واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ای صاحب فال ... (2)
عید است و آخر گل و یاران در انتظارساقی به روی شاه ببین ماه و می بیاردل برگرفته بودم از ایام گل ولیکاری بکرد همت پاکان روزه داردل در جهان مبند و به مستی سؤال کناز فیض جام و قصه جمشید کامگارجز نقد جان به دست ندارم شراب کوکان نیز بر کرشمه ساقی کنم نثارخوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریمیا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دارمی خور به شعر بنده که زیبی دگر دهدجام مرصع تو بدین در شاهوارگر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هستاز می کنند روزه گشا طالبان یارزان جا که پرده پوشی عفو کریم توستبر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیارترسم که روز حشر عنان بر عنان رودتسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوارحافظ چو رفت روزه و گل نیز میرودناچار باده نوش که از دست رفت کار ای صاحب فال! آخر گل است و اول پاییز . پاییز در زمین ابتدای سکوتی است حزن انگیز اما در آسمان تو پاییز نیست عید به انتظار رو ءیت هلال ابروی خورشید منتظر است تا بتابد و و دل آسمانت را گرم کند. ای صاحب فال! یک بهار دیگر هم پر پر شد اما هر پر پر شدنی پرت شدن به سوی نابودی نیست . من "پرپری " هایی را دیده ای که با "یا کریم " ها پرواز می کنند . پر پر می شوند و می پرند . ای صاحب فال ! بگو " یا کریم" و باز با پایان بهار رمضان پروازت را ادامه بده .ای صاحب فال! ماهت را در روی ماهرویی جستجو کن که رشک ماهرویان عالم باشد . که اگر به مقام رو ءیت روی ماهش برسی هر روزت عید خواهد بود . پس باید که گرانبها ترین گوهرت را در دست بگیری و جرعه ای شراب "بی خودی" بنوشی تا بتوانی آن گوهر را وقت روءیت ماه رویش ، به پایش بیافکنی .ای صاحب فال ! گرانبهاترین گوهرت "خودت" هستی.بر در گاه قصر "جمعه" بایست و منتظر باش تا نسیم زلفش بوزد و این ذکر را بگو : خوش دولتیست خرم و خوش خسروی کریمیا رب ز چشم زخم زمانش نگاه دار ای صاحب فال ! اگر این 30 روز از می "بی خودی" ننوشیدی غمت نباشد . به روز "فطر" وقت صبوح نماز هست . در قنوتش "ساقی نامه" ی تسلیم را زمزمه کن ، که اگر تو جویای یار باشی او نیز صدای زمزمه ترا خواهد شنید .از قطرات مست چشمانت تسبیحی بر سجاده شکر بساز که هیچ عابدی جز با چنین ذکری راه به کار عبادت نمی برد.ای صاحب فال! بگو " یا کریم" و پرواز کن.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 565]