واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: اهل فرهنگ شيراز خيابان ندارند؛امين فقيري: به ما حتي يك قبر هم نمي دهند، چه رسد به خيابان!
خبرگزاري دانشجويان ايران - فارساهالي شهر شعر و ادب در حالي داعيه پايتخت فرهنگي و شهر خلاق ادبي را دارند كه حتي يك خيابان به نام آنها در شيراز وجود ندارد! به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه فارس، اگر از نام نصرالله مرداني شاعر دفاع مقدس كه اصالتاً شيرازي هم نبود بگذريم هيچ يك از هنرمندان معاصر شيراز اين شانس را نداشته اند كه خيابان يا ميداني به نامشان باشد. خبرنگار بخش ادب خبرگزاري ايسنا اين موضوع را با اهل فرهنگ و ادب شيراز به بحث گذاشته است. شاپور جوركش شاعر و منتقد ادبي در پاسخ به اين سئوال كه چرا فكر مي كنيد هميشه مردگان و گذشتگان بايد اين شانس را داشته باشند كه نام آنها زينت بخش خيابان هاي شهرشان باشد، گفت: تأثير روحي و رواني كه مردگان و گذشتگان بر ما دارند يك تأثير مغناطيسي است و اين مغناطيس را همين امروز مي بينيم به طوري كه بزرگان ادبي ما از استادان دانشگاه گرفته تا كلاسيك هاي سنتي همين امروز هم دارند به گذشته نگاهي تعصب آميز مي كنند. به گفته وي معناي ادبيات اين است كه هر متن ادبي به خاطر يك مسأله روز نوشته مي شود و آن مسأله تا وقتي حل نشده به لحاظ اجتماعي اعتبار دارد، اما از نظر ادبي آن متن مي تواند در حوزه ادبيات بماند. وي معتقد است سنت پرستان فكر مي كنند ادبيات براي ادبيات نوشته شده نه مسائل اجتماعي، در حالي كه ادبيات نمي تواند جدا از مسائل روز جامعه باشد. جوركش با انتقاد از نوع نگاه به معاصرين ادبيات فارس گفت: وقتي هم قرار است ادبيات معاصر را بررسي كنيم تا ايرج ميرزا و دهخدا پيش نمي آييم و اين مسأله فسيل شدن ذهن استادان ما را نشان مي دهد، در حالي كه اثر معاصر است كه بايد در دانشگاه مطرح شود اما اين اثر ادبي معاصر كه مسأله روز را مطرح مي كند و حادترين و داغ ترين موضوع جوانان نيز مي تواند باشد حتي در نامگذاري خيابان ها نيز مورد بي اعتنايي قرار مي گيرد و متأسفم كه به اين بهانه اعلام كنم آثاري هم اكنون در دانشگاه ها تدريس مي شود كه چاشني باروتش ته كشيده است و دارند با يك جسم مرده معاشقه مي كنند! به اعتقاد وي امروز حتي نيما و هدايت با ما معاصر نيستند و اين ديدگاهي كه استادان امروز دارند از آن دفاع مي كنند نوعي نگاه سنتي و تعصب آميز است. وي در پايان گفت: در حالي كه جامعه به شعر و داستان معاصر شيراز جور ديگري نگاه مي كند، نهادهاي رسمي نگاه ديگري به آن دارد، اين موضوع هميشه وجود داشته و دارد لذا شايد بهتر كه خياباني به اسم ما نيست، بگذاريد مردم كار خودشان را بكنند، نهادها هم كار خودشان را! امين فقيري داستان نويس شيرازي نيز در سخناني كوتاه به خبرنگار ايسنا گفت: به ما حتي يك قبر هم نمي دهند، چه رسد به خيابان! وي افزود: اميدي به اين مسأله ندارم كه روزي در شيراز خياباني را به نام نويسنده اي كنند، به نظرم اگر حتي آن را مطرح كنيم قيمت خود را پائين آورده ايم! بابك طيبي نويسنده شيرازي آثاري چون « برف هاي داغ » و « از پله صداي دف مي آيد » نيز به ايسنا گفت: ادبيات همواره براي حكومت ها در ايران به جاي اهميت و فرصت بيشتر تهديد تلقي شده است و نويسندگان و شعراي تأثيرگذار ما به جاي اينكه قدر ببينند بيشتر اذيت مي شوند. به اعتقاد وي اين مسأله پس از انقلاب اسلامي نيز ادامه داشته است، مگر اينكه بحث خاصي از ادبيات دنبال شود. وي نصرالله مرداني را نمادي از هنري خيلي خاص دانست و گفت: اگر خياباني را به نام مرداني مي كنند معيار او را با ديگر هنرمندان و يا اهل شعر شيراز نسنجيده اند بلكه به او اعتقاد داشته اند. طيبي افزود: فقط اين نيست كه ميداني را به نام ابوتراب خسروي كنند يا خياباني را به نام شهريار مندني پور تا آن هنرمند قدر و منزلت ببيند، بلكه نام گذاري ميادين يا خيابان ها به اسم آنها نوعي ارج گذاري به ساحت فرهنگ و هنر است. نويسنده « انار پشت پا » معتقد است وقتي قهرماني را در عرصه ورزش حمايت مي كنيم چرا نبايد يك قهرمان ادبي را مورد توجه قرار داد؟ مگر نه اينكه حتي اقتصاد و سياست و ديگر مقوله هاي انساني زير مجموعه اي از ادبيات و فرهنگ است؟ به اعتقاد وي كم توجهي به نويسندگان و اهالي فرهنگ و هنر باعث انزواي آنها و خانه نشين شدنشان مي شود لذا يونسكو هم كور نيست، وقتي مي بيند هنرمند پرآوازه شيرازي خانه نشين است و توجهي به او نمي شود چرا اين شهر را شهر خلاق ادبي قلمداد كند؟ لذا معتقدم مميزي ها و مرزبندي ها باعث انزواي هنرمندان مي شود و با همين نگاه بعيد مي دانم خياباني مزين به نام آنها شود! احد ده بزرگي شاعر عاشورايي شيراز نيز با نقل قولي از ملك الشعراي بهار گفت: به باور اين شاعر حتي گنجشك هاي شيراز هم شاعر هستند... آيا در چنين شهري سزاوار نيست كه شاعر و نويسنده اش خياباني داشته باشد؟ وي افزود: از اين همه خيابان كه روز به روز احداث مي شود چه عيبي دارد يك قصه نويس يا يك شاعر هم سهمي در آن داشته باشد، مگر ابوتراب خسروي چه كم از همتاي خود در آن سوي و مرزها دارد؟ بابك طيبي و ديگر بزرگان عرصه شعر و داستان شيراز نيز همين طور، آيا اين ارج گذاري ها در تصميمات يونسكو مؤثر واقع نخواهد شد؟ شهري كه به هنرمندش ارج بگذارد طبيعتاً در مسير خلاقيت قرار مي گيرد. غلامحسن اولاد نيز ابراز عقيده كرد: اگر در نام گذاري ها نگاه ايدئولوژيك نشود فكري عالي است اما اگر بخواهند بزرگان ادبيات شيراز را خلاصه كنند در آنهايي كه خود مي خواهند و يا استعدادهاي درجه 2 را مطرح كنند سودي ندارد، بنابراين معتقدم اگر روزي همت شود كه قدر اهل فرهنگ را پاس بدارند تك نگاهي نباشد، بلكه نگاه همه جانبه بايد وجود داشته باشد. سيد مرتضي دستغيب رئيس كميسيون فرهنگي شوراي شهر شيراز نيز در اين ارتباط به ايسنا گفت: با نامگذاري خيابان هاي شهر شيراز به نام مفاخر فرهنگي و ادبي اين شهر موافقم اما اين كارها متولي زياد دارد و متأسفانه شوراي شهر تنها تصميم گيرنده نيست اگرچه تصميم نهايي را او مي گيرد. وي افزود: توجه يونسكو به ملبورن نشان داد كه آنها خيلي به گذشته كار ندارند و گذشته با تمام افتخاراتش گذشته و بايد داشته هاي فعلي را ارج گذاري كرد لذا توجه به نام آوران معاصر عرصه فرهنگ مي تواند ايجاد انگيزه و خلاقيت كند، با اين حال فكر مي كنم مشكل نام گذاري خيابان ها و ميادين به نام اهل فرهنگ يك مشكل ريشه اي است و با يك يا 2 نام هم حل نمي شود. اگر چه با كليت موضوع موافق هستم.انتهاي پيام
يکشنبه 10 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]