دانشجويان كه صدمات مادي و معنوي فراواني را بر بهترين فرزندان اين آب و خاك وارد كردند، بسيار شاكي و گلايه مند هستند. اما با كمال تاسف براي مردم روشن نمي كنند كه چه كساني در نيمه هاي شب اينگونه وحشيانه به محل زندگي و استراحت جوانان تحصيلكرده و غيور ملت ايران يورش بردند؟ و مغول وار همه چيز را و همه كس را كوبيدند و تخريب كردند. چرا هيات تحقيق مجلس شوراي اسلامي با افراد مامور براي ضربه زدن به دانشجويان و تضعيف نظام رودر بايستي دارد و افشاگري نمي كند؟ اين ها فكر نمي كنند كه اطلاعات فراواني به بيرون درز پيدا كرده و خصوصا دانشجويان مهاجمان را مي شناسند؟ مگر مي شود فراموش كرد كه ساكنان خوابگاه امير آباد چه كساني هستند؟ آيا بهترين جوانان درس خوان و باهوش و پركار نيستند كه دردانشگاه تهران قبول شده اند؟ آيا شهرستاني هاي زحمتكشي نيستند كه در كوي اين دانشگاه ساكن هستند؟ آيا جزو اقشار كم در آمد جامعه نيستند كه به دليل تنگدستي مجبور شده اند زندگي سخت در اطاقهاي 4تا 6ا نفره را براي سكونت چندين ساله انتخاب كنند؟ اين ها اگر توان اجاره نصف اتاق خارج از خوابگاه را مي داشتند حتما از سكونت در كوي پرهيز مي كردند. آن وقت نيروهاي عمل كننده در هتك اين عزيزان اين بديهي ترين شرايط را درك نكردند؟ چه پاسخي به اين شرارت دادند؟نكته دوم: همه كساني كه در گفت وگوي رسانه اي براي رامش بخشي به جامعه حاضر مي شوند بر اين موضوع تاكيد دارند كه شوراي نگهبان و وزارت كشور و صدا و سيما بايد براي مردم توضيح دهند كه چرا آرايش آرا نامزدها به اين صورت اعلام شده است؟ در واقع اين چهره هاي سياسي معتقدند كه انتخابات به درستي وبه سلامت كامل برگزار شده است ،اما جوانان معترض اين امر بديهي را نمي دانند و بايد براي آگاه شدن ازسلامت انتخابات و توجي�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 606]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن