واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: و دکتر "رندی پاش" از پلگذر كرد اشاره: رندی! نسل جدیدی از دانشجویان به اینجا خواهند آمد كه تو را نمیشناسند. آنها از روی این پل رد میشوند و میپرسند: «دكتر پاش كه بود؟» و افرادی كه تو را میشناسند برای آنها خواهند گفت كه تو چه كاری انجام دادی...زندگی امروز ما سرشار شده از سرعت و تلاش و گاهی آنقدر درگیر سیر حوادث میشویم كه لحظاتی یادمان میرود فقط مسافر كشتیای هستیم كه در بستر رودخانهای به نام زندگی در حركت است.
زندگینامه:دكتر رندی پاش در 23 اكتبر 1960 برابر با 11 آبان 1339 در ایالت مریلند ایالاتمتحده متولد شد. وی پس از تمام كردن دوره دبیرستان، در رشته علوم كامپیوتر ادامه تحصیل داد و در خرداد ماه سال 1360 از دانشگاهBrown موفق به كسب مدرك لیسانس شد و در سال 1366 توانست مدرك دكترای خود را در رشته علوم كامپیوتر از دانشگاه كارنگی ملون (CMU) دریافت كند. در سال 1367 به عنوان استاد یار در دانشگاه ویرجینیا مشغول به كار شد و تا سال 1376 نیز در دانشگاه ویرجینیا بود. او برای مدتی در قسمت تخیلات والت دیسنی مشغول به كار بود. در سال 1377 وی دوباره به دانشگاه كارنگی ملون رفت، اما اینبار به عنوان استاد و در زمینه طراحی ارتباط میان انسان و ماشین شروع به فعالیت كرد. وی در آنجا برای نخستینبار با كمك Don Marinelli مركز ETC (سرنام Entertainment Technology Center) را در دانشگاه كارنگی ملون راه اندازی كرد و اصول درسی به نام «اصول ساختن دنیاهای مجازی» را تدوین كرد. در سال 1386 پاش به دلیل سالها تدریس كامپیوتر موفق به دریافت دو جایزه از سازمان ACM شد. دكتر پاش چهارم مردادماه سال 1387 به علت بیماری سرطان در گذشت. سرطاندكتر پاش در سال 1386 در سن 45 سالگی پی برد كه به سرطان پانكراس (لوزالمعده) دچار شده است و در تاریخ 29 شهریور همان سال عمل جراحی را انجام داد به این امید كه بتوان از پیشرفت سرطان جلوگیری كرد. در ادامه نیز درمانهای شیمی درمانی و رادیوگرافی شروع شد. اما هیچكدام از این درمانها مؤثر واقع نشد و بیماری سرطان در بدن دكتر پاش رشد كرد. در شهریور ماه سال 1386 دكترها به پروفسور پاش اعلام كردند كه فقط سه تا شش ماه برای زندگی فرصت دارد. در طی روند بیماری، پاش شروع كرد به نوشتن وضعیت خود در سایت شخصیاش؛ اطلاعاتی كه هر سه تا هشت روز، بهروزرسانی میشد. اخلاق و روحیاتدكتر پاش شخصیتی بسیار خانواده دوست داشت. وی دو پسر شش و چهار ساله به نامهای Dylon و Logon و یك دختر دوساله به نام Chole دارد. او اوقاتفراغت خود را با خانوادهاش سپری میكرد. درباره كار بسیار سختكوش بود و اصولاً مخالف تفكر "كار كردن" برای امرار معاش بود. او كار كردن را برای چیزی فراتر از امرار معاش انجام میداد.رندی درباره همسر و بچههایش میگوید: «این موضوع كه من زمان زیادی ندارم تا پدر بودن را تجربه كنم، خیلی آزارم نمیدهد، اما این واقعیت كه در آینده برای خانواده من، مشكلاتی پیش میآید و ممكن است از پرتگاههایی سقوط كنند و من در آن زمان نیستم تا آنها را بگیرم و از آنها پشتیبانی كنم بسیار برای من آزاردهنده است. من فقط چند ماه دیگر فرصت دارم. من میتوانم این چند ماه را گریه كنم یا روی ساختن تورهایی كار كنم كه اگر یك روز خانواده من از پرتگاهی سقوط كردند، این تورها آنها را حفظ كند. من راه حل دوم را انتخاب كردم.»
آخرین سخنرانیآخرین سخنرانی دكتر پاش با عنوان «واقعاً رؤِیاهای كودكیتان را به دست بیاورید» در تاریخ 28 شهریور 1386 در دانشگاه كارنگیملون برگزار شد. این سخنرانی در حقیقت جوابی بود برای یك سؤال دانشجویان كه همگی میپرسیدند: «آخرین توصیه شما به ما چیست؟»پاش یا به قول دوستانش رندی سخنرانی خود را اینچنین آغاز كرد: «همانطور كه در شكل، نتیجه اسكن من را میبینید من در كبدم اكنون بیش از ده تومور سرطانی دارم و دكترها سه تا شش ماه به من فرصت داده بودند و البته این فرصت ماه پیش تمام شد و این واقعیتی است كه هست و ما فقط میتوانیم تصمیم بگیریم كه چگونه با آن برخورد كنیم. به هر حال اگر من امروز آنطور كه باید افسرده و ناراحت به نظر نمیرسم، متأسفم كه شمارا مأیوس میكنم!»رندی در ادامه ذكر میكند كه كاملاً میداند كه چه اتفاقی دارد میافتد، به همین دلیل منزلش را عوض كرده و به محلهای رفته بود كه نزدیك خانواده همسرش باشد، زیرا میدانست كه با فوت او همسر و سه فرزند خردسالش به كمك نیاز دارند. رندی در سخنرانی درباره آرزوهای كودكیاش صحبت میكرد و با ذكر خاطرات مختلفی كه از افراد مختلف داشت نكتههای متنوعی را بیان میكرد. نكتههایی مانند بیان حقیقت، سختكوشی، لذت بردن از تمام لحظات زندگی، كمك كردن به دیگران تا به آرزوهایشان برسند، به اصول و پایههای هر مطلب پایبند بودن، نكتهسنجی و پیدا كردن نكتههای آموزشی كه هر روزه در اطراف ما وجود دارند و از آنها میتوانیم چیزهای زیادی به زندگی خود اضافه كنیم و... جزء مواردی هستند كه به آنها اشاره میكند.زندگی رندی نیز مانند هر انسان دیگری لحظات مأیوسكننده هم داشت. او تعریف میكند، بعد از آنكه مدرك دكترای خود را میگیرد برای رسیدن به هدفش كه فعالیت در والت دیسنی بوده است، بلافاصله رزومه خود را برای استخدام به آنجا میفرستد. وی میگوید، بعد از فارغ التحصیلی واقعاً مطمئن بودم كه در هر جا بخواهم كار كنم حتماً مرا میپذیرند، اما دیسنیلند در جواب نامه من نوشت: «متأسفانه ما هیچ موقعیت شغلی كه مناسب توانایی شما باشد برای شما نداریم.»بله با وجود اینكه تخصص رندی در زمینه خلق دنیاهای مجازی بود، والتدیسنی وی را نپذیرفت. رندی اینچنین ادامه میدهد: «دیوارها و موانع اطراف ما برای این نیستند كه ما را از هدفمان دور كنند. برای این هستند كه شما نشان دهید یك خواسته برای شما چقدر ارزشمند است. این موانع به این دلیل وجود دارند تا میان شما كه یك هدف را با تمام وجود میخواهید و بقیه فرق بگذارند.»رندی در سال 1991 به عضویت والتدیسنی درآمد و روی پروژههای مختلفی مانند دزدان دریای كارائیب و... كار كرد. بعد از انجام اینكار، وی تصمیم گرفت حاصل تجربههای خود را در قالب درسی در دانشگاه كارنگی ملون به دانشجویان آموزش بدهد و به این ترتیب وی درس اصول ساختن دنیاهای مجازی را پایهگذاری كرد.
تاسیس رشته تحصیلی جدیدپاش در ادامه فعالیتهای خود تصمیم گرفت كه با كمك دكتر دان مارینلی (Don Marinelli) كه در رشته هنر و سینما در دانشگاه كارنگیملون فعالیت میكند مركز فناوریهای سرگرمی Entertainment Technology Center را راهاندازی كند و به این ترتیب برای مقطع فوق لیسانس در رشته "فناوری سرگرمی" دانشجو بگیرند.به این ترتیب برای نخستین بار در دنیا این رشته تحصیلی تأسیس شد. موارد درسی كه در این رشته وجود داشت، عملاً هیچ چیز نبود. فقط چهار ترم پروژه و پروژه و پروژه. در حقیقت، ترم اول خود از پنج پروژه كوچكتر تشكیل میشد. نكته جالب اینجا بود كه عملاً دانشجویان این رشته باید همه خواندنیهای مورد نیاز این رشته را در دوران لیسانس خوانده باشند، زیرا در طول دوره، زمانی برای خواندن وجود نداشت. ماحصل این رشته فوقالعاده بود، به گونهای كه پنج شركت قراردادهایی را با دانشگاه كارنگیملون امضا كردند كه پیشاپیش دانشجویان این رشته را به استخدام خود درآورند. این رشته به كشورهای دیگر نیز منتقل شد. دانشگاه كارنگی ملون این رشته را در كشورهایی مانند سنگاپور و ژاپن و استرالیا نیز تأسیس كرد.اما این هنوز پایان راه رندی نبود. وی در سخنرانی خود توضیح میدهد كه می خواست اثری بزرگتر بگذارد و به دنبال چیزی بود كه بتواند رشد كند و بزرگ و بزرگتر شود و به این ترتیب وی پروژه آلیس را بنا نهاد.به وسیله برنامه آلیس به كودكان آموزش داده میشود كه چطور برنامهنویسی كنند، بدون آنكه متوجه بشوند در حال یاد گرفتن چه چیزی هستند. رندی یادآوری میكند كه بچهها از یاد گرفتن، حتی یادگیری چیزهای سخت، نیز لذت میبرند. وی میگوید، احتمالاً برای نسخه سه نرمافزار آلیس دیگر زنده نیست اما میداند كه این نرمافزار به نتایج درخشانی میرسد.بعد از سخنرانی دکتر پاش، دکتر كوهن (Jared Cohen) ریاست دانشگاه كارنگی ملون، در جایگاه حاضر شد. وی ضمن تشكر از دكتر پاش به خاطر همه كارهایی كه برای دانشكده علوم كامپیوتر دانشگاه كارنگی ملون كرده بود، اعلام كرد، برای حفظ یاد و خاطره دكتر پاش و عملی كه وی انجام داد، پلی میان دانشكده علوم كامپیوتر و دانشكده هنر احداث میشود و این پل به نام دكتر پاش نامگذاری میشود. وی در ادامه در حالی كه صدایش میلرزید، گفت: «رندی! نسل جدیدی از دانشجویان به اینجا خواهند آمد كه تو را نمیشناسند. آنها از روی این پل رد میشوند و میپرسند: «دكتر پاش كه بود؟» و افرادی كه تو را میشناسند برای آنها خواهند گفت كه تو چه كاری انجام دادی. من متأسفم كه آنها وجود تو را تجربه نمیكنند، اما مطمئن هستم اثری را كه تو بر جا گذاشتی، تجربه میكنند. برای همه كارهایی كه برای كارنگیملون كردی سپاسگزاریم.» منبع: ماهنامه شبکه مطالب مرتبط: پروفسور لطفیزاده، مبدع نظریه منطق فازی پیر امیدیار؛ موسس ایرانی eBay - قسمت اول با موسس ایرانی eBay - قسمت دوم مصاحبه با پزشک ایرانی گوگل
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]