تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850163152




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بُز زنگوله پا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بُز زنگوله پا
بُز زنگوله پا
بچه‌ها، اين قصه خيلي قديمي است. شايد آن را از زبان پدربزرگ يا مادربزرگ شنيده باشيد.يکي بود، يکي نبود. بزي بود که به او بز زنگوله‌ پا مي‌گفتند، اين بز سه تا بچه داشت: شنگول، منگول و حبه‌ي انگور. بچه‌ها با مادرشان در خانه‌اي نزديک چراگاه زندگي مي‌کردند.روزي بز خبردار شد که گرگ تيزدندان، همسايه‌ي آنها شده است. براي همين خيلي نگران شد و به بچه‌ها سپرد که حواستان جمع باشد. اگر کسي آمد و در زد، از سوراخ کليد، خوب نگاه کنيد. اگر من بودم، در را باز کنيد. اما اگر گرگ يا شغال بود، در را باز نکنيد.بز که رفت، گرگ آمد و در زد. بچه‌ها گفتند: کيه؟گفت: منم منم مادرتانبچه‌ها گفتند: دروغ مي‌گويي، صداي مادر ما نازک است. اما صداي تو خيلي زشت است.گرگ رفت و بعد از چند دقيقه برگشت و در زد. بچه‌ها پرسيدند: کيه؟گرگ صدايش را نازک کرد و گفت: منم، منم، مادر شما.بچه‌ها از سوراخ کليد نگاه کردند و گفتند: دروغ مي‌گويي؛ دست مادر ما سفيد است، دست تو سياه است.گرگ به آسياب رفت و دستش را به آرد زد و سفيد کرد. بعد برگشت و همان حرف‌ها را به بچه‌ها زد. بچه‌ها از پشت در نگاه کردند و گفتند: دروغ مي‌گويي؛ پاي مادر ما قرمز است. پاي تو قرمز نيست.گرگ رفت روي پايش حنا گذاشت. بعد به خانه‌ي بز رفت و همان حرف‌ها را زد.بچه‌ها در را باز کردند و گرگ، شنگول و منگول را که نزديک بودند، قورت داد. اما حبّه‌ي انگور در سوراخ راه آب پنهان شد.نزديک غروب، بز زنگوله پا از صحرا برگشت. وقتي به در خانه رسيد، ديد در باز است. بچه‌ها را صدا زد. اما جوابي نشنيد. صدايش را بلندتر کرد. حبه‌ي انگور صداي مادر را شناخت، بيرون آمد و ماجرا را براي مادر تعريف کرد. مادر پرسيد: گرگ آمد يا شغال؟ حبه‌ي انگور گفت: من نفهميدم.بز به در خانه‌ي شغال رفت و گفت: شنگول و منگول مرا تو خوردي و بردي؟شغال گفت: نه، بيا خانه‌ي مرا ببين. چيزي تويش نيست. شکمم را هم نگاه کن. از گرسنگي به پشتم چسبيده است. اين کار، کار گرگ است.بز روي بام خانه‌ي گرگ رفت. ديد گرگ براي بچه‌‌هايش آش درست مي‌کند. بزه روي بام خانه‌ي گرگ جست وخيز کرد. گرگ سرش را بيرون آورد و فرياد زد: کيه، کيه، روي بام تاپ و توپ مي‌کنه؟! آش بچه‌هاي مرا پر از خاک و خل مي‌کنه؟!»بزه گفت:منم، منم، بز زنگوله پا،ور ميجم دوپا دوپا،چار سم دارم بر زمين،دو شاخ دارم در هوا،کي برده شنگول من؟کي خورده منگول من؟کي مي‌آد به جنگ من؟! گرگ گفت:منم، منم گرگ تيز دندانمن خوردم شنگول تو!من بردم منگول تو!من مي‌آم به جنگ تو! بز پرسيد: چه روزي به جنگ مي‌آيي؟ گرگ گفت: پس فردا!بز، از آنجا به صحرا رفت، و علف سيري خورد. روز بعد پيش کشاورز رفت تا شيرش را بدوشد و يک کاسه کره و يک کاسه، سرشير درست کند. بعد کره و سرشير را براي سوهان کار برد و گفت: شاخ مرا تيز کن.سوهان کار، شاخ بز را تيز تيز کرد.از آن طرف گرگ رفت پهلوي دلّاک و گفت: دندان‌هاي مرا تيز کن!دلّاک گفت: مزد من کو؟گرگ به خانه رفت، يک کيسه برداشت و پر از باد کرد. بعد آن را براي دلّاک برد و گفت: اين هم مزد تو. دلّاک تا سر کيسه را باز کرد، بادها بيرون رفت. اما به روي خودش نياورد و توي دلش گفت: بلايي به سرت بياورم که در داستان‌ها بنويسند! آن وقت گازانبر را برداشت، دندان‌هاي گرگ را کشيد و به جاي آنها پنبه گذاشت.صبح آن روز، گرگ و بز براي جنگ حاضر شدند. گرگ گفت: پيش از جنگ بايد آب خورد. بزي پوزه‌اش را توي آب فرو کرد؛ اما آب ننوشيد. ولي گرگ آنقدر آب خورد که شکمش باد کرد. بز با شاخش به شکم گرگ زد. گرگ خواست او را گاز بگيرد. اما چون دندان‌هايش از پنبه بود، کاري از پيش نبرد.شکم گرگ پاره شد و شنگول و منگول از توي آن بيرون آمدند.بز زنگوله پا بچه‌هايش را برداشت و با خوشحالي به خانه رفت. گرگ بدجنس هم به سزاي کارهايش رسيد. برگرفته از: مجله رشد کودک*****************************مطالب مرتبطقرمزي کجاست؟ زردک درخت سيب آقا کمده زنبورک وزوزي اسب بلوري مشکل آقاي مربّع گوش فيل جادويي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن