واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ترس و خشم قرضاوي
به گزارش خبرگزاري فارس، حجتالاسلام والمسلمين علي الكوراني، از علماي لبناني مقيم شهر مقدس قم در گفتوگويي با شبكه تلويزيوني "اهل البيت(ع)" اعلام كرد: «آقاي عبدالرحمن القرضاوي، پسر شيخ يوسف القرضاوي (مفتي اهل سنت) به مذهب تشيع گرويده و عصبانيت شيخ از شيعيان در مدت اخير نيز ناشي همين مسأله است و اينجانب از اين بابت اطمينان دارم.»الكوراني در پي اعلام اين خبر از شبكه جهاني "اهل البيت(ع)" و تماسهاي متعدد شيعيان و اهل سنت از كشورهاي مختلف با وي، در پايگاه اطلاعرساني "الغدير" و شبكه تلويزيوني "الانوار" نيز حضور يافت و در پاسخ به پرسشهاي مخاطبان اين رسانهها نيز بر اطمينان خود از تشيع پسر قرضاوي تأكيد كرد.روزنامه لبناني "البلد" نيز هفته گذشته فاش كرده بود، علت خشم اخير شيخ يوسف القرضاوي از مذهب تشيع، شيعهشدن يكي از نزديكان اوست. اين روزنامه به رابطه خويشاوندي وي اشارهاي نكرده بود اما شيخ "ماهر حمود" امام جماعت مسجد "القدس" و از علماي برجسته لبنان نيز در پي انتشار اين خبر، صحت آن را تأييد كرد.در پي اعلام اين خبر، پايگاه اطلاعرساني "عبدالرحمن يوسف" غير فعال شده و امكان رؤيت محتواي آن وجود ندارد.عبدالرحمن يوسف از برجستهترين شاعران عرب است و تا كنون نخواسته با نام خانوادگي "القرضاوي" شناخته شود و از انتشار نام خانوادگي و تصاوير پدرش در پايگاهش خودداري كرده است.روزنامه كويتي "الجريده" نيز پيش از اين، در عنوان انتخابي خود براي گفتوگوي تفصيلي با اين شاعر بزرگ مصري، از عبارت "پسر شيخ قرضاوي" استفاده كرده است كه اين مطلب تا كنون از سوي عبدالرحمن يوسف، تكذيب نشده است.وي دو فيلم ويديوئي از گفتوگوي زنده خود با شبكه تلويزيوني "المنار" لبنان را نيز بر روي پايگاه اطلاعرساني شخصي خود در اينترنت قرار داده بود كه پس از جنگ 33روزه از اين شبكه شيعي متعلق به حزبالله لبنان پخش شده است.وي در اين برنامه، قصيدهاي را در مدح سيد حسن نصرالله قرائت كرد كه در آن، اشخاصي را كه پيروان مذهب تشيع را "لعنكنندگان" ياران پيامبر(ص) ميخوانند، به سخره گرفته است.عبدالرحمن يوسف كه اكنون از برجستهترين معارضان سياسي مصر و عضو جنبش ضد دولتي "الكفاية" نيز هست و اشعار شديداللحني عليه "حسني مبارك" سروده است، در سالهاي اخير، علاقه خود را به جبهه حق و عدالت بهويژه جمهوري اسلامي ايران و حزبالله لبنان، به شيوههاي مختلف ابراز كرده و از جمله آنها قصيدهاي است كه در بيت پاياني آن آورده است: ألـْـق ِ العُـصَابـَــة َ عَـنْ عَـيْـنـَيـْـكَ تحْجُبُهَـــا - عَـنْ رُؤيـَـةِ النـَّـار ِ تـَشـْـوي وَجْـهَ لـُبـْنـَانـَـا...بالأمْـس ِ كـُنـَّـا نـَـرَى في العـِـزِّ " قـَاهِــرَة " - و اليـَـوْمَ نـَرْقـُـبُ نحْوَ العِـزِّ " طـَهْـرَانـَـا "چشمبندت را از ديدگانت بيفكن زيرا چشمانت را از ديدن آتشي كه چهره لبنان را سوزانده است پوشانده... ما تا ديروز عزت را در قاهره ميديديم اما امروز از شوق دستيابي به عزت، تهران را مينگريمپايگاه اطلاعرساني هجر نيز به نقل از يك منبع آگاه اعلام كرد: «عبدالرحمن يوسف، انساني اخلاقمدار است و همواره احترام پدر خود را حفظ ميكند و به همين دليل تا كنون از اعلام علني تشيع خود، خودداري كرده و سعي دارد اين موضوع را از طريق دوستانه و محترمانه با پدر خود، حل و فصل كند و اذا تا اطلاع ثانوي، از اعلام اين پرهيز خواهد كرد.»عبدالرحمن يوسف كه از محبوبيت فراواني بين عربزبانان جهان برخوردار است، همچنين پس از جنگ 33روزه، با سفر به جنوب لبنان و شهرهاي بنتجبيل، مارونالرأس و ضاحيه جنوبي بيروت كه منطقه شيعهنشين پايتخت لبنان است ضمن بازديد از ويرانههاي باقيمانده از حملات رژيم صهيونيستي، با شيعيان و ايتام شهداي اين مناطق، ابراز همدردي كرد.وي همچنين ديوان جديدي با عنوان "اكتب تاريخ المستقبل" (تاريخ آينده را بنويس) منتشر كرده است كه در ابتداي كتاب و پس از عنوان آن، آورده است: «اهدايي به حضرت سيد حسن نصرالله، دبيركل حزبالله كه از پروردگارم ميخواهم او را از شر موشكهاي يهود و نيز موشكهاي اعراب حفظ كند.»عبدالرحمن القرضاوي، در مقدمه اين كتاب كه آن را بر روي پايگاه اطلاعرساني خود قرار داده، آورده است: «بيشتر قصايد اين ديوان، در جريان حمله شكستخورده اسرائيل به لبنان در تابستان سال 2006 ميلادي نگاشته شده و همه آنها به استثناي قصيده "تاريخ آينده را بنويس" در نشريات مصري و انگليسي چاپ شده است.»وي ميافزايد: پيش از پايان جنگ و صدور قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل مبني بر آتشبس، قصيده "تاريخ آينده را بنويس" را آغاز كردم و آن، قصيدهاي بود كه قصد داشت معناي "پيروزي" را بيان كند و به گذشته درگيري و آينده ادامهدار آن بپردازد اما عجيب بود كه قصيده پا به پاي من پيش نميآمد تا آنكه احساس كردم الهام اين شعر به من قطع شده و در اين هنگام بود كه پيامي تلفني دريافت كردم كه گفت: «هرگز اين قصيده را ننويس مگر آنكه خودت با پاي خود به مناطق آزادشده جنوب لبنان گام بگذاري!» و من نيز بلافاصله پس از پايان جنگ 33روزه به جنوب لبنان سفر كردم و بسياري از مناطق جنگزده را از نزديك ديدم؛ ويرانيها و آوارها را پيش از آنكه بلدوزرها آنها را بردارند و از همه مهمتر، پهلواناني را به چشم خود ديدم كه اين پيروزي را آفريده بودند و در اين هنگام بود كه سرايش اين قصيده را از سر گرفتم و آن را در روز بيست و ششم رمضان همان سال به پايان رساندم.»اين شاعر عرب با بيان اينكه بيشتر ابيات اين قصيده را در راه قاهره، اسكندريه، بيروت، قانا و بنتجبيل سروده است، تأكيد ميكند: «همچنان اين قصيده را يك تجربه حسي متمايز ميدانم و در پايان بايد از مسؤولان حزبالله لبنان كه با من همكاري كردند و فرصت بازديد از اماكني را كه ميخواستم فراهم كردند قدرداني كنم.»منبع خبرگزاري فارس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]