واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پاکستاني حکومت کمزوري! اقتضاي مصلحت و منفعت ملي ما اين است که زمان را از دست ندهيم و با همکاري با همه جهات درگير در مساله طالبان، اجازه ندهيم با مشکلي که حلش ديگر آسان به نظر نميرسد رويارو شويم. اين عنوان را اوباما به پاکستان داده است! و مثل مدالي بر سينه پاکستان نصب شده است. حکومت پاکستان ضعيف است. اين ضعف البته در دنياي غريب پاکستان جلوههاي مختلفي دارد. رئيسجمهور آصف زرداري رفته است ليبي، وزيرخارجه رفته مولتان در عروسي حضرت شاه رکن عالم در مولتان شرکت کند... ژنرال اطهر عباس در يک کنفرانس مطبوعاتي گفته است: ارتش بر دره «بونر» مسلط شده است. 55 تا 60 نفر از شدت پسندان يا شر پسندان کشته شدهاند. اين واژههاي خوش آهنگ چيزي معادل همان واژه «خرابکار» در فرهنگ ايران پيش از انقلاب است. ژنرال اطهر عباس چنان که مرسوم است، اعلام نکرده که 70 نفر از نظاميان توسط طالبان پاکستان اسير شدهاند. از سوي ديگر وزير اطلاعات ايالت سرحد - که اين ايالت پايگاه اصلي القاعده و طالبان است- دارد با صوفي محمد رهبر «تحريک نفاذ شريعت محمدي» و سخنگويش امير عزتخان مذاکره ميکند. هر چه هم با پاکستان آشنا باشيد و خبرها را به دقت ارزيابي کنيد باز در فهم مسائل امروز پاکستان در ميمانيد. حوادث دره بونر، همان صداي دري است که مدتي پيش مولانا فضل الرحمان بدان اشاره کرده بود. اين صداي «در» هم براي پاکستان خطرناک است و هم براي هند و ايران و افغانستان و در يک کلام منطقه و جهان اسلام. البته آمريكاييها که از آن سوي دنيا به منطقه ما آمدهاند، ميگويند: طالبان پاکستان براي آنها هم خطرناک است. آنها به اين دو پرسش پاسخ نميگويند: يکم: طالبان افغانستان و پاکستان چگونه آفريده و سازماندهي و تربيت شد؟دوم: مسوول اين بحران که خانم کلينتون آن را «بحران مرگبار» خوانده است کيست؟ داستان آمريكا و طالبان شبيه داستان وارهاي است؛ در زبان فرانسه؛ مثل داستانهاي امثال خودمان، اصطلاح «جادوگر ناشي» را براي جادوگري به کار ميبرند. که مثل ساحران فرعون، از پنبه و طناب و جيوه؛ مار و عقرب درست ميکند. منتها در پايان کار نميتواند، صورت و سيرت ماري را از اشياي جادو شده منفک کند. مارها و عقربها سر به دنبال جادوگر ميگذارند و او را فراري ميدهند.طالبان همان اژدهايي شده است که ديگر به صورت اصلياش باز نميگردد. شايد در آينده دولت پاکستان ناگزير شود که مرکز حکومت را از اسلام آباد به لاهور بکشاند. يک بار ايوب خان پايتخت را از کراچي به اسلام آباد آورد. اين بار از هراس اسلام طالبان بايد اسلام آباد را به لاهور کشانيد. طالبان پاکستان براي ايران از جهات مختلفي شايسته توجه جدي است. در آمريكاي لاتين هر اتفاقي بيفتد، بر امنيت ملي ما تاثير استراتژيک ندارد. اما پاکستان، چنان چه با همين آهنگ و روال پيش برود در آينده تبديل به مسالهاي درجه اول براي ما و ديگر همسايگان پاکستان خواهد شد. اقتضاي مصلحت و منفعت ملي ما اين است که زمان را از دست ندهيم و با همکاري با همه جهات درگير در مساله طالبان، اجازه ندهيم با مشکلي که حلش ديگر آسان به نظر نميرسد رويارو شويم. بحران پاکستان را در سه قلمرو منطقهاي و کشورهاي اسلامي و نيز جهاني بايد، پيگيري کرد. باتجربهترين ديپلماتهاي ما که با مسائل پاکستان آشنايند، نياز هست که وقايع را رصد کنند. حتي از شخصيتهاي تحليلگر و نويسنده پاکستاني استفاده کنيم. دانشگاههاي ما در اين مورد سمينار برگزار کنند.آن صداي دري که مولانا فضل الرحمان 10 روز پيش، پيشبيني کرد؛ اين دو، سه روز صدايش در گوش دنيا پيچيده است. سید عطاءالله مهاجرانیمنبع: اعتمادملی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]