واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: به رنگ دعوت
پس از «ارتفاع پست» و «به رنگ ارغوان»، «دعوت» سومين ساخته ابراهيم حاتميكيا است كه به دور از فضاي جبهه و آدمهاي جنگ جلوي دوربين رفته است.اين يكي اما هم به واسطه پرداختن به دنياي زنها و هم به لحاظ لحني كه فيلمساز اتخاذ كرده است، نقاط تمايز بيشتري را نسبت به ساختههاي قبلي او به رخ ميكشد. حاتميكياي اين سالها، فيلمسازي است كه انگار قصد كرده از فضاي فيلمهاي گذشتهاش كاملا فاصله بگيرد؛ حاتميكيايي كه در جستوجوي دريچههاي تازه برآمده است. چه كسي ميتوانست تصور كند حاتميكيا روزي درباره سقط جنين فيلم بسازد؟ تصويرگر مردان سلحشور و آرمانگرا، حالا در فيلم تازهاش به زنها اهميت داده و مردان را در حاشيه قرار ميدهد. حاتميكيا با فيلم تازهاش، تماشاگر را به تماشاي دنيايي تازه «دعوت» ميكند؛ دنيايي كه ارتباطي با «از كرخه تا راين» و «آژانس شيشهاي» ندارد. اما اين كار او هم مسبوق به سابقه است. مگر بلافاصله پس از ملودرام موفق «از كرخه...»، دوربين خود را به بوسني نبرد تا از عشق سخن بگويد؟ مگر در «برج مينو»، دل به تجربههاي تازه سينمايش نداد؟ «دعوت» شايد پاسخ به آنهايي است كه «به نام پدر» را فيلمي كهنه با آدمهاي تكراري خواندند؛آنها كه او را به تكثير تاسفبار حاج كاظم متهم كردند. و حالا «دعوت» تقريبا هيچ ربطي به فيلمهاي قبلي سازندهاش ندارد.چهره تازه حاتميكيا را در «دعوت» تماشا ميكنيم؛ كارگرداني كه حالا ميخواهد چشماندازهاي متفاوتي را در افق نگاه خود قرار دهد و كساني را زير چتر خود بگيرد كه تا امروز عنايت ويژهاي به آنها نداشته است. فيلم حاصل تلاش فيلمسازي است كه سعي ميكند با زمانه جلو بيايد، از پيرامونش غافل نباشد و به رخدادهاي جامعه واكنش نشان دهد. اينكه دستاورد او در اين رويكرد تازه چه اندازه قابل توجه است يك بحث است و شجاعت فيلمسازي كه اين ريسك را ميپذيرد كه خود را از تمام مولفههاي موفق و امتحانپسدادهاش، خلعسلاح كند يك بحث ديگر. چنين جسارتي اگر در نحوه نگاه به معضل سقط جنين نيز به خرج داده ميشد، حالا «دعوت» بسيار تماشاييتر از اين ميشد كه حالا هست.«دعوت» تصوير تازهاي از نامدارترين كارگردان سينماي جنگ و يكي از شاخصترين و مهمترين فيلمسازان نسل انقلاب را به نمايش ميگذارد. آنقدر تازه كه اگر در تيتراژ فيلم نام حاتميكيا به عنوان كارگردان قيد نشده بود، تشخيص اينكه «دعوت» را سازنده «از كرخه تا راين» و «آژانس شيشهاي» ساخته، تقريبا غيرممكن بود... در واقع فيلم فاقد نشانهها و مولفههايي است كه سينماي حاتميكيا را در طول دو دهه شكل داده است. «دعوت» البته آنطور كه عنوان شده اولين گام حاتميكيا در حيطه سينماي اجتماعي نيست. فراموش نكنيم كه او اولينبار با «ارتفاع پست» قهرمانانش را نه به سياق معمول، از ميان آدمهاي جنگ؛ كه از دل اجتماع و افرادي كاملا معمولي انتخاب كرده بود. همچنين نبايد فيلم به نمايش درنيامده «به رنگ ارغوان» را از قلم بيندازيم كه شايد نمايشش ميتوانست به امتداد مسيري ديگر در كارنامه حاتميكيا بينجامد. شايد اگر «به رنگ ارغوان» به نمايش در ميآمد، «به نام پدر»ي ساخته نميشد تا حاتميكيا متهم به تكرار خويش شود و در پي آن به جستوجوي دريچههاي تازه برآيد. جايي دور از سينماي جنگ و آدمهايش. سريال ماورايي «حلقه سبز» اما شكستي همهجانبه را براي حاتميكيا رقم زد. اما حتي اين شكست هم مانع از اين نشد كه حاتميكيا همچنان به تجربههاي تازه ادامه دهد. حالا «دعوت» روي پرده است؛ فيلمي زنمحور با موضوع سقط جنين و با حضور ستارههاي پولساز سينما. كساني كه به اميد ديدن حماسهاي ديگر از حاتميكيا از جنس «آژانس شيشهاي» به نمايشش ميشتابند، احتمالا مغبون از سينما خارج ميشوند. در عوض فيلم ميتواند مخاطباني را به خود جلب كند كه شايد پيش از اين چندان با حال و هواي آثار حاتميكيا ارتباط برقرار نميكردند.پس از «ارتفاع پست» و «به رنگ ارغوان»، «دعوت» سومين ساخته ابراهيم حاتميكيا است كه به دور از فضاي جبهه و آدمهاي جنگ جلوي دوربين رفته است.«دعوت» خوب يا بد، حكم گريز سازندهاش از انتساب به صفت غريزي بودن را دارد. يادمان هست كه پس از «به نام پدر» منتقدان چگونه از سرنوشت محتوم فيلمسازان غريزي نوشتند به اينكه اين فيلمسازان در نهايت در ورطه تكرار گرفتار ميشوند. چنانكه گويي حاتميكيا را از حاجكاظم گريزي نيست، همانطور كه كيميايي نميتواند از تكثير قيصر در ورسيونهاي مختلف دست بردارد!درحالي كه وفاداري يك فيلمساز به دنياي مالوف و آدمهاي آشنا و شناسنامهدارش نميتواند به مثابه نقطه ضعف تلقي شود. مسئله شكل پرداختن به اين آدمها و عواملشان است... ضمن اينكه اين اتهام تكرار خودآگاه يا ناخودآگاه، ذهن فيلمساز را نيز ميآزارد و نتيجهاش كوششي ناكام براي معاصر بودن و پرداختن به دغدغههاي نسل تازه است كه در نهايت به اغتشاش ميانجامد.دنياي آشناي حاتميكيا اما همواره با گريزها و تغيير مسيرهايي همراه و همسو بوده است. چنانكه پس از «ديدهبان» و «مهاجر» كه در ترسيم و شكلگيري سينماي حاتميكيا بهعنوان يكي از جديترين جريانهاي ژانر جنگي، نقش مهم و موثري ايفا كردند، به شهر ميآيد و «وصل نيكان» را جلوي دوربين ميبرد كه البته فيلمي واكنشي است و نميتواند موفقيت گذشته را براي فيلمساز تكرار كند. سپس، درحالي كه فيلمهاي قبلي حاتميكيا بيشتر در ميان منتقدان و مديران سينما توجه برانگيخته بودند، در «از كرخه تا راين» به سراغ ملودرام ميرود و طعم برقراري ارتباط با مخاطب گسترده را ميچشد.ولي موفقيت گسترده «كرخه» هم باعث نميشود تا حاتميكيا اين مسير را در فيلم بعدياش ادامه دهد و اتفاقا كار بعدي او دور از ذهنترين فيلمي بود كه ميشد از سازنده «كرخه» انتظار ديدنش را داشت. در «خاكستر سبز» حاتميكيا به سراغ سينمايي شاعرانه ميرود و عشق را تجربه ميكند. با فرم روايي پيچيده، گنگ و رمزآلود كه به عنوان تجربهاي در سينماي ضدقصه، طبيعي بود كه مخاطبان پرتعداد «كرخه» را نيابد.احساساتگرايي و ملودرام در «بوي پيرهن» و نمادگرايي و رويكرد به بيان تلويحي در «برج مينو» با محوريت قرار دادن زنان در بستر ماجرا، در نوع خود گرايشهاي متفاوت سازندهشان را به رخ ميكشيدند.پيوند جنگ و اجتماع و ايستادن در مقام سينماگري اجتماعي با حفظ مولفههاي پيشين به عنوان كارگردان سينماي جنگ، به نقطه دلپذيري بهنام «آژانس شيشهاي» ختم شد. همسويي نظرمنتقدان مردم و مديران سينمايي، در سطحي به مراتب عميقتر از «كرخه» بار ديگر تكرار شد. در اين گذر، حاتميكيا فيلمبهفيلم به تجربههاي فرمال علاقه بيشتري نشان داد. تجربه كار با آدمهاي پرتعداد در فضاي بسته، در فيلم بعدي تبديل شد به آزموني دشوارتر . كار تنها با سه بازيگر، در دل بياباني وسيع و در هم كادر اسكوپ. در «روبان قرمز» صراحت اجتماعي «آژانس» هم جاي خود را به بياني نمادين داد. همچنان كه پس از اين تجربه، باز در «موج مرده» نوبت به صراحت همراه با عصبيت رسيد.«ارتفاع پست» اولين فيلم حاتميكيا بدون مايههاي دفاع مقدس و آدمهاي جنگ بود. آزموني جدي براي گسست از فيلمهاي قبلي فيلمساز و همدلي با آدمهاي عادي جامعه، كه البته از نظر تكنيكي نزديك به تجربه «آژانس شيشهاي» بود و در به تصويركشيدن آدمهايي پرتعداد در فضايي بسته، به اندازه «آژانس» به توفيق نرسيد. اين درست كه در «ارتفاع پست» قهرمان نه حاجكاظم، كه قاسم جنوبي به آخر خط رسيدهاي بود كه به دلايل معيشتي به هواپيماربايي ميپرداخت ولي به لحاظ حس و حال، فيلم را ميتوان در امتداد آثار قبلي حاتميكيا ارزيابي كرد. «به رنگ ارغوان» با مضموني ملتهب ميتوانست اتفاق تازهاي در سينماي حاتميكيا باشد. فيلم اما امكان اكران نيافت تا حاتميكيا با «به نام پدر» دوباره به حيطه آشنايش بازگردد. با يك ايده درخشان (رزمندهاي كه در زمان جنگ ميني را براي خصم كاشته ولي اين مين سالها بعد زيرپاي دخترش منفجر ميشود) كه البته پرداخت مشتت فيلم، مانع از تبلور درست آن شد.خيليها بعد از «به نام پدر» گفتند و نوشتند كه حاتميكيا خسته و بيحوصله شده است. لحن نقدها كاملا نزديك به نوشتههايي بود كه در اين سالها براي فيلمهاي كيميايي نوشته ميشد. رفتن به تلويزيون و ساخت سريال كه حاتميكيا يكبار با «خاك سرخ» آن را تجربه كرده بود، شايد گريزي از تعبير كساني بود كه حاتميكيا را فيلمسازي به آخر خط رسيده ارزيابي ميكردند؛ فيلمسازي كه جز به تكرار نميانديشد... «حلقه سبز» با آنكه متفاوت از فضاي آثار قبلي حاتميكيا بود ولي شكستي ديگر از كار درآمد.حالا حاتميكيا مخاطبانش را به تماشاي فيلمي دعوت ميكند كه كمترين ارتباط ممكن را با آثار گذشتهاش دارد. فيلم چه در ساختار و نحوه روايت و چه در حسوحال در فضايي ديگر سير ميكند. اين فيلم كاملا زنمحور، و نگاه مذهبي فيلمساز به موضوع سقط جنين است. «دعوت» يك اثر اجتماعي كاملا اخلاقي است و همچنين با روايت 5 داستان كوتاه، تجربهاي در بيان موجز نيز به شمار ميآيد. هرچند اين اپيزودها فراز و نشيبهايي دارند و يكدست به نظر نميرسند. همينطور كه در بهكارگيري بازيگران نيز اين فرازونشيبها مشاهده ميشود. در حالي كه مريلا زارعي و گوهر خيرانديش بازيهاي خوبي دارند برخي از بازيگران متناسب با نقش به نظر نميرسند يا در اجرا نتوانستهاند خاطره خوش بازيهاي درخشان آثار قبلي حاتميكيا را زنده كنند. مثلا محمدرضا فروتن در نقش يك كارگر لر عملا يكي از نقاط ضعف اثر را رقم زده است و مهناز افشار با بازي اغراقآميزش، عملا نتوانسته ظرايف كاراكتر را درست از كار دربياورد. برخلاف اغلب آثار قبلي فيلمساز، اينبار مردان در حاشيه نشستهاند و زنان در كانون ماجرا قرار گرفتهاند. فيلم از اين منظر ميتواند مخاطبان تازهاي را براي حاتميكيا دست و پا كند، هر چند كه بعيد به نظر ميرسد دوستداران سينماي او، با اين فيلم چندان ارتباط برقرار كنند. آنها همچنان آرزومندند كه حاتميكيا بازهم بتواند فيلم خوب بسازد... .منبع : همشهري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]