واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ميداني چرا فقيري؟ پرویز گیلانی از ابتداي تاريخ تا همين حالا که من دارم اين مطلب را مينويسم، مردم هميشه گفتهاند که «پول، پول ميآورد» شما هم حتما شنيدهايد. نميدانم اين ضربالمثل، چند سال قدمت دارد. شايد 30 سال. شايد 90 سال و شايد خيلي بيشتر از اين. قدمت اين ضربالمثل معروف مهم نيست. مهم اين است كه در ميان صاحبان انديشه اقتصادي نظريه معروفي وجود دارد با عنوان «دورتسلسل فقر» اين نظريه سعي دارد مثل ضربالمثل معروف ايراني، نشان دهد كه «فقر، فقر ميآورد» و«پول، پول ميآورد» وقتي به دور غمانگيز فقر نگاه و به آن فکر کنيد، به خوبي به رابطههاي آن پي ميبريد. دراين مورد ضربالمثل كلاسيكي هم وجود دارد كه ميگويد «يك آدم فقير است، چون فقير است» خوب كه دقت كنيد در همين جمله ميتوانيد ببينيد دايره خبيثه فقر، چه روند غمانگيزي دارد. براساس اين نظريه، شما اگر درآمد كميداشته باشيد، پسانداز كميخواهيد داشت و چون پسانداز كميداريد، سرمايهگذاري كميخواهيد كرد يا اصلا سرمايهگذاري نخواهيد كرد. و چون سرمايهگذاري نكردهايد، بنابراين بازدهي كمي خواهيد داشت يا اصلا نخواهيد داشت. و چون بازدهي نداريد، درآمد كمي خواهيد داشت. پس شما هميشه فقير خواهيد ماند. اگر کمي دقت کنيد متوجه ميشويد که اين مفاهيم ميتوانند هم به عنوان علت و هم به عنوان معلول فقروعقبماندگي محسوب شوند. به طورکلي مفهوم دايره خبيثه فقر را ميتوان به صورت عبارت ساده زير بيان کرد: «يک کشورفقيراست،چون فقيراست» توجه کنيد که اگر مفاهيم را در جهت عکس به هم ارتباط دهيم بازهم دايره خبيثه فقرمصداق دارد. اينها که اشاره کردم، ميتواند تشريح کننده دلايل فقير بودن افراد فقير باشد اما روي ديگر اين نظريه به دلايل فقير بودن کشورها ميپردازد. نظريه تئوري دورتسلسل توسعهنيافتگي ميگويد: «اگر کشوري درآمدش کم باشد در نتيجه مردمش کمتر پس انداز ميکنند و چون پسانداز مهمترين عامل سرمايهگذاري است در نتيجه سرمايهگذاري کم و ماشينها فرسودهتر، توليد و شغل کمتر ميشود» در يک کلام درآمد کم، پسانداز کم، سرمايهگذاري کمتر و... در نتيجه کشورهاي فقير از اين گردونه خارج نميشوند مگر از سرمايهگذاري خارجي استفاده کنند. البته به اين تئوري ايرادهايي هم گرفتهاند از جمله برخي معتقدند در اين نظريه همه عوامل توليد ديده نميشود و درنتيجه تئوري ناقص است انگار تئوري فقط با شرايط اقتصادي ارتباط دارد اما كشورهايي در دنيا وجود دارند که اگر چه درآمد کم داشتند، بدون کمک عوامل بيروني توانستند شرايط خود را تغيير دهند. مثل ژاپن که به خوبي توانست خودش را از دايره توسعه نيافتگي خارج کند. براساس اين نظريه، به نظر من موضوع ساده است. اگر شما بخواهيد درآمد خوبي داشته باشيد بايد دوشرط کافي داشته باشيد. يا بايد داراي سرمايه انساني باشيد يا سرمايه فيزيکي. اگرنه يک کارگر ساده بي مهارت، درآمدي بخور نمير خواهد داشت و اين مختص اقتصاد ايران نيست. حالا داستان اين است که چگونه فقرا ميتوانند از اين دايره فقر بيرون بيايند؟ يک راه اين است که انسان سعي کند با کسب سرمايه انساني از طريق کسب آموزشهاي بيشتر، به کارگر ماهر مبدل شود. شايد شما خيليها را بشناسيد که با کمترين امکانات از دوردستترين شهرهاي کشور، توانستهاند به دانشگاه بروند و تخصص لازم را کسب کنند. در ايران اين شرايط براي کساني امکان پذيراست که بتوانند وارد دانشگاه شوند. خيليها هم به علت نداشتن استطاعت مالي يا سرمايه گذاري لازم (مطالعه پيوسته) از خير قبولي دانشگاه ميگذرند. راه ديگر اين است که سرمايه به هرنحوي به دست فرد برسد تا با آن بتواند کار کند. مثلا جوان رانندهاي را در نظر بگيريد که اگر پولي به او قرض داده شود وکاميوني برايش تهيه کنند ميتواند درآمد بهتري داشته باشد. يا مهندسي را در نظر بگيريد که توانايي ساختوساز دارد ولي سرمايه براي شروع کار ندارد. کشاورزي را در نظر بگيريد که اگر به او وام بدهند و او زمين و پمپ آب بخرد ميتواند درآمد بهتري داشته باشد. آدمهاي خوششانسي مثل من هم وقتي پدرشان ميميرد، گاوهايشان را ميفروشند و اوراق بهاداري در صندوق مادرشان پيدا ميشود که با فروش آن ميتوانند سرمايه اوليه براي سرمايهگذاري را فراهم کنند. اعتمادملی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]